شناسهٔ خبر: 24707656 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

پرونده کردی در منطقه با سقوط عفرین پیچیده تر میشود

کشورعربی سوریه وارد هفتمین سال بحران داخلی خود میشود. بحرانی که به میدان نبردهای نیابتی قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شده است.ورود ارتش ترکیه به درگیری مستقیم نظامی در 20 ژانویه 2018 (یکم بهمن 96) معادلات سوریه را پیچیده تر کرده و بحران این کشور را وارد مرحله جدیدی نموده است.

صاحب‌خبر -

ایران آنلاین / تنوع و تکثر نیروهای مخالف وبازیگران عرصه تحولات این کشور درنوع خود بی سابقه است. منافع نیروهای اپوزسیون و دولت سوریه و همچنین منافع کشورهای سهیم در این بحران به شکلی درهم تنیده که تفکیک منافع و مصالح طرفین دشوار است.تولد داعش در رقه سوریه در سال2014 و سپس ورود این گروه تروریستی به عراق درهمان سال و افول ظاهری آن درمنطقه طی سال 2017 ، و پراکنده شدن آن دردیگر مناطق ورفتارهای متناقض بازیگران منطقه ای در مواجه با این پدیده قرن از ابتدای پیدایش تا کنون با ابهامات بدون جوابی همراه بوده است.

بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای اعم از امریکا، اروپا، روسیه و ایران هرکدام در سوریه دارای اهدافی متفاوت میباشند. امریکا و اروپا تاحدودی دارای منافعی نزدیک به هم هستند روسیه نیز با توجیه دفاع از آخرین بازمانده همپیمان اش درقلب خاورمیانه در سوریه حضور دارد.
 
در بحث منطقه ای ، ترکیه از ابتدای بحران سوریه تا کنون مواضعی متفاوت و متغیر و متنوع تر ازدیگر بازیگران در این تحولات داشته است.ترکیه درابتدای بحران با دیدگاههای نوستالژیک و اندیشه خلافت وسپس قرار گرفتن درهمپیمانی مبارزه با تروریسم وهم اینک نیز با سودای تثبیت امنیت کشورش، با ورود به بخشی از خاک سوریه خود را تعریف کرده است. ایران، با هدف بقاء محور مقاومت و مقابله با تروریسم وکمک به حفظ ژئوپلوتیک کشورهای عراق و سوریه در کنار دولتهای دوکشور قرار گرفته است.
 
بدین ترتیب منافع و مصالح بازیگران عرصه تحولات سوریه دارای مخرج مشترک روشنی نمیباشد به همین خاطر تحلیل جامع از رویدادهای سوریه امری پیچیده است . لیکن هرچه ازاتفاقات سرزمینی فاصله گرفته شود بهتر میتوان به جمع بندی نسبی از این تحولات رسید، چون بازیگران این عرصه کارتهای متغیر و متنوعی در اختیار دارند که بنا به مقتضیات سیاسی خود از آنها استفاده میکنند.
 
سوریه پس از داعش
پس از زنگ پایان نسبی تسلط داعش در منطقه ، کردهای سوریه وارد معرکه اصلی تحولات قرار گرفتند آنهم نه توسط دولت سوریه بلکه توسط ترکیه . ترکیه پس ازفراغت نسبی از کودتای2016 و در کوران پس لرزه های آن ، با نگاه به انتخابات 2019، بایستگیهایی را برای سیاست کلی خود تعریف کرده است از آن جمله مقابله با شکل گیری تشکیلات خود گردان کردی در شمال سوریه یکی از راهبردهای سیاسی امنیتی آن میباشد .
 
معرکه آرای این رویکرد در آنجاست که کردهای سوریه که خود در مبارزه با داعش نقش برجسته ای داشتند اما در تحولات اخیردر کارکردهای مختلفی تعریف شده اند در مقطعی کنار ائتلاف ضد داعش و یکی از محورهای مبارزه با این گروه تروریستی قرارگرفته و درنگاهی دیگراز منظر ترکیه و برخی دولتهای اروپایی و امریکا تروریست و از منظری دیگر همپیمان امریکا در سوریه و درجایگاهی دیگر، کردها بخشی از ارتش دمکراتیک سوریه و همپیمان ترکیه در کنارجبهه النصره وجزء مهاجمین اصلی به عفرین هستند. این پراکندگی و تضاد منافع و پیچیدگی تنها در جبهه کردها نیست بلکه دامن ترکیه و امریکا و سوریه وکشورهای اروپایی را نیز گرفته است از آن جمله میتوان گفت در حالیکه ترکیه همپیمان امریکا ست همچنان بخشی از پیمان ناتو و در کنار اروپا قرار دارد همچنین روسیه همپیمان سوریه وکور سویی مقطعی و روزنه ای مصلحتی برای کردها در منطقه است ایران نیز یکی ازامیدهای روزهای تنگ کردها محسوب میشود، کما اینکه درسال 2014 در عراق و همچنین در مقطع فعلی با دیپلماسی فعال به کردهای سوریه نزدیکتر است.
 
