نظر عبدالکریم سروش و صادق زیباکلام درباره انقلاب فرهنگی چه بود؟
صاحبخبر - برخی چهرههای جناح چپ دفتر تحکیم انقلاب فرهنگی در دانشگاهها را به جناح راست دفتر تحکیم وحدت نسبت میدهند، جناحی که در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی حضور ندارد یا نمیخواستند حضور داشته باشند. با این حال حضور یک چهره در میان حامیان و متولیان ستاد انقلاب فرهنگی که اتفاقا موردتوجه و اقبال جناح چپ است نشان میدهد این ادعا چندان رنگ واقعی ندارد. در خرداد ۱۳۵۹، امام خمینی با صدور فرمانی، ستاد انقلاب فرهنگی را تاسیس کرد. اعضای اولیه این ستاد جلالالدین فارسی، شمس آلاحمد، علی شریعتمداری، مهدی ربانیاملشی، محمدجواد باهنر، حسن حبیبی و عبدالکریم سروش بودند. جالبتوجه اینکه عبدالکریم سروش، مسئول تیم تصفیه استادان منحرف بود که در اوایل انقلاب در مصاحبههای خود بر اخراج آنان تاکید میکرد. سروش البته بعدها این تصفیهها را به گردن وزیران علوم و ارشاد انداخت و گفت: «من آخرینبار از وزیر علوم سوال کردم که آنها محرمانه گفتند هفتصدنفر از اساتید تصفیه شدهاند.» این درحالی است که وزیر علوم وقت، در واکنش به این سخنان بلافاصله پاسخ داد: «تیم تصفیه ربطی به وزارت علوم نداشت و اصلا وزرای علوم و فرهنگ و ارشاد سالها بعد از تاسیس شورای انقلاب فرهنگی به عضویت این شورا درآمدند که در آن زمان نیز تصفیهها بهطور کامل پایان یافته بود.» صادق زیباکلام نیز فرد دیگری است که او هم مواضع جالبتوجهی پیرامون وضعیت دانشگاهها در روزهای اول انقلاب دارد. عبدالکریم سروش/ قابلقبول نیست که یک زائده مسمومیتپراکنی مثل دانشگاهها وجود داشته باشد نشریه «دانشگاه انقلاب» مجلهای است که در تیر 61 منتشر شده که با اعضای ستاد انقلاب فرهنگی، بالاخص دکتر عبدالکریم سروش گفتوگو کرده است. سروش در وصف انقلاب فرهنگی چنین میگوید: «درحقیقت انقلاب فرهنگی در یک کلام خلاصه میشد و آن اسلامی کردن دانشگاهها و همگام کردن دانشگاهها با انقلاب بود... انقلاب فرهنگی که در دانشگاهها وقوع یافت، شاخهای بود از درخت تنومند بزرگ انقلاب فرهنگی که در مجموع کشور اتفاق افتاده بود. در حقیقت انقلاب ما که به برانداختن رژیم منحوس گذشته منتهی شد، یکی از میوههایش انقلاب فرهنگی بود که تحول آن در مردم این سرزمین به برکت و توفیق خداوندی رخ داد. امام با حسنتدبیر و حسن رهبری و موقعشناسی و بهره صحیح جستن از عاطفه قوی دینی و بازگشت به خود و بازیابی هویت و شخصیت تاریخی و اسلامی مردم این مرز و بوم این انقلاب را به خوبی هدایت کردند و همانطور که گفتم اولین میوههای آن به صورت انقلاب سیاسی ظاهر شد. انقلاب عمیق فرهنگی که مثل آبهای نهان زیرزمینی در اعماق ضمایر و ارواح مردم این سرزمین جاری بود، در حقیقت بهترین ضامن رشد و گسترش انقلاب ما بود و هست. دانشگاههای ما متاسفانه به خاطر سرمایهگذاریهای ضداخلاقی و ضدانقلابی رژیم گذشته به هیچ وجه از همان ابتدا با این انقلاب همگامی نشان ندادند و راه خود را از مردم جدا کردند. علائم و آثار این عدمهمگامی بر مردم ظاهر بود، بر دانشجویان و استادان متعهدی که در دانشگاهها خودشان مستقیما با این مسائل مواجه بودند، ظاهرتر بوده و فضای بسیار آزاد و پرهرج و مرج پس از انقلاب هم برکتی که داشت این بود که اجازه داد تا صالح و طالع متاع خودشان را نشان بدهند و به این ترتیب بود که رفتهرفته این اندیشه در اذهان جوانها و دانشجویان و استادان متعهد قوت گرفت که دانشگاهها به این شیوه نمیتوانند به راه خودشان ادامه بدهند. برای مردم انقلابی پاکباخته کشور ما هم قابلقبول نیست که در کنار آنها یک زائده مسمومیتپراکنی، مثل