شناسهٔ خبر: 22651018 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

امنیت هستی‌شناختی و الگوهای پیشرفت در جمهوری اسلامی ایران - بخش دوم و پایانی

امنیت هستی‌شناختی و الگوهای پیشرفت در جمهوری اسلامی ایران

مقاله حاضر در چارچوب نظریه امنیت هستی‌شناختی، بیانگر این موضوع است که جمهوری اسلامی ایران، طرح‌ها و الگوهای پیشرفت را در راستای نگرش‌های شرافتمندانه، غرور ملی، عزت و افتخار و پرهیز از شرم قلمداد می‌کند.

صاحب‌خبر -

 

5-امنیت هستی‌شناختی و الگوهای پیشرفت در جمهوری اسلامی ایران

تاریخ و روایت بیوگرافیک جمهوری اسلامی از روند توسعه و ترقی، با وابستگی، نفی استقلال ایرانیان و به حاشیه راندن هویت ملی، مبانی اسلامی و غیره آمیخته است. به این مفهوم که جمهوری اسلامی اکنون با مشاهده تاریخ تحولات و مناسبات اقتصادی به ویژه در عصر پهلوی و نیز نگاهی متعملانه به روایت بیوگرافیک خود، تاریخ پرآوازه و فرهنگ و تمدن غنی ایرانی و اسلامی، دچار نوعی تشویش و اضطراب وجودی می‌شود. به این معنا یک فرهنگ غنی و تاریخ‌ساز چگونه می‌تواند طرح‌ها و الگوهای غربی را بپذیرد؟

همان طور که پیروزی انقلاب اسلامی و طرح و اجرای یک نظام دینی به مثابه اقدامی سرنوشت‌ساز و غرورآمیز، پاسخی به شرم و اضطراب شکل‌گرفته در دوران پهلوی بود، در فضای پس از انقلاب نیز رد طرح‌ها و الگوهای توسعه غربی و طرح و اجرای الگوهای پیشرفت و زمینه‌محور، نوعی دیگر از اقدام غرورآمیز و عزتمند تلقی می‌شود. اقدامی که با به جان خریدن هزینه‌های ناشی از تحریم‌ها، خدمتی به استقلال ملی و خودکفایی ملی تلقی می‌شود. یک واقع‌گرا نمی‌تواند درک کند که یک بازیگر کنش‌های غرورآمیز را بر منطق در نظرگرفتن سود و زیان و به حداکثر رساندن سود خود ترجیح دهد.

الف-  ساختار توسعه‌یافتگی در ایران

از همان آغاز شکل‌گیری تفکر توسعه و نوگرایی در ایران (انقلاب مشروطه) ایرانیان با دو مسأله بنیادین مواجهه بودند. از یک طرف علم، فن و فرهنگ توسعه غرب، و از طرف دیگر «هراس[19] بنیادین» از استعمار، و گرایش‌های امپریالیستی موجود در خاطره جمعی ایرانیان مطرح بود.  فرهنگ ایرانیان حاوی عناصری بود که در تقابل «هویتی» با فرهنگ غرب شکل گرفته بود. اکنون سابقه تمدنی درخشان، نمی‌توانست علم و فناوری غرب را بی کم و کاست بپذیرد. شکل‌گیری چالش سنت و مدرن از آنجا آغاز شد که با پایه‌های فکری و فرهنگی سنتی نمی‌شد مظاهر تجدد و علم و فن غرب را پذیرفت (قاضی‌مرادی، 1384: 181-179).

در تحلیل ناکامی مشروطه علاوه بر تفسیر روشنفکران تجددخواه از دین و مذهب و فرهنگ بومی (که همواره در تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران نیروی مدعی تلقی می‌شد) که آن را به حاشیه می‌راندند (گودرزی، 1383: 120-118) بایستی به سیاست روسیه و انگلستان که تلاش می‌کردند بر شرق چیره یابند، پس بایستی شرقیان جاهل و نادان باقی بمانند، قرارداد 1907، به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه با حمایت روسیه از نمودهای عینی تلاش آنان در جهت ممانعت از حرکت ترقی‌گرایانه ایران بود (یزدانی، 1376: 147-140).

