کشوری که امروز به نام افغانستان یاد میگردد هرچند در سالیان اخیر و یا بهتر است گفته شود در چند سده اخیر گرفتار نابسامانیهای فراوان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، مدیریتی و نظامی بوده است و بیشتر کارکرد و نقش گذرگاهی و ارتباطی را انجام داده و بر آن تحمیل گردیده و متأسفانه از سوی آن نیز پذیرفتهشده است، نه قرارگاهی و ستادی را(عوامل و دلایل گوناگونی در رویش و این ایستار سهیم بودند و هستند که اینک مقام تحلیل و ارزیابی آنها نیست). قهراً این حالت بر روانه اندیشه و فکر نیز درآیش داشته و افغانستان را به بازار واردات و بدتر از آن تقلید اندیشهها و اندیشیدنیها دگر نموده است.ولیکن همین خاک و نژادها و نسلهای آدمیانی که در آن میزیستند در گذشتههای دور نقش صادراتی و مرکزیت تمدنی و فرهنگی داشتند و از شمار چند کشور و یا مرکز بزرگ ادبی، فرهنگی و فکری بودند.
قلمرو بلخ مهد و مرکز تفکر عقلانی و نماینده مکتب فارابی و ابنسینا به شمار میرفت. و حوزه هرات و جنوب غرب از مکتبهای عرفانی و ادبی نمایندگی میکرد. ساحات غزنی و پیرامون آن پیشگام تفکرات کلامی و الهیاتی بودند.
در دو سده اخیر افغانستان شاهد جریانهای فکری متعدد و متنوع میباشد. که یکی از آنها جنبش نواندیشان و یا تجددگرایان بهطور عام و تجددگرایان دینی بهصورت خاص است که در قالب و سیمای افراد، گروهها و سازمانها نمودار شدند. یادکرد این مسئله لازم به نظر میرسد که به باور بیشتر پژوهشگران و تاریخدانان آغاز تجدد دوره دوم امارت یا حکومت امیر شیرعلی خان(1867-1879)میباشد که با مؤلفههای مادی آن دنبال گردید. مثل دیوانسالاری، نظام مالیه بهصورت نوین و نقدی،صنعت نشر و چاپ،شهرسازی، نظاممندی نیروهای نظامی و ارتش، ایجاد تغییرات در ساختار قدرت سیاسی و دگرسازی هرچند خفیف آن از قدرت خانوادگی بهسوی نهادهای مدنی و مدرن و.... طبعاً چنین اقدامات سخت تجدد،افق و بستری را برای فعالیتهای نرم نوگرایی و تجدد فراهم آورد. نشریه«کابل» به همت بلند سید جمالالدین، روزنامه شمس النهار، «سراج الاخبار» با مدیریت محمود طرزی و... همه با زبان دری پارسی و با گرایشهای نو و تجددگرایانه منتشر شدند و بازنمودی از اندیشهها و بینشهای نوین علمی، ادبی، فرهنگی و تبلیغی بودند.
مراحل
به نظر میرسد جنبش خردورزی و نواندیشی دینی- اسلامی دو مرحله مهم را سپری نموده است؛ مرحله نخست برمیگردد به صدسال اول که تجددگرایی و نواندیشی دینی تحت تأثیر اندیشهها و افکار سید جمالالدین قرار دارد. که بهگونهای سید آغازگر جنبش تجددگرایی و نواندیشی دینی در افغانستان به شمار میرود.مرحله دوم که ناظر بر صدسال اخیر میباشد افزون بر سید جمالالدین،اقبال لاهوری و علی شریعتی و پسازآن عبدالکریم سروش ونیز جریانپردامنه عقلانیت دینی- اجتهادی مصر و ایران مثل باقر صدر، استاد مطهری و... بیشترین درآیش و تأثیر را بر روانهای خردورزی، نواندیشی و بازاندیشی فکر و فهم دینی در افغانستان داشته است.
البته اثرگذاری جریانهای عقلانیت مدرن راست(لیبرال) و چپ(مارکسیستی) فکری را بر افراد و جنبشهای افغانی نمیتوان نادیده گرفت که بیشتر با صورت و سیرت اسلامی- التقاطی از گونه مثبت و منفی آن نمود و فعالیت داشتهاند.
ویژگیهای خردورزی و نواندیشی
روشن است که مؤلفهها و خصوصیات اساسی و کلیدی فکری- معرفتی شخصیتها و جنبشهایی خردورز و نواندیش و تجددخواه دینی در افغانستان همانهایی است که شخصیتها و جریانهای نامبرده متبوع بر آن استوار بوده و استحکام یافتهاند.
