شناسهٔ خبر: 23458263 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه قانون | لینک خبر

«قانون» نقش «عفت مرعشی» در زندگي آيت ا...را بررسي مي‌كند

زنی بر ای تمام فصول

این زن که 58 سال از نوجوانی تا کهن سالی همیشه سرکش و جسور و عاشق بوده است باید وظیفه تاریخی خود را ادامه دهد. وي هیچ گاه زن نهانخانه و پستو نبوده است.

صاحب‌خبر -

قانون-میرا قربانی فر_ سه روزگذشته فضای سیاسی کشور ملتهب یک خبر خاص بود؛آیت ا... هاشمی رفسنجانی،یاردیرین امام و یاورسال های اخیر مردم درگذشت.خبری تکان دهنده برای جامعه ایران که شاید بخشی ازامید به تغییررا ازمسیرآیت ا...هاشمی باور داشت و پذیرفته بود. درروزهای گذشته، از هاشمی رفسنجانی وسابقه ومبارزات وی وآنچه بود وکرد بسیارگفته شداما بیش ازهمه،آنچه دراین میان مغفول ماند،حضورزنی درمسیرمبارزه 50 ساله درکنار وی بود:عفت مرعشی. عفت مرعشی برای آیت ا... قطعا بیش ازهمسری بود که دررسانه ها از وی بازتاب می یافت.اوراباید زنی برای لحظه های سخت درکنارهمسردانست.زنی که درچند روز گذشته تصویری آنچنان که باید و به درستی از وی ترسیم نشد.

فصل اول،کنارهمسر

ازروزگاران دور،اینکه کنارهر مرد موفق یک زن قوی ایستاده است؛ ضرب المثلی بوده كه زیاد گفته وشنیده شده است والبته در سال های اخیر باحضور موفق وهمه جانبه زنان درعرصه سیاست و اجتماع می توان شاید برعکس آن را نیز به کاربرد،مگراینکه باور داشته باشیم زنان موفق بیش از هر چیز درجهانی که دائما در تلاش برای حذف آنان است با تکیه بر توان فردی رشد می کنند. شاید این ضرب المثل قدیمی بیش ازآنکه تکیه برجنسیت داشته باشد،تکیه برهمراهی فردی دارد.اینکه هرانساني برای ایستادگی درمسیری که آن را درست می پندارد، وبرای ادامه رشد نیازدارد تا انسانی دیگر را کنارخود داشته باشد. درمیان مردان سیاست ایران اما زیاد عرف نبود که زنان درکنار مردان دیده شوند.بیشتر مردان عرصه سیاست بیش ازآنکه خود را وابسته به خانواده بدانند براساس روابط پیچیده فامیلی درسیاست و توانمندی فردی خود مدعی رشد بودند.

فصل دوم،زنی در میانه میدان

زنان سیاسیون،همواره کنار گودنشینانی بودند که در مواقعی خاص برای تزیین در کنار همسران خود دیده می شدند. در سال های اخیراما این باور دچار خدشه های جدی شد.زنانی که حالا بیش از کنار گودنشینی از همراهی با همسرانشان سهم می خواستند. روزگاری که فائزه هاشمی راهی مجلس پنجم شد و رای نخست تهران را از آن خود کرد،اولین نمونه برای حضور زنانی متفاوت وبا افکار دیگری شد. فائزه هاشمی از دوچرخه سواری می گفت و از اینکه افکارش ربطی به پدر ندارد و از تباری دیگر است. شاید همین حرف های او بود که رای نخست تهران را نه در اوج سال های محبوبیت هاشمی که در شرایط معمول برای وی رقم زد.فائزه هاشمی اما بیش و پیش از آن که تربیت شده مکتب پدری چون آیت ا... هاشمی باشد، تربیت شده دامان زنی بوده است که بیش از 50 سال همراهی با همسری را در کارنامه خود دارد که بیشتر زندگی اش در تب و تاب بحران ها گذشته است.