در ادامه روند مسیر توسعه‌یافتگی، به‌ویژه بعد از کودتای 28 مرداد که زمام امور به دست محمدرضا پهلوی داده می‌شود، با انگیزه‌های راهبردی ایالات متحده و به منظور جلوگیری از نفوذ کمونیسم، جلوگیری از شورش و انقلاب‌های مردمی تلاش می‌شود تا نسخه اروپای غربی برای جامعه مذهبی ایران مطرح شود.

در برنامه‌های عمرانی پنج‌گانه، وضعیت شاخص‌های نوسازی از جمله تولید ناخالص ملی و استانداردهای زندگی بر اثر ورود سرمایه به ایران بهبود می‌یابد، رشد شهرنشینی و صنعتی شدن، پیامدهای معکوس بی‌ثباتی اقتصادی، افزایش واردات، توسعه صنعت وابسته به نفت و نبود صنایع مستقل ملی را به همراه دارد. پیامد به حاشیه رفتن نیروهای مذهبی، شکل‌گیری خیزش مردمی و انقلاب ایران است (ناصری‌آرا، 1392: 83-58). در واقع این همان لحظه سرنوشت‌ساز بود که در انقلاب ایران به اوج خود رسید.

نسخه غرب به منظور توسعه‌یافتگی راهبردی[20] ایران بر مبنای گذر از جوامع سنتی با خصلت‌های روابط اجتماعی شخصی‌شده،  سلسله‌مراتبی و عاطفی بودن و غیره به جوامع پیشرفته با خصلت‌های تحرک اجتماعی، فرصت‌های برابر، حاکمیت قوانین و آزادی‌های فردی، ورود سرمایه و صنعتی شدن بود. گفتمان مدرنیسم با چهار مقوله یعنی ظهور انسان مدرن با هویت جدید، منطق دورانگار خود- دیگری، فراروایت‌هایی مانند توسعه و ترقی و نگاه تک‌خطی به تاریخ همراه بود. در نقد این نظریه باید گفت آیا آن به منظور رهایی و استقلال[21] جوامع جهان سوم است یا خاکریزی در برابر نفوذ کمونیسم (Kiely, 1995: 37-399).

همان طور که بیان گردید، در مقاطعی از سیاست خارجی در ایران، یکی از مؤلفه‌های هویت‌بخش اولویت می‌یابد. رژیم پهلوی که هویت خود را در ناسیونالیسم افراطی (ایران‌گرایی) و سکولاریسم می‌دید و گفتمان اسلامی و نیروهای مذهبی را به مثابه دگرهویت‌بخش خود ترسیم کرده بود (تاجیک، 1383: 25-24). جاذبه‌های شبه‌مدرنیستی برای نخبگان چنان می‌نمود که غرب سر منزل محتوم جوامع غیرغربی از جمله ایران است. در پاسخ به ملی‌گرایی افراطی و شبه‌مدرنیستی پهلویسم، گفتمان اسلام و انقلاب اسلامی ظهور کرد.

پیروزی انقلاب که به طرد ملی‌گرایی افراطی و سقوط پهلوی منجر شد، نظریه‌های توسعه غربی را نیز نفی کرد. نظام سیاسی جدید که به نماد امپریالیسم‌ستیزی، آمریکاستیزی و تأکید بر استقلال، و لزوم رهایی از وابستگی به غرب تبدیل شد، مبین تلاش برای تأسیس دولتی دینی نیز بود ( احمدیان و نوری، 1390: 19-15).

 «تجربه» انقلاب ثابت کرد همان طور که می‌توان در لحظه سرنوشت‌ساز انقلاب اسلامی به شکل‌گیری نظام سیاسی دینی مبتنی بر مؤلفه‌های اسلامی- ایرانی همت گمارد، در عرصه اقتصادی و توسعه اقتصادی نیز می‌توان به خلق مدلی بومی پرداخت. در واقع الگوی اقتصادی که منطبق با نظام سیاسی و ایدئولوژیک جدید باشد، عین افتخار و عزتمندی است.

رهبر انقلاب در این راستا می‌فرماید:

«این شعار انرژی هسته‌ای ملت ایران- اینی که ملت ایران در مقابل فشار دشمنان ایستادگی به خرج داد و حق خود را مطالبه کرد- امروز در دنیای اسلام آن چنان منعکس شده است که سخنگویان کشورهای اسلامی و عربی اعلام می‌کنند که خواست انرژی هسته‌ای به خواست عمومی ملت‌های عرب تبدیل شده است» (بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی ره 14/3/1387 ).