محمود طرزی، صلاحالدین سلجوقی،غلام حبیب نوابی، مولوی محمدسرورخان معروف به واصف رهبر جمعیت اخوان افغان،عبدالهادی داوی مشهور به پریشان،عبدالرحمن لودین معروف به کبریت، عثمان خان پروانی، محمدشاه خان غوربندی،عبدالقیوم خان الکوزی، سید حیدر محمودی،محمد سرور جویا،غلام محمد نیازی، منهاج الدین گهیج، سید اسماعیل بلخی،شهید سید محمدحسین مصباح،اسماعیل مبلغ،سید علی احمد عالم،استاد محمد یوسف بینش،استاد محمدحسین نهضت ... ونیز گروهها و سازمانهای که بر ساخته بینش و اندیشه اسلامی، ونیز اسلامی- التقاطی(چپ، راست، ملیگرا) و بیشتر از گونه چپ و ملیگرایانه هستند مانند: جبهه مبارزان مجاهد افغانستان با بینش و اندیشه التقاطی چپ(اسلام-مارکسیسم)،جمعیت خراسان با بینش التقاطی چپ اسلامی(اسلام-مارکسیسم)،جمعیت سیاسی به رهبری اسماعیل مبلغ با گرایش و اندیشه التقاطی چپ(اسلام- مارکسیسم-مغولیسم)،جنبش مسلمان مبارز افغانستان،جنبش مقاومت اسلامی، جنبش ملی اسلامی افغانستان،حزب آزادی خواهان به رهبری معلم حبیبالله،حزب دعوت اتحاد اسلامی به رهبری شیخزاده غزنوی،حزب وحدت اسلامی به رهبری کریم خلیلی،حزب وحدت ملی به رهبری خلیلالله خلیلی،ویش زلمیان به رهبری محمد رسول پشتون،سازمان آزادیبخش اسلامی افغانستان به رهبری دکتر عبدالرحمن و دکتر مهدی،سازمان مجاهدین مستضعفین افغانستان(مجاهدین خلق) به رهبری موسی علی پور و سید عسکر موسوی،کانون مهاجر، قیام مستضعفین،گروه نصر،جمعیت اسلامی به رهبری برهانالدین ربانی،جبهه ملی نجات اسلامی به رهبری سبقت الله مجددی، نهضت ملی به رهبری یونس قانونی و قسیم فهیم(اسلامی -ملی)،انجمن صلح و دموکراسی برای افغانستان به رهبری دکتر سید مخدوم رهین با بینش التقاطی اسلام-سکولاریسم - ناسیونالیسم،انجمن فرهنگی افغانستان با گرایش و اندیشه التقاطی اسلام-ناسیونالیسم و سکولاریسم، محاذ ملی افغانستان به رهبری سید احمد گیلانی با گرایش و بینش التقاطی راست(اسلام- لیبرالیسم و ناسیونالیسم قومی)...از این گروهها، احزاب و سازمانها برخی سرکوب شدند، تعدادی منحل و اندکی فعال میباشند.
محمود طرزی
محمود طرزی رسانههای جمعی و مطبوعات را عامل بیداری، هشیاری و آگاهی مردم میداند و آن را در جهت پیام ماندگار اسلام که فراگیری علم و دانش است و آنهمه بر آن اصرار ورزیده است مییابد. و از همین طریق مردم را به قانونگرایی همسوی آن با شریعت و دگرسازی نقد به فرهنگ عمومی فرامیخواند و از دستگاه حکومت به علت زنبارگی و حرمسرا سازی نقد میکند و آن را مخالف شریعت و حقوق زن میداند.84 همچنین در آثار و اشعار مولوی سرور واصف، لودین وداوی گرایشها و انگیزشهای تجددطلبی،گسترش علم جدید، مبارزه با عقبافتادگی و نادانی، بازسازی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و پاسخ گوی به نیازهای متغیر زمان و زمانه، و فهم علمی و نوین دین و همسازی آن با علم جدید را میتوان یابید.85
صلاح الدین سلجوقی
علامه صلاحالدین سلجوقی(1274یا1275-1349خورشیدی) همعصر و همفکر علامه اقبال لاهوری از شمار فیلسوفان و اندیشمندان نوگرا و جامعنگر میباشد. مؤلفهها و مسائل عمده و کلیدی فکری و معرفتی آن دو همسان و مشابه است. اسلامخواهی ارگانیکی، چند ساحتی و نواندیشانه در آثار علامه اقبال و علامه سلجوقی مشترک میباشد.
