استقلال حوزهها به معناي عدمحمايت نظام از حوزه و حوزه از نظام تلقي نشود؛ يک عدهاي اين را ميخواهند. بعضيها ميخواهند به عنوان استقلال و به نام استقلال، رابطه حوزه را با نظام قطع کنند. اين نميشود. وابستگي غير از حمايت است، غير از همکاري است. نظام به حوزه مديون است؛ بايد به حوزهها کمک کند. البته معيشت طلاب به صورت سنت معمول و بسيار پرمعنا و پررمز و راز بايد به وسيله مردم اداره شود؛ مردم بيايند وجوهات شرعيشان را بدهند؛ اين اعتقاد من است.
انسان هرچه به اعماق اين عادت و سنت ديرين که شايد از 100سال، 150 سال قبل در ميان حوزههاي ما رايج است، دقت ميکند، آن را مهمتر، پرمعناتر، پررمز و رازتر مشاهده ميکند. راز ارتباط مستحکم مردم با حوزهها همين است که احساس خويشاوندي ميکنند. مردم توقع زيادي هم از روحاني ندارند، اما خودشان را به پشتيباني مالي حوزهها و روحانيون متعهد ميدانند و همين درست است. . . حوزههاي علميه و علماي دين پشتوانههايي هستند که موظفند نظريات اسلامي را در اين زمينه از متون الهي بيرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختيار بگذارند، براي برنامهريزي، براي زمينهسازيهاي گوناگون. پس نظام اسلامي پشتوانهاش علماي دين و علماي صاحبنظر و نظريات اسلامي است؛ لذا نظام موظف به حمايت از حوزههاي علميه است، چون تکيهگاه اوست. حقيقت اين است که اين دو جريان عظيم - يعني جريان نظام اسلامي و در دل آن، جريان حوزههاي علميه - دو جرياني هستند که به هم مرتبطند، به هم متصلند، سرنوشت آنها يکي است؛ اين را همه بدانند. امروز سرنوشت روحانيت و سرنوشت اسلام در اين سرزمين، وابسته و گره خورده به سرنوشت نظام اسلامي است. نظام اسلامي اندک لطمهاي ببيند، يقيناً خسارت آن براي روحانيت و اهل دين و علماي دين از همه آحاد مردم بيشتر خواهد بود.
بيانات رهبري در ديدار طلاب و فضلا و اساتيد حوزه علميه قم 89/7/29
نظر شما