ب- سند چشم‌انداز 1404

بر این اساس، نگاهی تاریخی به روند توسعه اقتصادی و مدل‌های اقتصادی در ایران به ویژه قبل از انقلاب اسلامی، که با وابستگی و تضعیف و به حاشیه راندن مبانی هویتی و هنجاری آمیخته بوده است، از منظر امنیت وجودی، ظاهراً قطع این روند در عصر جمهوری اسلامی و طراحی الگوهای بومی، امری امنیت‌محورانه و تلاشی برای فرار از تشویش و اضطراب وجودی است. با این حال، اولین مرحله در تحول‌گرایی مدل توسعه‌یافتگی ایران بعد از انقلاب با تدوین سند چشم‌انداز بیست‌ساله 1384 آغاز گردید.

در مقدمه این سند بیان شده است:

«با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو ایمان و عزم ملی و کوشش برنامه‌ریزی شده و مدبرانه جمعی و در مسیر تحقق آرمان‌ها و اصول قانون اساسی در سند چشم‌انداز بیست‌ساله؛ ایران کشوری است توسعه‌یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهام‌بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین‌الملل».

جامعه ایران در افق چشم‌انداز این ویژگی‌ها را دارد:

1- توسعه‌یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود، متکی بر اصول اخلاقی و ارزش‌های اسلامی، ملی و انقلابی، با تأکید بر مردم‌سالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادی‌های مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسان و بهره‌مندی از امنیت اجتماعی و قضایی.

2- برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی.

3- امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی[22] همه‌جانبه و پیوستگی به حکومت و مردم.

4- فعال، مسئولیت‌پذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط، روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.

5- دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه‌ای آسیای جنوب غربی شامل (آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرم‌افزاری تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی.

6- برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت قضایی، تأمین اجتماعی، فرصت‌های برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهره‌مند از محیط زیست.

7- الهام‌بخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردم‌سالاری دینی، توسعه کارا، جامعه اخلاقی، نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی و تأثیرگذار بر همگرایی اسلامی و منطقه‌ای بر اساس تعالیم اسلامی و اندیشه‌های امام (ره).

8- دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت (اکرمی‌نیا، 1392: 61-60).

سند چشم‌انداز بیست‌ساله با اتکاء بر آرمان‌ها، ارزش‌ها، توانمندی‌های داخلی و بر مبنای درک محیط پیرامون ایران تدوین شده است. دستیابی به اهداف ترسیم شده در افق 1404 با وجود تحولات داخلی و منطقه‌ای، مناقشات و منازعات پایدار محیط منطقه‌ای ایران، سیاست‌های خصمانه غرب و به‌ویژه ایالات متحده، و توجه هر چه بیشتر به «ظرفیت داخلی» را در دستورکار قرار می‌دهد.

 ضمن اینکه پویایی در مناسبات بین‌المللی بایستی مورد توجه باشد. از این جهت، رویکردی توسعه‌گرا به دولت را مورد توجه قرار می‌دهد (دولتی که با تأکید بر ماهیت انقلابی- اسلامی در جمهوری اسلامی، توانمندی‌های درونی و با رویکرد دیپلماسی فعال، ضمن کاهش تنش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، با اعتمادسازی بتواند منافع ملی را به پیش ببرد) (دهقانی فیروزآبادی، 1387: 137-134).

با نگاهی به خصلت‌های جامعه ایران در افق 1404 و اهداف ترسیم شده در این سند می‌توان ادعا کرد که این سند بر مبنای مؤلفه‌های هویت‌ساز ایرانی- اسلامی، در چارچوب ژئوپلتیک ایران و فرهنگ ترقی‌خواهی تدوین شده است. طراحی این سند، به لحاظ نظریه امنیت هستی‌شناختی، اوج امنیت وجودی را نشان می‌دهد.

