شناسهٔ خبر: 24703485 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: آناج | لینک خبر

عیدانه آناج/ مصاحبه با سرباز تراکتورسازی؛

مهدی‌پور: نه اصفهان نصف جهان است نه تبریز کل جهان/ شخصیت و دانش ساغلام فراتر از انتظارم بود/ هواداران حق دارند "عیبی وار" بگویند/ ایرانپوریان کاخ آرزوهایم را نابود کرد!

هافبک تراکتورسازی عنوان می‌کند، دنبال لقب نیست و سخت تلاش می‌کند تا در نزد هواداران این تیم محبوب باشد.

صاحب‌خبر -

گروه ورزشی آناج: در سومین روز از سال 1397 و در ادامه گفت‌وگوهای نوروزی با بازیکنان و اهالی ورزش آذربایجان، این بار به سراغ "مهدی مهدی‌پور" دیگر بازیکن سرباز تراکتورسازی رفتیم که وی با روی باز از این مصاحبه استقبال کرده و به سؤالات ما پاسخ گفت.

این بازیکن که در نقل و انتقالات نیم‌فصل به همراه احسان پهلوان و دانیال اسماعیلی‌فر و البته با سر و صدای زیاد از ذوب آهن به تراکتورسازی پیوسته و سرباز این تیم شد، عملکرد قابل قبولی در جمع سرخ‌پوشان تبریز داشته و با بازی‌های خوبش توانسته است رضایت هواداران را جلب نماید.

مهدی‌پور در این گفت‌وگو از خونگرمی مردم تبریز گفت، همچنین از نابود شدن کاخ آرزوهایش به دست ایرانپوریان و خاطره تلخ از بازی مقابل تراکتورسازی که متن کامل مصاحبه ما با هافبک بازی‌ساز و خوش‌سیمای تیم محبوب آذربایجان را ابتدا به صورت تیتروار و در ادامه با جزئیات می‌خوانید:

* نه اصفهان نصف جهان است نه تبریز کل جهان
* اگر ساغلام بماند، می‌تواند به فوتبال ایران کمک کند
* بیان خاطره تلخ از بازی مقابل تراکتور
* آن بازی خواست خدا بود 4-4 شود
* ایرانپوریان کاخ آرزوهایم را خراب کرد!
* جذب بازیکن سرباز بیشتر به ضرر باشگاه‌ها است تا به نفع
* هواداران حق دارند "عیبی وار" بگویند!
* قطعا تا آخر فصل آتی در تراکتورسازی هستم
* دنبال لقب نیستم و فقط تلاش می‌کنم محبوب باشم
* تیم ما می‌تواند چند نماینده در تیم‌ملی داشته باشد
* طرفدار رئال‌مادرید و استیون جرارد هستم
* از بین سوغاتی‌های تبریز «نوقا» را خیلی دوست دارم
* فعلا برنامه‌ای برای ازدواج ندارم
* هدفم در سال جدید سربلندی تراکتورسازی است
* ایرانپوریان، بهترین دفاع راست فوتبال ایران

آناج: آقای مهدی‌پور ترکی که بلد نیستید؟
یک سری چیزها مانند «یورولمیسیز، اللریز آغریماسین، بیر ایکی اوچ» را یاد گرفته‌ام البته در ادامه که زمان بگذرد، بیشتر یاد می‌گیرم.

آناج: ما در تبریز یک حرفی داریم که می‌گوییم، اصفهان نصف جهان، تبریز کل جهان، این جمله را شنیده‌اید؟
ما که در اردوی تیم ملی بودیم، بچه‌های تبریز می‌گفتند "اصفهان نصف جهان، گر نباشد تبریز". واقعیت این است که نه اصفهان نصف جهان است و نه تبریز کل جهان، ولی اصطلاحی است که گفته می‌شود.

آناج: نظرتان در مورد شهر تبریز چیست؟
تبریز شهر خوبی است و مردم فوق‌العاده خونگرمی دارد. در این 2-3 ماهی که در تبریز هستیم، خدا را شکر به جز خوبی از مردم تبریز چیزی ندیدیم.

