گروه سیاسی- مهدی عباسپور: طی چند روز گذشته ترکیه اعلام کرده که برای مبارزه با تروریسم و جنگ با گروههای کُرد،وارد منطقه کُردنشین عفرین در شمال سوریه میشود. اردوغان رییس جمهور ترکیه با حمله لفظی به ایالات متحده در خصوص پشتیبانی از کُردهای سوریه،این کشور را حامیتروریسم خطاب کرده و اظهار نموده که اجازه تشکیل هیچ منطقه و ارتش کُردی در شمال سوریه را نمیدهد.با وصف آنکه ترکیه طی توافقات آستانه و تحت عنوان مناطق عاری از تنش وارد ادلب سوریه شده،اما گویا برخلاف توافقات انجام شده،به تحکیم پایگاههای خود در ادلب پرداخته و مترصد حمله به شهر عفرین است. در این بین ارتش سوریه هم بخشهایی از ادلب را آزاد نموده و گلایه خود را از اقدامات ترکیه نشان داده است.به همین منظور و برای بررسی موضوع گفت و گویی با «افشین غلامی» پژوهشگر مسائل خاورمیانه و خبرنگار جنگ که چندین مرتبه در جبهات سوریه و عراق حضور داشته،انجام داده ایم که مشروح آن در زیر میآید:
ترکیه در چند سال گذشته سیاستهای متفاوتی در قبال سوریه در پیش گرفته و اخیرا هم در مذاکرات آستانه و سوچی، قدری به محور مقاومت نزدیک شدە است،دلایل این فرازو فرودهای ترکیه در سیاست خارجی چیست؟
سیاست ترکیه، بهتر است بگوییم سیاست دولت عدالت و توسعه به رهبری آقای اردوغان در قبال سوریه، حکایت یک بام و دو هوا است.روزگاری اردوغان(رییس جمهور ترکیه) مخالف سرسخت ماندن اسد در قدرت بود و امروز اگر موافق نباشد دستکم مخالف حضور او نیست.دلیل این امر هم به موضوع کُردها در شمال سوریه برمیگردد.کسی نیست که نداند ترکیه چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ استخباراتی چه کمکهایی به داعش و النصره در جنگ 7 سالە سوریه کرد.یکی از ستونهای اصلی ماندگاری رادیکالیسم در سوریه و فرسایشی شدن جنگ در این کشور،سیاستهای ترکیه در راستای راهبرد منطقه ای حزب عدالت و توسعه بود.اما از زمانی که بە یکباره کُردها در شمال سوریه قدرت گرفتند تبدیل به پاشنه آشیل امنیت ملی ترکیه شدند، چرا که از لحاظ عقیدتی نزدیکی زیادی به حزب کارگران کُردستان(پ.ک.ک) دارند و از اینجا بود که راه اردوغان و ائتلاف او با برخی گروههای رادیکال اسلامیپایان یافت و به سمت تقابل با کُردها تغییر مسیر داد.اگر به حوادث سال 2016 نگاهی بیندازیم ترکیه پس از کودتا 15 ژوئیه، آرام آرام وارد فاز جدیدی از سیاست ورزی شد و این بار مهمترین چالش سیاست خارجیش در قبال سوریه تغییر کرد، به همین خاطر ناچارا برخلاف راهبرد ترسیمیمنطقه ای، سعی کرد به روسیه نزدیک شده و پیمانهای اقتصادی و نظامیبا این کشور امضا کند. ترکیه از این نزدیکی چند هدف عمده را در سر داشت:یکم)بستن مسیر رسیدن کُردها به دریای مدیترانه.دوم) فشار بر روسیه به عنوان حامی زمینی کُردها برای کنترل این جریان تازه شکل گرفته در شمال سوریه. سوم) متقاعد کردن روسیه برای ورود نیروهای نظامی وابسته به خود به خاک سوریه. ترکیه در این زمینه موفق شد و توانست رضایت پوتین برای ورود به شمال سوریه و منطقه (جرابلس و الباب) را به دست آورد.
