دو سال پيش بود كه اين خبر تكاندهنده از زبان يكي از مسئولان در رسانهها بازتاب داشت. عين خبر اين بود: «اداره كل تعزيرات حكومتي استان تهران امروز از تشكيل پرونده براي جراح ارتوپدي معروف در يكي از بيمارستانهاي دولتي تهران خبر داد كه اين فرد بدون اينكه خدمتي ارائه داده باشد مبالغي كلان از بيماران دريافت ميكرد. اين فرد در اقدامي خلاف شأن و حرفه پزشكي در عمل جراحي شانه به بيماران خود وعده داده بود كه در عمل جراحي از پروتزي در شانه (آنكور سوچور) استفاده كند درحالي كه وي اين پروتز را در شانه بيماران جاي گذاري نميكرد اما هزينه پروتز، درمان و اتاق عمل را دريافت ميكرد.»
وقتي روحيه اصالت لذت و كامجويي - نوعي از سبك زندگي كه در آن گفته ميشود ما به دنيا آمدهايم كه حداكثر لذت را دريافت كنيم و هر كسي فقط يك بار به دنيا ميآيد و اخلاقيات و اينها همه مشتي اباطيل است كه سر هم كردهاند تا آدمهاي خرافاتي را سركيسه و اسير خود كنند- دامنگير ميشود با چنين نگاهي جامعه تا چه اندازه دهشتناك خواهد بود. پيمانكار يا بساز بفروشي را تصور كنيد كه پول مصالح درجه يك را از مشتري خود دريافت ميكند اما وقتي ميخواهد آن بنا را بسازد مواد درجه ۲ را تهيه ميكند. چه فرق ميكند اين انسان چه لباسي پوشيده باشد يا چه منصبي داشته باشد. براي انساني كه صرفاً دنبال لذت شخصي خود ميگردد- لذتي دورافتاده از منافع جمعي- و در اين ميان براي جان انسانها ارزش و اعتباري قائل نيست، اين انسان دورمانده از اخلاق در بيمارستان در جلد يك مختصص مشهور ارتوپد به بيماران خود به چشم پولهايي براي سركيسه كردن نگاه ميكند و پول پروتزهاي گران قيمت را از بيماران خود دريافت ميكند اما آن پروتز را بعد از جراحي در شانه بيمار خود كار نميگذارد. نكتهاي كه وجود دارد اين است كه در سالهاي اخير برخي از پزشكان با شتاب فزايندهاي وارد امور اقتصادي و بنگاهداري و سرمايهگذاري شدهاند. وقتي هم پزشكي وارد اين امور ميشود بخش قابل توجهي از انرژي او مصروف اين فعاليتها خواهد شد. بله يك پزشك ميتواند از امر طبابت دست بكشد و شش دانگ حواس خود را معطوف به سرمايهگذاري و فعاليتهاي اقتصادي و بيزينس كند، اما وقتي پزشكي متعهد به جان و سلامتي بيماران است، وقتي بخش قابل توجهي از ذهن و روان او مصروف در امور تجارت و سرمايهگذاري ميشود ديگر آن انرژي و توش و توان و تمركز لازم براي ارائه خدمات كم اشتباه را نخواهد داشت و از آن سو بيماران خود را به شكل اسكناس و چك پول خواهد ديد. پزشكي را تصور كنيد كه در كار تجارت و سرمايهگذاري به بحران رسيده و ميخواهد اين بحران را با كم گذاشتن و بيشتر گرفتن از بيماران جبران كند. ميدانيد كه چه فاجعهاي رخ خواهد داد؟ چه فاجعهاي است كه سوداگران لباس ارائه خدمت بپوشند و بيماران از همه جا بيخبر جان خود را به دست چنين سوداگراني بسپارند؟ وقتي من ميخواهم جبران بدشانسي يا تدبير بد در سرمايهگذاري و سهم خريدن و بيزنس را در پزشكي و طبابت به سرانجام برسانم آن وقت همان ميشود كه پزشكي پول پروتز را از بيماران خود دريافت ميكند، اما آن پروتز را سر جاي خود نميگذارد، يا پزشكي به بيمار خود تجويز جراحي ميكند در حالي كه او به آن جراحي نيازي ندارد. چرا؟ چون آن پزشك به فكر بيمار خود نيست، به فكر اين است كه چالههاي زندگي لاكچري خود را پر كند. اما به چه قيمتي؟
وقتي خبرهايي از اين دست كه حاشيههاي خدمات پزشكي و رفتار غيراخلاقي برخي از پزشكان را در كشور علني ميكند ميخوانيم و ميشنويم، ترسي وجود جامعه به ويژه كساني كه در حال دريافت خدمات پزشكي هستند يا ميخواهند در آينده اين خدمات را دريافت كنند فرا ميگيرد و چه بسا آدمها از ترس اينكه مبادا از آنها سوءاستفاده شود حاضر باشند دردهاي خود را تحمل كنند يا با مسكنها درد خود را كم يا پنهان كنند، اما حاضر نباشند كه براي دريافت آن خدمات به متخصصان مراجعه كنند. البته نه تنها جامعه پزشكي، بلكه هر صنفي و تخصصي اگر در جامعه تصويري از سوداگران و سوءاستفادهكنندگان از خود بر جاي بگذارد افراد جامعه با وجود نياز به دريافت آن خدمات سعي خواهند كرد حتيالامكان نياز خود را بپوشانند يا آن را به تعويق بيندازند، چون ترسي در درون آنها از دريافت اين خدمات كاشته شده است.
كدام پزشكان دردي به دردهاي بيماران ميافزايند؟
آناني كه قيد دكتر رفتن را ميزنند
روزنامه جوان
دو سال پيش بود كه اين خبر تكاندهنده از زبان يكي از مسئولان در رسانهها بازتاب داشت
صاحبخبر -
∎
نظر شما