در بخشی از این گزارش می خوانیم: صبح دیروز، سعید مرتضوی یک بار دیگر روانه بازداشتگاه اوین شد؛ اما نه در کسوت «دادستان» و «قاضی» و البته نه به میل و اراده خود؛ آن گونه که حجتالاسلام تقوی فرد رئیس کل دادگستری استان مازندران خبر داده، سعید مرتضوی به اتفاق یکی از بستگان خود در سرخرود مازندران، شهری میان فریدونکنار و محمودآباد، خانهای اجاره کرده بود و ضابطان با نیابت از مرجع اجرای احکام تهران او را دستگیر و تحتالحفظ به تهران اعزام کردند. به گزارش رسانهها، او بعد از ورود به تهران، به زندان اوین معرفی شده و به بند 214 منتقل میشود تا به اتهام معاونت در قتل محسن روحالامینی، دو سال محکومیتش را بگذراند بلکه بعد از قریب 3 هزار و 200 روز، زخم «کهریزک» التیام پیدا کند؛ زخمی که 27 روز بعد از انتخابات پرحاشیه ریاست جمهوری دهم در جنوب تهران دهان باز کرد.
18 تیر سال 88 در همهمه روزهای تبدار و پرالتهاب بعد از انتخابات که خیابان صحنه مواجهه معترضان و نیروهای انتظامی و امنیتی بود، به سیاق آن روزها شماری از معترضان بازداشت میشوند؛ بازداشت شدگان ابتدا به ستاد پلیس امنیت در محل ستاد ژاندارمری سابق منتقل میشوند و یک روز بعد یعنی جمعه 19 تیر، دستور میرسد که معترضان به «کهریزک» منتقل شوند؛ بازداشتگاهی نیمه تعطیل که فقط برای نگهداری از افراد شرور، سابقهدار و خطرناک از آن استفاده میشد. سردار احمدی مقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی بعدها درباره این بازداشتگاه گفت: «کهریزک اساساً بازداشتگاه نبود، بلکه سولهای بود و هنگامی که محله خاک سفید معروف به «جزیره» پاکسازی شد، اولین بار از کهریزک در آنجا استفاده شد... قرار نبود بازداشتگاه کهریزک جای خیلی راحتی برای اراذل و اوباش باشد، چرا که آدمهای شرور و خطرناک را آنجا میفرستادیم... صبح روز جمعه (19 تیر) جلسهای پیرامون اتفاقات آن زمان برگزار شد، آقای مرتضوی اصرار داشت که افراد دستگیر شده به کهریزک منتقل شوند... مرتضوی اصرار داشت که این افراد دستگیر شده چاقو، قمه و زنجیر داشتهاند و از همین حیث اراذل و اوباش محسوب میشوند.» در نهایت در آن جمعه دلگیر به اصرار سعید مرتضوی، درهای بازداشتگاه مخوف «شهر سنگ» به روی معترضان انتخابات گشوده میشود.
آن گونه که در کیفرخواست متهمان کهریزک آمده، در این بازداشتگاه، فضای کافی حتی برای نشستن وجود نداشت و بازداشتشدگان به طور ایستاده شب را به روز میرساندند. برای تمام افراد تنها دو دستشویی موجود بود که یکی از آنها خراب و دیگری فاقد در بود و اغلب بازداشتیها دچار بیماریهای عفونی چشم میشوند. ضرب و شتم مداوم با باتوم، مشت و لگد و برخوردهای فیزیکی خشن در گرمای شدید تابستان سبب شده بود بسیاری از بازداشتیها از هوش بروند. اما این تمام تلخیهای کهریزک نبود؛ از میان بازداشت شدگان،سه جوان به نامهای محسن روحالامینی، محمد کامرانی و امیر جوادیفر طاقت نیاورده و به خاطر شدت ضرب و جرح و عوارض ناشی از آن جان میدهند.
نخستین کشته شده کهریزک، امیر جوادیفر بود. جوان 25 ساله و دانشجوی رشته مدیریت صنعتی که او نیز 18 تیر بازداشت شده بود؛ البته بعد از بازداشت به خانواده او خبر میدهند که در یکی از بیمارستانهای تهران بستری است. خانواده جوادیفر تعهد میدهند بعد از درمان فرزندشان، او را به مراجع قضایی تحویل دهند. به این ترتیب او بعد از درمان موقت در حالی که هنوز زخمی است، از سوی خانوادهاش تحویل پلیس میشود. سوم مرداد اما خبر میرسد امیر جان باخته است. بر اساس گزارش کمیته ویژه مجلس، او بعد از چهار روز صدمات روحی و جسمی در کهریزک، در راه انتقال به زندان اوین جان خود را از دست میدهد.
