فرارو - بیثباتی خاورمیانه ناشی از سیاستهای تهران نیست بلکه نتیجه حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ است.
به گزارش فرارو، فرید زکریا، روزنامهنگار و مجری سرشناس آمریکایی طی یادداشتی در وبگاه نیوستریتتایمز به بررسی اوضاع آشفته خاورمیانه پرداخت و نوشت: چیزهای زیادی وجود دارند که میتوان امروز درباره آنها خوشبین بود. تقریبا همه جای جهان، اقتصادها در حال رشد هستند و جنگ، فقر و بیماری در حال کاهش است. با این حال، خاورمیانه با این روال متفاوت است.
سوریه، همچنان یک کشور فروپاشیده است، بیش از پنج میلیون نفر از آن فرار کردهاند. اکنون یمن دچار بدترین قحطی جهان است و بعید است که جنگ آن به این زودی تمام شود. عراق که به سختی از جنگ داخلیاش بهبود یافته، طبق تخمینها به مبلغی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار برای بازسازی نیاز دارد. مبلغی که عراق فاقد آن است. خطر نزاع بزرگتر در منطقه هم ظاهرا همیشه وجود دارد. اکنون هم شاهد درگیریهایی بین ترکیه و نایبان آمریکایی و تبادل آتش بین سوریه و اسرائیل هستیم. اخیرا، حملات آمریکایی، تقریبا دهها نفر از نیروهای وابسته روسی در سوریه را به قتل رساند. این یک تشدید تنش نگرانکننده برای دو دشمن دوران جنگ سرد است.
دولت ترامپ در پرداختن به این وضعیت متزلزل، تا حدود زیادی غیردرگیر به نظر میرسد. استراتژی آن - اگر بشود آن را استراتژی نامید - این بوده است که موضع ضد ایرانی را تشدید کند و سیاست خارجی را به اسرائیل و عربستان محول کند. اما وقایع اخیر نشان داد که این استراتژی کارآمد نیست.
در آخرین شماره مجله فارینآفرز، ولی نصر، بازبینی اساسی سیاست واشینگتن در قبال ایران را تشویق میکند. دولت آمریکا بر این اساس عمل میکند که بیثباتی در خاورمیانه نتیجه صعود یک ایرانی است که به دنبال گسترش ایدئولوژیاش است. ایران اغلب در راهروهای واشینگتن اینگونه توصیف میشود: کشوری «که به آرمان بودن بیش از کشور بودن علاقهمند است.»
زکریا ادامه داد: نصر اشاره میکند که این فرض، اشتباه است. بیثباتی کنونی خاورمیانه از جاهطلبیهای ایران ناشی نمیشود بلکه نتیجه حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق است. حملهای که توازن قوا را به هم ریخت. ایران شدیدا منافع ملیاش را دنبال کرد و خواهان نفوذ در کشورهای همسایه شد. ایران سعی نکرد که بنیادگرایی اسلامی را گسترش دهد. در حقیقت، ایران در خط مقدم مبارزه با گروههای تروریستی مانند داعش بود.
استراتژی ایران به شکل قابلتوجهی موفقیتآمیز بود، زیرا در جاهایی مخاطره میکند که در آنجا متحدان محلی قدرتمندی (در سوریه، عراق و یمن) دارد. به استقرار نیروها تمایل دارد و بازی طولانیمدت میکند. دشمنانش، اما تا حدود زیادی از چنین مزایایی برخوردار نیستند. آمریکا و اسرائیل، اغلب از آسمان میجنگند. اما تسلط هوایی به لحاظ شکلدهی به واقعیتهای سیاسی روی زمین، محدودیتهایی دارد. اینکه سوریه توانست یک جنگنده اسرائیلی را سرنگون کند، بسیار مهم بود.
زکریا نوشت: در ۳۰ سال گذشته، این اولین بار بود که به یک حمله نظامی اسرائیلی، واکنش نشان داده میشود. این مسئله تاکید میکند که بیرون راندن ایران و روسیه از سوریه چقدر دشوار است.
