محمد اسماعيلي
موج تحريمهاي جديد ضدايراني كه پس از تعيین ضربالاجل 120روزه دونالد ترامپ رئيسجمهوري امريكا به راه افتاده با همراهي اروپاييها گستره بيشتري به خود خواهد گرفت تا جمهوري اسلامي ايران حاضر به پذيرش شروط جديد شده و در سطحي بالاتر به مذاكرات جديد در ساير حوزهها تن دهد.
«اينكه در قدرت دفاعي جمهوري اسلامي بخواهند دخالت بكنند و حرف بزنند، نه، اين را هم مطلقاً از اروپاييها ما قبول نميكنيم و همآواز نشوند با امريكا در حرف زوري كه ميزند و حرف غلطي كه از او سر ميزند» اين بخشي از سخنان مقام معظم رهبري در مهر ماه امسال است كه از رفتار اروپاييها در دوران پسابرجام گلايه میکنند و خواهان تغيير رويكرد كشورهاي اروپايي در همسويي با امريكاييها در دشمني با جامعه ايراني ميشوند.
آنگونه كه برخي از منابع رسمي و موثق گزارش ميدهند كشورهاي اروپايي طي روزهاي آينده ليست تحريم جديدي را عليه جمهوري اسلامي ايران به تحريمهاي گذشته اتحاديه اروپا عليه كشورمان اضافه خواهند كرد؛ تحريمي كه اگر چه قرار است با عناوين جديدي مطرح شود اما بدون ترديد ميتواند نقض توافق هستهاي باشد، كمااينكه پيش از اين نيز اتحاديه اروپا تحريمهایي را عليه كشورمان اعمال كرده كه با متن و روح برجام در تناقض بود.
يكي از آخرين تلاش اروپاييها براي همراهي با ايالات متحده براي تشديد محدوديت جديد عليه ايران براي وادار كردن طرف ايراني به پذيرش شروط ترامپ و در نهايت انجام مذاكرات موشكي «طرح آلمان براي وضع تحريمهاي جديد عليه ايران» است كه اشپيگل درباره آن مينويسد: «مقامات اين كشور در نظر دارند به همراه ديگر كشورهاي اروپايي تحريمهاي تازهاي عليه ايران وضع كنند.»
اشپيگل در همين باره مينويسد كه از مقامات ديپلماتيك در بروكسل اسنادي به دست آورده است كه نشان ميدهد آلمان «مصمم» است با متهم كردن ايران به «اقدامات ثباتزدا» در منطقه از جمله حمايت از دولت سوريه و حزبالله لبنان، اروپا را به تحريم ايران ترغيب كند، اين رسانه آلماني تأكيد ميكند كه برلين اراده دارد شركاي اروپايي خود را تشويق كند كه برنامه موشكي ايران را بيش از آنچه تاكنون مورد توجه بود، مدنظر قرار دهند: «آلمان، بريتانيا و فرانسه ميخواهند با اين تحريمهاي جديد نشان دهند كه انتقادات دونالد ترامپ رئيسجمهور ايالات متحده به رژيم ايران را جدي گرفته و در برابر اقدامات ايران ساكت نميمانند. از همه مهمتر اروپاييها در تلاش هستند ايالات متحده را از پايان دادن به حضور در توافق هستهاي سال 2015 بازدارند.»
آلمان گوي سبقت را از فرانسه ميربايد؟
تلاش آلمان براي تحديد منافع ايران در پسابرجام در حالي است كه فرانسه نيز طي شش ماه اخير نقشهاي مهمي را در ضربه زدن به جمهوري اسلامي ايران از امريكا پذيرفته و از سوي ديگر انگليس نيز بدون ابزار تشويقي همواره نقش فعالي در توسعه دشمنيها با جامعه ايراني دارد و برای اعمال محدوديتهاي گسترده عليه ايران پيشگام بوده است.
اروپاييها وظايف دوگانه خود در دوران پسابرجام را انجام نداده و بدون توجه به اين مسئله خواهان گستردهتر شدن فشارها عليه جمهوري اسلامي ايران شدهاند؛ در بعد «مرتفع كردن تحريمها» يا «برداشتن موانع بانكي ـ اقتصادي جهت سرمايهگذاري خارجي در ايران» و ديگری «جهتگيري مناسب و منصفانه جهت رفع حل و فصل اختلافات در نظام حقوقي برجام و رعايت اصل حسن نيت در دوران پسابرجام» كه حدود اجراي اين دو وظيفه رعايت نشده است.
