به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، زندگی در جغرافیای زیستی شهر، دارای مولفههای مختلفی است که در صورت تحقق آنها امکان حیات در این گستره فراهم میآید. یکی از مهمترین و اساسیترین این مولفهها گزینهای به نام امنیت است که در صورت عدم وجود یا نفوذ خلل در آن، نمیتوان توقع داشت که افراد به راحتی بتوانند در کنار یکدیگر زندگی کرده و در ابعاد مختلف طعم شیرین پیشرفت را بچشند.
تحقق امنیت در نظام شهری نیازمند ابزارهای خاص خود است که یکی از این ابزارها در کنار وحدت جمعی اقشار مختلف جامعه بهرهگیری مناسب از نیروهای پلیس با پراکنش مناسب جغرافیایی است که این پراکنش با استفاده از ظرفیت پاسگاهها و کلانتریها محقق میگردد تا امکان ایجاد نظم، استقرار انضباط، برخورد با مجرمان و... فراهم آید.
برخی از آمارها خصوصا آمارهای مربوط به شهرهای بزرگ که پذیرای جمعیتی با تنوع قومی بالا هستند، حکایت از آن دارد که نقاط دوردست از کلانتریها و مراکز انتظامی به محلی نسبتا امن برای بروز و ظهور انواع جرایم و انتشار و سرایت آن به دیگر نقاط شهر به حساب میآیند. بر همین اساس یکی از چالشهای مهم و اساسی در تامین امنیت شهر بهعنوان مهمترین تجمعگاه انسانی همین مناطق کور به حساب میآیند که در صورت عدماتخاذ تدبیر مناسب برای آنان باید چشم انتظار افزایش میزان زورگیریها، توزیع و مصرف موادمخدر، افزایش آمار سرقتهای خرد و کلان و... بود. با نگاهی به مناطق حاشیهای در شهرها و نقاطی که جزء بافت فرسوده شهری محسوب میشوند میتوان به حقیقت مسائل مطرح شده پیبرد و این نکته را مورد تاکید قرار داد که عدم اتخاذ تدبیر مناسب برای پوششدهی انتظامی این مناطق، این اماکن استعداد تبدیل شدن به یک غده بدخیم سرطانی در شهر را دارا هستند.
آنطور که اخبار حکایت میکند فرماندهان ارشد نیروی انتظامی چندصباحی است که موضوع افزایش تعداد کلانتریها بهمنظور افزایش تاثیرگذاری بر مناطق استحفاظی را در دستور کار خود قرار دادهاند تا خلافکاران کمتر بتوانند با خیال آسوده شب را به صبح برسانند.
اما آیا صرفا افزایش تعداد کلانتریها میتواند پاسخگوی نیاز شهروندان در تامین امنیت باشد؟
یقینا پاسخ این سوال منفی خواهد بود چراکه تامین امنیت مقولهای یک بعدی و متصل به مولفههای ظاهری نیست بلکه علاوهبر کمیت نیاز به کیفیت در عملکرد نیز در آن مشهود بوده و هست.
بهرهبرداری از ظرفیت اجتماعی مردم بهمنظور تامین امنیت از طریق دخیل کردن آنان در امنیتسازی، روزآمدی کلانتری، بهرهگیری از نیروهای کارآزموده، شناسایی دقیق منطقه مبتنیبر جغرافیای جرم، برقراری مراکز مشاوره انتظامی بهمنظور ایجاد روند پیشگیری از وقوع جرم و... ازجمله مواردی است که باید در کنار افزایش تعداد کلانتریها مورد توجه قرار گیرد.
هرچند که طرح افزایش تعداد کلانتریها در شهرهای کشور طرحی با صرف هزینههای مادی کلان است اما یقینا با مورد توجه قرار دادن این موارد میتوان توقع داشت که امنیت شهری در لایههای بیشتری نفوذ کرده و بسترهای وقوع جرم در سایه آن به کمترین حد خود نزدیک شود و این میتواند مهمترین ثمره این گسترش چتر امنیتی باشد که مردم دیگر دغدغهای در مورد معتادان متجاهر، توزیعکنندگان موادمخدر، سارقان، زورگیران و اراذل و اوباش نداشته باشند؛ هرچند که مجرمان با هرگونه تغییر در ساختار انتظامی، رویکردها و شگردهای خود را مورد تغییر قرار داده و به دنبال رسیدن به مقاصد سوء خود هستند.
اما نکته قابل توجه در کنار این افزایش ضریب نفوذ افزایش حس امنیت در مواجهه با ماموران ناجاست که مردم باید آن را با تمام وجود حس کنند که اگر این حس ایجاد نشود یقینا ناجا نتوانسته در تحقق این مطالبه به حق مردم موثر ظاهر شود. در همین رابطه توجه به صحبتهای اخیر فرمانده نیروی انتظامی خالی از لطف نیست.
سردار حسین اشتری در همین رابطه افزایش تعداد کلانتریها را مربوط به سراسر کشور دانسته و گفته است که «تاکید ما جدا از افزایش کلانتریها، نیرویی توام با اقتدار، رفعت و مهربانی است.» این همان نکتهای است که مردم باید آن را لمس کنند و ناجا باید برای تحقق آن تمام تلاش خود را خرج کند.
نظر شما