سرویس سیاسی ـ
روزنامه زنجیرهای بهار که در کارنامه سیاه و ننگین خود از توهین به ساحت قدسی امامت گرفته تا حمله به ارزشها و نهاد انقلابی را ثبت کرده است، این بار حمایت آشکار از رژیم کودک کش اسرائیل را نیز به کلکسیون افتخارات خود اضافه کرد و از بزرگان کشور! خواست به سردار سلیمانی به خاطر تهدید این رژیم خونریز و غاصب هشدار دهند.
این روزنامه افراطی در شماره روز دوشنبه در سرمقاله خود با عنوان «بازی با آتشِ سوریه» سرنگونی جنگنده متجاوز صهیونیست توسط ارتش سوریه را بهانه قرار داد و نوشت: «برخی معتقد بودند که با اعلام پایان حکومت داعش از سوی ایران و روسیه بحران فراگیر در منطقه به خصوص در دو کشور عراق و سوریه به سمت و سوی حل شدن حرکت خواهد کرد اما در عمل شاهد آن بودیم که این اتفاق نه به معنای پایان کامل و واقعی حضور گروهتروریستی داعش در سوریه بوده است و نه توانسته است بحران موجود را به سامان برساند.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه با بیشرمی هرچه تمامتر ضمن تکرار اتهامات آمریکا، اروپا و رژیم سعودی علیه کشورمان، حضور نظامی ایران در منطقه را نه به خاطر دفاع از حریم اهل بیت و مردم مظلوم سوریه و عراق و همچنین دفاع از امنیت کشور در برابر تروریستهای داعش بلکه به خاطر اقتدارگرایی نظامی در منطقه دانسته و مینویسد: «برخی از مقامات نظامی کشور پس از این اتفاق که به شکلی سخن گفتند که گویی ایران نقشی در آن داشته است و یا برخی مطالب درباره انتقام گیری از اسرائیل که بیشتر در سطح رسانهای و فضای مجازی مطرح شده است، نشانگر نوعی نگاه در بخشی از تصمیم گیران کشور است که حضور نظامی در سوریه را مقدمهای برای برخورد نظامی بزرگتر با نیروها و کشورهای مقابل جمهوری اسلامی میداند.»
روزنامه افراطی بهار در ادامه خواستار هشدار بزرگان کشور به سرلشکر قاسم سلیمانی (که چندی پیش قصاص خون شهید عماد مغنیه را نابودی رژیمصهیونیستی دانسته بود) شده و تاکید میکند: «هنگامی که چنین واکنشهایی را در کنار برخی گزارشهای رسانههای شناخته شده ایران و همینطور صداوسیما به عنوان رسانه رسمی نظام میگذاریم شاهد آن هستیم که ظاهرا برخی در کشورمان هنوز به درک عمیق و واقعی از شرایط بحرانی منطقه نرسیدهاند و تصور میکنند که میتوان به سادگی با این آتش بازی کرد. شاید لازم است که بزرگان و تصمیمگیران کشور به برخی از نیروهای تصمیم گیر در سطوح پایین و همچنین رسانهها و تریبونهای عمومی چارچوبهای منافع ملی و حساسیتهای بحرانهای موجود در کشورهای منطقه از یک سو و تهدیدهای بالقوه و واقعی که در اطراف کشورمان وجود دارد را صریحتر از قبل یادآوری کنند.»
حمایت آشکار این روزنامه زنجیرهای مدعی اصلاحطلبی، از رژیم کودککش اسرائیل به خوبی جملات معروف شیمون پرز و بنیامین نتانیاهو از سران جنایتکار این رژیم که گفته بودند «اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند و اصلاحطلبان به نمايندگي از اسرائيل با رژيم اسلامي ايران ميجنگند» را معنا میکند.
ماهیگیری سیاسی از حوادث تلخ با هدف ایجاد حاشیه امن برای مقصران
در روزهای گذشته، یک فروند هواپیمای ایتیآر ۷۲ متعلق به شرکت هواپیمایی آسمان با ۶۶ مسافر در مسیر تهران- یاسوج پس از پرواز از فرودگاه مهرآباد به سمت یاسوج از رادار خارج شد و در شهرستان سمیرم در جنوب استان اصفهان سقوط کرد.
پس از وقوع این حادثه تلخ، روزنامههای زنجیرهای مدعی اصلاحات در اقدامی مسبوق به سابقه و غیراخلاقی و با تکرار رفتارهای قبیله گرایانه به ماهیگیری سیاسی از این حادثه پرداختند.
