«فرانسیس فوکویاما»[1]، تئوری پایان تاریخ خود را در سال 1989م. مطرح و در سال 1992م. در کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان»[2] خود، تشریح نمود. این نظریهپرداز جامعهی سرمایهداری، پیروزی لیبرال دموکراسی را آیندهی محتوم بشری میداند. به نظر وی، دلیل پیروزی لیبرالیسم این میباشد که توانست دو نیاز بنیادی (آزادی و رفاه) را که انسان در طول تاریخ بدون توجه به زمان و مکان درصدد دستیابی به آن بوده است در اختیار او قرار دهد و تنها در بطن لیبرالیسم بوده که انسان موفق شده است به دو مقولهی آزادی و رفاه مادی دست یابد.
بر این اساس، دولتها و نظریهپردازان سیاسی غرب، تمام کشورهای جهان را در جهت پذیرش اصول و ارزشهای لیبرال دموکراسی تحت فشار مستمر قرار داده و میدهند. به گمان آنان، این سرنوشت محتوم بشر است که در آخرین پلهی رشد سیاسی، دموکراسی لیبرال را در تمامی کرهی زمین تحقق بخشد.
اما به نظر میرسد شکلگیری جنبش والاستریت ـ طبق گواه آمار و ارقام ـ جامعهی آمریکا (به عنوان مهد لیبرال دموکراسی) به شدت با فقر، تبعیض و نابرابری دست و پنجه نرم میکند و روز به روز تعداد بسیار زیادی از آمریکاییها برخلاف نظر فوکویاما به خیل فقرا افزوده میگردند. فقرای آمریکایی، جنبش تصرف والاستریت را فرصتی مناسب برای بیان اعتراضهای خود یافتهاند. به خصوص این که بهبود فقر در آمریکا چندان چشم انداز روشنی ندارد و پیشبینی میشود که به زودی کاهش پیدا نخواهد کرد.
در نظرسنجیهای روزنامهی «نیویورک تایمز» و شبکهی «سی.بی.اس» مشخص شد،45درصد شرکتکنندگان از دیدگاههای مطرح شده توسط حامیان جنبش والاستریت، حمایت کردهاند. نیمی از این شرکت کنندگان همچنین با این موضوع موافقت کردهاند که دیدگاههای مطرح شده در جنبش والاستریت، بازتاب نظر بیشتر مردم آمریکاست.
طرفداران جنبش والاستریت نسبت به اوضاع نابسامان اقتصادی، اختلاف طبقاتی، تورم، مشکلات بیمه، اشتغال، مسکن، کمبود درآمد، هزینههای بالای زندگی، عدم توان مردم در پرداخت وام و تسهیلات دریافتی، افزایش پلکانی بهرهی وامها، اخراج کارمندان و کارگران به دلیل اوضاع نابسامان اقتصادی به شدت اعتراض دارند و این اعتراضها به سراسر شهرهای آمریکا گسترش یافته است.
آمارها چه میگویند: افزایش بیسابقهی فقر و تبعیض در آمریکا
نهادهای پژوهشی مختلف که در آمریکا به ارایهی آمارهای اقتصادی میپردازند، همگی بر این موضوع تأکید دارند که فقر و تبعیض به شدت در جامعهی آمریکا افزایش یافته و هیچ چشم اندازی برای بهبود اوضاع مشاهده نمیگردد و حتی وضعیت به سمت بدتر شدن در حال حرکت میباشد. در ادامه به برخی از این آمار و ارقام که از سوی نهادهای پژوهشی یا سازمانهای دولتی منتشر شده است، اشاره میشود.
مؤسسهی پژوهشی بروکینگز [3]
براساس گزارش جدیدی که توسط مؤسسهی «بروکینگز» تهیه شده، از سال 2000م. به این سو، تعداد آمریکاییهایی که در محلههای مطلقاً فقیر زندگی میکنند، بیش از 30 درصد افزایش یافته است. این حد از افزایش جمعیت در محلههایی که فقر مطلق در آن قریب 40 درصد از جمعیت آن را در بر میگیرد از زمان رکود بزرگ اقتصادی در سالهای دههی 1930 میلادی تاکنون، بیسابقه بوده است.
طبق گزارش، این شرایط محصول روند منفی و وخامت اوضاع اقتصادی لایههای کم درآمد از دههی 1990م. به این سو است. طبق تحقیقات مؤسسهی پژوهشی بروکینگز، در فاصلهی سالهای 1990 تا 2000 میلادی تعداد افرادی که در محلههای مطلقاً فقیر زندگی میکردند از 4 میلیون و 400 هزار نفر به 3 میلیون نفر کاهش یافته است. اما تا سال 2009م. دوباره این میزان از مرز 4 میلیون عبور کرده و به احتمال زیاد پس از انتشار نتایج سرشماریهای تازه مشخص خواهد شد که این رقم حتی بیشتر از این نیز افزایش یافته است.