در دو سال گذشته ما شاهد چرخش اردوغان از غرب به شرق هستیم، یعنی رابطه اردوغان با غرب به سردی گراییده و به روسیه نزدیک شده است.شما دلیل این امر را چه میدانید؟
یکی از دلایل اصلی نزدیکی اردوغان به پوتین ناامیدی ترکیه از دولت جدید آمریکا و حمایت این کشور از کُردهای سوریه است.هر چند که آمریکا به تناوب این اطمینان را به ترکیه میداد که همکاری با کُردها تنها در خصوص نبرد با داعش خواهد بود،اما ترکیه این موضوع را درک نموده که ورود آمریکا به سوریه راهبردی و بلند مدت است و برای اینکار نیازمند یک همکار استراتژیک است که در حال حاضر نیرویی به جز کُردها نمیتوانند چنین همکاری را به وجود آورند،لذا اردوغان از اول میدانست که در این قضیه نمیتواند روی آمریکاییها حسابی باز کند.اردوغان متوجه است ورود آمریکا به سوریه در ادامه روند تقابل سیستمیبا روسیه و برای پیشبرد اهداف بلند مدت آمریکا در غرب آسیا است و جنگ سوریه شرایط ورود فیزیکی آمریکا را در سوریه فراهم کرده است به همین خاطر در مقطع کنونی روابطشان دچار تنش شده است.البته بنده معتقدم چون ترکها واقعگرایانه و منفعت طلبانه سیاست میکنند،امکان این که دوباره روابطشان با آمریکا به حالت قبل بازگردد، زیاد است و همچنین آمریکا هم نمیخواهد به همین راحتی متحد 80 ساله خود را از دست بدهد.
اما با وصف اینکه ترکیه میداند که راهبرد و سیاستش در منطقه برخلاف ایران و دولت سوریه است،چرا در مذاکرات آستانه و سوچی به محور مقاومت نزدیک شد؟
اردوغان فرد زیرک و در عین حال جاه طلبی است و بر سر منافع ،حاضر به هرگونه معامله گری است حتی اگر آبروی سیاسی اش به دلیل رفتارهای متناقضش مضحکه شود.ترکیه در مذاکرات سه جانبه(آستانه) با شرکت روسیه، ایران و ترکیه توانست با جلب اعتماد روسیه و ایران مشروعیتی به حضورش در سوریه بدهد و در لوای مناطق عاری از خشونت در ادلب پایگاههای نظامیخود را مستحکم کند.به نظر بنده هدف اصلی ترکیه از این اقدام دور زدن ادلب و محاصره منطقه کُردنشین (عفرین) است که الان با نام خود مدیریت کانتون عفرین توسط نیروهای کُرد اداره میشود و حضور نیروهای نظامیاین کشور تحت عنوان مناطق عاری از خشونت در درجه دوم اهمیت قرار دارد.در این بین روسیه به دلیل بازیگردانی صحنه سوریه هنوز واکنشی نسبت به این هدف ترکیه نشان نداده اما در عوض دولت سوریه با پی بردن به نقشه ترکیه، میداند که ورود نظامیترکیه به خاک سوریه نمیتواند مقطعی باشد و احتمالا ترکیه خواستههای دیگری در سر دارد، که به همین خاطر طی چند روز گذشته ارتش سوریه حملات گسترده ای را به مناطقی از ادلب آغاز کرد و بخشهایی را از این منطقه آزاد نمود که ترکیه در واکنش به این موضوع دولت سوریه را به نقض توافقات آستانه متهم کرد.
اما چقدر موضوع کُردها برای ترکیه مهم است که دست به چنین اقداماتی بزند؟
ببینید ترکیه 800 کیلومتر با کردستان سوریه مرز زمینی دارد و این از نظر امنیتی برای این کشور چالش محسوب میشود.ترکیه تلاش فراوانی کرد تا در عملیات رقه حضور پیدا کند.اگر به ترکیه اجازه بازپس گیری رقه و حومه فرات که اینک توسط کُردها آزاد شده،داده میشد، این کشور قادر به احاطه بر کُردها و تحقق استراتژی خود مبنی بر نمایندگی عربهای «منطقه جدید فرات» در شرق سوریه میشد. این رویکرد ترکیه، سوریه را به سه بخش تقسیم میکند: بخش غربی تحت حاکمیت اسد؛ بخش شرقی تحت حاکمیت شورشیان عرب سنی و ترکیه و بخش شمالی تحت حاکمیت کُردها. نیروهای سوریه در حال حاضر کنترل بخش وسیعی از شرق حلب را در دست گرفته و دسترسی ترکیه به رقه از طریق الباب را قطع کرده است. در واقع هدف اصلی ترکیه برای باز پس گیری رقه تقسیم منطقه خودمختارکُردها به دو بخش مجزا بود.