کارشناسان بر این باورند که مکرون و مرکل به عنوان رهبران دو قدرت اصلی اتحادیه اروپا یعنی فرانسه و آلمان نقش بسیار مهمی در آینده این این ائتلاف سیاسی در قاره سبز ایفا کرده اند.
دیپلماسی ایرانی مقاله ای را از نیفین مسعد که درنشریه الاهرام به چاپ رسیده بود با ترجمه سید علی موسوی خلخالی منتشر کرد.در این مقاله میخوانیم:سیاست خارجی امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه عموماً متفاوت از سیاست خارجه گذشته فرانسه و او سیاستمداری فعال و مبتکر است. وی اخیراً به آفریقا رفت و تلاش کرد تا چارچوب جدیدی برای روابط فرانسه با آفریقاییها ایجاد کند. بر این اساس مجموعهای از تهدیدهای مشترک (مثل تروریسم و مهاجرتهای غیرسازمان یافته و تجارت انسان و مواد مخدر) برای هر دو طرف وجود دارد که می تواند همکاریهای دو جانبه میان آنها را عمیق کند. در حالی که تاریخ استعماری فرانسه بر کشورهای آفریقایی سدی روانی برای ایجاد تحول اساسی برای شراکت فرانسوی–آفریقایی محسوب می شود با این وجود مکرون ابایی ندارد که از این تاریخ خشن عذرخواهی کند. میتوانیم تاثیر این کار را بر ملتهای آفریقایی تصور کنیم از جمله ملت الجزایر که همواره از فرانسه خواستار عذرخواهی بابت جنایتهای ۱۳۲ ساله اسعتمارش شده اند و فرانسه همچنان سرباز می زند.
مکرون قبل از این که رئیس جمهوری شود در گفت وگو با مجله «لوبوان» اقرار کرد که کشورش در الجزایر شکنجه می کرده و در گفت وگو با شبکه الجزایر در ژوئیه ۲۰۱۷ بعد از ورودش به کاخ الیزه حتی استعمار الجزایر توسط فرانسه را «جنایت علیه بشریت» توصیف کرد که عذرخواهی از مردم الجزایر را لازم می کند. طبیعتا این عذرخواهی فرانسه از دریچه منافع این کشور است، مکرون می توانست با قدرت از تشکیل نیروی مشترک آفریقایی برای حفظ امنیت در سواحل آفریقا با استناد به روابط قوی اش با کشورهای منطقه دفاع کند بدون این که عذرخواهی کند. در حالی که چنین کاری منافاتی هم با اصول اخلاقی فرانسه (یعنی آزادی و برادری و برابری) مطابق با منافع سیاسی و اقتصادی هم نداشت. این وضعیتی است که هر کشوری می تواند در آن آسوده باشد چرا که مجبور نیست میان منافع و اصول یکی را انتخاب کند، اما این کار را نکرد برای این که برقراری چنین وضعیتی همیشگی نیست، در چنین حالتی همیشه انتخاب مبتنی بر منافع است.وقتی که مکرون به قدرت رسید، خاورمیانه در مراحل آخر خود از عملیات تغییر کشورها بود که بیش از شش سال به طول انجامید، در چنین زمان سختی همه طرفها و کشورهای فعال بین المللی به دنبال احیای مواضعی هستند که به سود منافعشان در سایه نقشه سیاسی – و چه بسا جغرافیای جدید منطقهای – باشد که فرانسه هم از این بابت مستثنا نیست.