یکی از عوامل مهم در این امر، کاهش شدید فرصتهای شغلی در محلههای فقیرنشین است که بر رقم بیکاران به طور دایم افزوده است. همراه با این وضعیت، سایر نارساییها و ناهنجاریهای اجتماعی مثل جرایم، اعتیاد، بیخانمانی و خارج ماندن این خانوادهها از مدار تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه رو به افزایش بوده است.
به اعتقاد پژوهشگران مؤسسهی بروکینگز، افزایش جمعیت در محلههای مطلقاً فقیر از افزایش عمومی فقر در سطح کل جامعه نگرانکنندهتر است. فقیران مطلق که در محلههای فقیرنشین زندگی میکنند برای تغییر وضعیت خود با مشکلات بیشتری روبهرو هستند. مدارس، مراکز بهداشت عمومی و سایر امکانات خدماتی در این محلهها کیفیت بسیار بدی دارند. امکانات ورزشی، تفریحی و فرهنگی تقریباً موجود نیست یا به شدت محدودند. محلههایی که به محل تجمع لایههای فقیر بدل میشوند به مرور تمام ارزش اقتصادی خود را از دست میدهند.
بنابراین بهای مستغلات نیز در این مناطق به شدت کاهش یافته و این خانوادهها حتی در برابر اجاره یا فروش املاک خود نیز نمیتوانند هیچ پولی دریافت کنند. بانکها به این خانوادهها وام نمیدهند و در مجموع هیچگونه سرمایهگذاری جدیدی نمیتواند در این نقاط پا بگیرد. آمارها نشان میدهد که به نسبت سال 2000 میلادی در سالهای اخیر، جمعیت افراد فقیر در حومهی شهرها 41 درصد افزایش یافته، در حالی که این رقم در شهرهای بزرگ حدود 17 درصد بوده است.
دفتر بودجهی کنگره [4]
براساس گزارش دفتر بودجهی کنگره در آمریکا که تأییدی بر سطح اختلاف چشمگیر درآمد میان ثروتمندان و دیگر قشرهای مردم آمریکا میباشد، میانگین درآمد پس از پرداخت مالیات یک درصد از افراد خاص در آمریکا بین سالهای1979الی2007میلادی تا 275 درصد رشد داشته، این در حالی است که این آمار 7 برابر بیشتر از افزایش درآمد 99 درصد دیگر جمعیت آمریکا در این مقطع زمانی میباشد. براساس این گزارش، درآمد 20 درصد از فقیرترین مردم آمریکا فقط حدود 18 درصد طی این مقطع زمانی افزایش داشته است.
ادارهی آمار آمریکا [5]
طبق گزارش ادارهی آمار آمریکا، مشکل فقر در این کشور طی سال 2010م. شدیدتر شده است. در این سال، 8/6 درصد مردم آمریکا درآمدی معادل نصف آن چیزی داشتهاند که دولت فدرال به عنوان خط فقر تعریف کرده است. در سال 2009م. این رقم 3/6 درصد گزارش شده بود. در ایالت واشنگتن، فقر در بدترین وضعیت خود قرار دارد به طوری که از هر 10 نفر یک نفر درآمدی کمتر از نصف خط رسمی فقر دارد. این گزارش همچنین به بررسی 366 کلان شهر پرداخته است که 80 درصد جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند. برخی شهرهای تگزاس بالاترین نرخ فقر در آمریکا را دارند (4/33 درصد) و پس از آن کالیفرنیا با 8/26 درصد در رتبهی بعدی قرار دارد.
در سال 2010م. حدود 3/3 میلیون نفر در مقطعی به کمکهای عمومی متکی بودهاند که این رقم نسبت به سال قبل 300 هزار نفر افزایش داشته است. بر اساس این آمار، ایالات می سی سی پی و نیومکزیکو بالاترین آمار نرخ فقر را دارا هستند به طوری که یک نفر از هر 5 آمریکایی در این ایالات در فقر به سر میبرد. نرخ فقر درمی سی سی پی، 4/22 و نرخ فقر در نیومکزیکو 4/20 درصد است. همچنین بر اساس اعلام ادارهی آمار آمریکا، حدود 47 میلیون آمریکایی از 310 میلیون نفر جمعیت این کشور در فقر زندگی میکنند که این رقم، با یک هفتم کل جمعیت آمریکا برابر است و بالاترین آمار در نیم قرن اخیر میباشد.
بر اساس این گزارش، 12 ایالت در آمریکا نرخ فقر بالای 17 درصد دارند که این میزان 5 درصد بیشتر از نرخ فقر در سال 2009م. است و این در حالی است که میزان فقر در 10 کلان شهر آمریکا به بیش از 18 درصد رسیده است.
آمار منتشر شده همچنین حاکی از آن است که نرخ فقر در میان آمریکاییهای آفریقایی و لاتین تبار نزدیک به 3 برابر بیشتر از آمریکاییهای سفید پوست است. آمریکاییهای آفریقایی تبار از بیکاری شدید رنج میبرند.