رهبر انقلاب در این راستا بیان کرده‌اند:

«سند چشم‌انداز هدف‌هایی را معین کرده، که ما دیدیم با این وضعیت، ما به سند چشم‌انداز و اهداف آن نخواهیم رسید. سرمایه‌گذاری‌هایی باید انجام بگیرد که طبق محاسباتی که کرده‌اند، رشد آن‌ها باید حدود دوازده درصد در سال باشد.... دولت وظایف سنگینی در حوزه‌های راهبردی، در فعالیت‌های جدید، سرمایه‌گذاری‌های فراوان در زمینه فناوری‌های پیشرفته دارد. کارهایی که بخش خصوصی به طور طبیعی انجام نمی‌دهد، این‌ها را باید دولت انجام بدهد و آینده کشور متوقف به این‌هاست؛ مثل همین مسئله هسته‌ای» (بیانات در دیدار مسئولان اقتصادی و دست‌اندرکاران اجرای اصل چهل و چهار 30/11/1385). 

 ج- الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت:

 پیروزی انقلاب، طراحی و اجرای دولت دینی در ایران بر مبنای تاریخ پرآوازه، تمدن غنی ایرانی واسلامی و حفظ آن در عمر 37 ساله انقلاب، با هزینه‌های مادی فراوان از جمله جنگ هشت‌ساله، تحریم‌های مستمر و غیره همراه بوده است. بدون شک عدم قبول استراتژی غرب و ایالات متحده در عرصه‌های سیاست خارجی، تقابل ایدئولوژیک و هویتی، ضمن کسب غرور و شرافت برای جمهوری اسلامی، از منظر منطق رئالیستی هزینه- فایده به شدت سرسام‌آور بوده است. پرسش اساسی این است که با تحمل چنین هزینه‌هایی آیا صرفاً هدف مقابله با نظام سلطه و در رأس آن ایالات متحده است؟ با داشتن یک الگوی بومی پیشرفت در عرصه داخلی نمی‌توان این مقابله و تقابل را به گونه‌ای نرم‌افزارانه و هوشمندانه تداوم بخشید؟

الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت بر مبنای بنیان‌های هویتی «ما» بنا شده است. به عبارت دیگر ما از نظر مبانی هویتی، تاریخی، اسلامی و ایرانی از یک «زیربنای فرهنگی غنی» برخورداریم. یک موقعیت استثنایی جغرافیایی داریم. پس داشتن چنین مدلی، طبیعی است:

سال‌ها دل طلب جام‌جم از ما می‌کرد
 گوهری که صدف کون و مکان بیرون است

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
 طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد

بنابراین الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت، بر پایه مؤلفه‌های هویتی طراحی شده است. اما راهکارهای رسیدن به این الگو کدام‌اند؟ آیا مناقشه هسته‌ای را می‌توان در تحقق آن ارزیابی کرد؟ نقش علم، دانش و فناوری پیشرفته بومی در این مسیر چه میزان است؟

«الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، نسخه‌ای راهبردی است که مؤلفه‌های جهان‌بینی حاکم بر تمدن اسلامی- ایرانی را ارائه می‌دهد. مدلی از خرد و اندیشه ایرانی برای نیل به آرمان‌های اسلامی است» (سنچولی، 1392: 81). شاخص‌های این مدل عبارت‌اند از: عدالت و معنویت بر آن حاکم است، با مقتضیات بومی و خصوصیات جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی کشور منطبق و متناسب با اقتصاد، امنیت فرهنگی جامعه و محاسبه امکانات و توانایی در کشور است. تضمین‌کننده استقلال کشور است (همان، 87-85).

   اصول حاکم بر مناقشه بر سر برنامه هسته‌ای که در سال‌های اخیر به عنوان نماد پیشرفت، عزت‌مندی و غرور تلقی شده است، به نحو معناداری با جهت‌گیری‌های این مدل سازگاری یافته است. تأکید بر علم و فناوری، استقلال سیاسی و فرهنگی (نماد قاعده نفی سبیل) و کسب قدرت متناسب با فرهنگ بومی، بهره‌مندی از ظرفیت‌های داخلی که در الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت تصریح شده است، در مناقشه هسته‌ای همواره نمود می‌یابد.