به هیچ وجه تصادفی نیست که کمتر از دو ماه بعد از این که مکرون قدرت را به دست گرفت طرحی برای حل قضیه لیبی ارائه داد و میزبان فائزالسراج و خیلفه حفتر با هدف رسیدن به توافقی بر اساس اصول اساسی پایبندی به راه حل سیاسی درگیریها شد. مکرون این کار را کرد با این امید بود که بتواند برای حل رکود حاکم بر وضعیت لیبی کمک کند، اما به نتیجه تلاشهایش اطمینان نداشت – خیلی ساده – برای این که هم سراج و هم حفتر بر همه عناصر صحنه سیاسی لیبی تحکم نمی کنند، نمایندگان اخوان المسلمین در «حزب عدالت و سازندگی» جمع شده اند، آنها از طرح فرانسه به شدت انتقاد کردند و آن را مغایر با نقش سازمان ملل دانستند. همچنین ایتالیا، کشور صاحب نفوذ نظامی و سیاسی در لیبی از دخالت فرانسه در پرونده این کشور خرسند نیست، و نگرانی خود را در این رابطه بیان کرده است. این در حالی است که مکرون دخالت نظامی در لیبی در سال ۲۰۱۱ را از جانب فرانسه اشتباه دانست و گفت: اگر توطئههای خارجی نبود حکومت قذافی سقوط نمی کرد. مکرون به نتیجه این تلاشهایش مطمئن نیست اما این باعث نمیشود که از تلاشهایش در برابر وسوسههای نفتی و فشار بر تروریسم و مهاجرت دست بکشد.از لیبی تا خلیج فارس و از آن جا تا سوریه و لبنان و اخیراً ایران، مکرون سیاست چند وجهیای را دنبال می کند. بعد اول این است که او به دنبال جلب اعتماد در مناطقی است که جایگاههای سنتی نفوذ فرانسه نبودهاند. از این دریچه فرانسه با قدرت وارد خط بحران قطر شد. هم زمان نفوذ خود را در جایگاههای سنتی خود تقویت کرد، کما این که برای بازگشت سعدی حریری به لبنان میانجی گری کرد سپس به تلاشها برای آرام کردن فضای میان روسای سه گانه لبنان ادامه داد. بعد دوم به ایجاد موازنه میان منافع مختلف فرانسه باز میگردد، به این ترتیب فرانسه با قدرت از توافق هستهای با ایران در برابر تهدیدهای امریکا دفاع می کند، به پشتوانه آن اتحادیه اروپا نیز به دفاع از توافق هستهای با ایران برخاسته، اما از سوی دیگر به جبهه ایالات متحده علیه قضیه برنامه موشکی ایران پیوسته و خواستار مذاکره بر سر آن شده است. اما بعد سوم، حفظ دولت ملی با وجود چالشهای درگیریهای عربی است. وقتی که مکرون میگوید جایگزینی برای بشار اسد وجود ندارد همه انتقاداتی که علیه او از جانب روشنفکران داخلی فرانسه بیان میشود را تحمل می کند.بار دیگر دیپلماسی فرانسه با وجود مشکلات بسیار فعال شده است، شاید نتواند در برابر برنامه موشکی ایران کاری از پیش ببرد و در جایگاهی نباشد که بخواهد کاری برای آن بکند اما دیپلماسی مکرون خون تازه ای به سیاست خارجی فرانسه داده است. فرانسه کشور مهمی نیز برای مصر است و قضایای بسیاری وجود دارد که دو کشور می توانند با یکدیگر در خصوص آنها همکاری کنند، شاید بارزترین آنها قضیه لیبی و لبنان باشد. اگر فرانسه بخواهد با قدرت به منطقه بازگردد بازگشتش می تواند موازنهها و جهت بندیهای تازه ای نیز به دنبال داشته باشد.
در همین حال،آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان در سخنرانی خود به مناسبت سال جدید میلادی (۲۰۱۸) شعار «اول اروپا» را مطرح کرد که به اعتقاد بسیاری از ناظران و تحلیلگران اولین واکنش در نوع خود در برابر شعار «اول امریکا» است که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا بعد از انتخابش به این سمت مطرح کرد.