محمد کامرانی 18 ساله هم از شدت آسیب و ضربات بر نسوج نرم بدن و عدم رسیدگی در بیمارستان جان خود را از دست میدهد. محسن روحالامینی نیز همراه همین کاروان بازداشت شدهها بود. او فرزند عبدالحسین روحالامینی از چهرههای اصولگرا بود که در مقطعی به عنوان مشاور وزیر بهداشت و رئیس انستیتو پاستور فعالیت داشت. محسن روح الامینی بعد از انتقال به اوین، به دلیل وخامت حال جسمی به بیمارستان منتقل میشود و 24 تیرماه او نیز جانش را از دست میدهد.
در مراسم درگذشت او مسئولان ارشد حضور مییابند؛ از جمله علی شمخانی، محسن رضایی، عزتالله ضرغامی... سردار حسین علایی، از فرماندهان دوران جنگ در این باره به نقل از عبدالحسین روحالامینی میگوید: «من از روز دستگیری وی، به هر کجا که مراجعه کردم، پاسخی به من ندادند. نیروی انتظامی، سپاه، وزارت اطلاعات و قوه قضائیه هرکدام از خود سلب مسؤلیت میکردند. دو هفته را این گونه سپری کردم، به هر کجا سر میزدم، با دیوار بلندی از ناامیدی روبهرو میشدم. تا اینکه دلالی پیدا شد و گفت اگر 4 میلیون تومان به من بپردازید، ترتیب ملاقات شما را با فرزندتان میدهم.
در روز مبعث در حسینیه امام خمینی(ره) و در دیدار مسئولان کشور با رهبری، این موضوع را با وزیر اطلاعات که در ملاقات حضور داشت، مطرح کردم تا در مورد آن فرد دلال تحقیق کنند. شمارههای خود را نیز به وزیر اطلاعات دادم تا اگر نیاز به اطلاعات بیشتری داشت، بتواند با من تماس بگیرد. از وزیر اطلاعات خبری نشد تا آنکه دو روز بعد یعنی چهارشنبه بعدازظهر، فردی به دفتر کار من زنگ زد و گفت شما که از مسئولان هستید و دارای پاسپورت سبز نیز میباشید، چرا سراغ پسرتان را نمیگیرید. گفتم من دو هفته است که به دنبال اویم و هیچ کس از وی خبری نمیدهد. او به من گفت به شما تسلیت عرض میکنم. من فکر کردم که میخواهد بلوف بزند و مرا بترساند، بعد دیدم که نشانی محلی را که باید به دنبال او بروم میدهد. راه افتادم و به پزشکی قانونی رفتم. مشخص شد که فرزندم را وقتی که گرفتهاند، مورد ضرب و شتم شدید قرار داده و او را مجروح کردهاند. جنازهاش را که دیدم متوجه شدم که دهانش را خرد کردهاند. فرزندم انسان صادقی بود. دروغ نمیگفت. مطمئنم هرچه از او سؤال کردهاند، درست پاسخ داده است. آنها احتمالاً نتوانستهاند صداقت او را تحمل کنند و وی را بشدت کتک زده و زیر شکنجه کشتهاند.
با عنایت مسئولان، پرونده پزشکی او را مطالعه کردم، محل فوت او را لاک گرفته بودند. مشخص شد که بعد از مجروح شدن، به او نرسیدهاند تا خون او عفونی شده و دچار تب شدید بالای 40 درجه گردیده و از شدت تب، دچار بیماری مننژیت شده است. او را ساعت سه و نیم بعدازظهر چهارشنبه به عنوان فرد مجهولالهویه به بیمارستان شهدای تجریش منتقل میکنند و صبح روز پنجشنبه جسد او را به سردخانه تحویل میدهند. آنها پس از یک هفته، ما را در جریان قتل فرزندم قرار دادند. برای تحویل جسد از ما تعهد گرفتند که شکایتی از کسی نداریم.»
