شناسهٔ خبر: 23608391 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

پیوند ایران و جهان با برجام

دولت‌ها زمانی از مواضع دولت دیگر دفاع می‌کنند که یا این دفاع برای آنها منافعی داشته باشد، یا اینکه نسبت به آن موضوع احساس تهدید مشترک داشته باشد

صاحب‌خبر -

ایران آنلاین /  بهزاد صابری کارشناس ارشد مسائل بین‌المللی و حقوقی

دولت‌ها زمانی از مواضع دولت دیگر دفاع می‌کنند که یا این دفاع برای آنها منافعی داشته باشد، یا اینکه نسبت به آن موضوع احساس تهدید مشترک داشته باشد. اگر اقدامی علیه یک دولت، زمینه ساز تهدیدهای بعدی در قبال سایرین شود، آن دولت‌ها نه از سر دلسوزی یا جوانمردی، بلکه برای مقابله با خطر آتی علیه خودشان، در مقابل آن اقدام ایستادگی می‌نمایند. یکی از ترفندهای امریکا برای کاهش دادن هزینه‌های تقابل با ایران این بوده که از یکسو ایران را تهدیدی برای جامعه بین‌المللی بخواند و حمایت دولت‌های مختلف را جلب کند و از سوی دیگر، دولت‌ها را قانع کند که وضعیت ایران خاص و منحصربه فرد است و لذا اقدام علیه ایران، رویه ساز نشده و در آینده گریبانگیر آنان نخواهد شد و بدین ترتیب، مانع از ایستادگی سایر دولتها در کنار ایران شود.
امریکا تقریباً در چهار دهه اخیر سراغ بهانه‌های مختلفی رفت. اما هیچ‌کدام ظرفیت آن را نداشت که بتواند اجماع علیه ایران در سطح بین‌المللی ایجاد کند. مثلاً امریکا و متحدانش می‌توانستند حداکثر موفق شوند اکثریت شکننده‌ای از دولت‌ها را متقاعد کنند که در مجمع عمومی به یک قطعنامه غیرالزام آور حقوق بشری علیه ایران رأی دهند، اما کمتر دولتی حاضر است در ایجاد رویه‌ای مشارکت کند که منجر به ورود شورای امنیت به این مسائل شود. چنانکه وقتی نماینده آماتور امریکا در سازمان ملل، از تمام وزن این ابرقدرت استفاده کرد تا ناآرامی‌های اخیر ایران را در شورای امنیت طرح کند، در جلسه دید که اعضا علاقه‌ای به استفاده از مکانیزم‌های شورای امنیت برای چنین موضوعاتی نداشتند. نه از سر لطف به ایران، بلکه از بیم ایجاد رویه و اینکه در آینده ناآرامی‌های داخلی کشورها قرار باشد در شورای امنیت طرح شود.
اما نهایتاً امریکا بهانه‌ای که به دنبالش بود را پیدا کرد. مسأله هسته‌ای ایران و اتهام نظامی بودن آن چیزی بود که هم توانست موجب نگرانی سایر دولتها شود و باعث شود آنها از فشار بر ایران حمایت کنند و هم اینکه امریکا خط تفکیکی میان وضعیت ایران با وضعیت سایرین ترسیم کرده و خاطر آنها را آسوده می‌کرد که اگر داغ و درفشی برپا می‌شود، آنها در معرض خطر نیستند چون ایران به‌دنبال سلاح هسته‌ای است و آنها نیستند. لذا هیچ دولتی مقاومت جدی در برابر فشارها علیه ایران نکرد و بسیاری از دولتها در این مسیر با امریکا همراهی کردند. بازی پیچیده حقوقی – سیاسی امریکایی‌ها با اسنادی جعلی یا نامربوط، با همراهی اقدامات گسترده تبلیغاتی، رسانه‌ای و دیپلماتیک موجب شد که زنجیره محدودیت‌های بین‌المللی علیه ایران تکمیل شود و امریکا بتواند در عرصه عمومی و در مجامع بین‌المللی ایران را در جایگاه متهم و بلکه محکوم قرار دهد. امریکا که تحریم‌های اولیه‌اش علیه ایران توفیقی نیافته بود و در زمان قانون تحریمی داماتو در همراه کردن سایرین ناموفق مانده و ناچار به عقب نشینی از تحریم‌های ثانویه (یعنی تحریم اتباع سایر کشورها در صورت کار با ایران) شده بود، این بار توانست به لطف تحریم‌های شورای امنیت، هم موجب مراعات کامل تحریم‌های ثانویه خودش علیه ایران از سوی کشورهای دیگر شود و هم اینکه کشورها و گروه‌های منطقه‌ای دیگر هم تحریم‌هایی علیه ایران وضع کنند.