دیپلماسی ایرانی نوشت: آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان در سخنرانی خود به مناسبت سال جدید میلادی (۲۰۱۸) شعار «اول اروپا» را مطرح کرد که به اعتقاد بسیاری از ناظران و تحلیلگران اولین واکنش در نوع خود در برابر شعار «اول امریکا» است که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا بعد از انتخابش به این سمت مطرح کرد. مرکل بر حفظ اتحادیه اروپا تاکید کرد و گفت که این مساله در سالهای آینده «مساله تعیین کنندهای» خواهد بود. وی گفت: «۲۷ عضو اتحادیه اروپا باید بیش از هر زمانی کنار هم باشند و با جدیت برای تشکیل جامعه ای پشتیبان هم تلاش کنند.» وی تاکید کرد آینده آلمان ارتباط تنگاتنگی با سرنوشت اروپا دارد.آنگلا مرکل همچنین بر تمایل برلین و پاریس برای کار با یکدیگر برای آماده ساختن اروپا برای رویارویی بهتر با مشکلات در آینده اشاره کرد و گفت:همه اروپاییها باید نماینده اصولی باشند که تضمین کننده وحدت آنها هم در داخل و هم در خارج باشد. وی گفت:اروپا باید از لحاظ اقتصادی قدرمند، عادل و توانا باشد و همچنین باید بتواند به شیوه منسجم از مرزهای خارجی خود و همچنین امنیت شهروندانش دفاع کند.وی این اظهارات را در واکنش به شائبههای بروز ملی گرایی در قاره اروپا بیان کرد که بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و اختلافات عمیقی که میان کشورها به خصوص بر سر قضیه پذیرفتن پناهندگان به وجود آمده مطرح شده است.مرکل این اظهارات را بعد از آن بیان می کند که وی و امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه به دیدگاه مشترکی برای اصلاح منطقه یورو که شامل ۱۹ کشور می شود که همگی استفاده از ارز واحد اروپایی را انتخاب کردهاند، رسیدند.در همین حال، مرکل اولویتهای سیاست داخلی خود را شامل افزایش سرمایه گذاری در حوزههای امنیت و دفاع و بهبود وضعیت بهداشت و آموزش و تلاش برای کاهش تفاوتهای اجتماعی اقتصادی میان ساکنین مناطق پیرامون شهری و شهرنشینها و کاهش سطح فقیر و غنی اعلام کرد و گفت که تعهد می دهد با تقسیمبندیهای تشدید شده اجتماعی در کشور مقابله کند.صدر اعظم آلمان به شهروندان خود اطمینان داد که با تروریسم با عزمی راسخ مبارزه کند و گفت: «ما با هم قوی تر از تروریسم هستیم.» با این حال وی اعتراف کرد که تروریسم اسلامی بزرگترین خطری است که آلمان با آن مواجه است. مرکل که هنوز موفق به تشکیل دولت جدیدش نشده همچنین تاکید کرد که تلاش می کند «پیمانی باثبات» در کشور ایجاد کند. وی در این باره گفت: دنیا منتظر ما نمی شود، ما باید وضعیتی به وجود بیاوریم که تضمین کننده رشد کشور ما برای ۱۰ یا ۱۵ سال آینده باشد، اما آلمان شکوفا نخواهد شد مگر در صورتی که در خدمت همه مردم باشد و زندگی آنها را بهبود بخشد و ثروتمندشان کند.وی در ادامه افزود:بسیاری از آلمانیها بیشتر از هر زمانی نگران انسجام اجتماعی هستند، بعضیها فکر می کنند که جامعه آلمان از تنوع و گشایش اجتماعی مستثنا است، بعضی دیگر هم نگران جنایت و خشونت هستند و از کمبود پزشک در مناطق اطراف شهرها شکایت دارند و نگران اداره عملیات جریان مهاجرت هستند.در سطح اقتصادی، صدر اعظم آلمان نیز گفت:باید شرکتها سرمایهگذاری بیشتری در پژوهشهای علمی و تکنولوژیهای جدید کنند تا آلمان پیشگام دیجیتال شود. وی همچنین گفت که اقتصاد بازار همچنان با دولتها ارتباطات اجتماعی خواهد داشت و تاکید کرد دخل و خرج برای خانوادهها مهم است، باید هزینه خانوارها کاهش یابد.صدراعظم آلمان ابراز امیدواری کرد که سال جدید شاهد تقویت روابطی باشد که برای آلمان مهم است، همچنین سال احترام به دیگران و حفظ کرامت همگان، دو اصل اساسی قانون اساسی کشور باشد.