 د- اقتصاد مقاومتی

پیروزی انقلاب و شکل‌گیری تقابل هویتی با نظام سلطه، کارشکنی و تلاش در مسیر تزلزل نظام نوین از همان ابتدا شکل گرفته است . اگرچه جنگ هشت‌ساله و شرایط خاص آن مقطع، لزوم بقای کشور را در اولویت قرار داد، اما اکنون با طراحی سند چشم‌انداز و الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت، به نظر می‌رسد موفقیت اقتصادی در جمهوری اسلامی، بهترین جلوه اثبات کارآمدی، توانمندی و قابلیت یک نظام دینی در عرصه جهانی را به نمایش می‌گذارد. موفقیت در هر طرحی از توسعه در این شرایط، بالاترین نوع عزتمندی است.

رهبر انقلاب بدین منظور «اقتصاد مقاومتی» را مطرح می‌کند. ضرورت تحول و پیشرفت اقتصادی در چند سال اخیر را می‌توان در نام‌گذاری سال‌ها توسط مقام معظم رهبری مشاهده کرد. اصلاح الگوی مصرف (سال 1388)، همت مضاعف، کار مضاعف (سال 1389، در همین سال اقتصاد مقاومتی مطرح شد). جهاد اقتصادی (سال 1390). تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی (سال 1391) سال حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی (سال 1392)  و اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی (سال 1393).

   ظاهراً مهم‌ترین نکته در طرح اقتصاد مقاومتی این است که «تقابل هویتی» ایران با نظام سلطه به‌ویژه ایالات متحده «تداوم داشته باشد» و از طرف دیگر، سند چشم‌انداز، الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی و ضرورت پیشرفت در علم و فناوری و تولید و غیره، چراغ راه جمهوری اسلامی باشد. در این شرایط، فضای اقتصادی کشور را مبتنی بر وجود تحریم‌ها و فشارها (در نتیجه تقابل هویتی) به نحوی فعالانه در مواجهه با این تحریم‌ها  آماده کنیم.

تحقق این مسأله باعث می‌شود قدرت چانه‌زنی کشور در عرصه بین‌المللی افزایش یابد، نه اینکه به دلیل مسائل اقتصادی از اهداف هویتی و تقابل هویتی دست برداریم (تراب‌زاده جهرمی، سجادیه و سمیعی، 1392: 33).

    مناقشه هسته‌ای، تأکید بر حق توسعه و مقاومت بر سر آن، استفاده از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای با وجود تهدیدها، تحریم‌ها و غیره، با استراتژی حاکم بر طرح اقتصادی مقاومتی سنخیت خاصی دارد. رهبر انقلاب در این راستا می‌فرمایند:

«تحریم‌ها علیه ما، قبل از اینکه اصلاً مسئله انرژی هسته‌ای مطرح هم بشود، وجود داشت، بعد از این هم وجود خواهد داشت. این مسئله هسته‌ای و این مذاکرات اگر ان‌شاءالله به نقطه حلی برسد، باز خواهید دید همین فشارها وجود خواهد داشت، باید در مقابل این فشارها مصونیت‌سازی کرد، باید به بنای داخلی استحکام‌بخشی کرد. اقتصاد را باید قوی کنیم تا دشمن از تأثیرگذاری از این ناحیه مأیوس بشود. وقتی دشمن مأیوس شد، خیال ملت و مسئولین کشور هم راحت خواهدشد (بیانات در جلسه تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی 20/12/1392).

   نخستین مفهوم قابل استنباط از اقتصاد مقاومتی این است که ما در جهانی زندگی کنیم که دشمن در عرصه‌های مختلف حضور دارد (تقابل هویتی با نظام سلطه اساس این دشمنی است)؛ یکی از این عرصه‌ها، فعالیت اقتصادی است. به عبارت دیگر در یک میدان رقابتی، تعاملی و تخاصمی قرار داریم که می‌بایست جهت نیل به اهداف، این فضا را مدیریت کنیم. از این رو، وقتی می‌گوییم اقتصاد مقاومتی، یعنی اینکه ما می‌خواهیم از حیثیت و هویت خودمان در مقابل دشمن یا رقیب دفاع کنیم و باید هر الزامی را که این مقاومت و دفاع نیاز دارد، در برنامه‌ریزی و استراتژی‌های اقتصادی خود  وارد کنیم.

