شناسهٔ خبر: 23055578 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

«بررسی مطبوعات»

موج شدید آلودگی هوا با وارونگی دما

تهران- ایرنا- موج شدید آلودگی ناشی از وارونگی دما و فعال شدن کانون‌های بحرانی گرد وغبار داخلی، کلان شهرهای کشور را فراگرفته و فقط باد و باران است که گاهی گره این کلاف سر درگم را اندکی باز می‌کند‌ و کمتر راهکاری در این میان دیده می شود که کارساز باشد.

صاحب‌خبر -

مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند. این در حالی است که بخش زیادی از خبرها، یادداشت ها، گزارش ها، گفت وگوها و ... به انعکاس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه اختصاص می یابد؛ موضوعی که توجه ویژه به آن اهمیتی فزاینده دارد.

گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح یکشنبه 26 آذر 1396 داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.

**آلودگی هوا، چاشنی تلخ فصل سرما
این روزها تهران و برخی کلان شهرهای کشور در کانون آلودگی هوا قرار دارند و در شهرهای بزرگ، در برخی از سطوح تحصیلی، مدارس را نیز به تعطیلی کشانده است. موضوع آلودگی هوا به عنوان چاشنی تلخی که با آغاز فصل سرما، لذت بردن از زیبایی های مخصوص این فصل را تحت تاثیر قرار می دهد و لزوم مقابله جدی و اثرگذار را با ارایه راهکارهای عملی در این مقوله می طلبد.

روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «آلودگی هوا، میهمان ناخوانده شهرهای صنعتی» آورده است: در حالی که 4 روز بیشتر تا آغاز زمستان باقی نمانده و همچنان خبری از بارش برف و باران در بیشتر مناطق کشور نیست، موج شدید آلودگی ناشی از وارونگی دما(اینورژن) و فعال شدن کانون‌های بحرانی گرد وغبار داخلی، شهرهای بزرگ کشور را فرا گرفته به‌طوری که تهران، اهواز، ارومیه، تبریز، اراک و اصفهان در دو سه روز گذشته با انباشت آلاینده‌های هوا مواجه بودند. میزان آلاینده ذرات معلق هوا در تبریز از روز جمعه به قدری افزایش یافت که با تصمیم کمیته کاهش آلودگی هوا تمامی مدارس تبریز روز شنبه تعطیل اعلام شد. در ارومیه نیز مدارس نوبت صبح و بعد از ظهر این شهر روز گذشته تعطیل شد.

در ادامه این گزارش می خوانیم: در حالی که آلودگی هوا همچنان رو به افزایش است و جدی‌ترین راهکار کاهش آلاینده‌های ناشی از احتراق وسایل نقلیه دیزلی، نصب «فیلتر جاذب دوده» است اما قانون نصب فیلتر دوده که مهرماه 95 ابلاغ شد و خودروسازان مکلف به نصب این قطعه کنترل کننده آلودگی شدند همچنان در حالت تعلیق قرار دارد. به موجب قانون سازمان محیط زیست به نظارت و بازرسی خط تولید دیزل‌ها موظف شده است اما این مصوبه دولتی در اجرا با فراز و نشیب هایی مواجه شد که اجرای آن را در هاله‌ای از ابهام قرار داده و با گذشت بیش از یک سال از ابلاغ این قانون، که به منظور کاهش آلودگی هوا به تصویب و تأیید رسیده بود، اثرگذاری لازم را نداشته است و سازمان محیط زیست تاکنون توضیحی در این باره نداده است. به‌ طور حتم اجرایی شدن این قانون می‌تواند تا حد زیادی به کاهش آلودگی هوا در کلانشهرها منجر شود.

