شاید کسی پیدا شود که دندانخرگوشی را بازگرداند. من که پولش را ندارم. درست مثل تو، ولی فکر کن از تمام هوادارانش در دنیا خواسته میشد تا هرکدام یک دلار یا 10 دلار به حسابی که پول بازی کردنش تامین شود، بریزند و بعد با همین پول دستمزدش پرداخت میشد تا برای تیمی بازی کند. هر تیمی! چه فرقی میکند کدام تیم؟ او میتواند محبوب هر سکویی باشد. ستاره پرچم هر باشگاهی و نور امید بر فراز هر ورزشگاهی. همین حالا به استقلال و پرسپولیس بیاوریدش تا برای سکوهای پر بازی کند. همین حالا با هر میزانی از آمادگی بیاوریدش تا برای تراکتور بازی کند. او میتواند همین حالا امید نجات و بقای هر تیمی باشد در قعر هر جدولی؛ از سیاهجامگان تا سوانسی و از استوکسیتی تا کلن، از هامبورگ تا متز و از تولوز تا لاسپالماس و مالاگا. هر قعری به او دل میدهد و هر بیامیدی او را صدا میکند. چه اهمیتی دارد اگر 37 سالش باشد. فقط کافی است در زمین راه برود و منتظر ایستگاهیها باشد. دیگر ایستگاهیزدن که به سن و سال نیست. فقط کافی است توپ را بکارد و هرجا را که دلش میخواهد، نشانه بگیرد.
فقط کافی است 30 دقیقه در زمین دوام بیاورد. 30 دقیقه بازی کردنش از 90 دقیقه بازی کردن خیلی از بازیکنهای لیگهای معتبر هم مفیدتر است. دستکم این همان رویایی است که ما داریم.
رویای سربلندی کسی که رویاهای فراوانی را به ما هدیه داد بیدلیل نبود و بیدلیل نیست که رسانههای دنیا اینگونه خبر خداحافظیاش را کار میکنند. او در مقیاسی وسیع رویاساز بود. او الهامبخش آدمهای زیادی شد که رویاهای خود را با نام او فریاد میزدند؛ آدمهایی که با اسم او رویازده میشدند.
ممنونیم آقای دندانخرگوشی. تا چندماه بعد که جامجهانی تمام شود و تو تور بینالمللی خداحافظی کردن در کشورهای مختلف را آغاز کنی، دعا میکنیم رویای جدید آغاز شود. اینکه به تیمی بروی و دوباره با دریبلهایت جادویمان کنی. اینکه بخواهی از فوتبال دور شوی حیف است. در گوشهای باش و فقط ایستگاهی بزن، در زمین راه برو و با ایستگاهیهایت حال همه را خوب کن. کاش دستکم میآمدی ایران. در میان این همه خبر بد، این خودش خبر بزرگی میشد؛ برای ما دلشکستهها ایستگاهی میزدی و ما همهچیز یادمان میرفت.
* نویسنده : هومن جعفری روزنامهنگار
نظر شما