پرونده کهریزک اما باز میشود؛ با ارائه گزارشهای رسمی از جمله گزارش کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی، نام سعید مرتضوی به عنوان متهم ردیف اول این پرونده مطرح شد. یک سال بعد از فاجعه کهریزک، با حکم دادگاه انتظامی قضات در یکم شهریور 1389، قاضی مرتضوی در کنار دو مقام قضایی دیگر یعنی حسن دهنوی مشهور به قاضی حداد معاون دادستان تهران و علی اکبر حیدریفرد دادیار دادگستری تهران از سمت خود تعلیق شده و زمینه برای محاکمه آنان فراهم شد. آنها سپس در 11 جلسه مورد محاکمه قرار گرفتند و با پایان دادگاه در خرداد 1392، هر سه به انفصال دائم از خدمات قضایی و پنج سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شدند. 8 اسفند سال 91 بود که ماراتن محاکمه دادستان سابق تهران در ارتباط با پرونده قتل زندانیان بازداشتگاه کهریزک آغاز شد؛ ماراتنی که تا دیروز ادامه داشت.
معاونت در قتل، مشارکت در بازداشت غیرقانونی و معاونت در تنظیم گزارش خلاف واقع از طریق امر یا ترغیب مأموران مربوطه به تنظیم گزارش خطاب به خود از اتهامات سعید مرتضوی در پرونده بازداشتگاه کهریزک بود؛ اتهاماتی که منجر به صدور یک حکم محکومیت و چهار حکم برائت برای دادستان پیشین تهران شد. او علاوه بر انفصال دائم از خدمات قضایی و پنج سال انفصال از خدمات دولتی به دلیل «بازداشت غیرقانونی» افراد و انتقال آنها به کهریزک، به علت تنظیم «گزارش خلاف واقع» در رابطه با بازداشتها به پرداخت مبلغ 200 هزار تومان جریمه محکوم شده بود؛ اما شعبه 38 دیوان عالی کشور در مقام مرجع تجدید نظر، این اتهام را وارد ندانست و عنوان کرد که به فرض ثبوت جرم، میزان جزای نقدی دادستان سابق تهران، 20 هزار تومان است. پرونده در این اتهام به شعبه قضایی همعرض فرستاده شد و در نهایت سعید مرتضوی از این اتهام تبرئه شد.
او از اتهام معاونت در قتل محمد کامرانی و محسن روحالامینی هم تبرئه شده است. خانواده امیر جوادیفر، دیگر جانباخته بازداشتگاه کهریزک از پیگیری شکایت خود علیه مرتضوی انصراف داد اما خانواده محسن روحالامینی تقاضای تجدید نظر کرد و در نهایت مرتضوی در این پرونده به معاونت در قتل عمد محسن روحالامینی متهم شد و نهایتاً دادگاه بدوی وی را به پنج سال حبس محکوم کرد اما شعبه 22 دادگاه تجدید نظر به دلیل اظهار ندامت وی، حکم حبس را به دو سال تقلیل داد.
در شرایطی که افکار عمومی منتظر اجرای حکم او بودند، اظهارنظر غلامحسین محسنی اژهای مبنی بر اینکه مأموران او را برای اجرای حکم پیدا نکردند، موجی از واکنش را به دنبال داشت و باعث شد هشتگهایی مانند «سعید مرتضوی کجاست؟» در شبکههای اجتماعی داغ شود. آنچه بر حساسیت موضوع افزوده بود، تلاش مرتضوی برای اعمال ماده 477 بود. بر اساس این ماده، در صورتی که رئیس قوه قضائیه رأی قطعی صادره از هر یک از مراجع قضایی را خلاف «شرع بین» تشخیص دهد، با تجویز اعاده دادرسی، پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال میکند «تا در شعبی خاص که توسط رئیس قوه قضائیه برای این امر تخصیص مییابد رسیدگی و رأی قطعی صادر کند.» اما صبح دیروز بالاخره انتظارها پایان یافت و سعید مرتضوی در سرخرود مازندران دستگیر شد تا پرونده کهریزک برای همیشه بسته شود.
*منبع: روزنامه ایران؛ 1397،2،3
**گروه اطلاع رسانی**1699**2002
مرتضوی مستأجر دو ساله اوین
9 سال بعد از فاجعه کهریزک، بالاخره دستبند آهنین دور مچ سعید مرتضوی حلقه زد. دادستان سابق تهران در «سرخرود» مازندران بازداشت و به بند 241 اوین منتقل شد.
صاحبخبر -
نظر شما