در همین اثنا، ترکیه اقدامات جسورانهای در شمال سوریه علیه نیروهای کُردی تحت حمایت آمریکا اتخاذ کرده است. این امر، امکان اینکه در یک مقطعی، ترکیه و آمریکا - دو متحد عضو ناتو - علیه یکدیگر شلیک کنند، را بیشتر میکند.
کشورهای عربی در این بازی ژئوپولیتیکی کجا هستند؟ نصر به زکریا گفته برجستهترین واقعیت این روزها در جنگ قدرت خاورمیانه، غیاب عربهاست. به درگیریهای اخیر نگاه کنید. همه قدرتهای درگیر - ایرانیان، ترکها، روسها، اسرائیلیها و آمریکاییها - در عملیات جنگی که تعیین میکنند چه کسی جهان عرب را شکل خواهد داد، غیر عرب هستند.
به گفته زکریا، در مقطع کنونی، ایران در حال تلاش برای تثبیت وضع موجود است، زیرا پیروز شده است. حضورش در عراق و سوریه اکنون تثبیت شده است. متحدش بشار اسد، نجات یافته و اکنون در حال یکپارچهسازی قدرت در سوریه است. تلاشهای عربستان برای مقابله با نفوذ ایران در سوریه، لبنان و قطر تاکنون شکست خورده است. هماکنون قطر به ایران و ترکیه نزدیکتر است و کشمکش درونی جهان عرب همچنان در حال عمیق شدن است.
روسیه به نوبه خود، به عنوان یک کشور خارجی ایجادکننده توازن در خاورمیانه ظاهر شد. جایگاهی که زمانی آمریکا در اختیار داشت. نصر در فارین آفرز مینویسد که روسیه... به تنها دلال قدرت در خاورمیانه تبدیل شده که همه با او گفتوگو میکنند. این به دلیل قدرتمندی روسیه نیست بلکه به این دلیل است که روسیه زیرک بوده است.
زکریا در پایان نوشت: از سال ۱۹۷۳ که هنری کیسینجر، روسها را از خاورمیانه اخراج کرد، آمریکا، قدرت خارجی مسلط بوده است. (اما الان) آمریکا این نقش را به دلایلی مانند خستگی، عدم درگیری و خودداری عنادورزانه از پذیرش واقعیتها روی زمین از دست میدهد.
به گزارش فرارو، فرید زکریا، روزنامهنگار و مجری سرشناس آمریکایی طی یادداشتی در وبگاه نیوستریتتایمز به بررسی اوضاع آشفته خاورمیانه پرداخت و نوشت: چیزهای زیادی وجود دارند که میتوان امروز درباره آنها خوشبین بود. تقریبا همه جای جهان، اقتصادها در حال رشد هستند و جنگ، فقر و بیماری در حال کاهش است. با این حال، خاورمیانه با این روال متفاوت است.
سوریه، همچنان یک کشور فروپاشیده است، بیش از پنج میلیون نفر از آن فرار کردهاند. اکنون یمن دچار بدترین قحطی جهان است و بعید است که جنگ آن به این زودی تمام شود. عراق که به سختی از جنگ داخلیاش بهبود یافته، طبق تخمینها به مبلغی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار برای بازسازی نیاز دارد. مبلغی که عراق فاقد آن است. خطر نزاع بزرگتر در منطقه هم ظاهرا همیشه وجود دارد. اکنون هم شاهد درگیریهایی بین ترکیه و نایبان آمریکایی و تبادل آتش بین سوریه و اسرائیل هستیم. اخیرا، حملات آمریکایی، تقریبا دهها نفر از نیروهای وابسته روسی در سوریه را به قتل رساند. این یک تشدید تنش نگرانکننده برای دو دشمن دوران جنگ سرد است.
دولت ترامپ در پرداختن به این وضعیت متزلزل، تا حدود زیادی غیردرگیر به نظر میرسد. استراتژی آن - اگر بشود آن را استراتژی نامید - این بوده است که موضع ضد ایرانی را تشدید کند و سیاست خارجی را به اسرائیل و عربستان محول کند. اما وقایع اخیر نشان داد که این استراتژی کارآمد نیست.
