محمدجواد حقشناس: از شمار دو چشم يک تن كم/ وز شمار خرد هزاران بيش
داریوش شایگان متولد ١٣١٣ بيش از چند هفتهای بود که بر اثر سکته مغزی در بیمارستان بستری شده بود و عليرغم همه چشم انتظاریها و آرزوها و تلاش ارزشمند گروه پزشكى و كادر درمانى و پرستارى در آغاز سال نو، جان به جان آفرين تسليم كرد.
شایگان را میتوان از جهانیترین متفکران متاخر ما برشمرد. او دلش همواره براى تاریخ و فرهنگ این سرزمین تپیده، همواره دغدغه میراث عرفانی و فرهنگی ما را داشته و جستوجوگر مداوم روح ایرانی و اسلامی و شرقی در فضاهای مدفون و در میراث ادبی و تاریخی و معماریمان، بوده است.
آثار او، به زبان فارسی و فرانسه، بخشی از میراث تاریخی و فرهنگی ماست و به همه این دلایل، عجیب نبود که فرو رفتن او به یک خواب عمیق، پس از سکته مغزی، بسیاری ار اصحاب فكر و دانش را متاثر و نگران کرده بود.
او با روایتهای خواندنیاش از گنبد مینایی و تصویر بهشت در فرهنگ و معماری ایرانی و افسوس خوردنهایِ هموارهاش از وخیم بودن و بیقواره شدن فضای شهری و معماری معاصرمان، به راستی همچون مادرى دلسوز براى فرهنگ ميهنمان و ناسازوارى شهرهايمان دل سوزاند.
جالب است که بگویم، او که همواره با ما از فضاهای گمشده و از هالههای ازدست رفته در فرهنگ و معماریمان گفته و نوشته، فقط یک فیلسوف و متفکر و يا يك ادیب نبود كه تنها در حوزه نظر و انديشه سهم خود را ادا كرده باشد.
دكتر داريوش شايگان سهامدار شرکت شایگان هم بود؛ اين شرکت ساختمانی که 9 دهه پیش بوسيله پدربزرگ او پایهگذارى شد، از قدیمیترین شرکتهای ساختمانی و عمرانیِ ایران است.
شاید کمتر کسی بداند که شایگانها پروژههای عمرانی و زیرساختی مهم و دهها پل و صدها کیلومتر راه و راهآهن در تهران و فراتر از تهران در ایران، ساختهاند؛ از جمله در شهر ما تهران، ساختمان دانشگاه شهید بهشتی، مجتمع مسکونی بهجتآباد و پل نیایش [آیتالله هاشمی] از یادگارهای شایگانهاست...
و حال روح ماجراجوی داریوش شایگان كه بيش از يک ماه در سیر و سلوک ماندن يا رفتن بود رفتن را برگزيد. شايگان با قلمِ بهراستی توانایش برايمان از دغدغه هايش نوشت تا همچنان میراث فرهنگی و معماری ما راست قامت و استوار بماند. او میراث شهر ما و میراث کشور بود.
در زمانى كه ما بيش از هر موقعيت ديگرى به او نیاز داشتيم رفتن از ميان دوستان و دوستدارانش را ترجيح داد. روانش شاد و يادش جاودانه باد.»
58242
نظر شما