روزنامه «جامعه فردا» در گزارشی با عنوان «تروریسم آلودگی هوا در کمین» نوشت: اگرچه رئیس شورای شهر تهران، ری و تجریش، روز پنج شنبه هفته گذشــته، مشکل ترافیکی تهران را به مشکلی امنیتی تشبیه کرد و گفت حتی ترافیک تهران از داعش نیز خطرناکتر اســت؛ اما به دلیل نبود اطلاعات دقیق، نمی توان تصور واضحی از خطر تروریسم آلودگی در تهران و شهرهای بزرگ ارائه داد. روز شنبه البته شهر تبریز نیز الگوی بدون خلاقیت تعطیلی مدارس را به عنوان تنهــا راهکار مدیریت آلودگی هوا به کار برد. آغاز هفته در کلانشــهرها با کثافت و آلودگی هوا همراه بود و این آلودگی همچنان استمرار دارد.

در ادامه این گزارش آمده است: تهران و بســیاری از شــهرهای ایران یا در معرض آلاینده های محصول حرکت خودروها با ســوخت بی کیفیت یا کم کیفیت هستند، یا در معرض آلودگی ناشی از گرد و غبار! در فصل پاییز که اغلب روزهای پایتخت آلوده بود، اقدام عاجلی از سوی هیچ نهادی به صورت سازماندهی شــده صورت نگرفت. مرکز کنترل و پایش آلودگــی هوای تهران آمارهای خود را مثل همیشه منتشــر کرد و بر اساس آن بیش از 44درصد پاییــز 96 تهران را در آلودگی هوا گزارش کرد و در توصیفی نوشت که آذر، هوای تهران برای گروه های حساس ناسالم است.

شرایط تشریحی مرتبط با سیاست ها و اهمال های صورت گرفته از سوی نهادهای متولی، در روزهایی که آلودگی هوا توانسته شهروندان را بیش از پیش مورد هجمه قرار دهد و هزینه سلامت و حیات در تهران و دیگر شهرها را برای شهروندان بالا ببرد، امری ضروری و قابل پیگیری است.

روزنامه «جام جم» در گزارشی با عنوان « طـرح‌های سربه‌هـوا !» آورده است: تعطیلی مدارس ارومیه، ‌تداوم وضعیت هوای ناسالم در اراک، تشدید هوای ناپاک در تبریز و البرز؛ اگر پیش از اینها‌ ترکیب ترسناک «آلودگی هوا» مخصوص تهران بود حالا سوء مدیریت رنگ خاکستری را به آسمان ‌اغلب شهرها پاشیده ‌است، آنقدر که حتی روستاهای‌ اطراف ارومیه نیز دیروز از این معضل کشنده در امان نبوده‌اند. سال‌ها‌ست که تلاش مدیران برای شکست آلودگی هوا محکوم به شکست است و فقط باد و باران است که گاهی گره این کلاف سر درگم را اندکی باز می‌کند‌. در واقع کمتر راهکاری در این میان دیده شده که کارساز باشد.

در ادامه این مطلب، گفت و گو با یوسف رشیدی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی را می خوانیم: یک‌سری از راهکارهای پیشنهاد شده مثل آب‌پاشی هوا و باروری ابرها برای حل مشکل آلودگی هوا خیالی است! در برابر این معضل با دو راهکار مهندسی و مدیریتی روبه‌رو هستیم. راهکارهای مدیریتی آنهایی است که به‌واسطه عقل و برنامه‌ریزی پیشنهاد می‌‌شود و راهکارهای مهندسی نیز چیزی نیست جز بهره گرفتن از فناوری‌. ما نمی‌توانیم فقط با راهکارهای مهندسی به مقابله با مشکل آلودگی هوا برویم و یک‌سری از راهکارهای مدیریتی هم در کنارش لازم داریم. نمی‌توان فقط با راهکارهای مهندسی به مقابله با مشکل آلودگی هوا رفت، زیرا حل این معضل به راهکارهای مدیریتی نیز نیاز دارد. تعیین محدوده زوج و فرد و ایجاد طرح ترافیک شاید یکی از راهکارهای مدیریتی باشد، اما ترویج دولت الکترونیک یکی از این تصمیمات مدیریتی است، این‌که مردم ترغیب شوند به واسطه زیرساخت‌های مناسب برای انجام کارهای بانکی‌شان از اینترنت استفاده کنند.