صلاحالدین سلجوقی، کتابها،برگردان از زبان عربی و انگلیسی به فارسی(ترجمه)، رسالهها و مقالات فراوانی در زمینههای فلسفه، اخلاق، سیاست، ادب، هنر، الهیات، و علوم اجتماعی به زبانهای دری و عربی آفریده است. افزون بر اینها اشعاری نیز از ایشان به یادگار مانده است. نگاه کوتاه به آثار او راه نمود مناسب بهسوی افکار ایشان میباشد.(آثاری که در زیر میآید در سایت پیام مجاهد معرفی شده است. متأسفانه به دلیل عدم دسترسی به بسیاری از آثار ایشان از بازاندیشی و بازگویی مستقیم نظریات ایشان بازماندهایم. ازاینرو و از سر ناگزیری معرفی بسیار اجمالی آثارش برگزیده شد تا روزنهای به افکارش بازگردد)
1-ترجمه قسمتی از جلد دوم تاریخ فتوحات اسلام، تألیف سید احمد، چاپ 1309 خورشیدی، هرات.
2- علم اخلاق نیکوماخوسی با تمهید و معرفی و ترجمه اخلاق ارسطو، چاپ 1332 خورشیدی، کابل
3- تهذیب الاخلاق ابن مسکویه، چاپ 1334 خورشیدی، کابل.
4- الاضوأ فی میادین التفکیر و الفلسفه و العلم و اللغه و الادب، 1340، قاهره.
5-الاسلام فی العلوم و الفنون،به عربی 1375 قمری.
6-کتاب اخلاق، برای مکاتب متوسط، کابل، 1297.
7- کتاب در علم معانی و بیان و بدیع، برای وزارت معارف، 1297، کابل.
8- افکار شاعر، چاپ اول کابل 1326، این کتاب مجموعهای از یادداشتهای ادبی استاد سلجوقی پیرامون شاعران بزرگ زبان فارسی- دری است مثل: حضرت حافظ، مولانا جلالالدین بلخی، گلشن راز شیخ محمود شبستری،میرزا عبدالقادر بیدل و خاقانی.
9- مقدمه علم اخلاق که در دو بخش در 1331 در کابل نشر شد. این کتاب پیرامون فلسفهی اخلاق و دیدگاههای استاد در پیوند با سجایای اخلاقی، تدوین یافته است.
10- جبیره که در 1335 در کابل نشر شد، این کتاب نیز در زمینه اخلاق است و تداوم مقدمه علم اخلاق.
11- نگاهی به زیبایی، کابل 1342، در این اثر سلجوقی میخواهد علم جدید را با پایههای اخلاق و فضیلت استوار سازد.از سوی دیگر تشویق به فراگیری علوم جدید دارد.
12- گوشهی از پیغام تو، ضمیمه ترجمهی «محمد در شیرخوارگی» کابل، 1342، این ضمیمه در کتاب 641 صفحهای، یک ربع کتاب را در برمیگیرد و نشانی است از بیان استوار و احاطه علمی استاد سلجوقی.
13- نقد بیدل، کابل، 1343، این کتاب که بدون مقدمه و مؤخره است، در حقیقت مجموعه از یادداشتهای استاد سلجوقی است پیرامون برخی اصطلاحات، واژهها و رمز و رازهای بیدل که برای استفاده عموم همانگونه نشر شده است.
14- تجلی خدا در آفاقوانفس، کابل 1344، موضوع این کتاب اثبات وجود خداوند(ج) است کتاب مشتمل است بر راز و نیاز، مقدمه، فصلی در الحاد و اقسام آن و بحثی دربارهی تجلی خدا در آفاقوانفس.
15- تقویم انسان کابل، 1352، این کتاب چکیدهی باورهای استاد سلجوقی است پیرامون انسان و انسانیت که امید تحقق آن را داشته است.
16- انسان فردا، (هنوز چاپنشده است) و همچنان کتابهای دیگری چون ثروت، اخلاق، قواعد ادبیه، ادبیات که در دانشنامه تذکار یافته است.
17- مقالات: از استاد سلجوقی، مقالات فراوانی به فارسی-دری و عربی در زمینههای مختلف نشر گردیده است:
ازجمله 40 مقاله استاد سلجوقی، توسط محمد علم غواص تدوین گردیده که تا هنوز چاپ نشده است.