در این حال،حزب لیبرال دموکرات که یکی از شرکای اصلی «آنگلا مرکل» محسوب می شد، اکنون به اصلی ترین مخالف استمرار صدر اعظمی وی تبدیل شده است.به گزارش خبرگزاری مهر، در حالی که هنوز تکلیف مذاکرات دو حزب دموکرات مسیحی و سوسیال دموکرات برای تشکیل ائتلاف بزرگ در برلین مشخص نیست، رهبر حزب لیبرال دموکرات آلمان در اظهاراتی جنجالی، بار دیگر کلیت حضور آنگلا مرکل در راس معادلات اجرایی این کشور را به چالش کشیده است. «کریستین لیندنر» رئیس حزب لیبرال دموکرات تاکید کرده است که در صورت برگزاری دوباره انتخابات سراسری در آلمان، حاضر است دوباره مذاکره به سه حزب دموکرات مسیحی، سوسیال دموکرات و حزب سبز را بر سر شکلگیری ائتلاف موسوم به جاماییکا آغاز کند. البته لیندنر در ادامه تاکید کرده است که اصلی ترین پیش شرط حزب متبوعش برای شرکت در این مذاکرات، برکناری مرکل از سمت صدر اعظمی آلمان است!رهبر حزب لیبرال دموکرات در این خصوص تاکید کرده است: می خواهیم بخشی از یک پروژه نوسازی باشیم. شروع مجدد مذاکرات جهت تشکیل ائتلاف جامائیکا تنها با شخصیتهای جدید امکان پذیر است. همچنین در حزب دموکرات مسیحی شاید زمانی برنامههای انتخاباتی دیگر و تصمیم گیرندگان دیگری وجود داشته باشند که اجازه ارزیابی مجدد اوضاع را بدهند. اظهارات اخیر لیندنر نشان میدهد که در صورت برگزاری انتخابات مجدد در آلمان، این کشور بار دیگر با بن بست سیاسی رو به رو خواهد شد. آنگلا مرکل اصرار دارد برای چهارمین دور متوالی به عنوان صدراعظم این کشور در قدرت حضور داشته باشد و این موضوع، با مخالفت لیبرال دموکراتها ( ژبه عنوان یکی از اضلاع ائتلاف جاماییکا) قرار گرفته است. نکته دیگر اینکه اظهارات اخیر لیندنر به طور طبیعی منجر به تلاش بیشتر آنگلا مرکل و حزب دموکرات مسیحی برای ائتلاف با سوسیال دموکراتها می شود زیرا شکست مذاکرات و عدم تشکیل دولت ائتلافی با سوسیال دموکراتها، زمینه را جهت خروج مرکل از مسند صدارت اعظمی آلمان فراهم خواهد کرد. در مقابل، اظهارات اخیر لیندنر، قدرت مانور سوسیال دموکراتها را در مذاکرات ائتلافی با دموکرات مسیحیها و شخص مرکل بیشتر ساخته است. اکنون افرادی مانند زیگمارگابریل و مارتین شولتز می توانند از مرکل امتیازات بیشتری پای میز مذاکره بگیرند. لازم به ذکر است که اخیراً زیگمار گابریل وزیر امور خارجه دولت آلمان نسبت به پیامدهای شکل گیری دولت حداقلی در این کشور هشدار داده است. “دولت حداقلی” در صورتی تشکیل می شود که مذاکرات مرکل با حزب سوسیال دموکرات به بن بست برسد و در عین حال، مرکل قصد برگزاری انتخابات دوباره در کشورش را نیز نداشته باشد.در این صورت، مذاکرات ائتلاف احزاب مسیحی و حزب سبز برای تشکیل دولت ائتلافی آغاز خواهد شد. دولت حداقلی چنانچه از نامش پیداست، از حمایت اکثریت پارلمان برخوردار نیست و همین مسئله ضریب آسیب پذیری آن را دوچندان می سازد .در نهایت اینکه اظهارات اخیر کریستین لیندنر رهبر حزب لیبرال دموکرات، منجر به احتیاط بیشتر حزب دموکرات مسیحی آلمان در خصوص برگزاری انتخابات دوباره در این کشور شده است. مرکل اکنون همه تلاش خود را برای شکل گیری دولت ائتلافی با سوسیال دموکراتها انجام خواهد داد. با این حال همچنان تضمینی برای موفقیت کامل این مذاکرات وجود ندارد.نکته جالب توجه اینکه در ادوار قبلی صدر اعظمی مرکل، حزب لیبرال دموکرات یکی از شرکای حزب دموکرات مسیحی و صدر اعظم آلمان محسوب می شد، اما هم اکنون این حزب به اصلی ترین مخالف استمرار صدر اعظمی آنگلا مرکل تبدیل شده است. موضوعی که هضم آن برای سران حزب دموکرات مسیحی دشوار است.
۲۰۱۷ ؛ سال انتخابات سرنوشت ساز اروپا
نقشآفرینی ماهرانه رهبران فرانسه و آلمان در صحنه سیاسی اروپا
بخش دوم و پایانی
صاحبخبر -
∎
نظر شما