همچنین بر اساس آخرین آمار منتشر شده از سوی وزارت کار آمریکا، نرخ بیکاری در جوانان سیاه پوست، برای مثال حدود 50 درصد، یعنی بیش از 2 برابر نرخ عادی بیکاری برای جوانان آمریکایی است. عدم تناسب نرخ فقر میان سفید پوستان و آمریکایی های آفریقایی تبار ماهیت سیاستهای نژاد پرستانه و تبعیضهای حاکم بر جامعهی آمریکا را بیشتر نشان میدهد.
چشم انداز نظام سرمایهداری
آمریکا به رغم نمایش بینالمللی قدرت و ثروت، خود به شدت مواجه با فقر، فساد و تبعیض فزاینده میباشد و آمار فقرا و گرسنگان آن هر روز رو به افزایش است. جنبش اشغال وال استریت، اسطورهی لیبرال دموکراسی را برای همیشه شکست و به پیش گام بودن غرب برای جوامع دیگر پایان داد. از این پس، لیبرالیسم دیگر مسحورکنندهی قلبها نخواهد بود و این برای قدرتهای امپریالیستی و جنگ طلب، پایان تاریخ و برای ملل مظلوم یک آغاز پر از امید است.
دیگر ملتهای به پاخاستهی جهان خود را ملزم نمیبینند که مانند دهههای گذشته، از لیبرالیسم و یا کمونیسم الگوبرداری کنند. این جنبش توانست پرده از تصویر کاذب رفاه، عدالت و آسایش نظام لیبرال دموکراسی بردارد. اساساً ماهیت نظام سرمایه مبتنی بر تبعیض و بها دادن به حقوق سرمایهداران و ثروتمندان میباشد.
نظام سرمایهداری برخی را مسلط بر منابع ثروت و قدرت مینماید و فقر را برای اکثریت مردم به ارمغان میآورد. حق را به برخی میدهد تا هر چه میخواهند به دست آورند و تعداد زیادی از مردم را در فقر نگه میدارد. سرمایهداری برعدم تعادل بین فرد، اجتماع و حقوق متقابل آنها استوار است و به دلیل بیتوجهی به عدالت اجتماعی، شأن و کرامت انسانی بسیاری از مشکلات و نارساییهای اجتماعی را با خود به همراه میآورد.
بنا به همین دلایل است که جنبش وال استریت روز به روز در حال نضج و گسترش میباشد و بنا به فرمودهی مقام معظم رهبری، ممکن است حکومت آمریکا با شدت عمل، این جنبش اعتراضی را سرکوب کند اما نمیتواند ریشههای آن را از بین ببرد. ریشههای این حرکت در آینده آن چنان گسترش خواهد یافت که نظام سرمایهداری آمریکا و غرب را زمین خواهد زد.(*)
پی نوشتها:
[1]- Francis Fukuyama
[2]- The End of History and the Last Man
[3]- Brookings Institution
[4]- Congressional Budget Office
[5]- United States Census Bureau
منابع:
- جامعهی خبری تحلیلی الف (1390). بررسیها نشان میدهد،رشد 390 درصدی درآمد 1 درصد آمریکاییها، کد مطلب: 128275، دسترسی در:
http://www.alef.ir/vdccm4qsp2bqii8.ala2.html?12txt.
- علیرضا محمدی(1384). «بهشت موعود لیبرال دموکراسی / مروری بر فقر و تبعیض در جامعهی آمریکا»، مجلهی پرسمان، شمارهی39.
- وب سایت افکار نیوز (1390). «افزایش فقر مطلق در آمریکا»، شنبه 14 آبان، کد مطلب: 60428، دسترسی در:
http://www.afkarnews.ir/vdcjoxem.uqey8zsffu.html.
- محقق، سبحان (1390). «بررسی تحلیلی اعتراضات خیابانی علیه سرمایهداری در نظامهای غربی؛ شکستن استخوان های لیبرالیسم این صدا را میشنوید؟»، دوشنبه 2 آبان، شمارهی 20056، دسترسی در:
.http://www.kayhannews.ir/900802/12.htm
- پایگاه خبری تحلیلی افق (1390). «امام خامنهای: اگر مسؤولی بخواهد کجروی کند، مردم او را حذف خواهند کرد»، 21 مهر ماه، کد خبر: 16888، دسترسی در:
http://ofoghnews.ir/?p=16888
- Economics and Statistics Administration)2011). " Income, Poverty, and Health Insurance Coverage in the United States: 2010", Issued Septembe.
-TheNew York Times(2011). " Study Finds Big Spike in Poorest in the U.S.", Available at:
http://www.nytimes.com/2011/11/04/us/extreme-poverty-is-up-brookings-report-finds.html.
- Press TV(2011). "Pockets of extreme poverty grow in US" , Available at:
http://www.presstv.ir/usdetail/208366.html.
حسن کریمی فرد: دانشجوی دکترای سیاست گذاری عمومی دانشگاه تهران
انتهای متن/
∎
نظر شما