در صورت همکاری ایالات متحده با ترکیه و یا صدور اجازه به آنها برای حمله به کُردها ، ایالات متحده پشتیبانی کُردها در حمله به رقه و مناطق دیگر تحت کنترل داعش را از دست میداد. مشکل دوم در همراهی با ترکیه برای بازپس گیری رقه آن بود که عربهای شورشی همپیمان ترکیه، شامل گروه «احرار الشام» نیز است ( احرار الشام یک گروه به شدت سلفی است که به نظر میرسد هم پیمان طالبان و مخالف سرسخت آمریکاست) و غالب این شبه نظامیان عرب هستند. به تازگی احرار الشام به دو بخش تقسیم شده است. نیمیاز آنها به القاعده در ادلب ملحق شده اند و نیمیدیگر به ائتلاف گروههای شورشی همپیمان ترکیه؛ آنها جزو گروههای غالب این ائتلاف هستند. اگر ائتلاف ترکیه- احرار الشام بر منطقه فرات تسلط مییافت این منطقه به پناهگاه امنی برای سلفیها و احتمالاً القاعده و ائتلافی از نیروهای شورشی که هم اکنون استان ادلب را در دست دارند تبدیل میشد. ایالات متحده رهبران القاعده را در آنجا هدف حملات هوایی قرار داده است. در طول پنج سال گذشته، ترکیه با نیروهای القاعده در سوریه همکاری داشته است. در سال ۲۰۱۳ هنگامیکه آنها برای حمله به دهکده «قصب» در شمال لاذقیه پیشقدم شده بودند، دولت ترکیه اجازه ورود به خاک ترکیه و حمله از خاک آن کشور را برای آنها صادر کرد. این منطقه به دلیل روستاهای ارمنی نشین خود شناخته شده است و جزو مناطقی است که در طول جنگ جهانی اول دولت ترکیه نتوانست روستاهای آنرا پاکسازی قومی کند. با شورش شبه نظامیان، شورشی که سرکرده آنها جبهه النصره بود (جبهه النصره شاخه القاعده در سوریه است)، تمام روستاییان ارمنی این منطقه از خانههای خود فرار کردند. آنها تمام کلیساهای منطقه را غارت، نقاشیهای دیواری قدیمیرا مخدوش و در نهایت تمام صلیبهای روستاها را سرنگون کردند. دولت ترکیه در مقابل سلفیگریهای گروههای عرب شورشی هیچ واکنشی نشان نداد چراکه قصد داشت از آنها به عنوان وسیلهای در جهت خنثی کردن آرزوهای کُردها استفاده کند.
سوالی که پیش میآید این است که چرا کُردها با وجود آنکه جمعیت قومیزیادی در رقه و مناطق اطراف آن ندارند، علاقهمند به تصرف این شهر شدند؟ آیا صرفا برای مقابلە با ورود ترکیه به شمال سوریه بود؟
این میتواند بخشی از ماجرا باشد و همچنین شرق فرات منطقه ای سرشار از منابع نفتی و گازی است اما در واقع،کُردها در حال برنامهریزی و سرمایهگذاری در روابط خود با ایالات متحده هستند. چرا که فرض آنها بر این است که با این کار در دراز مدت از آرمانهای سیاسی خود بهره مند خواهند شد: آنها از آموزشهای نظامیبسیار خوب بهرهمند خواهند شد و از سوی دیگر ایالات متحده سلاحهای سنگین بسیاری در اختیار آنها قرار خواهد داد که به نظر میرسد پس از پایان جنگ، به ایالات متحده بازگرداننده نخواهند شد؛ در واقع آنها در حال ساخت شبکهای برای فرماندهی و کنترل نیروهای خود هستند. امروز با پایان عملیات رقه به راحتی میتوان حدس زد که کُردهای سوریه از چهار منظر آموزش، سازماندهی، تجهیز سلاح و همچنین کنترل نظامی رقه برخوردار شدند.