سلجوقی و شعر:
سلجوقی همانگونه که در اخلاق و فلسفه و ادب و الهیات مینوشت، این مفاهیم را در حریر شعر نیز میبافت و به بیان میآورد. به گونهی نمونه ابیاتی را از یک قصیدهی سلجوقی شاهد میآوریم:
شبی زکجرویهای گنبد گردون زساز شعبدههای سپهر بوقلمون
بدم به پیر فلک گرم در خطاب و عتاب که ای ستمگر بد فعل کجنهاد حرون
زکین تست که کفار گشته مستولی زکید تست که اسلام گشته خواروزبون
چرا کراسه اسلام در حضیض بلاست به اوج دبدبه و طنطنه است انگلیون
همه بقاع مقدس بدست کفر اسیر فسرده گشته ز اشکال کاپیتولاسیون
نحوست تو شده سهم ملت اسلام سعادت تو شده وقف ملت ملعون
چو گوش کرد فلک از من این خطاب رهین جواب داد به من کای سفیه سفله دون
زکج نهادی خود نجس گشته یی به جهان چراکنی تو زحل را به نحسیت مطعون
از آن زمانکه زاوج شریعت افتادی به چاه ذلت و ادبار رفته یی واژون.86
سید اسماعیل بلخی
سید اسماعیل بلخی از عالمان نواندیش و بهروز اندیش دینی معاصر افغانستان میباشد که به جرم رویکرد انتقادی و بازاندیشانه نسبت به وضعیت سیاسی-اجتماعی و فکری حاکم بر جامعه آن روز سالیانی از عمر با برکت خود را در زندان گذراند، اما هیچگاه از اهدافش بازنماند. اندیشههای اساسی ایشان که در آثارش بهخصوص در مهمترین اثرش «دیوان اشعار بلخی» و برخی از سخنرانیها و نیز سیره عملی ایشان بازتابیده است را میتوان در موارد زیر برشمرد:
1-ضرورت فراگیری علم و دانش جدید و اینکه این دو برای توسعه و استقلال کشور امر حیاتی و لازم میباشد.
2-توکل بر خدا به تنهای راهبر و نجاتدهنده نبوده و اسلام آن را چنین نیز نخواسته است. بلکه توکل هنگامیکه با تلاش و کوشش و برنامهریزی همراه گردید و آن گه گرهگشا، کارآمد و مطلوب اسلام میباشد.
3-کمال انسان فراتر از مال و زیباییها دنیایی است و باید بهسوی آن حرکت نمود تا همه را باهم داشت.
4-زنان حق مشارکت فعال و برابر با مردان در تمامی ساحات زندگی ازجمله عرصههای اجتماعی دارند. و این حق، هم نیاز اجتماعی است وهم دستور دینی.
5-ظاهرگرایی و باطنی گروی و انتخاب زندگی درویشی و رهبانی بیگانه با اسلام بوده و دو آفت ویرانگر بر پیکر آن میباشد.
6-آزادی مهمترین و عالیترین ارزش و حق انسانی است که در قله آن آزادی وجدان قرار دارد.
7-درآمدن اسلام چونان ابزار سیاسی اسلام را زمینگیر و مسخ مینماید و باید با آن مبارزه نمود.البته این مقوله با دخالت و حضور فعال اسلام در میدان سیاست و اجتماع متفاوت است چه اینکه اسلام اساساً دین اجتماعی است و پیام اصلی آن عدالت اجتماعی، ستمستیزی و نفی استبداد میباشد.
8-اسلام دین برابری و برادری است ازاینروی مبارزه و زدودن نابرابریها و نا برخوردارهای از مواهب اجتماعی و... از وظایف و رسالتهای اسلامی و انسانی به شمار میرود.
9-دین عامل عقبماندگی نیست بلکه برعکس موتور محرکه حرکت و بسیج مردم در جهت رشد و پیشرفت بوده و میباشد. و قرآن نیز سرچشمه و زمینهساز رویش علم و دانش است.
10-وحدت و همیاری میان مسلمین اصل اعتقادی و ضرورت و نیاز سیاسی و اجتماعی است. ازاینرو جنگ مذهبی و فرقهگرایی مخالفت با اسلام میباشد.
سید محمدحسین مصباح
سید محمدحسین مصباح از شمار عالمان بیدار و نواندیش دینی معاصر افغانستان است که ارسال 1357خورشیدی پس از به قدرت رسیدن رژیم کمونیستی و دستنشانده شوروی همراه با فرزندش سید محمد طاهر مصباح از سوی رژیم کمونیستی زندانی و به شهادت رسید. شاخصهها و مؤلفههای کلیدی فکری و معرفتی اندیشه ایشان را در موارد ذیل میتوان دستهبندی کرد:
1-باور استوار به عقلانیت دینی- اجتهادی دارد و اینکه در داربست چنین عقلانیتی باید فهم دینی در بستر اجتماعی و زیستی انجام بگیرد.