کردها و تحولات منطقه ای
ولی واقعیتی که فعلا در سرنوشت سیاسی کردها درخاورمیانه وجود دارد این است که اراده ای در قدرت های منطقه ای وفرامنطقه ای مبنی بر شکل گیری واحد مستقل سیاسی کردی در عراق یا سوریه و ترکیه وجود ندارد این قدرتها معتقدند عمق استراتژیک آنان با منافع گروه های رقیب کردی قرابت و نزدیکی ندارد نمونه عینی آن در رفتار و موضعگیریهای دولت امریکا در قبال تحولات کرکوک در عراق و همچنین چراغ سبز روسیه به ترکیه در حمله به عفرین در سوریه و همچنین رفتارهای متناقض دولت امریکا نسبت به عملیات شاخه زیتون ترکیه در عفرین وشمال سوریه ، همگی حاکی از نوعی رفتارهای پاردوکسیکال بازیگران صحنه تحولات منطقه ای در مواجهه با جریان های کردی در منطقه خاورمیانه میباشد.
 
ترکیه با خلط بند 52 منشور سازمان ملل متحد به خاک سوریه وارد شده است و با چراغ سبز دول بازیگر در سوریه به نوعی مغرورانه درخاک این کشور حضور یافته و اهداف توسعه طلبانه خود را دنبال میکند. دلیل دیگرحضورش در سوریه و عراق به اسناد قبل از 1924 و در زمان تقسیم امپراطوری عثمانی بر میگردد که ترکیه نوین حق ورود به سرزمینهای جداشده از خود را در مقابل رضایت دادن به تجزیه پذیرفته است. به همین خاطربرای ورود به کشورهای جدید التاسیس مجوزی برای خود لازم نمی بیند.
 
ازطرف دیگر رفتارهای متناقض در اردوگاه کردها تاثیرات خود را در وضعیت فعلی آنان بجای گذاشته است درحال حاضرحزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) که بزعم خود با ایجاد احزاب اقماری یکی از فراگیرترین جریانات کردی در منطقه میداند و با مانیفست مبارزاتی خود داعیه رهبری جنبش کردی را دارد، خواسته یا ناخواسته به منظور حفظ منافع خود در بسیاری از امور در یک دترمینیسم سیاسی مجبور است در کنارسیاستهای برخی کشورهای منطقه ای قرار گیرد و در بسیاری مواقع از شعارهای آرمانی خود لاجرم عدول کرده و به محافظه کاری ملزم می شود.
 
بعنوان مثال در گذشته که ترکیه به مناطقی ازمراکز تجمع این حزب در شمال عراق حمله میکرد بلافاصله سلسله اقدامات بازدارنده این حزب در داخل ترکیه، این کشور را با مشکل مواجه میکرد، اما هم اینک درجریان عملیات شاخه زیتون ترکیه درشمال سوریه، پ.ک.ک بخاطر همپیمان شدن با امریکا اجبارا نمیتواند اقدامی در ترکیه انجام دهد و کاملا سکوت اختیار کرده است.
 
گویا ترکیه از این بابت خیالش راحت است که تحت نام مبارزه با تروریسم کمر به مقابله با جریان کردی مخالف خود در خاک سوریه بسته است بنابراین میتوان گفت عمق استراتژیک ترکیه با بازیگران فرامنطقه ای در سوریه از دست بالایی برخوردار است وبا نقش گروه های کردی قابل مقایسه نمیباشد همانگونه که روابط ترکیه با کشورهای فرامنطقه ای در سوریه سبب شد نیروهای روسیه حاضر درعفرین که خود را حامی مردم این شهرمیدانستند در حالیکه حتی هیچگونه پیمان استراتژیکی هم بینشان وجود نداشت ، براحتی از کنار احزاب کرد کناربکشند و دست ترکیه را در ورود به عفرین باز بگذارند. بطریق اولی همپیمانی ترکیه با امریکا دست این کشور را درورودش به منبج، مرکزو تکیه گاه کردهای سوریه بازتر خواهد گذاشت.کما اینکه رکس تیلرسون وزیر خارجه معزول امریکا ،درآخرین سفروزارتی اش به آنکارا این چراغ سبز را به ترکیه نشان داد و اردوغان نیزاین چراغ سبز را نتیجه بازخورد سیلی خلیفه گری عثمانی تلقی کرده و بهره برداری سیاست داخلی خود را از آن بعمل آورد.
 
