بهرام افشاري، بازيگر نقش بهتاش در پايتخت 5:
بهترين لذت براي هنرمند، براي نمره قبولي از مردم است
صاحبخبر - اشاره: اگر مخاطب جدي تئاتر باشيد او را از سالها قبل ميشناسيد و اگر اهل سينما هستيد، درخشيدنش را در فيلمهايي مثل «لانتوري» و «کارگر ساده نيازمنديم» ديدهايد و اگر نه، او را در چند سريال تلويزيوني ديده ايد و اخيرا بهرام افشاري را بيشتر با نقشآفريني در يکي از شخصيتهاي اصلي «پايتخت» شناختهايد. سيروس مقدم، کارگردان سريال، او را يکي از برگ هاي برنده سري پنجم اين مجموعه ميداند. به همين بهانه و براي گفتگو در نقش بهتاش، خبرنگار جام جم سراغش رفته است. افشاري ابتدا گفت يک سالي است که گفتگو نميکند، اما در آخر موافقت کرد تا نخستين مصاحبه اش در مورد سريال پايتخت را انجام دهد؛ * پيش از اين در تئاتر، سينما و تلويزيون بازي کرده بوديد، اما بيشتر با «پايتخت 5» ميان مردم شناخته شديد. چرا؟ - به دليل مخاطبان زيادي که پايتخت دارد، هر کس در آن کار کند بيشتر ديده ميشود. اين مجموعه طي اين سالها توانسته است ميان خانوادهها جايگاه خوبي کسب کند. مردم اين سريال و شخصيتهاي آن را جزئي از زندگي خود ميدانند. در ادامه ممکن است اتفاقات بهتر از اين هم برايم بيفتد. کار من بازيگري است و همين قدر و شايد دو برابر آن براي «کارگر ساده نيازمنديم»، «لانتوري» و حتي «عليالبدل» زحمت کشيدم، ولي چون طيف مخاطبان پايتخت بيشتر است، در اين کار بيشتر ديده شدم. نقشهاي زيادي در ذهن دارم که بايد کسي مانند آقاي تنابنده و مقدم پيدا شود که به من اعتماد کند تا آنها را بازي کنم. فکر ميکنم بهترين نقشم، نقشي است که هنوز بازي نکردهام. * با وجود حضور پررنگ شخصيت ارسطو و نقي، نقش شما زير سايه آنها قرار نگرفت؟ - اگر بهتاش ديده شد فقط به خاطر تلاش، استعداد و توانايي من نيست. به دليل تفکر، خلاقيت و طراحي آقاي محسن تنابنده و گروه نويسندگان، همچنين اعتماد آقاي مقدم و نوع پلانگيري ايشان است. هيچ بازيگري به تنهايي نميتواند در هيچ محصولي ديده شود مگر آنکه پشت صحنه و همکاران خوبي داشته باشد. همه بازيگراني که در کنارم بودند راهنماييام کردند و به من فضا دادند. نميتوانم اين عوامل را ناديده بگيرم. خوشبختانه تلاشهايم جواب داد و آرامآرام با ايدههاي نويسندگان، راهنمايي ساير بازيگران و پيشنهادهاي خودم، نقش مورد پسند مردم قرار گرفت. * تکيه کلامهايي مثل «اَي خِدا»، از ابتدا در متن وجود داشت؟ - بازيگر يعني مشاهده و بازآفريني. من اصلا لهجه مازندراني بلد نبودم. در سينمايي «کارگر ساده نيازمنديم» هم لهجه آذري داشتم که آن را هم بلد نبودم و دو ماه، روزي شش ساعت تمرين لهجه ميکردم. اينجا هم وقت گذاشتم تا جغرافيا و مردم شمال را بشناسم. بنا به شخصيت بهتاش که عصبي و گاهي غيرتي است فکر کردم ميتوانم از تکيه کلام «اَي خِدا» استفاده کنم که اين ويژگيها را به خوبي نشان دهد. خوشبختانه حسابي هم جا افتاد و امروز مردم مرا که ميبينند به جاي سلام ميگويند؛ اَي خِدا. * اين برخوردها برايتان خوشايند است؟ - تلاش من اين است مخاطب خاص تاييدم کند و مخاطب عام دوستم داشته باشد. اوج تعريف هنر، همين است. خدا را شاکرم که تمام اقشار جامعه و مردماني از سطوح مختلف اجتماعي با اين شخصيت ارتباط برقرار کردند. اين رمز موفقيت من است و البته وظيفهام را سنگينتر ميکند، چون بايد براي انتخابهاي بعديام بيشتر فکر کنم. خوشحالم در عيد توانستم به اندازه خودم جايي در ذهن و قلب مردم پيدا کنم. * پس از اين، کارتان براي شکستن قالب نقش بهتاش در ذهن مردم سختتر ميشود؟ - صد در صد. امروز مردم در فضاي مجازي تکههايي از بازي من در فيلم لانتوري و کارگر ساده نيازمنديم را با نام بهتاش به اشتراک ميگذارند! نميشود جلوي اين فضا را گرفت. من به عنوان بازيگر بايد با اين موج همراه شوم و کمکم وقتي جو عوض شد تلاشم را براي ادامه دادن، دو برابر کنم. * نميترسيد از محبوبيت اين روزهايتان کاسته شود؟ - اين قضيه براي همه اتفاق ميافتد و من مستثنا نيستم. هميشه بعد از سربالايي، سرپاييني است و برعکس. مهم اين است که من براي کارم کم نگذارم و از خودم راضي باشم. از ابتدا با خودم عهد بستم براي مردم کشورم کار کنم. الان که اين اتفاق افتاده است از آن لذت ميبرم و بعد دوباره تلاشم را آغاز ميکنم. * چگونه با گروه پايتخت آشنا شديد؟ - احمد مهران فر يکي از کارهاي مرا ديد و خواست به دفتر آقاي مقدم بروم. باورم نميشد ميخواهند براي پايتخت 2 از من تست بگيرند، چون خودم يکي از طرفداران پايتخت يک بودم. آن زمان براي اولينبار آقاي تنابنده به من اعتماد کرد و با اينکه لهجه مازندراني بلد نبودم اين فرصت را داد تا ياد بگيرم. اتفاقا يکي از سختيهاي کار من در پايتخت 5 همين پيشينه بود. بعضيها که فصل دوم را ديده بودند در قسمت نخست اين سري مدام ميگفتند مگر اين بازيگر نقش شيرافکن نبود!؟ از دو جهت فشار روي من بود. يکي اينکه قبلا با نقشي آمده بودم که مردم آن را هم خيلي دوست داشتند و حالا قرار بود در قالب جوان ديگري وارد شوم و از صفر شروع کنم. دوم اين که من حکم پياز وسط سيرترشي را داشتم! * چه تعبير جالبي! - مقصودم اين است که تمام شخصيتهاي پايتخت درخشان بودند، با نقشهايشان در قلب مردم نفوذ کرده بودند و يکدفعه در سري پنجم يک شخصيت به عنوان پسر خواهر نقي وارد قصه ميشود. براي مردم مهم نيست بهرام افشاري بابت اين مسائل فشارهاي زيادي را تحمل ميکند، مردم فقط ميخواهند بهتاش قابل باور باشد و من تلاش کردم اين چنين شود. لذتبخشترين لحظه براي يک بازيگر اين است که بعد از اين فشارها از مخاطب نمره قبولي بگيرد. * در تلويزيون کمتر حضور داشتهايد و در همين آثار انگشتشمار، بيشتر با سيروس مقدم همکاري کردهايد. کار کردن با او برايتان چه جذابيتي دارد؟ - آقاي مقدم به گونهاي دکوپاژ ميکند که جزئيات بازي شما ديده ميشود و اين براي يک بازيگر نکته مثبت و پررنگي است. به طور کلي بايد بگويم اولويت من تئاتر و سينماست، البته به اين معني نيست که اصلا به تلويزيون اهميت نميدهم. اگر فيلمنامه و نقش خوبي پيشنهاد شود با افتخار براي مردم بازي ميکنم. * پس شما جزء آن دسته از بازيگراني نيستيد که بازي در آثار تلويزيوني را جدي نميگيرند؟ - دلايل کساني را که به تلويزيون نه ميگويند بايد از خودشان بپرسيد. براي من اما وقتي اتفاقي مانند پايتخت ميافتد به نظرم تاثيرش بيشتر از 200 فيلم سينمايي است. هيچ مغازهداري دوست ندارد مشتريهايش کم باشد. تلويزيون بزرگترين ويترين براي بازيگر است که ميتواند از طريق آن تواناييهايش را نشان دهد. من ابتدا سعي کردم پاي خود را در تئاتر محکم کنم و بعد وارد سينما و تلويزيون شوم. از سال 1382 کار تئاتر را شروع کردم، از سال 1388 به طور حرفهاي وارد اين عرصه شدم و