شناسهٔ خبر: 24699722 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: راه دانا | لینک خبر

حاجی دلیگانی:

اندیشه و مدیریت غربی دغدغه حل مشکلات مردم را ندارد/ کلید حل مشکلات مدیریت جهادی است

کشور در حوزه های مختلف اقتصادی و فرهنگی رنج می برد و این قابل کتمان نیست. اما یکی از ریشه های اصلی دست و پنجه نرم کردن مردم با معضلات اقتصادی و فرهنگی عدم کارایی سبک های مدیریتی است که تاکنون جواب مثبت در سیستم اجرایی نگرفته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ کشور در حوزه های مختلف اقتصادی و فرهنگی رنج می برد و این قابل کتمان نیست. اما یکی از ریشه های اصلی دست و پنجه نرم کردن مردم با معضلات اقتصادی و فرهنگی عدم کارایی سبک های مدیریتی است که تاکنون جواب مثبت در سیستم اجرایی نگرفته است. حاجی دلیگانی عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفت و گویی ضمن تشریح دو سبک مدیریت جهادی و مدیریت غربی به شکل عینی و مصداقی مزیت ها و معایب این دوسبک مدیریتی را تشریح می کند.

از مدیران نفوذی تا مدیران جهادی

به اعتقاد شما یک مدیر جهادی دارای چه مختصات رفتاری و اندیشه ای است؟

مسئول پاسخگو و مدیر جهادی در راستای دسترسی به قله های پیشرفت و موفقیت می بایست نظام محاسباتی فکریش نیز براساس انقلابی گری باشد. قطع به یقین مدیر و مسئولی که تفکراتش بر اساس شاخصه های غربی تنظیم شده و نظامات اندیشه ای او بر مبنای فرهنگ وارداتی بیمار غرب سامان یافته، چه بخواهد و چه نخواهد، نمی تواند دغدغه رفع مشکلات مردم مستضعف جامعه را داشته باشد. در چنین شرایطی اگر تفکر غربی و اندیشه بیمار وارداتی، پایه ها و چارچوب و صورت مسئله نظام محاسباتی ذهن مدیر را تشکیل دهد، راهبردها و تاکتیک های چنین مدیری به گره گشایی از مشکلات مردم منتج نخواهد شد. سپردن امورات مهم کشور به این قبیل مدیران سبب می شود که موتور پیشرفت های علمی و فناوری و اقتصادی و حتی فرهنگی نیز از حرکت بایستد و کشور ره به جایی نبرد. در چنین شرایطی کشور در پرتگاه های پسرفت سقوط خواهد کرد.

حال اگر این تفکر غربی منافی با مدیریت جهادی عنان کار اجرایی کشور را در دست بگیرد، جامعه با چه شرایطی روبرو خواهد شد؟

قطع به یقین، این شرایط یکی از دریچه های نفوذ در قالب پروژه نفوذ دشمن است. به اعتقاد من این شرایط خطرناک ترین شیوه نفوذ به حساب می آید. کسی که اسم وزیر، نماینده مجلس و یا رئیس فلان دستگاه ست و در انقلاب نیز بوده و الان نیز ظاهر انقلابی، ایرانی و طرفدار نظام دارد، اما نظام محاسباتی فکریش دگرگون شده و در چارچوب معیارهای انقلابی گری و جهادگونه نیست، قطعا خواسته یا ناخواسته در قالب پروژه نفوذ دشمن در حال ایفای نقش است.

به جرات می توان گفت هر جا که خللی در خدمت رسانی به مردم و محدودیتی برای مردم ایجاد شده و هر جایی که بی عدالتی، نارضایتی و گله ای وجود دارد و یا کارخانه ای تعطیل شده و کارگر یا مهندسی بیکار شده به یک فکر بیمار وارداتی که در شخص یا اشخاصی ورود پیدا کرده، گره می خورد. اما اگر به سراغ افرادی که نظام محاسباتی شان براساس اصول انقلابی گری ست بروید و کارها را به دست آن ها می سپرید، نتیجه آن علی رغم نبود امکانات کامل و نبود نیروی انسانی کامل موفقیت آمیز خواهد بود.

مزیت های مدیریت جهادی چیست؟

امروز ثمرات مدیرانی که بر مبنای مدیریت جهادی گام برمی دارند را در عرصه پیشرفت های نظامی و علمی مشاهده می کنیم. اگر توفیق در رفع گره های اقتصادی و معیشتی را می خواهیم، باید مدیران رو به سوی مدیریت جهادی کنند. در ورای مرزهای جغرافیایی نیز آن هایی که با تفکر جهادی گام برداشتند در موضوع مقابله با داعش و مقابله با حرکت مستقیم نظامی آمریکا موفق بودند. پیروزی با افرادی است که تفکر انقلابی دارند، این هم در ملیت ایرانی ها هست و هم در ملیت های دیگر مثل: عراقی ها، یمنی ها، سوری ها و دیگر افراد بسیجی جهان اسلام. اما وقتی تفکر بیمار غربی با تحریم ها مواجه می شود؛ دست هایش را بالا می برد و ابتکار عمل را از دست می دهد. چنین اندیشه ای کاملا تسلیم فضایی می شود که دشمن برایش به وجود آورده است. این مدیران در این شرایط بر واردات صرف تاکید می کنند، حتی واردات نیروی انسانی از خارج از کشور جهت سپردن امورات مدیریتی.

