شناسهٔ خبر: 23683789 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

تحلیل روز

سوریه ؛میدان زورآزمایی قدرت ها

صاحب‌خبر - مصطفی غنی زاده -درگیری های سوریه پس از شکست داعش در شرق به آرامش رسیده بود و وضعیت عموم جبهه ها آرام گزارش می شد. اما حدود 40 روز پیش درگیری های کوچکی در جنوب حلب و ادلب شروع شد که در آغاز کسی گمان نمی کرد موضوع چندان مهمی باشد.ولی سرعت پیشروی های ارتش سوریه و عقب رفتن نیروهای جبهه النصره به شکلی بود که وضعیت تغییر یافت و نگاه قدرت ها و رسانه ها را به سمت خود جذب کرد.پیشروی به سمت فرودگاه نظامی ابوالظهور که دوسال پیش توسط تروریست ها سقوط کرده بود با سرعت ادامه یافت. زمانی که ارتش به فرودگاه نزدیک می شد، تروریست های متفرق در استان ادلب که چند ماه پیش حتی با هم درگیر نیز شده بودند سعی کردند اختلافات را کنار بگذارند و اتاق عملیات مشترک تشکیل دهند. ترکیه هم که تنها کارت ادلب را در قضایای مذاکرات در دست دارد، فشار خود را برای این اتحاد بیشتر کرد و حتی تانک های خود را در اختیار گروه های تروریست قرار داد. از طرف دیگر نیروهای مقاومت نیز از شرق به سمت این فرودگاه حرکت کردند و لبه دیگر قیچی را شکل دادند. این دو لبه قیچی جمعه شب به هم رسید و مساحت حدود 1500 کیلومتر مربعی را به نفع ارتش سوریه آزاد سازی یا محاصره کامل کرد. نکته مهم در این پیشروی ها عمل کردن ارتش و پایداری تا رسیدن به هدف بود، موضوعی که می تواند نشان از قدرت یافتن دوباره ارتش سوریه با کمک نیروهای داوطلب داخلی باشد.اما این فتوحات دیگر طرف های درگیر را به فکر حرکت و فعالیت انداخت. در یک طرف پنتاگون اعلام کرد قصد دارد ارتشی 30 هزار نفری از کردهای نیروی دموکراتیک در شمال و شمال شرق سوریه تشکیل دهد. اگرچه برخی صاحب نظران این احتمال را مطرح کرده اند که آمریکا قصد دارد با این ارتش خودساخته، بشار اسد را سرنگون کند اما این احتمال بعید به نظر می رسد. احتمالا این ارتش حرکتی است در مسیر جدا سازی این منطقه از سوریه یا حداقل خودمختار کردن آن در آینده که آمریکایی ها می توانند به عنوان یک برگ برنده نیز از آن استفاده کنند. اگرچه پنتاگون بعدا با توجه به واکنش ترکیه و دیگر طرف ها اعلام کرد از این تصمیم منصرف شده است، اما واقعیت های روی زمین نشان می دهد شکل دهی به چنین ارتشی از ماه ها قبل شروع شده است؛ زمانی که آمریکایی ها داعش را بهانه حضور خود در شمال سوریه بیان می کردند. اما حالا که داعشی وجود ندارد آن ها قصد واقعی خود را به طور مشخص اعلام کرده اند که می خواهند در سوریه بمانند.ازطرف دیگر ترکیه که یکی از سه طرف ضامن برای منطقه بدون درگیری در بخش هایی از ادلب است تمام توان خود را به کار گرفت تا از سقوط ابوالظهور جلوگیری کند. در عرصه سیاسی آن ها به روسیه و ایران اعتراض کردند اما از آن جهت که منطقه درگیری تحت سیطره جبهه النصره بود و شامل منطقه بدون درگیری نمی شد، نتوانستند کار را به جایی برسانند. در عرصه میدانی نیز تلاش خود را در متحد کردن گروه های تروریستی به کار بستند و تا حدی موفق نیز بودند. همچنین با پشتیبانی سنگین لجستیکی آتش نبرد را شعله ور کردند اما این دو اقدام نتوانست جلوی پیشروی های ارتش سوریه را بگیرد و با شکست مواجه شد.ترکیه که از روسیه و ایران به دلیل فتوحات جنوب حلب عصبانی بود و از آمریکایی ها برای تشکیل ارتش کرد از نیروهای دموکراتیک خشمگین شده بود دست به طراحی یک عملیات زد؛ حرکت به سمت عفرین که منطقه ای کرد نشین در شمال حلب است. این منطقه در درگیری های دو سال پیش حلب از دست جبهه النصره و نورالدین الزنکی خارج و بین ارتش و کردهای سوریه تقسیم شده بود. کردهای این منطقه با روسیه روابط نزدیکی دارند به حدی که بخشی از نیروهای روسیه در این منطقه حضور نظامی دارند. حرکت ترکیه به سمت این منطقه با تمام توان به معنای آن است که اردوغان عمیقا درک کرده که توان چانه زنی اش در سوریه در حال تحلیل رفتن است. فتح حلب و شکست هم پیمانان او در این منطقه و به دست آوردن صرفا منطقه الباب به ترکیه و از طرف دیگر شکست داعش در شرق سوریه و قدرت گرفتن کردهای دموکراتیک به معنای شکست سیاست های دور و نزدیک ترکیه در سوریه است.در جریان چند روز آینده مهم است که آیا روس ها نیروهای خود را از این منطقه عقب می کشند و این که آیا هواپیماهای ترکیه در آسمان سوریه رهگیری می شوند یا خیر؟ این سوال ها می تواند جریان مذاکرات صلح سه جانبه را نیز با تغییر یا ثبات مواجه کند. آن چه واضح است این است که ترکیه عزم خود را برای به دست آوردن عفرین جزم کرده است و ارتش نیز می خواهد نیروهای خود را در مناطق آزاد شده جنوب حلب تثبیت کند.این دوران که در واقع زمان پسا داعش محسوب می شود می تواند جغرافیای سیاسی آینده سوریه را مشخص کند.

نظر شما