** کتاب، چشمه ای زلال فراروی تشنگی روح
مقوله کتاب و کتاب خوانی و ارتباط مستقیمی که با پرورش روح و روان آدمی دارد، همواره یکی از مهم ترین مواردی محسوب می شود که دغدغه عالمان، متفکران و اهالی دانش را رقم می زند. امروزه کتاب در سایه پیشرفت های ناشی از تکنولوژی حضور کم رنگ تری در میان جامعه و به خصوص جوانان پیدا کرده است اما همچنان باید بر ارزش های ناتمام آن در جهت تعالی بشر تاکید کرد. ایران مهد شاعران و نویسندگانی به شمار می رود که آثار بی نظیر آنها هنوز سرشار از تازگی است.

روزنامه «مستقل» در یادداشتی با عنوان «معرفی کتاب عرفانی مثنوی معنوی» می نویسد: مثنوی از قدیمترین روزگاران در شــعر فارســی وجود داشته اســت و در نخســتین نمونه های شــعر فارسی که یکی از شعرهای شاهنامه مسعودی مروزی است، این قالب را مشاهده می کنیم . مؤلف تذکره هفت آسمان گوید: و مثنوی همچون رباعی و غزل از مخترعات عجم اســت که پیشینیان عرب از ایشان فرا گرفته اند و مزدوجه نام کرده . مثنوی از همان آغاز و اوان تألیف آن، در مجالس رقص و سماع خوانده می شد و حتی در دوران حیات مولانا و پس از آن طبقه ای به نام مثنوی خوانان پدید آمدند که مثنوی را با صوتی دلکش می خواندند .

در ادامه این یادداشت که به قلم الهام رئیسی فراد نبه روزنامه نگار نگاشته شد می خوانیم: زبان مولانا در مثنوی از وضوح و روشــنی خاصی برخوردار اســت . در واقع به زبان مردم حرف زده است . ولی با همه این وضوح ، غالب ابیات مثنوی از نظر فهم مقصود، دشــوار اســت تا بدانجا که در زمان او نیز یاران و مریدان معنی پارهای از ابیات مثنوی را از او ســؤال می کردند و او برای آنان بازگو می نمود . موالنا در مثنوی بسان شناگری ماهر و شــیرینکار اســت که با چالاکی ، ناگهان در ژرفای آب فرو می رود و بینندگان با حیرت و دقت به اطراف و جوانب آب می نگرند و مواظب اند که او کی و کجا ســر از آب برون می آورد ؟ ولی ناگهان می بینند که او در فاصله ای فراتر از انتظار آنان ســر از آب به در آورد و همچنان با چابکی تمام به شــناوری ادامه میدهد تا دریای پهناور معنا را درمی نوردد و به ســاحل دیگر می رســد.

روزنامه «جام جم» در گزارشی با عنوان «در جستجوی شهر یار مهربان» نوشت: پایتخت کتاب ایران، عنوان طرحی در ایران است که بر مبنای آن، هر سال شهری به عنوان پایتخت کتاب ایران انتخاب می‌شود. اگرچه به نظر می‌رسد در اجرای آن از طرح پایتخت جهانی کتاب الگوبرداری شده، اما با بررسی بیشتر به این نتیجه می‌رسیم که از نظر ساختار اجرایی همخوانی زیادی با شرایط فعالیت فرهنگی در ایران دارد. در اولین سال رقابت میان شهرهای ایران برای کسب عنوان پایتخت کتاب، اهواز با مشارکت نهادهای غیردولتی همچون کانون آموزش شهروندی برای توسعه (کاشت) موفق به اخذ این عنوان شد. در سال دوم، نیشابور توانست پایتخت کتاب ایران لقب بگیرد و در نهایت، شهر بوشهر با توجه به فعالیت‌های گسترده در زمینه کتاب و ترویج فرهنگ کتابخوانی، به عنوان سومین پایتخت کتاب ایران برگزیده شد. از آنجا که جامعه ایرانی از دیرباز به یک جامعه شفاهی معروف بوده، با وجود تلاش مسئولان و چهره های فرهنگی در راستای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی، هنوز هم این یار مهربان آن گونه که باید و شاید، جای خود را در میان اقشار مختلف جامعه باز نکرده است.