آناج: مردم تبریز غیر از خونگرمی از چه لحاظی خوب هستند؟
همین هواداران تراکتورسازی و برخورد هایی که در سطح شهر با آنها داریم و محبتی که وجود دارد. ما به خاطر کمک به تراکتورسازی آمده‌ایم و آنها هم به خاطر عشق به تراکتور هم ما را دوست دارند و هم کمک‌مان می‌کنند. خدا را شکر در این مدتی که در تبریز بوده‌ایم شرایط مان خیلی خوب بوده است.



 

آناج: اصالتا اصفهانی هستید؟
بله، اهل خیابان «جی» اصفهان و محله «بوزان» که محله قدیمی و فوتبال خیزی است، هستم. بچه‌های این محله مستعد هستند و شرایطشان خوب است. پدر من که سابقه بازی در ذوب آهن را داشته و جزو چهره‌های شناخته شده فوتبال اصفهان است به همراه من و مهران درخشان‌مهر که در ذوب آهن بازی می‌کند اهل همین محله هستیم. اینجا قسمتی است که اکثرا قشر ضعیفی هستند و فوتبالیست‌ها هم اکثرا از قشر ضعیف هستند، به همین دلیل آنجا هم بچه‌هایی که علاقه به فوتبال داشته باشند، زیاد هستند.

آناج: شما خودتان جزو قشر ضعیف بودید؟
من خودم نه، قشر ضعیف نبودم. خدا را شکر خانواده‌ام شرایطشان خوب است و همانطور که گفتم پدرم فوتبالیست بوده و شرایط خوبی داشتیم.

آناج: در ابتدای حضور شما در تراکتورسازی، کادر فنی این تیم تغییر کرد. آیا این موضوع برای شما مشکل‌ساز شد؟
نه، اتفاق خاصی برای ما رخ نداد. ما 3 بازیکنی که از ذوب‌آهن آمدیم به هر حال 4، 5 سال در لیگ برتر فوتبال بازی کرده بودیم و مطمئناً پیش‌بینی این قضایا را هم کرده بودیم که احتمال دارد چنین اتفاقاتی رخ دهد. ولی آنقدر به خودمان اطمینان داشتیم که اگر این اتفاق هم رخ دهد، بازیکنان کوچکی نیستیم و می‌توانیم خودمان را جمع و جور کنیم. کادرفنی جدید هم که آمد، ما مشکل خاصی برای‌مان پیش نیامده و بازی‌مان را انجام می‌دهیم. تا جایی که بتوانیم تلاش می‌کنیم تا به تراکتورسازی کمک کنیم.

آناج: تراکتورسازی خوب بازی کرده و موقعیت‌های زیادی ایجاد می‌کند، به نظر شما دلیل نتیجه نگرفتن این تیم چیست؟
نمی‌دانم دقیقا در این رابطه چه چیزی بگویم. مسئله عجیبی است. من خودم در این چند سالی که در لیگ برتر بازی می‌کنم، اصلا با چنین چیزی مواجه نشده بودم. ما در سال‌های گذشته با نصف موقعیت‌هایی که امروز ایجاد می‌کنیم، بازی‌های‌مان را می‌بردیم. حتی توپ‌های خیلی ساده هم تبدیل به گل می‌شد اما الان موقعیت‌های صددرصدی‌مان گل نمی‌شود.
بازی با الغرافه و هر 2 بازی رفت و برگشت با الجزیره را باید می‌بردیم. چند موقعیت صددرصدمان به صورت عجیب و غریبی گل نشد. نمی‌دانم چرا این اتفاقات امسال برای ما رخ می‌دهد ولی امیدواریم که تمام شود. تجربه ثابت کرده است که این اتفاقات یک جایی تمام می‌شود و همیشه اینگونه نمی‌ماند که ما این قدر موقعیت ایجاد کنیم ولی به گل نرسیم. فکر نمی‌کنم هیچ تیمی به اندازه‌ی ما خلق موقعیت داشته باشد. امیدواریم که این مشکلات حل شود.