تا امروز درآمدم را از اين راه کسب ميکنم. تا امروز مقامهاي زيادي کسب کردهام. جوان برتر ايران شده ام، بهترين بازيگر تئاتر شهر شدهام، دو سال نامزد بهترين بازيگر تئاتر سال بوده ام و تنديس جشنواره فجر را در 24 سالگي گرفته ام. اينها پشتوانه من است و به اين معني نيست که دارم از خودم تعريف ميکنم. ميخواهم بگويم اگر من بازيگري را انتخاب کردم تمام زندگي و انرژيام را صرف اين کار ميکنم تا بتوانم براي خود جايگاهي کسب کنم. * اگر ساخت پايتخت همچنان ادامه داشته باشد، در سريهاي آتي حضور خواهيد داشت؟ - حتما. اگر همچنان طرحها و ايدههاي تازهاي براي ادامه کار وجود داشته باشد من هم مايلم بازي کنم. پايتخت، خانواده من است و کسي از خانوادهاش جدا نميشود. * نقدهايي به قسمتهاي آخر سريال و وارد شدن آن به فضاي خشن جنگ و حضور داعش مطرح شد. چقدر با اين نظرات موافقيد؟ - اتفاقا به نظرم خيلي فضاي جذابي شد و قصه به گونهاي پيش رفت که توانست دنياي ديگري از اين شخصيتها را نشان دهد. شخصيتهايي که در فضاي کمدي مردم را ميخندانند، ميتوانند در فضاي گروتسک و حتي تلخ قرار بگيرند و مخاطب را با يک هيجان ناشناخته روبهرو کنند. اين موضوع يک توانايي و قدرت ريسکپذيري ميخواست که به نظرم کارگردان و نويسندگان به خوبي از پس آن برآمدند. در کنار نظرهاي منفي راجع به اين قسمتها، هزاران برابر کامنت مثبت دريافت کردم. * به طور کلي بازخوردها در فضاي مجازي چگونه است؟ - به حدي خوب است که گاه دوستان تکه مياندازند و ميگويند بازديد پيج تو از کريستيانو رونالدو بيشتر است! خدا را شکر در اين مدت مورد لطف و محبت مردم قرار گرفتم. دنبال محبوبيت اين شخصيت نبودم، فقط استرس داشتم که بهتاش قابل قبول نشود و فضاي مثبتي که امروز برايم ايجاد شده فراتر از انتظارم بود. * در مصاحبهاي در فضاي مجازي گفتهايد فيزيک بدنيتان گاه مانع کار بازيگريتان شده است؛ - بگذاريد اين قضيه را از ابتدا توضيح دهم. رسانه زماني سراغ شما ميآيد که کاري انجام داده باشي. من هم از اين بابت طلبکار کسي نيستم. اما براي عليالبدل در جشن حافظ، براي لانتوري در جشن خانه سينما و براي کارگر ساده نيازمنديم در جشن منتقدان نامزد شدم. اينها کم نبود. ولي رسانهها هيچ خبري در اين مورد پوشش ندادند و من فکر کردم لابد هنوز آن قدر براي آنها هيجانانگيز نيستم. به همين دليل يک سال مصاحبه نکردم و تمرکزم را روي کار گذاشتم. مصاحبهاي هم که راجع به فيزيکم اين روزها در فضاي مجازي منتشر شده مربوط به سه چهار سال پيش است. ديگر دوست ندارم در مورد فيزيکم صحبت کنم، اما حرفم در آن مصاحبه اين بود که اوايل بعضي نقشها را به خاطر قدّم از دست ميدادم، ولي کم کم تلاش کردم درونياتم را به نمايش بگذارم و از مرحله فيزيک عبور کنم. در مورد آن گفتگو بايد اضافه کنم بزرگترين فيلسوفها گاه بعد از سالها تفکر و تعقل به يک تئوري ميرسند و فردايش آن را عوض ميکنند، حال منِ بهرام افشاري حرف دو روز پيشم را نميتوانم تغيير دهم؟! * اين روزها مشغول چه کاري هستيد؟ - تئاتري به کارگرداني آتيلا پسياني روي صحنه دارم و در حال بازي در سريال «شرايط خاص» به کارگرداني وحيد اميرخاني هستم. از 16 ارديبهشت هم نمايش «جوجه تيغي» را روي صحنه ميبرم که برگرفته از زندگي خودم، عشق فيلمها و سياهي لشکرهاست و فکر ميکنم بهترين مواجهه و گفتگوي من با مردم باشد.∎
نظر شما