در ادامه این گزارش گفت و گو با محمود آموزگار رییس اتحادیه ناشران استان تهران را می خوانیم: خوشبختانه در طرح پایتخت کتاب ایران سه دوره را پشت سر گذاشتیم و اگر به دستاوردهایی که این طرح در دوره‌های گذشته داشته، توجه کنیم درمی‌یابیم مهم‌ترین دستاوردش این بوده که توجه‌ را به سمت مناطق دیگری بجز تهران معطوف کرده که این موضوع نخستین و برجسته‌ترین مزیت طرح است. نکته دیگر این است که صرفا به داشته‌های یک شهر به عنوان پایتخت کتاب اتکا نمی‌شود بلکه با اتکا به برنامه‌هایی که مردم و مسئولان آن شهر برای مقوله کتابخوانی ارائه می‌دهند و عملیاتی بودن آن برنامه‌ها، پایتخت کتاب مشخص می‌شود. این نکات وجوه مثبتی در درون خودش دارد و آن هم این است که طرح به داشته‌ها بسنده نمی‌کند، بلکه افراد را به سمت بهتر شدن و ترویج کتابخوانی تشویق می‌کند. گزارش‌ها حاکی است، این طرح شور و شوق عجیبی در شهرها به وجود آورده و همگرایی بین نهادهای دولتی و مردمی به وجود می‌آورد و تمام اقشار یکپارچه می‌کوشند تا توفیقی برای شهر خود به دست آورند.

روزنامه «قدس» در گزارشی با عنوان «کتاب جلوی چشم مردم نیست» می نویسد: آمار پایین سرانه کتاب، تعطیلی کتابفروشی ها، پرشدن انبارهای کتاب ناشران، بی انگیزگی نویسندگان، قهر مردم با کتاب و نمایشگاه های بی رونق، جملاتی است که هر روز یکی از آنها در نسبت و تعریف کتاب قرار می گیرد. خبرهای مربوط به کتاب به همان انداره که بلایی خانمانسوز جان و مال مردم را در گوشه و کنار کشور می گیرد، حال شنونده اش را بد می کند.

در ادامه گفت و گو با فرهاد تیمور زاده مدیر مسوول انتشارات تیمورزاده آمده است: در زندگی نامه ها و خودنوشت های عالمان دینی خودمان هم بارها خوانده ایم که ان ها گرسنه می خوابیدند اما کتاب های مورد نیازشان را تهیه می کردد، آن هم در آن برهه زمانی که کتاب در دسترس نبود و تهیه آن کار دشواری بود. وقتی در خیابان راه می رویم و قدم می زنیم، چشم ما به همه چیز می افتد غیر از کتاب و کتابفروشی. روزانه در مورد کتاب خبر و حرفی نمی شنویم و آن را در میان کالاهای دیگر نمی بینیم. در این صورت طبیعی است که کتاب از لیست نیازهای اولیه ما خارج شود.

** پیامدهای زلزله کرمانشاه؛ بایدها و نبایدها
زلزله اخیر در کرمانشاه سبب به وجود آمدن حادثه های ناگواری شد. بی سرپناهی از یک طرف و درماندگی افراد به دلیل فروپاشی خانواده هایشان از طرف دیگر موجی از تالم های روحی و روانی را منجر شده که اینک رسیدگی به هر یک از این اتفاق ها به شکل طبقه بندی شده، نیازمند مدیریت کارآمد و قدرتمندی است که در واقع مسوولیت بسیار دشواری محسوب می شود.