آناج: نظرتان در مورد ساغلام چیست؟
به نظر من در این مدتی که با او کار کرده‌ام، مربی فوق‌العاده با شخصیتی بوده و فراتر از چیزی بود که انتظار داشتم. از نظر فنی نیز مربی کاربلدی است اما از زمانی که آمده هر 4 روز یک بار بازی داشته‌ایم و زمانی برای انجام تمرینات مورد نظرش و افزایش فشار روی بازیکنان را نداشته تا بدن‌های ما را آماده‌تر کند.
با توجه به اینکه ما در 2 جام بازی می‌کنیم، شرایط بدنمان بد نیست. البته من 2 سال قبل با ذوب‌آهن این فشار را تجربه کرده بودم ولی در این مقطع از فصل خستگی فوق‌العاده شدیدی پیش می‌آید که خوشبختانه در این فصل این مشکل را نداریم. کادرفنی ما خیلی خوب است و به نظر من اگر ساغلام بماند، می‌تواند هم به تراکتورسازی و هم به فوتبال ایران خیلی کمک کند.

آناج: در آن بازی مشهور تراکتورسازی و ذوب آهن که 4-1 بود ولی 4-4 شد، حضور داشتید؟
بله در آن بازی اتفاق خیلی خاصی رخ داد که همیشه در ذهنم می‌ماند. زمانی که ما 4 بر یک عقب بودیم، بازیکنان تراکتورسازی به دنبال انجام فوتبال نمایشی بودند که این مسائل زشت است که 4 گل زده باشیم و یک سری کارها کنیم. وقتی ما گل چهارم را خوردیم یکی از کمک‌های آقای تونی که فکر می‌کنم پسرشان بود آمد و جلوی نیمکت ما یک سری حرکات را انجام داد که به نظر من 4-4 شدن بازی، کار خدا بود به خاطر کارهایی که انجام شد.
شما فرض کنید 8 گل بزنید، بالاخره فوتبال یک حرمتی دارد که باید حفظ شود و اگر این حرمت بشکند، همان اتفاقی می‌افتد که در 10 دقیقه نتیجه 4 بر یک به 4-4 تبدیل می‌شود.

آناج: غیر از آن بازی چه خاطراتی از بازی مقابل تراکتور‌سازی دارید؟
5 سال پیش که در راه آهن بازی می‌کردم، 18 ساله بودم و در چهارمین بازی لیگ برتری دستم مقابل تراکتورسازی شکست. در دقیقه 93-94 برای زدن ضربه سر پریدم ولی آقای کریمیان به من برخورد کرد و وقتی روی زمین افتادم دستم شکست. 3-4 ماه از میادین دور بودم. علاوه بر این بازی، پارسال در جام حذفی هم ما از تراکتورسازی جلو بودیم اما مرتضی تبریزی اخراج شد، در دقیقه 93 فرزاد حاتمی گل زد و بازی مساوی شد. حدود 30 دقیقه 10 نفره بازی کرده بودیم و وقتی آن گل به ثمر رسید، کاخ آرزوهایم فرو ریخت، خسته هم بودم و هیچ امیدی برای برگشتن به بازی نداشتم، چون بازی به 120 دقیقه کشیده و شرایط‌مان خیلی سخت‌تر می‌شد همین اتفاق هم رخ داد اما من یک کرنر زدم که محمد ابراهیمی در ضد حمله گل زد و بازی 2 بر یک شد.
تراکتورسازی پس از آن چند موقعیت داشت تا گل سوم را بزند اما نتوانستند و در دقیقه 120 کرنر را ارسال کردم، اتفاقاتی افتاد، پنالتی شد و بازی به تساوی 2-2 کشید. فکر می‌کردیم بازی تمام شده و به پنالتی می‌کشد، رشید مظاهری هم می‌تواند پنالتی‌ها را بگیرد و مطمئن بودیم که بازی را می‌بریم. اما به صورت اتفاقی توپ به سمت راست آمد، محمد ایرانپوریان توپ را ارسال کرد، مهدی شریفی توپ را کاشت و محمد نوری هم توپ را زد و آن هم به جایی رفت که باید می‌رفت. آن بازی خیلی این طرف و آن طرف شد ولی امیدوار بودیم تراکتورسازی قهرمان جام حذفی شود تا حضور ما در لیگ قهرمانان آسیا قطعی شود و کاری هم به مسائل نفت تهران نداشتیم اما تراکتورسازی نتوانست قهرمان شود.
محمد ایرانپوریان در آن بازی حذفی نتوانست پنالتی را گل کند، ما آسیایی نشدیم و به خاطر برخی نتایج قبلی مان، 90 میلیون جریمه شدیم. بعد هم که آمدیم تراکتورسازی در بازی حذفی مقابل استقلال خوزستان در دقیقه 117 پاس دادم و دانیال اسماعیلی‌فر پنالتی گرفت. دوباره ایرانپوریان گل نزد به او گفتم "محمد یک پنالتی نزدی و 90 میلیون تومان برای ما آب خورد، دومی را نزدی خدا می‌داند که چقدر به ما ضرر میزنی {با خنده}.
یعنی خوب قسمت بوده، ایرانپوریان حدود 17-18 بار برای تراکتورسازی گل زده است. ولی پنالتی است دیگر، من خودم هم مقابل الغرافه پنالتی را خراب کردم و شرمنده هواداران شدم. امیدوارم بتوانم در ادامه آن را جبران کنم.