صدور قطعنامههاي تحريمي
همانطور كه اشاره شد نه تنها اروپا وظايف مشروح و معين خود در دوران پسابرجام را انجام نداده بلكه در مقابل تلاش كرده محدوديتهاي بيشتري را عليه ايران اعمال و فضاي تهديد را همچنان عليه جمهوري اسلامي ايران نگه دارد كه از جمله اين تلاشها ميتوان به صدور قطعنامه اخير پارلمان اروپا اشاره كرد كه از ايران ميخواهد از حمايت انصارالله يمن دست بردارد. يا در نمونهاي ديگر ترزا مي نخست وزير انگليس در دو سفري كه به منطقه غرب آسيا داشته ايران را متهم به رفتارهاي ضدصلح ميكند يا ماكرون در گفتوگو با فرانس24 ضمن متهم كردن ايران به رفتارهاي خلاف امنيت و ثبات منطقهاي خواهان مذاكرات مجدد با ايران در حوزه موشكي شده تا بلكه رفتار ايران در ساير عرصههاي غيرهستهاي نيز مديريت شود.
«فشار براي وادار كردن ايران به مذاكره در حوزههاي غيرهستهاي» و «تكميل فرايند حقوقي جهت صدور قطعنامههاي شوراي امنيت» در حالي به هدف مشترك اروپا با امريكاييها تبديل شده كه دولت دوازدهم و به ويژه دستگاه ديپلماسي بايد در مقابل رفتارهاي خصمانه اروپاييها در 120روز ضربالاجل موضعي مناسب اتخاذ كند آن هم در شرايطي كه اشپيگل به صراحت از تلاش گسترده آلمان براي اعمال محدوديتهاي جديد عليه كشورمان سخن به ميان آورده و چنين روندي ميتواند منافع جامعه ايراني را بيش از گذشته در دوران پسابرجام به خطر بيندازد.
آنچه محل توجه ميباشد و بارها مورد انتقاد قرار گرفته اين مسئله است كه در 30 ماه پسابرجام هيچ گاه دولت ارادهاي براي برخورد با اروپاييها از خود نشان و حتي به تذكر جزئي نيز تمايل نشان نداده است و در موضعي نامناسب از رويكرد اروپاييها در قبال توافق هستهاي اعلام حمايت و رضايت كرده است!
به عنوان نمونه رئيسجمهور محترم كشورمان در سال 96 و در شرايطي كه نشانههاي قابل توجهي براي افزايش همكاريهاي اروپا با امريكا براي اعمال فشار بيشتر به ايران جهت وادار كردن كشورمان به مذاكرات جديد وجود داشته، بيان ميكند: «اتحاديه اروپا در اجراي توافق برجام نقش مؤثري ايفا كرد و تاكنون نيز براي حفظ برجام بهرغم كارشكنيهايي كه امريكاييها دارند، مواضع قابل قبولي داشته است.»
همچنين دستگاه سياست خارجه كشورمان پس از سفر فدريگا موگريني مسئول سياست خارجه اتحاديه اروپا به ايران در بيانيهاي اعلام ميكند: «او در سفر به تهران بر لزوم اجراي كامل و مؤثر برجام توسط تمامي طرفين 1+5 و ايران تأكيد كرد.»
ترفندهاي ضدايراني در حوزه حقوق بشر
جالب اينجاست كه سياست دولت يازدهم مبتني بر توسعه روابط با كشورهاي غربي، اروپاييها را در جايگاه اتهامافكني و گستاخي نسبت به جامعه ايراني نيز قرار داده و مقامات كشورهاي اين اتحاديه در سفرهاي مختلفي كه به ايران داشته تلاش كردهاند با دخالت در امور داخلي كشورمان، رفتار غير ديپلماتيك از خود نشان دهند و پس از سفر به تهران، تصوير سياهي از كشورمان را براي افكار عمومي دنيا به نمايش بگذارند.
اروپاييها از پاييز92 تاكنون با مجموعه اقداماتي از جمله «متهم كردن ايران به نقض حقوق بشر در تريبونهاي رسمي»، «گزارشدهي به گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل» و «ديدار رسمي هيئتهاي ديپلماتيك اين كشورها با مدعيان فعاليت حقوق بشر در كشور» حجمي از قطعنامههاي ضدحقوق بشري عليه كشورمان را به راه انداختهاند تا حلقههاي محاصره براي استانداردسازي رفتار ايران تكميل شود و اين رويكرد اروپاييها نيز همانند موارد مشابه از سوي دولت تدبير و اميد بدون پاسخ مانده است.
نظر شما