روزنامه «شهروند» در گزارشی با عنوان «177 زن در زلزله همسران‌شان را از دست دادند» می نویسد: آمار آسیب‌دیدگان زلزله کرمانشاه بالاست. از کودکانی که بی‌سرپرست شده یا تنها مانده‌اند تا زنانی که زلزله همسرشان را بُرد و آدم‌هایی که چشم‌ودست یا پایشان زیر آوارها جا ماند، قطع‌نخاعی‌ها و بی‌خانمان‌ها را هم باید به این آمار اضافه کرد. از این آمارها در مناطق زلزله‌زده کرمانشاه زیاد است، هر چند روز یک‌بار هم با عدد جدیدی. یک‌بار از بی‌سرپرست‌شدن 21 کودک سخن به میان می‌آید و یک‌بار اعلام می‌شود هیچ کودکی، بی‌سرپرست نشده است. تعداد کودکان تنها شده، یک‌بار 11نفر و یک‌بار 6نفر عنوان می‌شود. مسئولان بهزیستی کشور تعداد زنان بدون همسر را 100 نفر برآورد کرده و بهزیستی کرمانشاه می‌گوید؛ تعداد این افراد 177نفر است.

در ادامه گفت وگو با امید قادری، مدیرکل بهزیستی استان کرمانشاه آمده است: 177 زن، همسرشان را در زلزله از دست دادند. از این تعداد 55نفر واجد شرایط حمایت از سوی بهزیستی هستند. مابقی افرادی هستند که خودشان کارمند هستند یا بیمه تأمین اجتماعی دارند. اینها احتیاجی به مستمری ندارند. آنهایی که شرایط داشتند را تحت پوشش بهزیستی قرار دادیم. روند حمایت از این افراد انجام شده و قرار است مستمری آنها از ماه آینده پرداخت شود. البته کمک‌های مردمی هم خیلی زیاد است، مثلا روز گذشته، یک خیّر به 150مددجو، کارت هدیه 600‌هزار تومانی پرداخت کرد. ما تمام این کمک‌ها را لیست کرده‌ایم تا کمک‌ها به صورت عادلانه و با برنامه انجام شود. الان هم می‌دانیم هر زنی در کجا زندگی می‌کند و چه خدمات و کمک‌هایی گرفته است.

روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «آرزوی یک خواب راحت به دل مان مانده است» آورده است: می‌گویند آرزوی یک خواب راحت به دلمان مانده. هر شب اشهدمان را می‌خوانیم بعد می‌خوابیم. می‌خواستیم یک سقفی بالای سر خودمان و بچه‌هایمان باشد، عاقبت‌مان این شد. ساکنان مسکن مهر خرم آباد هستند، ساخته شده پای کوه. در خرم آباد هر سوی شهر را بگیرید و بروید، به کوه می‌رسید. زاگرس دامنش را دور شهر پهن کرده، زاگرس و گسل‌‌هایش. گسل‌های همیشه فعال که آنها را فعالترین گسل‌های ایران می‌دانند. زلزله اخیر کرمانشاه هم متأثر از همان‌ها بود. ساختمان‌ها در ردیف‌های همشکل بالا رفته‌اند و ظاهرشان از دور چیز خاصی نشان نمی‌دهد. باید نزدیک شد، نزدیک‌تر. می‌گویند فاز یک اوضاعش از همه‌جا بدتر است. می‌شود چشم بسته یکی از ساختمان‌ها را انتخاب کرد و داخل شد اما نه، ساختمانی با نمای آبی روشن انگار فریاد می‌زند که بیایید داخل، پیش از فاجعه به دادم برسید؛ ساختمان آ.100.