برون رفت از بن بست
با وضعیت بوجود آمده بنظر میرسد دوران شعارهای رادیکالی قومی بسرآمده است و به تعبیری میتوان گفت مطالبات اجتماعی کردها از مسیر احزاب محقق نمیشود و جامعه کردستانی بر اساس مقتضیات سیاسی خود تصمصم بگیرند کردها مدیریت احتماعی را درعراق تجربه کرده اند و گفتگو و پارلمان را راهکار مناسبی برای ابراز هویتی خود میدانند که رئیس جمهور فقید جلال طالبانی آنرا محقق بخشید بنابراین کردها مسیر هویت یابی خود را بقاء بر تعامل منطقه ای در چرخه سیاسی کشورها میبینند با این توصیف جریان کردی محتوم به کنار آمدن با وضعیت موجود میباشد چون اوج اقتدار جریانات کردی در منطقه، اقلیم کردستان عراق بود که مشاهده شد چگونه ترکیه بعنوان شریک اصلی تجاری آنان و علیرغم وابستگی شدید حزب دمکرات کردستان عراق به آن درجریان رفراندوم 25 سپتامبر این کشور اولین معارض و مخالف همه پرسی اقلیم بود که قاطغانه با استقلال کردستان مخالفت کرد.
 
همچنین رفتار امریکا در 16 اکتبر2017 کرکوک در عراق وجاخالی دادن روسیه در ژانویه 2018در عفرین و چراغ سبز امریکا برای ورود ترکیه به منبج ، امیدهای آرمانی کردها را در این مقطع زمانی به محاق کشانده است.بهترین شرایط سیاسی ممکن کردها در منطقه الگوی عراق پس از 2005 بود که شوربختانه با اشتباه محاسباتی احزاب کرد عراقی این دروازه را به پنجره ای تبدیل کردند که هرآن بیم بسته شدن آن میرود. با این توصیف در بین کردها امیدی به احزاب هم باقی نخواهد ماند چون احزاب در شرایط فعلی محافظه کارتر ازآنند که بتوان به آنها تکیه کرد. کرکوک و عفرین نمونه هایی از پرونده احزاب کردستانی هستند.
 
ترکیه و چالشهای قومی و مذهبی
اما نکته ای که در خصوص ترکیه می توان به آن اشاره کرد، زیان و خسارت جبران ناپذیر دراز مدتی است که جریان های مذهبی حامی دولت این کشور در طول عملیات های گاه و بی گاه ترکیه علیه کردها متحمل شدند. اردوغان بعنوان یکی از پیروان دیرین مرحوم نجم الدین اربکان و جریان اخوان الملسلمین در ترکیه اکنون بیش از هرکسی می داند که تا چه اندازه با اقدامات خود علیه کردها، جایگاه این جریان ریشه دار مذهبی در ترکیه را تضعیف کرده است. کافی است بدانید که بیش از 60 درصد شهروندان مذهبی و اسلام گرای ترکیه در مناطق کردی ترکیه زندگی می کنند و حملات همیشگی ارتش ترکیه و حزب عدالت و توسعه به شهرهای کردنشین ترکیه وسوریه باعث تنزل چشمگیر جایگاه جریان های مذهبی – سیاسی مانند اخوان المسلمین در میان آنها شده است.
 
بازخوانی پرونده احزاب
نکته دیگر نیز تضعیف  جریان های ایدئولوژیک و خودبرتر بین کردی در میان اقشار مختلف کرد کشورهای ترکیه، سوریه و عراق است. پارتی، یکیتی، پ.ک.ک، پ.ی.د و ... همگی در این مقطع کوتاه دوسال اخیر نشان دادند ظرفیت مدیریت جوامع کردی را ندارند و جالب تر آنکه قاطبه گروههای نامبرده سر ستیز با حکومت های مرکزی خود را دارند و داعیه دار تشکیل کشور، فدرالی، کنفدرالی و... برای اداره بهتر امور کردها هستند.
 
رخدادهای اخیر خاورمیانه محکی بود برای راست آزمایی آرمانهای احزاب کردی که مشاهده میشود افکار عمومی کردها را نسبت به این احزاب متزلزل کرده است رفتارهای احزاب در ماجرای رفراندوم و کرکوک و... اکنون نیز عفرین و غایت اقدامات پ.ک.ک و تدبیر و توانایی آن را به عینه دیده میشود حال با لحاظ کردن جمیع تحولات منطقه ای تلویحا چاره ای جز تفاهم و تعامل هرقسمت از کردستان با کشورهای مطبوع خود وجود ندارد این شیوه سیاسی میتواند راهگشایی مصلحتی حال حاضر برای کردها در خاورمیانه باشد.
 
 

 

نظر شما