روزنامه آرمان در صفحه اول شماره روز دوشنبه نوشت: «دلواپسانی که با قرارداد خرید هواپیما پس از برجام مخالفت کرده و میکنند؛ حاضرند امروز پاسخگو باشند؟»
این روزنامه زنجیرهای همچنین در سرمقاله روز دوشنبه نوشت: «باتصویب توافق وین و اجرای برجام دولت تصمیم به اصلاح و نوسازی ناوگان هواییکشور گرفت اما مخالفان، دلواپسگونه در مقابل دولت ایستادگی کردند...زمانی که ایران توانست قراردادهایی برای خرید هواپیما منعقد کند، برخی دلواپسان که البته از طبقه «هواپیماسواران» هم هستند، سعی کردند چوپ لایچرخ دولت بگذارند و مخالفت کردند. مخالفان داخلی بیش از آمریکاییهای مخالف با انعقاد این قرارداد مخالفت میکردند...حال باید از آقایان دلواپس پرسید که نمیخواهید کلاه خود را قاضی کرده و جواب خانواده ۶۶ نفر فوتی حادثه اخیر را بدهید؟»
روزنامه آفتاب یزد نیز در مطلبی مشابه نوشت: «درست از روزی که دولت به دنبال خرید هواپیماهای جدید برای سرو سامان دادن به وضعیت سفرهای هوایی بود، جریان راست و برخی چهرهها مدام در گوش دولت و ملت میخواندند که باید دست از این کارها برداشت و هواپیما خریدن را یک کار بیهوده و غیرضروری تعبیر میکردند، در این میان البته رسانههای اصولگرا هم سنگ تمام گذاشتند. بعضا تریبونها نیز در راستای این موج جناحی قرار گرفتند.»
رئیس سازمان هواپیمایی میگوید این هواپیما 6 سال زمینگیر بوده آن وقت مدعیان اصلاحات به جای به نقد کشیدن مدیران دخیل در این مسئله، فرافکنی کرده و به منتقدان دولت حمله میکنند. ادعای مضحک روزنامههای زنجیرهای در مقصر دانستن منتقدان در حالی است که همین جماعت در آذر و دی ماه ۹۵ با تیترهایی همچون «فرود تاریخی بوئینگ در ایران»، «پرواز بوئینگ از روی دیوار برجام»، «به افتخار برجام، تحریمهای ۳۷ ساله شکسته شد»، «بن ژور مسیو؛ فرانسویها از زمین و آسمان به ایران برگشتند»، «ایرباس نو فقط یکی از دستاوردهای برجام است» و... با ذوقزدگی کودکانهای از لغو تحریم فروش هواپیما به ایران خبر داده بودند. بر این اساس، برخلاف ادعای روزنامه آرمان، مسئولان وزارت راه و افراطیون مدعی اصلاحات و حامیان دولت که از این موضوع هیجان زده شده بودند، باید جواب مردم را بدهند.
بر طبق ماده ۲۲ برجام و پیوستهای۲و۵ آن، توافق شد که تحریم فروش هواپیما و قطعات آن از اولین روز اجرای توافق- دی ماه ۹۴- لغو شود. بر همین اساس آمریکا موظف بود تا شرایط فروش هواپیمای مسافربری به ایران را فراهم کرده و از هر اقدامی که شائبه سنگ اندازی در مسیر لغو تحریم هواپیما در آن باشد، پرهیز کند. اما آمریکا هیچگاه به این تعهد عمل نکرد. برای نمونه مجلس نمایندگان آمریکا - در تیرماه ۹۵ و در یکسالگی برجام- با ۲۳۹ رأی موافق در مقابل ۱۸۵ رأی مخالف لایحه منع فروش هواپیماهای «بوئینگ» را به ایران تصویب کرد.
علاوهبر این، اکنون قریب به پنج سال است که دولت در اختیار مدعیان اصلاحات است و اکنون باید درخصوص اقدامات انجام شده در ناوگان هوایی و نواقص موجود در آن به مردم پاسخگو باشد.
گویا بزک کنندگان کدخدا به صف شدند تا با جنجال رسانهای و حمله به منتقدان، بدعهدی و خوی استکباری آمریکا و کارنامه ضعیف و غیرقابل دفاع دولت دیده نشود.
غربیها از ترس آمریکا، به آسانی قطعات هواپیمایی به ایران نمیفروشند
بر خلاف رویه غیر حرفهای این روزنامهها در انداختن تقصیر سقوط هواپیما گردن منتقدان دولت، دیروز روزنامه ایران نظر قابل توجهی در این زمینه داشت. ارگان دولت در سرمقاله خود به قلم قائممقام وزیر راه و شهرسازی، طول عمر بالای ناوگان هوایی را متذکر شد و سه عامل را در آن دخیل دانست که عبارتند از: ترس و وحشت شرکتهای سازنده قطعات هواپیما از فروش قطعات به ایران به دلیل تحریمهای آمریکا، از خط تولید خارج شدن قطعات هواپیماهای قدیمی و وضع مالی نه چندان خوب شرکتهای هواپیمایی.