مدیریت جهادی در ساحت فرهنگی و اجتماعی تا چه اندازه اثرگذار است؟

فرهنگ با مدیریت به شکل گستردگی گره خورده است و حتی غربی ها نیز پذیرفته اند که می توان به مقوله مدیریت از طریق فرهنگ ضریب داد تا ازین طریق روحیه بومی در حوزه مدیریت بارور شود. متاسفانه با وجود اینکه خود غربی ها نیز به این نکته رسیده اند که مفاهیم فرهنگی قابلیت ضرب شدن با مدیریت را دارد ما هنوز به این باور دست پیدا نکرده ایم. اما نکته دوم که شاید نکته مهم تری باشد این است که اساسا مدیریت یک روح و یک جسم، و یک قالب و جهت گیری دارد که این قواعد و قالب های مدیریتی ثابت هستند. در عرصه دفاع مقدس نیز ما به شکل بسیار خوبی از پیوند مدیریت و فرهنگ استفاده کردیم و مقوله مدیریت جهادی را به منصه ظهور رساندیم. تعریفی انسانی از رویکردی اثرگذار از مدیریت که منافع و سودهای مالی و مادی در وهله های بعدی قرار دارند و آن چیزی که مهم است منفعت جامعه و عموم مردم است.  در مجموع سازه مدیریت، سازه ای است که می تواند در همه جای دنیا مشترک باشد؛ اما مدیریت جنبه دیگری هم دارد و آن جهت گیری هایی است که تمایز و تفاوت در نتایج رویکردهای مدیریتی ایجاد می کند.

تفاوت سبک مدیریت غربی با شاخصه های مدیریت جهادی در چیست؟

آنچه در مدیریت غرب مدنظر است اصالت با فرد و در سود است. همه نوع امکانات، ارکان مدیریت و نیروی انسانی، سازمان و تجهیزات و پول و ... بسیج می شود برای بدست آوردن سود مادی بیشتر.  حال اگر شما به عنوان جهاد جهت دیگری را به مدیریت دادید، طبعا دیگر مدیر به آن معنای متداول نیستید. مثلا اگر به جای ثروت، خدمت را هدف قرار دهید آن وقت فاصله بین مدیر و کارمند در سطحی بالاتر از دیگر طبقات اجتماعی قرار نخواهد گرفت و فاصله طبقاتی به شدت کاهش خواهد یافت. در این قاعده مدیری بهتر است که خدمتگزاریش به مردم بیشتر باشد.

اساسا یکی از مکاتب مدیریت هدف گذار دولتی نظریه ای است که در آن دولت ها خدمتگذار مردم هستند و باید مسائل مردم را به شکل خادم حل کنند. این فصل مفصل است و خیلی شبیه به مفاهیمی است که در مسائل اسلامی مطرح می کنیم. پس می شود روح و جهت مدیریت را در مسیری که مطلوب مان است و با فرهنگ ما سازگاری دارد، جهت دهیم. طبعا وقتی روح و جهت گیری عوض می شود، شاید در اجزاء هم تغییراتی رخ دهد که خالی از اشکال است. اینگونه نیست اگر ما از مدیریت جهادی صحبت می کنیم در آن نیروی انسانی نداریم، اما در مدیریت غربی نیروی انسانی داریم! این ها سازه هایی هستند که هر تعریفی از مدیریت داشته باشید، لاجرم از آن استفاده خواهید کرد و یک قاعده ثابت به حساب می آید. نکته حائز اهمیت اینکه جهاد مفهومی اسلامی است، پس لاجرم هر وقت از مدیریت جهادی صحبت می کنیم از مدیریت اسلامی سخن به میان آورده ایم و یکی از شاخه های مدیریت اسلامی محسوب می شود. اگر مدیریت جهادی را مدیریتِ جهاد و کوشش بدانیم، باید متوجه باشیم که مدیریت جهادی صرفا به منزله ی پرکاری نیست. مثلا می گویند نیروهای ما از صبح تا ساعت 12 شب کار می کنند، اگر این طور بگوییم در پرکاری ژاپنی ها و برخی کشورهای اروپایی خیلی جلوتر از ما هستند. اساسا جهت گیری فعل و رفتار جهادی برای کسب رضای خداست، حتی نه برای رضایت مردم و سهام داران و حتی خودفرد. لذا بحث اخلاص درجهاد بسیار پررنگ است و بر میزان ارزشگذاری آن بسیار اثرگذار است. پس نتیجه می گیریم مدیریت جهادی با پرکاری تفاوت دارد. جهاد یک مفهوم کاملا دینی است، لذا باید این بحث دینی به درستی تبیین شود و تولید محتوای درست و صحیحی در این باره صورت پذیرد.

انتهای پیام/ن

نظر شما