آناج: چطور شد که در بازی با الغرافه پنالتی را خراب کردید؟ دیداری که مدافع ما هم 2 اشتباه مهلک داشت.
در آن بازی، الغرافه تیمی نبود که بتواند ما را ببرد. اگر آن اتفاقات نمی‌افتاد و اشتباهاتی که رخ داد و 2 گل دریافت کردیم نبود، نتیجه اینطور نمی‌شد. ولی خوب اگر من هم آن پنالتی را گل می‌کردم، باز هم تیم‌مان به بازی بر می‌گشت. در نیمه دوم هم موقعیت‌های زیادی برای گلزنی داشتیم ولی متاسفانه نتوانستیم از آنها استفاده کنیم.

آناج: قبل از بازی در مورد اینکه چه کسی پنالتی زن تیم است، صحبت شده بود؟
بله، من خودم خیلی خوب پنالتی می‌زنم. در تمرینات و قبلاً برای ذوب آهن هم پنالتی زده‌ام، در ذوب آهن از 6 پنالتی 5 پنالتی گل شده و در تراکتورسازی هم از 2 ضربه، یکی را خراب کرده‌ام اما در کل وقتی در تمرین پنالتی می‌زدیم، در جلسه بعد از تمرین آقای ساغلام نوشته بود که پنالتی‌ها را مهدی‌پور بزند. البته این موضوع به 2-3 بازی قبل از دیدار با الغرافه باز می‌گردد اما قبل از این بازی پنالتی نگرفته بودیم ولی متاسفانه در این دیدار هم پنالتی گل نشد.

آناج: یک گل قشنگ هم از روی ضربه ایستگاهی به پدیده زدید، در این مورد کمی توضیح دهید.
بله، خدا را شکر ضربات ایستگاهی را هم خوب می‌زنم. در ذوب‌آهن، مهدی رجب‌زاده ضربات ایستگاهی را فوق‌العاده می‌زد به همین خاطر این ضربات به او می‌رسید و 2 نفری پشت توپ می‌ایستادیم ولی اولویت با رجب‌زاده بود. در تراکتورسازی هم محمد ایرانپوریان و محمد ابراهیمی ضربات ایستگاهی را خوب می‌زنند. در تمرینات که ضربات ایستگاهی را می‌زدیم، بچه‌ها دیده بودند که من خوب می‌زنم و در آن بازی محمد ابراهیمی به من گفت تمرکز کن و توپ را بزن که خدا را شکر آن ضربه گل شد و توانستیم آن بازی را هم ببریم.



 

آناج: آیا در تبریز احساس غریبی می‌کنید؟
من نه، چون خودم از 10 سالگی در اردوهای تیم ملی بودم و از 12 سالگی هم سفرهای خارجی را شروع کردم. بیش از این که در خانه باشم، در سفر بودم. به همین دلیل با این شرایط خیلی بهتر کنار می‌آیم و مشکلی ندارم اما دانیال در اوایل حضورمان مشکل پیدا کرده بود ولی الان رفته رفته خودش را پیدا کرده و شرایط بهتر شده است.

آناج: فکر می‌کنم اگر غربتی هم باشد حضور شما به همراه اسماعیلی‌فر و پهلوان از سنگینی این مسئله کمتر می‌کند، درست است؟
بله صددرصد، زمانی که تصمیم گرفتیم برای سربازی به تراکتورسازی بیاییم اگر من می‌گفتم نه، دانیال هم نمی‌آمد و اگر دانیال می‌گفت نه من هم نمی‌آمدم، چون شرایط به گونه‌ای بود که وابسته هم بودیم و اگر می‌خواستیم کاری کنیم دوست داشتیم با هم آن را انجام دهیم.