ایران نوشت: «وقتی کشوری ناوگان هوایی با این طول عمر دارد، یعنی همیشه در معرض خطر و حوادثی از این دست است. حوادثی دلخراش و تکاندهنده که متأسفانه جان هموطنانمان را نشانه میگیرد. سه عامل در افزایش عمر ناوگان هوایی ایران تأثیرگذار است. اول؛ امتناع شرکتهای تأمینکننده قطعات و خدمات از همکاری با ایران. آن هم باوجود اینکه حتی به صراحت در برجام ذکر شده که آمریکا باید مجوزهای فروش هواپیما به ایران را صادر کند. متأسفانه شرکتهای سازنده قطعات هواپیما و تجهیزات هوایی زیادی هستند که بهدلیل ترس و وحشت از تحریمها و جرایم آمریکا حاضر نیستند به آسانی به ایران قطعه بفروشند. در نتیجه شرکتهای هواپیمایی ایران نمیتوانند بموقع قطعات مورد نیاز ناوگان خود را تأمین و تعویض کنند. دوم؛ وقتی هواپیماها قدیمی میشوند قطعات آنها از خط تولید خارج میشود... عامل سوم، وضع مالی شرکتهای هواپیمایی ایران است. شرایط این شرکتها چندان خوب نیست.»
ماجرای وعدههای انتخاباتی!
روزنامه اعتماد در شماره دوشنبه خود گفتوگویی را با یک فعال اقتصادی انجام داده است. در این مصاحبه به مشکلات بخش خصوصی پرداخته شده است.
در مقدمه این مصاحبه آمده است: «فضاي كسب و كار ايران همچنان در وضعيت نامناسبي به سر ميبرد و نه تنها در حوزه اشتغال همچنان موانع بر جاي خود هستند، بلكه كارفرمايان نيز نسبت به عملكرد دولت در اين زمينه نگران هستند.»
اما در ادامه روند فرافکنی آغاز شده؛ آن هم به این ترتیب که دولت مقصر نیست و وظایفش را انجام داده بلکه دیگرانی هستند که تقصیر کار هستند: «اين بحث دو بخش دارد، يك بخش آن اين است كه دولت موفق نشده فضاي كسب و كار را دگرگون كند. اين حرف درستي است و خود دولت هم احتمالا آن را ميپذيرد. در مقابل اين پرسش مطرح است كه دولت چه كاري ميتوانست انجام دهد و دقيقا در كدام بخشها كمكاري كرد؟ به نظر من گره همه مشكلات به دست دولت باز نميشود و دليل عدم تحول در فضاي كسب و كار نيز همين نكته است. من نميتوانم قبول كنم كه دولت ميتوانست اوضاع را بهبود بخشد ولي از انجام آن سر باز زد. به بيان ديگر سطح مشكلات به اندازهاي است كه دولت در كنترل و رفع برخي از آنها كار مهمي نميتواند انجام دهد. بهطور مثال رويهاي كه رئيس جمهوري ايالات متحده در پيش گرفته خارج از كنترل و اراده دولت ايران بوده ولي بر اقتصاد ايران تاثير ميگذارد. دولت ايران گهگاه با مشكلاتي از بيرون مواجه شده كه به هر حال كارها را كند ميكند و از سوي ديگر به بهبود فضاي اقتصادي كشور بهطور كلي آسيب ميزند.»
راحتترین توجیه این است که گفته شود ما میخواستیم دیگران نگذاشتند! در این باب سخن بسیار گفته شده است و اکنون فرصت این ستون اجازه تکرار همه آنها را نمیدهد، تنها یک موضوع را در پاسخ به کسانی که این را مطرح میکنند این است که:
رئیسجمهور چهار سال بر مسند ریاست قوه مجریه بوده است. اگر موارد ادعایی درست باشد پس قطعا او به آنها برخورده است. پس با این وجود باید پرسید او که این را میدانست چرا در ایام رقابتهای انتخاباتی قولهای چنین و چنان میداد؟ قولهای اقتصادی و ایجاد اشتغال. به این ترتیب باید پرسید ماجرای وعدههای انتخاباتی چیست؟
با این فرض به این نتیجه میرسیم که یعنی رئیس دولت در زمان ارائه قولهای انتخاباتی با مردم صادق نبوده است و با وجود این موانع قولهایی نظیر گرداندن توامان چرخهای سانترفیوژها و اقتصاد کشور و همچنین ایجاد بیش از یک میلیون شغل در سال و...
نظر شما