 با این تعریف اقتصاد مقاومتی بیانگر نظام اقتصادی ملت، یا گروه اجتماعی مقاومی است که در راستای احقاق حقوق خود یا پیگیری اهداف سیاسی که از نظر آن‌ها برحق است، مبارزه می‌کند. قاعدتاً در چنین فضایی هم دشمن بیرونی وجود دارد و هم دشمن داخلی و از طرف دیگر امکانات بیرونی و داخلی نیز فراهم است. این را اقتصاد مقاومتی می‌گوییم، یعنی اقتصادی که این نوع مؤلفه‌ها را به خوبی مورد توجه قرار می‌دهد و جامعه را بر اساس آن مدیریت می‌کند.

اقتصاد مقاومتی با اقتصاد اسلامی بیگانه نیست، بلکه می‌توان گفت یک نوع مکمل اقتضایی آن است که به ضرورت زمان فعلی ما باز می‌گردد ودر شرایط فعلی تحریم، ضرورت آن دوچندان است. اقتصاد مقاومتی باید ملهم از نظام فرهنگی اسلامی و مبتنی بر فرهنگ دینی باشد (فشاری و پورغفار، 31:1391).

   نکته مهم این است که در چارچوب نظریه امنیت هستی‌شناختی، زمانی که دولت‌ها در دوستی یا دشمنی با دولتی دیگر به این قطعیت برسند، بایستی کنش‌های خود را برای همکاری یا مناقشه صورت‌بندی کنند. نیل به این قطعیت که دشمنی با ایالات متحده استمرار دارد، تجهیز قوا، آمادگی برای رویارویی و بسیج امکانات داخلی و بیرونی را در دستورکار قرار می‌دهد. رهبر انقلاب در این راستا بیان کرده‌اند:

    «نگاه ایالات متحده آمریکا به نظام اسلامی، نگاه نفی موجودیت است؛ این را در طول سال‌ها کاملاً فهمیدیم. البته خودشان میگویند نخیر، تغییر رفتار. تغییر رفتاری که آن‌ها می‌گویند، اگرچه همیشه هم روی آن پافشاری ندارند، معنایش نفی هویت است. یعنی آن رفتارهای اصلی‌ای که شاخص اسلامی بودن است، باید تغییر پیدا کند. ما هم نگاهمان به آمریکا، نفی موجودیت استکباری آمریکاست؛ والّا رژیم آمریکا و دولت آمریکا یک کشوری است مثل بقیه دولت‌ها. استکباری بودن آمریکا، سلطه جهانی بودن، ابرقدرتی آمریکا، از نظر ما مردود است؛ ما قبول نداریم. پس این شد مخالفت بنیانی» (بیانات در دیدار کارگزاران نظام 27/5/1389).

     بنابراین همان طور که در اقتصاد مقاومتی به دنبال تحقق پیشرفت در کنار حفظ مؤلفه‌های هویت‌ساز هستیم، در مناقشه هسته‌ای نیز بر حق دستیابی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای، توسعه و پیشرفت، بر علم و فناوری در کنار «ایستادگی بر سر ارزش‌ها و هویت» تأکید داریم. ظاهراً موفقیت در مناقشه هسته‌ای، نوعی دیگر از «اقتصاد مقاومتی» است. موفقیتی که اهداف تدوین شده در اقتصاد مقاومتی را تقویت می‌کند. اثبات کارآمدی نظام اقتصادی کشور در بین نظام‌های اقتصادی دنیا، اقتصاد قوی و پایدار، استقلال سیاسی، اقتدار بین‌المللی و بقاء کشور، مرجعیت بین‌المللی، تحقق و اعتلای عزتمندی اسلامی و عدالت اجتماعی. (رسیدن به این مهم در سایه تحریم‌های شدید بین‌المللی، عزتمندی محسوب می‌شود).

   بدین ترتیب بیانات گفتاری عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیرنده در ایران نشان می‌دهد که با پیروزی انقلاب اسلامی تقابل همه‌جانبه نظام سلطه با جمهوری اسلامی به بهانه‌های مختلف به وضوح نمایان شده است. از تحمیلی جنگ هشت‌ساله تا تحریم‌های شدید اقتصادی که در سال‌های اخیر به بهانه دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به اوج خود رسیده است. در این شرایط یک انگاره منفی در اذهان تصمیم‌گیرندگان به عنوان تجربه  تاریخی تلخ (مفهوم تشویش و اضطراب) وجود دارد که باعث شده است اقتصاد مقاومتی را به عنوان پاسخی در برابر این اقدامات مطرح کنند. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر روشن می‌شود که تحریم‌ها، کارشکنی‌ها و تقابل غرب در عرصه اقتصادی کاملاً اهداف هویتی و معناگرایانه یافته است.