آناج: یعنی رابطه شما بیشتر با دانیال اسماعیلی‌فر خوب است؟
بله، بالاخره احسان متاهل بوده و همراه با خانواده‌اش است ولی ما مجرد هستیم. خانه‌هایمان هم به هم نزدیک است، به همین خاطر ارتباط بیشتری با هم داریم.

آناج: نظر شما در مورد جذب بازیکن سرباز توسط تراکتورسازی و حاشیه‌هایی مانند این که می‌گویند این کار برای بازیکنان خیلی سخت است و برخی اوقات هم تعدادی از رسانه‌ها القا می‌کنند که این موضوع بیشتر به نفع تراکتورسازی است تا به نفع بازیکن، چیست؟
این موضوع از یک جهت برای تراکتورسازی خوب است و از یک جهت بد. البته برای بازیکن بیشتر جنبه مثبت دارد اما برای بقیه باشگاه‌ها جنبه منفی وجود دارد. برای مثال ذوب آهن روی ما سرمایه گذاری کرده و الان که بازیکن باید بیشترین بازدهی را داشته باشد، از این تیم می‌رود. همانطور که گفتم، برای تراکتور هم می‌تواند جنبه مثبت و هم منفی داشته باشد. جنبه مثبت این است که من به عنوان بازیکن سرباز و با هزینه کم به این تیم می‌آیم، شاید اگر به صورت عادی می‌خواستند من را جذب کنند آقای آذری با 2 میلیارد تومان هم رضایت‌نامه من را نمی‌داد. قبل از حضور در تراکتورسازی هم می‌گفتند که من اصلا رضایت‌نامه شما را به تیمی نمی‌دهم ولی حالا اینطوری می‌روید.
جنبه منفی برای تراکتورسازی هم این است که من یک فصل و نیم یا دو فصل برای این تیم بازی می‌کنم و وقتی تیم به هماهنگی می‌رسد، دوباره همه چیز از هم می‌پاشد و من باید بروم به تیمی که با آن قرارداد دارم. به همین خاطر تیم تراکتورسازی هم به خوبی شکل نمی‌گیرد. ما 5 سال در ذوب آهن کنار هم بودیم و با چشم بسته هم یکدیگر را می‌دیدیم ولی تا بخواهیم در تراکتورسازی ببینیم شرایط چگونه است و چطور باید کنار هم بازی کنیم، همه چیز از هم می‌پاشد که این هم جنبه منفی جذب بازیکن سرباز توسط تراکتورسازی است. ولی درکل به نظر من این مسئله بیشتر برای تراکتورسازی جنبه منفی دارد.
بازیکن نیز درست است که از نظر مالی ضرر می‌کند ولی بالاخره باید دوران سربازی را پشت سر بگذارد. به نظرم باید قانونی باشد و اتفاقی رخ دهد که شکل سربازی برای ملی‌پوشان، فوتبالیست ها و کسانی که شرایط خاص دارند به گونه‌ای باشد که هم باشگاه‌ها، هم بازیکنان و هم تراکتورسازی متضرر نشوند.

آناج: اوقات فراغت‌تان در تبریز چگونه سپری می‌شود؟
بیشتر در تمرین هستیم، بعد از آن در بیمارستان بین‌المللی ریکاوری می‌کنیم. شب ها هم با دانیال، هادی محمدی، محمد ایرانپوریان و دیگر بچه‌ها هستیم اما زیاد جاهای دیدنی تبریز را نرفتیم چون در این مدت، هوا هم سرد بوده است.