فصل سوم،آغاز زندگی ،درخانواده و خانه همسر

عفت مرعشی متولد سال 1314 بود.او که فرزند سیدمحمدصادق مرعشی بود در حالی همسراکبرهاشمی رفسنجانی شد که تنها کمی بیش ازیک سال با وی اختلاف سن داشت.عفت مرعشی از خانواده‌ای روحانی، از فامیل بزرگ مرعشی و نتیجه آیت‌ا... العظمی سید محمدکاظم طباطبایی یزدی صاحب کتاب عروه الوثقی که جایگاه معتبری در همه حوزه‌ها دارد، است. مریم طباطبایی یزدی، فرزند آیت‌ا... سید احمد طباطبایی یزدی و نوه سید محمدکاظم طباطبایی یزدی بود که حاصل ازدواجش، ۴ پسر و ۵ دختر شد. عفت مرعشی نیز از همین خانواده است که نسبت او با دو واسطه به سید محمدکاظم طباطبایی یزدی می‌رسد. عفت مرعشی در خاطرات خود به صراحت از این موضوع می گوید که در ابتدای خبر خواستگاری خانواده هاشمی از پدرش، مخالفت کرده است و به گفته خودش باید در این باره تصمیم بگیرد و در نهایت در سال 1337 با مهریه مقداری باغ پسته و آب به عقد طلبه جوان آن روزها درآمده است. قابل حدس است که عفت مرعشی اگر خود با قطعیت به رضایت نمی رسید هیچ گاه راضی به این پیوند نمی شده است. او همواره در زندگی نشان داده است که از گفتن عقیده خود هراسی ندارد و شجاعتش را حداقل در دو مرحله از نجات جان همسر به رخ کشیده است.

فصل چهارم،سیمای زنی عجیب

صراحت لهجه در کنار همراهی وی در تمام مراحل زندگی در کنار همسر چهره ای جذاب از وی ترسیم می کند.هاشمي رفسنجاني درخاطرات خود بارها همسرش را زني شجاع و فداكار توصیف می کند. فداكاري همسر هاشمي در جريان ترور هاشمي رفسنجاني در سال 1358 توسط گروه فرقان زمينه را براي تعريف و تمجيد از شجاعت و فداكاري همسرش فراهم ساخت. بدون هيچ تعارفي بايد گفت عفت مرعشی در نجات جان هاشمي در جريان ترور وي، نقشي بسيار مهم و قابل تقدير داشته است.هاشمي در خاطرات سال 57 و 58 خود در شرح حادثه ترور نوشته است:«براى من روشن شد كه او قصد سوئى دارد.درهمين لحظه اوبلافاصله اسلحه‏ اى را از زير پيراهنش بيرون آورد و به سوى من نشانه گرفت. من با توجه به اينكه فاصله‏اى نيز با وى نداشتم، مچ همان دستى را كه اسلحه‏اش درآن بود، گرفتم و با وى گلاويز شدم و متوجه شدم در حالى كه او از خود دفاع مى‏كند، رفيق وى نيزدرحياط منزل، جلوى پاسدار ديگر را گرفته و نمى‏گذارد كه او به كمك من بيايد. اما سرانجام وقتى او ديد كه دوستش نمى‏تواند در اتاق پذيرايى، كارى از پيش ببرد و گير افتاده، وارد اتاق شد و از همان كنار در ورودى، شروع به تيراندازى كرد. در اين لحظه بود كه عفت و ساير اعضاى خانواده به كمك آمدند؛ اين در حالى بود كه من احساس مى‏كردم يك تير به من اصابت كرده وازشكمم خارج شده است. دراين لحظات شخصى كه درون اتاق بود،همچنان تلاش مى‏كرد گلوله‏ اى ديگر به سوى من شليك كند كه عفت،همسرم، مانع او شد كه وى بتواند به سر من و يا جاى حساس ديگر تيراندازى كند. آن ها هم كه ديدند نمى‏توانند كارى بكنند، پس از اين درگيرى از صحنه حادثه گريختند. بعد از فرار آن دو نفر، عفت با اتومبيل يكى از همسايگان، مرا به بيمارستان شهدا در ميدان تجريش رساند».هاشمي در خاطرات سال 59 خود بار ديگر به فداكاري عفت مرعشي اشاره كرد و نوشت: « خود من نيز حدود يك سال پيش [شب چهارم خرداد 1358]، يكى از اهداف تروريستى اين گروهك بودم كه به لطف خداوند و با فداكارى و گذشتى كه عفت، همسرم، از خود نشان داد اقدام تيم عملياتى آن ها على‏رغم اصابت گلوله به بدنم، نافرجام ماند. حضور فداكارانه و به موقع عفت و تلاش شجاعانه او براى جلوگيرى از اصابت گلوله‏هاى شليك شده به نقاط حساس بدنم، مرد مهاجم و همدستش را كه در حياط در انتظار او بود مجبور به فرار ساخت». اما فداکاری ها و همراهی های همسری چون عفت مرعشی را تنها نمی توان در نجات وی از چنگال تروریست ها دانست. عفت مرعشی سال های زندان و تبعید و فرار آیت ا... را نیز کنار وی تاب آورده است ودر روزهای سخت، به تنهایی عهده دار تربیت پنج فرزند خود بوده است. عفت مرعشی در بخشی از خاطراتش در رابطه با نخستین بازداشت هاشمی رفسنجانی می گوید:« یک روز بعدازظهر، آیت‌ا... منتظری به منزل ما آمدند، ولی من نبودم. ایشان مقداری گز همراه خود آورده بودند. ایشان فاطی و بچه‌ها را نوازش کرده و گز را به فاطی داده بودند. او هم با‌‌ همان بچگی تشکر کرده بود و آقای منتظری خیلی خوش شان آمده بود. بعد از آن هر وقت مرا می‌دید، آن تشکر فاطی را بازگو می‌کردند. هر کس خبری درباره وضعیت زندانیان می‌گرفت به ما می‌داد، اما کاری نمی‌توانستند انجام دهند. بالاخره پس از چهارماه بازجویی و تلاش، چیزی عاید ساواک نشده بود. جرمش را به کتاب سرگذشت فلسطین مربوط می‌دانستند و در بازجویی‌ها هم راجع به ترور حسنعلی منصور سوالاتی کرده بودند».