تغییر رژیم در صورت امکان و یا حداقل تغییر رفتار ایران از اهداف نهایی تحریم‌ها قلمداد شده است. چنانچه با این عینک به موضوع بنگریم، اقتصاد مقاومتی کنشی شرافتی و در راستای حفظ هویت اسلامی و ایرانی تلقی می‌شود. از جمله این تجارب تلخ در فضای پس از انقلاب، جنگ تحمیلی و ویرانی‌های ناشی از آن، اعمال تحریم‌های شدید و همه‌جانبه علیه ایران به بهانه‌های مختلف بوده است که در ذهنیت تاریخی ایرانیان حک شده است.

رهبر انقلاب نیز اقتصاد مقاومتی را مرتبط با کارشکنی‌های دشمنان می‌داند، به گونه‌ای که با ایستادگی ملّت ایران بر ارزش‌ها و مؤلفه‌های هویت‌بخش خود، تقابل با نظام سلطه همیشگی است.

  «اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه ما اقتصادی داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادی کشور محفوظ بماند و هم آسیب‌پذیریش کاهش یابد. یعنی وضع اقتصادی کشور به نحوی باشد که در برابر کارشکنی‌های نظام سلطه که همیشگی است، کمتر آسیب ببیند» (در دیدار با رئیس جمهور و اعضاء هئیت دولت، 2/6/1391).

بدین ترتیب در چارچوب امنیت هستی‌شناختی، پیشرفت‌های هسته‌ای در چارچوب الگوهای بومی پیشرفت مبتنی بر عزتمندی، افتخار و کنش شرافتمندانه تعبیر می‌شود. بدون شک بر اساس مبانی هویتی اسلامی، ایرانی و جغرافیای ایران، از فردای انقلاب تقابل و رویارویی با نظام سلطه شکل گرفت و در مناقشه هسته‌ای در بالاترین سطح خود نمود یافت. ظلم‌ناپذیری در برابر زیاده‌خواهی‌ها، تبعیض‌ناپذیری، علم و دانش، فناوری پیشرفته و مقاومت بر سر آن در استمرار مناقشه هسته‌ای نقش اساسی ایفا کرده است. اما همگی در راستای هدف «بزرگ» پیشرفت بومی ارزیابی می‌شود.

 نتیجه گیری

هدف پژوهش حاضر، تبیین شاخص‌های الگوهای پیشرفت در جمهوری اسلامی ایران در چارچوب نظریه امنیت هستی‌شناختی است. اگرچه نظریه‌های غربی روابط بین‌الملل و از جمله نظریه‌های جریان اصلی همچون رئالیسم، نگاهی مادی‌گرایانه و مبتنی بر هزینه- فایده و عینیت‌گرا به مسائل و موضوعات ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی دارند، اما نظریه امنیت هستی‌شناختی از جمله نظریه‌هایی است که مبتنی بر مبانی هویتی و معناگرایانه است و قابلیت انطباق بیشتری با مسائل و موضوعات بازیگرانی دارد که عمدتاً سیاست داخلی و خارجی معنامحور و هویت‌محورانه دارند.

 نگارندگان در مقاله حاضر، ضمن تطبیق مبانی و شاخص‌های الگوهای پیشرفت در جمهوری اسلامی با امنیت هستی‌شناختی به این نتیجه رسیدند که الگوهای راهبردی اقتصادی در جمهوری اسلامی همچون سند چشم‌انداز 1404، الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، اقتصاد مقاومتی و فناوری بومی هسته‌ای و ... به مثابه مؤلفه‌های هویت‌بخش و هویت‌ساز نظام جمهوری اسلامی تلقی می‌شود و جهت‌گیری و آرمان اقتصادی بودن این الگوها در مرحله بعدی اهمیت قرار می‌گیرد.