آناج: با ذوب آهن قرارداد دارید؟ اگر تراکتورسازی رضایت‌نامه شما را بگیرد، ترجیح می‌دهید که بمانید یا برگردید به شهرتان؟
این تصمیمی است که الان برای اظهارنظر در مورد آن زود است. اما من در ذوب‌آهن بزرگ شده‌ام. این تیم خانه من و پدرم بازیکن آن بوده است، تعصب خاصی نسبت به ذوب آهن دارم ولی در همین زمان کمی که به تراکتورسازی آمده‌ام، دیدم که این تیم، تیم بزرگی است. بزرگترین نقطه قوت این تیم هم هوادارانش است.
شاید یک روز من سرحال نیستم و شرایطم آن شرایط همیشگی نیست اما اینکه در ورزشگاه تشویق‌ها و هواداران را می‌بینم، دوباره به شرایط همیشگی و شاید هم بهتر بر می‌گردم، چیزی که ما در ذوب آهن زیاد آن را ندیدیم. البته متاسفانه هواداران تراکتور هم خیلی کمتر از سابق شده‌اند. همانطور که گفتم زمانی که 18 ساله بودم و با راه‌آهن به تبریز آمدم، این ورزشگاه را دیده و شوکه شدم. ما آن موقع تراکتورسازی را 3 بر صفر بردیم و وقتی بعد از هر گل شعار "عیبی یوخ" را شنیدم، به خودم گفتم که دوست دارم روزی در این جو و برای این هواداران فوتبال بازی کنم ولی از وقتی آمده‌ایم، شرایط، شرایط خاصی بوده و "عیبی یوخ" به "عیبی وار" تبدیل شده بود.
البته هواداران هم حق دارند، بالاخره تراکتورسازی تیم بزرگ و پرهواداری بوده و انتظارات هم از آن زیاد است. ولی به هر حال هواداران هم باید بدانند که تیمشان از 2 پنجره نقل و انتقالاتی محروم بوده و این شرایط برای هر تیمی که رخ دهد شاید به دسته پایین‌تر سقوط کند ولی امیدواریم با کمک همه بچه‌ها تراکتور به روزهای اوج خود برگردد.

آناج: قضیه رفت و برگشت شما بین ذوب‌آهن و راه‌آهن چه بود؟
من بزرگ شده آکادمی فوتبال سپاهان هستم. در سن 16 سالگی با سپاهان که 3 دوره متوالی قهرمان لیگ شده بود تمرین می‌کردم که شرایطی خاص و بازیکنانی ملی‌پوش داشت و دیدم که آنجا به من بازی نمی‌رسد، چون جوان بودم و انتظارات هم از سپاهان زیاد بود به همین دلیل آنها بازیکنان بزرگی جذب می‌کردند. به همین خاطر به ذوب آهن رفتم، یک سال آنجا تمرین کردم ولی دیدم آنجا هم به من بازی نمی‌رسد با پدرم صحبت کردم و تصمیم گرفتم به لیگ یک بروم تا یکی دو سال بعد برگردم.
آن موقع به مس رفسنجان رفتم که سرمربی آن وینگو بگوویچ بود. دو جلسه با آن‌ها تمرین کردم که آقای بگوویچ گفت برو قراردادت را ببند اما چون من از شهر بزرگ به یک شهر کوچک رفته بودم، دیدم نمی‌توانم در آن شهر بمانم به همین خاطر برگشتم.
آن زمان سرمربی راه‌آهن آقای منصور ابراهیم‌زاده بود که پدرم با او حرف زد، اما آقا منصور گفتند که باید در تمرینات شرکت کنم تا وضعیتم را ببینند. راه آهن هم یک بازی دوستانه با استقلال اهواز داشت که 20 دقیقه در آن دیدار بازی کردم و آقای ابراهیم‌زاده گفتند در تمرینات شرکت کنم. یک هفته بعد فوق‌العاده تمرین کردم که آقا منصور گفت رضایت‌نامه را بگیر و بیا و بازی کن، همینطور هم شد. من که رضایت‌نامه‌ام را گرفتم و کارت بازی صادر شد، در اولین بازی به صورت فیکس بازی کردم اما در بازی چهارم مقابل تراکتورسازی دستم شکست.
در فصل بعد هم نیم‌فصل آقای ابراهیم‌زاده رفت و استیلی آمد. آن موقع بیشتر در اردوی تیم ملی امید بودم. در نیم فصل چند پیشنهاد داشتم چون آن زمان هم بازیکن تیم ملی امید و هم سهمیه امید بودم و تجربه بازی در لیگ برتر را هم داشتم به همین دلیل چند پیشنهاد خوب داشتم که بین آنها ذوب آهن را انتخاب کردم. با این انتخابم هم به شهر خودم و پیش خانواده‌ام برگشتم و هم به تیمی که سازماندهی داشت پیوستم که خدا را شکر برایم خوب شد.