در آخرین شماره مجله فارینآفرز، ولی نصر، بازبینی اساسی سیاست واشینگتن در قبال ایران را تشویق میکند. دولت آمریکا بر این اساس عمل میکند که بیثباتی در خاورمیانه نتیجه صعود یک ایرانی است که به دنبال گسترش ایدئولوژیاش است. ایران اغلب در راهروهای واشینگتن اینگونه توصیف میشود: کشوری «که به آرمان بودن بیش از کشور بودن علاقهمند است.»
زکریا ادامه داد: نصر اشاره میکند که این فرض، اشتباه است. بیثباتی کنونی خاورمیانه از جاهطلبیهای ایران ناشی نمیشود بلکه نتیجه حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق است. حملهای که توازن قوا را به هم ریخت. ایران شدیدا منافع ملیاش را دنبال کرد و خواهان نفوذ در کشورهای همسایه شد. ایران سعی نکرد که بنیادگرایی اسلامی را گسترش دهد. در حقیقت، ایران در خط مقدم مبارزه با گروههای تروریستی مانند داعش بود.
استراتژی ایران به شکل قابلتوجهی موفقیتآمیز بود، زیرا در جاهایی مخاطره میکند که در آنجا متحدان محلی قدرتمندی (در سوریه، عراق و یمن) دارد. به استقرار نیروها تمایل دارد و بازی طولانیمدت میکند. دشمنانش، اما تا حدود زیادی از چنین مزایایی برخوردار نیستند. آمریکا و اسرائیل، اغلب از آسمان میجنگند. اما تسلط هوایی به لحاظ شکلدهی به واقعیتهای سیاسی روی زمین، محدودیتهایی دارد. اینکه سوریه توانست یک جنگنده اسرائیلی را سرنگون کند، بسیار مهم بود.
زکریا نوشت: در ۳۰ سال گذشته، این اولین بار بود که به یک حمله نظامی اسرائیلی، واکنش نشان داده میشود. این مسئله تاکید میکند که بیرون راندن ایران و روسیه از سوریه چقدر دشوار است.
در همین اثنا، ترکیه اقدامات جسورانهای در شمال سوریه علیه نیروهای کُردی تحت حمایت آمریکا اتخاذ کرده است. این امر، امکان اینکه در یک مقطعی، ترکیه و آمریکا - دو متحد عضو ناتو - علیه یکدیگر شلیک کنند، را بیشتر میکند.
کشورهای عربی در این بازی ژئوپولیتیکی کجا هستند؟ نصر به زکریا گفته برجستهترین واقعیت این روزها در جنگ قدرت خاورمیانه، غیاب عربهاست. به درگیریهای اخیر نگاه کنید. همه قدرتهای درگیر - ایرانیان، ترکها، روسها، اسرائیلیها و آمریکاییها - در عملیات جنگی که تعیین میکنند چه کسی جهان عرب را شکل خواهد داد، غیر عرب هستند.
به گفته زکریا، در مقطع کنونی، ایران در حال تلاش برای تثبیت وضع موجود است، زیرا پیروز شده است. حضورش در عراق و سوریه اکنون تثبیت شده است. متحدش بشار اسد، نجات یافته و اکنون در حال یکپارچهسازی قدرت در سوریه است. تلاشهای عربستان برای مقابله با نفوذ ایران در سوریه، لبنان و قطر تاکنون شکست خورده است. هماکنون قطر به ایران و ترکیه نزدیکتر است و کشمکش درونی جهان عرب همچنان در حال عمیق شدن است.
روسیه به نوبه خود، به عنوان یک کشور خارجی ایجادکننده توازن در خاورمیانه ظاهر شد. جایگاهی که زمانی آمریکا در اختیار داشت. نصر در فارین آفرز مینویسد که روسیه... به تنها دلال قدرت در خاورمیانه تبدیل شده که همه با او گفتوگو میکنند. این به دلیل قدرتمندی روسیه نیست بلکه به این دلیل است که روسیه زیرک بوده است.
زکریا در پایان نوشت: از سال ۱۹۷۳ که هنری کیسینجر، روسها را از خاورمیانه اخراج کرد، آمریکا، قدرت خارجی مسلط بوده است. (اما الان) آمریکا این نقش را به دلایلی مانند خستگی، عدم درگیری و خودداری عنادورزانه از پذیرش واقعیتها روی زمین از دست میدهد.
نظر شما