به گزارش خبرگزاری تسنیم از سنندج، 28 دیماه 65 یکی از غمناکترین روزها برای مردم این خطه از سرزمین است؛ زخمهای آن روز هنوز برای کردستانیها تازه است و هیچوقت فراموش نمیشود چراکه در آن روز دشمنان با بمباران هوایی، 18 نقطه شهر سنندج را که غالباً منطقه مسکونی و پرجمعیت بود مورد حملات هوایی خود قرار دادند و در 6 دقیقه بمباران بیامان، 220 نفر از مردم به شهادت رسیدند و 123 نفر هم زخمی شدند.
آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی خبرنگار تسنیم با مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کردستان و یکی از دانشآموزان بازمانده از بمباران هوایی سال 65 شهر سنندج است.
" 28 دی ماه" روز مقاومت مردم سنندج است
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کردستان در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در سنندج، اظهار داشت: عصر روز 28 دیماه سال 65 نقاط مختلف شهر سنندج از جمله محله چهار باغ، میدان لشکر، آقا زمان و فرودگاه سنندج بمباران شد.
رضا نجفی افزود: در این بمباران 220 شهید و 123 نفر جانباز شدند اما هنوز مراسم تشیع و خاک سپاری شهدا تمام نشده بود که بلافاصله مردم به خیابانها آمدند و دست از حمایت کردن از نظام جمهوری اسلامی نکشیدند.
وی با تاکید بر اهمیت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای 28 دیماه سال 65 گفت: امروز مراسمی باهدف قدردانی و قدرشناسی از ایثار و رشادت مردم استان کردستان در سنندج برگزار شد چراکه این روز بهعنوان روز مقاومت مردم سنندج در تقویم رسمی به ثبت رسیده است.
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کردستان وی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری تصریح کرد: ایشان میفرمایند که زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست.
هیچوقت خاطرات تلخ 28 دیماه سال 65 از ذهنم پاک نمیشود
اسماعیل ورمزیاری یکی از دانشآموزان بازمانده از بمباران هوایی سال 65 شهر سنندج در مورد آن روز اینچنین به خبرنگار تسنیم گفت: در زمان جنگ، شهر سنندج و مناطق دیگری از استان چندین مرتبه مورد اصابت شدیدترین بمبارانهای رژیم بعثی قرار گرفتند.
روز 28 دیماه سال 65 چندین منطقه از شهر سنندج از جمله مراکز حساس و جمعیتی و مناطق نظامی نظیر فرودگاه بمباران شد و 220 نفر شهید و تعداد زیادی هم مجروح و جانباز شدند.
در آن زمان من دانشآموز بودم؛ آن روز جنب دبیرستانی که در آن تحصیل میکردم را بمباران کردند و تعدادی از نوجوانانی که در کوچه فوتبال بازی میکردند به شهادت رسیدند و همچنین آموزشگاهی در خیابان اکباتان نیز بمباران شد و دانشآموزان زیادی نیز در آنجا به شهادت رسیدند.
ظهر آن روز بعد از خوردن نهار وسایلم را آماده کردم تا به مدرسه بروم، ناگهان در کوچه صدای وحشتناکی آمد که کمتر آن را تجربه کرده بودم، سپس چندین هواپیما در آسمان شهر سنندج ظاهر شدند و برای شناسایی شهر چندین دور زدند.
با دوستانم به طرف کوه آبیدر حرکت کردیم و از تپهای که مشرف به شهر بود بالا رفتیم و کل جریان بمباران را مشاهده کردیم؛ هواپیماها در ارتفاع پایینی نقاط حساس و پر جمعیت شهر را هدف قرار دادند بنده و دوستانم در آن لحظه به فکر مدرسه خودمان بودیم که مبادا بمباران شود.
نقاط زیادی از شهر سنندج بمباران و دود و آتش از برخی محلههای شهر بلند شد؛ با چشمان خودم کامل مشاهده کردم که چگونه مردم بماران میشدند، بعد از اینکه بمباران تمام شد و هواپیماها رفتند صدای فریاد مردم و آژیر آمبولانسها به گوش میرسید.
خانوادهای در سنندج پیدا نمیشد که یکی از فامیلهایش مصدوم یا شهید نشده باشد به نوعی همه درگیر این حادثه غمانگیز بودند، معمولاً مراسم ختم و تشیع جنازهها به صورت دسته جمعی برگزار میشد و برخی خانوادهها چند تا شهید داشتند.
در میدان نبوت شهر سنندج تنها کارگاه نیمه صنعتی پنبهزنی بمباران و همه دستگاههایش متلاشی شده بود و در خیابان سید قطب سنندج بمبی که به خیابان اصابت کرده بود، سبب شد فرزند استادم به شهادت برسد.
آری در آن روز افراد بیگناه و بیدفاع زیادی به شهادت رسیدند و دشمنان چهره شهر زیبای سنندج را دودآلود و غبار آلود کردند؛ هرگاه تابلوی یاد بود این حادثه را بر سر درب باغ شهدای 28 دی آبیدر میبینم به یاد آن روز میافتم که دوستان و همکلاسیهایم پرپر شدند و توپهای پلاستیکی جا مانده از گل کوچیک آنان بر روی دیدگانم ظاهر میشود و تکههای از جسمشان که بر دیوارها چسپیده بود، هیچوقت از ذهنم پاک نمیشود.
با اشکهایم همیشه این شعر را میخوانم:
آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد
کز می جام شهادت همه مدهوشانند
نامشان زمزمه نیمه شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشانند
انتهای پیام/ش
∎
نظر شما