آناج: از بین 3 بازیکنی که به تراکتورسازی آمده‌اید، کدام یک کسری خدمت دارید؟
فعلاً من ندارم، اما پدرم چند ماه سابقه جبهه دارد که احتمالاً در آینده از آن استفاده کنم. از وضعیت دانیال اسماعیلی‌فر خبر ندارم ولی احسان پهلوان به خاطر همسر و شرایطی که دارد می‌تواند از کسری خدمت استفاده کند. البته کسری من هم زیاد نیست و پدرم حدود 5 ماه سابقه جبهه دارد ولی قطعا تا آخر فصل آتی در تراکتورسازی هستم.

آناج: غیر از دانیال و احسان که با آنها هم تیمی بوده‌اید، با کدام بازیکن تراکتورسازی دوست شده‌اید؟
با اکثر بچه‌ها رابطه خوبی دارم ولی بیشتر با محمد ابراهیمی، محمد ایرانپوریان و فرزاد حاتمی دوست شدم.

آناج: محمد ایرانپوریان که کاخ آرزوهایتان را با خاک یکسان کرده بود؟
آنکه بله درست است، ولی نابود کرد دیگر چه کنیم {با خنده} هم بچه‌های خیلی خوبی هستند و هم بزرگترهای خیلی خوبی. مهم است که یک تیم بزرگ‌ترهای خوبی داشته باشد که خدا را شکر در تراکتورسازی این مسئله وجود دارد. هم مهدی کیانی و هم بقیه بچه‌ها بزرگترهای خوبی هستند.

آناج: فکر می‌کنید در تبریز چه لقبی به شما بدهند؟
زیاد به دنبال لقب نیستم ولی تمام تلاشم را می‌کنم که محبوب باشم و هواداران من را دوست داشته و از عملکردم راضی باشند و اگر قرار باشد از تراکتورسازی به ذوب آهن برگردم، خاطره خوبی از خود در تبریز به جا بگذارم. چرا که فوتبال یک روز تمام می‌شود و وقتی خواستم در این شهر رفت و آمد کنم مردم تبریز خاطره خوبی از من داشته باشند.

آناج: قبل از اینکه سرباز شوید، در مصاحبه‌ای اعلام کردید که خیلی مصمم به حضور در تراکتورسازی بودید، در این باره توضیح می‌دهید؟
این یک تصمیمی بود که من همراه با خانواده‌ام گرفتم. چون در موقعیتی قرار داشتم که هم برای من و هم برای تراکتورسازی خوب بود. به مسئولان ذوب آهن، آقای آذری و قلعه‌نویی هم حق می می‌دهم که از دست ما عصبانی باشند ولی به هر حال تصمیم فوتبالی بود که ما باید می‌گرفتیم. فوتبال شوخی ندارد و باید بهترین تصمیمی را که می توانید بگیرید. اینکه ما در آن موقعیت به تراکتورسازی آمدیم، بهترین تصمیمی بود که گرفتیم.

آناج: به نظر بیشتر سپاهانی هستید تا ذوب آهنی، درست است؟
نه، من اگر بگویم هر دو تیم را به یک اندازه دوست دارم دروغ گفته‌ام، چون درست است که در سپاهان بزرگ شده‌ام ولی شکوفایی من از ذوب آهن شروع شده و به همین دلیل عرق خاصی نسبت به این تیم دارم. پدرم که بازیکنان این تیم بوده است.

آناج: با این اوصاف بازی مقابل ذوب آهن برای‌تان سخت است؟
سخت باشد یا نباشد من بیشترین تلاشم را می‌کنم تا بهترین عملکردم را داشته باشم تا هواداران تراکتورسازی از ما راضی باشند. از طرفی فوتبال حرفه‌ای است و اینکه بگوییم ذوب‌آهن تیم سابق من است و فلان، درست نیست. بیشترین تلاشم را می‌کنم تا ان‌شاءالله بهترین عملکرد را داشته باشم.

آناج: سبک بازی شما شبیه ژاوی است، خودتان چه نظری دارید؟
بله، از آن اوایل که در لیگ برتر بازی کردم، ابتدا لقب ژاوی، اینیستا و ایسکو دادند که این اواخر هم به آسنسیو تبدیل شد. ولی با اینکه خودم رئالی هستم اما شخصیت و بازی استیون جرارد را خیلی دوست داشتم.