2- به دنبال تواناسازی اسلام با سازوکار عقلانی سازی دین میباشد. و برای این مهم رویکرد کارکردی، جامعهشناختی،روانشناختی اجتماعی، استدلالی- انتقادی به دین و دینداری را لازم و برمیگزیند. و در مقام عمل بازسازی نظام آموزشی بهخصوص نظام آموزشی دینی را ضروری میخواند. و در این راستا در13/2/ 1355خورشیدی نشست تخصصی از عالمان دینی را در منزلش ترتیب میدهد که یکی از مواد پیشنهادی توجه به بازسازی نظام آموزشی بود.
3-سازگاری اسلام با علم و دانشهای نوین و همینطور پیشگامی اسلام در عرصه توسعه و پیشرفت و تقویت خدمات اجتماعی.
4-نگاه تمدنی به اسلام دارد و بر این باور است که اسلام چنانکه درگذشته به زایش و رویش تمدن بزرگ انجامید در جهان معاصر نیز چنین ظرفیتی را دارد.
5-اسلام باسیاست و حکومت بیگانه نبوده بلکه سازگار است البته با مدل خاص از نظام اجتماعی و سیاسی همسو است نه هرگونه مدل و الگو مثلاً اسلام نظام لیبرال و یا نظام کمونیستی را برنمیتابد. و مدل حکومتی جمهوری اسلامی بیشترین سازگاری را با اسلام دارد که در آن عدالت اجتماعی، کرامت انسانی، اخلاق و حقوق بشری و آزادی مسئولانه عناصر و مقاصد اصلی آن را میسازد.
6-به نقد درآوردن رویه و لایه استعماری تمدن غربی و مبارزه منطقی با آن را لازم میداند.
7-اسلام حقیقت و ماهیت ارگانیکی و چند ساحاتی دارد. ازاینروی با جریانهای تحجر دینی و غیردینی، جریان سکولاریسم، جریان نفاق، جریان الحاد، جریان التقاط منفی، و جریان باطنی گرایی و رهبانیت به مقابله و مواجهه منطقی و معقول برمیخیزد. و با تبیین سیمای عقلانی اسلام، آن جریانها را بهنقد کشیده و با اسلام بیگانه میداند.
8-نهادینهسازی وحدت و همیاری بین مسلمانان را حیاتی میداند.
مؤلفههای فکری و معرفتی یاد شده شهید مصباح را از آثار بهجای مانده ایشان که شامل اشعار، سخنرانیها و دستنوشتهها میشود، میتوان استخراج و استنباط کرد. بخشی از سخنرانیهای ایشان در مجموعه بنام« قدیسان 6» از سوی موسسه امام هادی در قم بهصورت نرمافزار به بازار عرضه شده است. اشعارش که در قالب غزل و مثنوی با مضامین سیاسی، اجتماعی، عرفانی و فلسفی میباشد هنوز به نشر نرسیده است. آثار نوشتاری ایشان(نشر شده و ناشده) به شرح زیر است:
· رد فلسفه مارکسیسم.
· اصول فلسفه استعمار.
· مقالاتی پیرامون ماتریالیسم دیالکتیک که در مجله برهان در کابل به چاپ رسید.
· سلسله نوشتاری با عنوان «دین وجهان امروز» که قرار بوده از طریق رادیو رسمی دولت پخش گردد ولیکن توسط وزارت اطلاعات و کلتور وقت(در زمان ظاهرشاه) سانسور و ضبط گردید.
· نقد مغولیسم یا جنایات مغولیستها در افغانستان.
· آزادی.
· بعثت یا زیربنای حکومت اسلامی.
· مهدویت در اسلام.
· تقوا در مکتب اسلام با رویکرد فلسفی و اجتماعی.
· نوابغ علم و هنر را بشناسید.
· جستاریهای در دینشناسی.
· رجب و میلاد علی(ع).
· جستاری در مورد عبدالرحمن جامی و ابو حاتم سجستانی.
· اسلام در پرتو قیام امام حسین(ع). چاپشده در مجله برهان.
· نقش روحانیت در جامعه(چاپشده در سال 1367-تهران، انتشارات گیلان)
· کتابخانه در اسلام(ترجمه-برگرفته از المقتطف)
· طلوع آفتاب نبوت از افق نیلگون حجاز و نبرد خونین ارتش اسلام و یهود در سال هفتم هجری.
· جستاری در باب حکومت اسلامی و تطبیق آن با دیگر حکومتها.
مرکز پژوهشی جامعه المصطفی مشهد
انتهای متن/
∎
نظر شما