نیروهای نظامیاستقرار یافته ترکیه در مقابل شهر کردنشین عفرین در انتظار ساعت صفر عملیات هستند،به نظر شما هدف ترکیه از این اقدام چیست و به نظر شما،اردوغان دستور حمله به عفرین را صادر میکند؟
این اقدام محتمل است.به طور ویژه مقامات عالیرتبه ترکیه تأکید دارند که تنها مسأله این عملیات در حال حاضر صرفا بحث زمان آن است و نه بیشتر.این اقدام ترکیه را باید در دو سطح داخلی و منطقه ای دنبال کرد.در سطح داخلی ترکیه انتخابات پارلمانی سال 2019 را در پیشرو دارد،لذا به دنبال تحریک احساسات ناسیونالیستی و جذب رای تندروهای ترک در قبال موضوع کردها در سوریه، بعنوان شاخه سیاسی حزب کارگران کردستان است.اردوغان چون میداند احتمال ریزش رایهای حزبش در انتخابات آتی محتمل است از همین الان بر روی ائتلاف با حزب حرکت ملی و یا بخشی از ناسیونالیستهای جمهوری خواه کار میکند و موضوع عفرین را تبدیل به برگ برنده آینده خواهد کرد.در سطح منطقه ای،اردوغان قدرت گیری کردها در سوریه را آتش زیر خاکستر و تهییج احساسات ناسیونالیستی کردهای ترکیه میداند که جمعیت بالغ بر 25 میلیون نفر را در این کشور شامل میشوند، به همین خاطر سعی دارد از شکلگیری مثلث کردی در منطقه جلوگیری کند.در خصوص موضوع عفرین که الان احتمال ورود نظامیترکیه به آن جدیتر شده، مطبوعات ترکیه حتی از این هم پیش تر رفته و نام عملیات را «شمشیر فرات» گذاشتهاند، شاید این امر به تبعیت از عملیات «سپر فرات» باشد که دولت ترکیه اعلام میکند اهداف آن به طور کامل محقق نشده است. به رغم تأکید مقامات ترکیه بر این عملیات سؤالات زیادی پیرامون دلایل، اهداف و مدت زمان آن وجود دارد که مهم ترین آن، مواضع نیروها و دولتهای حاضر در بحران سوریه، به ویژه روسیه است که در روابط خود با ترکیه شاهد تفاهم بزرگ در مذاکرات آستانه و توافق بر سر«مناطق کم تنش» است و از سویی تنش با دولت آمریکا در سوریه به خاطر کمکها و حمایتهایش از کُردهای سوریه میباشد.به رغم اینکه عفرین به لحاظ جغرافیایی در مقایسه با دیگر کانتونهای کُردی ( نظیر کوبانی و الجزیره) در موقعیتی حاشیه ای قرار دارد، اما در پروژه کُردستان سوریه از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار است، چرا که عفرین پل جغرافیایی جهت اتصال نقشه کُردها به دریای مدیترانه محسوب میشود، همچنان که برخی از مسئولان کُردستان سوریه تا کنون این موضوع را بیان و بر آن تأکید داشته اند. همزمان با این امر، عفرین یک وسواس دائمینیز برای دولت ترکیه ایجاد کرده است که اگر این برنامه و نقشه کُردستان محقق شود، مدیریت امور از سیطره و نفوذ ترکیه خارج و هویت مستقل کُردی به صورت کاملا واقعی و میدانی شکل خواهد گرفت و شاید فدرالیسم بر روی میز منجر به تسویه و حل وفصل بحران سوریه شود. بنابراین سرنوشت عفرین در هسته مرکزی نقشه و گام بعدی ترکیه قرار دارد.برخی عقیده دارند که ترکیه تضمین امنیت ملی خود را باور نخواهد کرد مگر پس از تسلط یافتن بر «عفرین» و از بین بردن نفوذ حزب کارگران کردستان «پکک» و متحد آن در آنجا یعنی حزب اتحاد دموکراتیک. آنها استدلال میکنند که حضور نظامیدر مرزها و داغ کردن تحرکات نظامیو سیاسی فراتر از مسأله «منبج» و تحقق مابقی اهداف عملیات «سپر فرات» بوده و عملیاتی وسیع تر را با هدف قطع مسیر نهایی پیشرفت پروژه و نقشه کُردستان دنبال میکند. امری که لازمه تحقق آن، وصول به «عفرین» است، جایی که برای کُردها حائز جایگاهی سرنوشت ساز و برای ترکیه دارای اهمیت و ارزش استراتژیک است.همچنین برخیها بر این عقیده هستند که ترکیه شرایط سیاسی و میدانی را برای یک تحرک گسترده و فراتر از «عفرین» کاملا مساعد میبیند و علاقمندی و تمایل ترکی- روسی جهت توافق بر سر مناطق «کم تنش» ممکن است به یک تفاهم گسترده تری نظیر تعیین سرنوشت استان «ادلب» منجر شود. به ویژه که طرفین ترکی-روسی از موضوع کُردستان و اتحاد و هم پیمانی آنها با دولت آمریکا ناراحت و نگران هستند. همچنان که این ائتلاف و اتحاد به نگرانی آنکارا، مسکو و حتی نظام سوریه منجر شده است، امکان تفاهم بر سر عملیات نظامیترکیه در «عفرین» گامی نخست در راستای یک حرکت گسترده تر به سوی «ادلب» و با هدف سرکوب ونابود ساختن نفوذ «القاعده» و مابقی سازمانهای افراطی در این منطقه و همچنین حمایت از آتش بس طبق توافق آستانه محسوب میشود. بدیهی است که تحقق یک چنین سناریویی بیطرفی روسیه، نظام سوریه و متحدین آن را در مرحله ورود نیروهای ترکیه و گروههای متحد ترکیه در عملیات «شمشیر فرات» به «عفرین» و تسلط بر آن میطلبد.
در گفتوگوی «مردم سالاری» با افشین غلامی پژوهشگر مسائل خاورمیانه تشریح شد
دلایل لشکرکشی ترکیه به عفرین سوریه
صاحبخبر -
نظر شما