فصل پنجم،منتقدی در خانه همسر

عفت هاشمی در سال های پس از انقلاب و دوران مسولیت آیت ا... همچنان یکی از بزرگ ترین منتقدین رفتارهای اشتباهی بود که به زعم خود می دید و آن ها رابه شدت به همسر تذکر می داد. آیت ا... در خاطراتش بارها اشاره می کند که زمانی که از رفتار مسئولین یا کمبودها گله می شده است او موضوع را به شدت پیگیری کرده و به هاشمی منتقل می کرده است، هاشمی رفسنجانی در جایی از خاطراتش می نویسد:«دير وقت به خانه آمدم و تازه عفت از كمبودها و غلط كاري هاى بعضى از مسئولان در كرج و رفسنجان، از قول شخصى، مطالبى داشت كه چون مغرضانه گفته بودند، ناراحت كننده بود.صبح زود، عفت در ادامه حرف هاى شب گذشته، جرو بحث داشت. با عصبانيت از خانه بيرون رفتم. مشكل اين جاست كه به انقلاب علاقه‏مند است و روزها در ملاقات ها و برخوردهايش- كه از كمبودهاى كشور انتقاد مى‏شود و خوب نمى‏تواند دفاع كند- ناراحت مى‏شود و لحظات كوتاهى كه من به خانه مى‏آيم، اين گونه مطالب را كه رنجش مى‏دهد، مى‏خواهد با من طرح كند و ناراحتى ايجاد مى‏شود». هاشمی در جای دیگری می گوید:« عفت با بچه‏ها و حسين آقا مرعشى به پارك ارم (خرم سابق) رفته بودند. آن جا به خاطر سوء رفتار مسئولان با مردم، درگيرى پيش آمده بود. تلفنى از خانه خواسته بودند كه كسى برود و وضع را ببيند. آقاى رحمانى پاسدار رفت و آمد و عفت خيلى ناراحت بود وهنوز ناراحت است. اگر اين گونه كه مى‏گويد باشد، حق بااوست، بايد آن ها ادب شوند».