آناج: نظرتان در مورد لیست تیم ملی که متاسفانه در آن حضور ندارید، چیست؟
معتقدم تراکتورسازی مستحق این است که چند نماینده در این لیست داشته باشد. من خودم بیشترین تمرکزم روی این است که به تیمم کمک کنم. حالا ممکن است آقای کی‌روش یکسری نظراتی داشته باشد و شاید هم من در تاکتیک‌های او جایی نداشته باشم ولی به عقیده من تراکتورسازی می‌تواند چند نماینده در تیم‌ملی داشته باشد، چون ما جوانان خوبی مانند محمد نادری، محمدرضا مهدی‌زاده، احسان پهلوان، دانیال اسماعیلی‌فر و ... داریم. این‌ها بازیکنانی هستند که می‌توانند در اردوهای تیم ملی حضور داشته و خودشان را نشان دهند.



 

آناج: زمان تحویل سال کجا هستید؟
صددرصد کنار خانواده‌ام و در اصفهان هستم.

آناج: بعد از چند ماه به اصفهان و کنار خانواده‌تان برمی‌گردید؟
بعد از 2 ماه، یکی دوبار در استراحت‌هایمان برای یکی دو روز به خانواده‌ام سر زدم ولی حالا زمان خوبی است که کنار خانواده مان باشیم. تجدید روحیه کنیم و با روحیه قوی برگردیم و بتوانیم سال 97 را سال درخشانی برای تراکتورسازی کنیم.

آناج: از تبریز چه سوغاتی می‌برید؟
من خودم نوقا را خیلی دوست دارم، خانواده‌ام هم همینطور. حتی مادرم تماس گرفته بود که چند بسته نوقا و باقلوا با خودم به اصفهان ببرم.

آناج: معمولا زمان تحویل سال جدید چه دعایی می‌کنید؟
همان دعای معروف که وجود دارد و علاوه بر آن آرزوی سلامتی برای خودم، خانواده‌ام و تمام مردم ایران. ان‌شاءالله دیگر هیچ کجای ایران گدایی نبینیم و شرایط مردم روز به روز به جای بدتر شدن بهتر شود. امیدوارم سال 97 برای همه سال پر پولی باشد.

آناج: در سال 97 برنامه‌ای برای ازدواج ندارید؟
نه، فعلا برنامه‌ای برای ازدواج ندارم و بیشتر تمرکزم روی فوتبال و پیشرفت در این حوزه است. برای ازدواج فعلاً وقت وجود دارد اما شاید 2 سال دیگر وقتی برای فوتبال نباشد.

آناج: در سال 96 هدفی داشتید که به آن نرسیدید؟
هدفم دعوت به اردوی تیم ملی بود که به آن نرسیدم ولی تازه 24 ساله شده و شرایطم به گونه‌ای نیست که نتوانم به چیزی که می‌خواهم برسم. تلاش می‌کنم در آینده به هدفم برسم.

آناج: مهم‌ترین هدف‌تان برای سال 97 چیست؟
سربلندی تراکتورسازی و اینکه این تیم در فصل بعدی به جایگاه اصلی‌اش بازگشته و به آن چیزی که هواداران استحقاقش را دارند ولی به آن نرسیده‌اند، دست پیدا کنیم.

آناج: احساستان نسبت به کلمات زیر چیست؟
مهدی‌کیانی: سمبل غیرت و تعصب
محمد ایرانپوریان: بهترین دفاع راست فوتبال ایران
سرباز: خودم {با مکث زیاد}
اصفهان: شهر زیبای خودمان
تبریز: شهر مردم خونگرم، مردم تبریز واقعا خونگرم هستند.
امیر قلعه‌نویی یا یحیی گل‌محمدی: از نظر فنی با آقای گل‌محمدی راحت تر هستم. نه اینکه بگویم آقای قلعه‌نویی خوب نیستند نه، آقای قلعه‌نویی هم سبک خاص خودشان را دارند که نتیجه هم داده و پرافتخارترین مربی لیگ هستند، ولی نوع بازی من با سبک آقای گل‌محمدی بیشتر همخوانی دارد

انتهای پیام/

نظر شما