در ادامه این گزارش می خوانیم: لرستان را جزو مناطقی می‌دانند که از توان لرزه‌خیزی بالایی برخوردار است. براساس پژوهش‌های انجام شده توسط محققان در پهنه‌بندی خطر زمین‌لرزه دراین استان با در نظر گرفتن زلزله‌های بالای 4 ریشتر در صد سال اخیر، حدود 17 درصد از مساحت لرستان در پهنه خطر خیلی زیاد، 60 درصد در پهنه‌خطر زیاد، 20 درصد در پهنه خطر متوسط و تنها 3 درصد در پهنه خطر نسبتاً کم قرار دارد. شهر خرم آباد به‌علت گسلی که از جنوب شهر و منطقه ماسور عبور می‌کند، در پهنه خطر بالای زلزله قرار دارد. همچنین بخش‌های شمالی لرستان از جمله شهرستان‌های درود، بروجرد، روستاهای دشت سیلاخور، بخش‌های جنوبی الیگودرز و شول‌آباد به لحاظ مجاورت با گسل بزرگ زاگرس و انشعابات آن و شهر پلدختر، رومشکان و بخش‌های جنوبی شهرستان کوهدشت به‌علت نزدیکی به گسل کبیرکوه در معرض خطرند. دیوارهای ترک خورده، خبر از اتفاقی تلخ می‌دهند که باید دعا کرد رخ ندهد. مثل همان دعایی که یکی از ساکنان کرد. زن رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا به ما فقیر مستضعف ها رحم کن!»

روزنامه «شرق» در مطلبی با عنوان «اصلاح طلب باشیم یا تختی» نوشت: «هر چیز که من را نکشد، قوی‌ترم می‌کند»، این جمله شاید در حوزه فردی درست باشد، اما در عرصه عمومی اما و اگر بسیار دارد. ایران‌زمین در درازنای تاریخ خود بلای طبیعی کم ندیده و رخدادهایی از این دست تاکنون امتداد یافته است، اما حافظه و توان جمعی ما برای رویارویی با آنها غنی‌تر از گذشته نیست. ماجرا هنگامی پیچیده‌تر می‌شود که به یاد بیاوریم ما ملتی هستیم که تا مغز استخوان آغشته به سیاستیم. خوش‌مان بیاید یا نیاید، هر کنش فردی و جمعی‌مان، تا اطلاع ثانوی انباشته از معنا و تبعات سیاسی است. زلزله‌ای که به‌تازگی غرب ایران را لرزاند نیز از این قاعده مستثنا نبود. حالا که موج نخستین احساسات برانگیخته‌شده در این فاجعه انسانی اندکی فرونشسته، بد نیست آنچه را کردیم از روزنه بی‌رحم نقد بگذرانیم و کردار خویش را در آینه به نظاره بنشینیم.

در ادامه گفت وگو با عباس عبدی فعال سیاسی را می خوانیم: کسی که این‌قدر دوست دارد حضور مستقیم داشته باشد و کمک کند همین الان باید برود و نهاد و تشکیلاتش را راه بیندازد. برود نهادی مخصوص امداد و نجات برای زلزله درست کند. البته باید مشخص کند که می‌خواهد در بخش امداد، نجات یا بازسازی کمک کند. هلال‌احمر کارش فقط امداد و نجات است و در بازسازی کمک نمی‌کند و نهادهای دیگر باید وارد شوند. شما باید نهاد تخصصی داشته باشید. همان انگیزه‌هایی که باعث می‌شود افراد در نظام اداری دچار فساد شوند، در اینجا باعث می‌شود فساد بیشتری شکل بگیرد. وقتی بنده نوعی، از روی خیرخواهی نهادی درست می‌کنم، در ابتدا خودم هم مسئولش هستم اما وقتی بزرگ و بزرگ‌تر شد، به مرور از دستم خارج می‌شود. این اشکال راهبرد سیاسی است. اما اشکال جدی‌تر این است که امداد و نجات یک امر بسیار تخصصی است. توصیه می‌شود کسی که زیر آوار است را بدون داشتن تخصص لازم خارج نکنید چون ممکن است کمک شما موجب قطع نخاع او شود. حتی حق نداریم به طور خودسر دیگران را پانسمان کنیم و باید آموزش دیده باشیم. وقتی تا این حد سازمان مهم است، چطور می‌توانیم به‌عنوان فرد اقدام کنیم؟ اعتمادها جایگزین هم نمی‌شود. جامعه درست، جامعه‌ای نیست که مردم مثلا به فلان شخص اعتماد داشته باشند و به دولت اعتماد نداشته باشند. اینها هر کدام کارکرد خود را دارند.

*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: عشرت کراری**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9428**9131
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.

انتهای پیام /*

نظر شما