فصل ششم، سال های سخت

شاید بهترین راه شناخت زنی که این روزها چندان نامش شنیده نشده است ، جستجو در سطور خاطرات علی اکبر هاشمی رفسنجانی باشد وچقدر تلخ که برای شناخت زنی که ستون زندگی یکی از مهم ترین ارکان در نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است باید به سراغ خاطرات یک مرد رفت. راستش پس از شنیدن خبر فوت آیت ا... بیش از همیشه به او فكر مي كردم.به او فکر می کردم و به جاني كه در حادثه ترور حاضر بود قرباني كند تا شيخ اكبر زنده بماند،عفت مرعشي ستون زندگي هاشمي بوده است،چنان كه نقشی که در خاطرات هاشمی برای عفت تعریف شده است کمتر سیاستمدار ایرانی دیگری برای همسرش تعریف می کند. هميشه سخن از همراهي عفت خانم است،بارها توسط تندروها اين خاطرات وذكرخيرها مورد تمسخر قرار گرفت اما همچون هميشه چه خوب چه بد، گوش آقاي سياستمدار بدهكارحرف نبود.زندگي هاي پر افت و خيز، خاطره بسيار دارد. عفت خانم از زندان رفتن همسرش و كنارش بودن خاطره ها دارد تاكنار فرزندانش ماندن،ازهمسر اكبر شاه بودن حرف ها دارد تا ساكت فتنه خطاب شدن، حتما سخنان و دردهای بسیار دارد وحالا اما بعد از ٥٨ سال زندگي مشترك تنها شده است. چشمانش نه در تصاویر چند روز اخیر، که در تمام تصاویر سال های اخیر، غم عظيمي دارد. غمی که از عشق و نگرانی برای همسر می آید. تنها،زني چنین عاشق می تواند جان را سپر کند برای جانی دیگر وخانم حتما عاشق بوده ، که نه یک بار، بلکه دو بار جان را سپر بلای همسر کرده واز مرگ نترسیده است. او در سال های اخیر البته که بیش از جان برای شوهر نهاده بود. عفت خانم در این سال های اخیر، سال هایی که آیت ا... بیش از همیشه زیر تیغ انتقادات بود هیچ گاه از حمایت همسر دست برنداشت. تصاویری که از او ثبت شده ، چشم های نگرانی است بدرقه راه شوهر. او پشت سر نشسته و دارد با اشک، همسرش را نظاره می کند. در تصویری دیگر، در چهارچوب در ایستاده و از پشت سر، باز به همسرش می نگرد.تنهایی پس از 58 سال کنار یکدیگر بودن قطعا برای او دردناک و ترسناک است. او 58 سال بزرگ ترین حامی و منتقد و همراه آیت ا... بود. بارها به رفتارهای انجام شده توسط مسئولین با مردم انتقاد کرده است. در خاطرات هاشمی بارها آمده که عفت بر سر ماجراهای مختلف همچون موضوع منتظری و جنگ و زندانیان، با هاشمی بحث کرده و گفته كه به مردم توجه نشده است.

فصل هفتم ، وداع

حالا هاشمی رفته است و حتما اين سال هاي اخير بيشتر خاطره براي هم تعريف مي كردند،که درگذر این سال ها، خاطرت مشترک، پیوند آن دو را عمیق تر کرده بوده است.هاشمی بارها ازماجراهایی می گوید که ازدلبستگی عمیق این زن به فرزندان حکایت دارد.دربخشی ازخاطرات، ازرفتن بچه ها به جبهه های جنگ می گوید ومجروح شدن یاسر که از مادر پنهان می کنند واوخواب می بیند پسرش مجروح شده است.راستش حالا که خاطرات را دوباره بازخوانی می کنم، می بینم هاشمی بیشترازهمه ازعفت می گوید وعلاقه اش به بچه ها وانتقادات به خود وی، اما شاید باید این بارسطورسفید خاطرات را بخوانیم.دراین توصیف ها بیش ازهمه، عشق مرد به زن دیده می شود.توصیف های آیت ا... از زن زندگیش نشان ازعشقی نهان در سطرسطر آن دارد. اماحالا، شاید عفت مرعشی ته دلش خوشحال باشد.خوشحال از این که شوهرعاقبت بخیر شده است.آری، شادی پس از نیم قرن زندگی عاشقانه برای خانم که حتما آرزوی ،بزرگی برای همسرش داشته است . حتما او آرزو داشته بعد ازآن سال ها، شوهرش عاقبت بخيرشود، هاشمي خروارها ديكته نوشته دارد و ديكته نوشته اي بي غلط نيست. تنها، دیکته های نانوشته هستند که غلط ندارند،هاشمی زیاد دیکته نوشت،اما ديروز، هاشمي بود كه به عاقبت بخير شد. حالا خاطرات هاشمي امانت است دردستان عفت خانم.كاش امانت دار خوبي باشد. بعد از ٥٨ سال تلاش براي تزريق اميدواري به هاشمي، حالا شايد باید حافظ خاطراتی باشد که بیش از همه او از آن ها آگاه است. هر چند که بر سرپیکر شوهر نجوا کرد و کمی بعد بلندتر گفت که قرارشان، با هم رفتن بوده است و کمی بعد گله می کرد به همسر که او را گذاشته و رفته ولی باید با هم می رفتند. حتی همین جملاتش در وداع با همسر، نشان از قرار عاشقانه دیگر دارد. قراری که زنی چنین محکم و صبور در بزنگاه های سخت زندگی می توانست مرد را به آن وادارد، که سفر آخر را با هم بروند. حالا این زن که 58 سال از نوجوانی تا کهن سالی همیشه سرکش و جسور و عاشق بوده است باید وظیفه تاریخی خود را ادامه دهد. وي هیچ گاه زن نهانخانه و پستو نبوده است. خاطرات آیت ا... میراثی است در دستان او ، آخرین وظیفه اش شاید، تاریخی ترین وظیفه او باشد!

نظر شما