دانشگاهها وجود داشته باشد و از نیروی این مردم، از بودجه این مردم تغذیه کند ولی در عوض برای آنها، متاعها و کالاهای سمی تولید کند... .» دانشگاهها باید سراپا عطر و بوی اندیشه اسلامی را به خود بگیرند سروش در گفتوگویی تلویزیونی نیز میگوید: «از ابتدایی که فریاد انقلاب فرهنگی در کشور برخاست و دانشجویان متعهد خواستار آن شدند که دانشگاهها همگام با انقلاب اسلامی حرکت کنند، آنچه در ذهن، ضمیر و زبان دانشجویان و خواسته همه ملت به شمار میرفت، این بود که دانشگاهها باید سراپا عطر و بوی اندیشه اسلامی را به خود بگیرند و این گلستان، گلستان معطری باشد که هرگاه فرد و جویندهای وارد آن میشود، از همان ابتدا مشامش به این بوی دلنواز عطرآگین شود، بنابراین از ابتدا که امام امت نیز فرمانی را برای تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر کردند و آنچه ایشان به ما توصیه کردند، این بود که در هرچه اسلامیتر کردن فضای دانشگاه و پیافکندن یک چنان بنیان الهی بکوشیم... در حقیقت به یک مبنا تمام اقداماتی که ستاد انقلاب فرهنگی انجام داده و انجام میدهد همگی در همین چارچوب قرار دارد و محکوم همین حکم اصلی و عمومی است؛ چه آنجا که دانشجو میگزینیم، استاد انتخاب میکنیم، کتاب ترجمه و تالیف میکنیم، رشتهای را تعطیل و ایجاد میکنیم یا تغییراتی در برنامههای درسی میدهیم، همچنین ما در زمینه اسلامی کردن دانشگاهها تلاش کردیم نیروی متعهد مدرس برای دانشگاهها نیز تربیت کنیم... بنده و دکتر حبیبی و شریعتمداری تمام امور مربوط به دانشگاهها و موسسات عالی آموزشی اعم از برنامهریزی، ادغام و انحلال، تاسیس برخی موسسات نوین در صورت لزوم و حتی مسائل مربوط به مدیریت و فرم آموزشی و از این قبیل امور را برعهده گرفتیم... انقلاب آموزشی طبعا ارتباط مستقیم با سایر امور فرهنگی در جامعه دارد ولی به دلیل فوریتی که این امور داشته، مجبور هستیم آنها را ساماندهی مقدماتی کنیم تا خیالمان از برخی مسائل دست و پا گیر راحت شود و امور دیگر نیز حتما موردنظر است و امیدواریم فراغت لازم را برای انجام آنها پیدا کنیم.» صادق زیباکلام/ ولو 200 سال عقبتر از مشابه خارجی صادق زیباکلام نیز درباره وضعیت دانشگاهها و آنچه بهعنوان صنعت زمان شاه وجود داشته نیز نظرات جالبتوجهی داشته است. او در یک مصاحبه تلویزیونی در ابتدای انقلاب میگوید: «چیزی بهعنوان طرح و توسعه نداریم؛ یکسری قطعات را از بیرمنگام انگلیس وارد میکنیم و با سوار هم کردن آن پیکان را بیرون میدهیم. این صنعتی است که به دانشگاه دیکته میکند من چهجور فارغالتحصیلی را میخواهم. اگر شما فارغالتحصیلی را بیرون بدهید که بتواند فکر کند و طرح بدهد، وقتی وارد این صنعت مونتاژی وابسته به امپریالیسم شود پژمرده میشود چون نمیتواند آنجا کار کند و شکوفایی برایش مطرح نیست... از حالا به بعد باید صنعت ما عوض شود و به سمتی برویم که خودمان تولید کنیم. تا حالا پیشرفتهترین ماشینها و جدیدترین تکنولوژیها را از خارج میآوردیم و با راندمان پایین استفاده میکردیم و اگر هم خراب میشد برای تعمیرات باید دنبال مستر فلان خارجی میرفتیم. اما باید خودمان دنبال سازندگی برویم. لزومی ندارد پیشرفتهترین ماشینآلات را وارد کنیم، در حالی که خودمان نمیدانیم چطور باید با آنها کار کنیم اما حالا ولو اینکه ماشینی که ما میسازیم 50 سال، 100 سال یا 200 سال عقبتر از آنچه غربیها ساختهاند باشد، باید خودمان شروع کنیم. الان صنعت ما وابسته است و اگر متخصصان خارجی نباشند این این صنعت میخوابد. ما باید متخصصانی تربیت کنیم که بتواند طرح و ایده بدهند ولو اینکه 200 سال از مشابه غربی عقبتر باشد.»∎
نظر شما