برجام این حربه را از دست امریکا خارج کرد. پرونده طاعونی جنبه‌های نظامی احتمالی که ادعا می شد در برنامه هسته‌ای ایران بوده است، در آژانس بسته شد، شورای امنیت قطعنامه‌های تحریمی را ملغی کرد، کمیته تحریم منحل شد و در قطعنامه 2231 شورا تمایل خود را «نسبت به ایجاد یک رابطه جدید با ایران که با اجرای برجام تقویت خواهد شد وموجبات پایان رضایت بخش رسیدگی به این موضوع خواهد شد» ابراز کرد. اما علاوه بر این برجام و تأیید پایبندی ایران از سوی آژانس یک نتیجه مهم دیگر نیز حاصل شد: نشاندن ایران در کنار سایر دولتها. به این معنا که با بسته شدن «پی.ام.دی» و با نظارت مستمر آژانس خصوصاً از طریق پروتکل الحاقی، کشورهای دیگر وضعیت ایران را از وضعیت خود متفاوت نمی‌بینند و لذا، دورخیز ترامپ برای محدودیت‌های بیشتر برای دوره طولانی‌تر بر برنامه هسته‌ای ایران، با مخالفت سایرین روبه‌رو شده است. چرا؟ چون این بار چنین سیاستی تهدید مستقیم علیه خود آنها محسوب می‌شود.
در نظام عدم اشاعه هسته‌ای مبتنی بر «ان.پی.تی» که از نظر کنترل و راستی آزمایی بر پایه موافقتنامه پادمان استوار بود، پس از فراز و نشیب‌های فراوان و به‌عنوان تضمین اکمل برای پیشگیری از سلاح هسته‌ای، یک پروتکل الحاقی هم به موافقتنامه پادمان اضافه شد تا دسترسی‌های تکمیلی به آژانس داده شود.
از دید دولت‌های غیردارنده سلاح هسته‌ای اگر دولتی عضو «ان.پی.تی» باشد و موافقتنامه پادمان و پروتکل الحاقی را اجرا کرده و آژانس مورد نگران‌کننده‌ای نبیند، هیچ نگرانی از بابت خطر نظامی شدن برنامه هسته‌ای آن کشور وجود ندارد. طبق برجام، ایران برای عبور از آن فضای منفی که حول پرونده هسته‌ای ساخته بودند، پذیرفت که برای یک مدت مشخص، برخی محدودیت‌ها را رعایت کند و پس از اجرای موفقیت‌آمیز برجام، «با برنامه هسته‌ای ایران همچون برنامه هر دولت دیگر غیر دارنده سلاح‌های هسته‌ای عضو معاهده عدم اشاعه رفتار خواهد شد.» این جمله یکی از کلیدی‌ترین جملات برجام است.
در این شرایط، اصرار ترامپ مبنی بر اینکه پس از زمان‌های مشخص شده در برجام و رعایت محدودیت‌ها از سوی ایران و نظارت فراگیر و جدی آژانس باز هم پادمان و پروتکل الحاقی کافی نخواهد بود، دیگر نه فقط تهدیدی علیه ایران، بلکه تهدیدی عینی علیه همه دولت‌های غیردارنده سلاح هسته‌ای است و از همین رو برای آنها نگران‌کننده است. چرا که این نه فقط «دبه کردن» در برجام بلکه «دبه کردن» در بالانس پیچیده و حساسی است که به دشواری در عرصه جهانی بین دارندگان و غیردارندگان سلاح هسته‌ای به وجود آمد تا کشورهای غیردارنده سلاح، به شرط پایبندی به ان.پی.تی (و اجرای موافقتنامه پادمان و در گام نهایی با پروتکل الحاقی)، هیچ محدودیتی برای برخورداری از فناوری هسته‌ای نخواهند داشت. اما سیاست‌های ترامپ و ذکر اینکه پس از برجام نیز ایران باید کماکان محدودیت‌هایی داشته باشد، آن هم ایرانی که دیگر اتهامی متوجه او نیست، در واقع لگد زدن زیر میز نظام عدم اشاعه بین‌المللی است که بر ان.پی.‌تی، موافقتنامه پادمان و پروتکل الحاقی آن استوار است و این مسأله صرفاً تحلیل نگارنده نیست بلکه از سوی نمایندگان دولت‌های مختلف اروپایی و غیراروپایی و نیز متخصصین مستقل مورد اشاره قرار گرفته است.
یکی از مهم‌ترین کارکردهای امنیتی و سیاسی برجام، این است که ایران را از وضعیت «منحصربه فرد» خارج کند و در صف کشورهای دیگر قرار دهد تا هرگونه اقدام برای ایجاد محدودیت‌های اضافی علیه برنامه هسته‌ای ایران موجب حساسیت و مقاومت سایر دولت‌ها شود./ روزنامه ایران

 

نظر شما