مؤلفه شرم در امنیت هستی‌شناختی با ایجاد بی‌اعتمادی تاریخی در ذهن ایرانیان نسبت به استعمارگران، فرهنگ و تمدن باسابقه ایرانی و جلوه‌های شکوه و افتخار آن، اسلام‌گرایی و فرهنگ اسلامی و طرح مؤلفه‌های اساسی آن همچون عدالت، احترام، کرامت انسانی، قاعده نفی سبیل و ... از جمله شاخص‌هایی است که در نگاه امنیت هستی‌شناختی، راهبرد نظام جمهوری اسلامی در طراحی الگوهای پیشرفت را مبتنی بر امنیت هویتی قلمداد می‌نماید. بر این اساس در بررسی الگوهای پیشرفت در جمهوری اسلامی ایران، قاعده نفی سبیل، تلاش برای استقلال ملی، خودکفایی و قطع وابستگی به بیگانگان (غیرقابل اعتماد) بیشتر از نگاه اقتصادی صرف اولویت می‌یابد.

در موضوع هسته‌ای نیز پیشرفت‌های هسته‌ای و الگو قرار گرفتن ایران برای ملت‌های مسلمان و جهان سوم با توجه به آرمان‌های انقلاب اسلامی در جایگاه والاتری قرار می‌گیرد و این موضوعی است که طرف غرب با عینک دیگری به آن می‌نگرد؛ موضوعی که با جایگزین کردن مفهوم «اعتماد» به جای «حق و حقوق» به دنبال بهانه‌گیری‌های بیشتر در راستای امنیتی کردن پرونده هسته‌ای ایران است. در این چارچوب جهان غرب اساساً بیشتر از اینکه با ایران به عنوان یک کنشگر در نظام بین‌الملل مشکل داشته باشد، پذیرش هویت اسلامی و الگو شدن ایران برایش غیر قابل پذیرش است.

بر این اساس در چارچوب امنیت وجودی، اهداف جمهوری اسلامی در طرح‌های بومی پیشرفت، صرفاً توسعه و کسب دستاوردهای مادی‌گرایانه نیست، بلکه در کنار آن حفظ مبانی هویتی، هنجارها و انگاره‌های اسلامی و تمدن ایرانی مورد توجه است. پرهیز از اقدام شرم‌گرایانه، ناسازگاری هویت و کنش‌های اقتصادی (منظور الگوهای پیشرفت است) و نیز تلاش برای کسب پرستیژ و شخصیت دنیای اسلام از طریق اثبات کارآمدی یک الگوی دینی، در مسیر اجرای یک الگوی اقتصادی موفق از اهمیت بسیاری برخوردار است.

در نهایت می‌توان نتیجه گرفت همانگونه که انقلاب اسلامی توانست در عرصه سیاسی به طرح و اجرای یک نظام مبتنی بر دین همت گمارد و منجر به کسب استقلال سیاسی برای ایرانیان شود، با توجه به شاخص‌های پیشرفت در اسلام که هر دو بعد مادی و معنوی را مورد توجه قرار می‌دهد، عدالت، سعادت بشری، تحقق آرمان‌های اسلامی و رفاه و معنویت را به صورت همه‌جانبه می‌بیند، بدون تردید در عرصه نظام اقتصادی و طراحی الگوهای پیشرفت بایستی سازگاری معناداری با نظام سیاسی به دست آید.

از این منظر الگوی ایرانی – اسلامی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی، متناسب با نظام دینی جمهوری اسلامی است. به گونه ای که تخطی از این امر در عرصه داخلی به عنوان ناامنی هستی‌شناختی تلقی می‌شود و تشویش و اضطراب وجودی برای «مای ایرانی» حاصل می‌گردد. در این مسیر هر چند تحمل تحریم‌ها و فشارهای ساختاری غرب به زیان منافع مادی و سطح زندگی خواهد بود، اما از آنجایی که رضایت «وجودی» را به همراه دارد، امری عقلایی محسوب می‌شود.

پی نوشت:

[19]-Panic

[20] -Strategic

[21]-Independence

[22]-Deterrence

مراجع

منابع

احمدیان، قدرت؛ نوری، مختار (1390)، گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی ایران؛ بازخوانی و ساختار شکنی الگوی توسعه مدرن، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، 27.

اکرمی‌نیا، محمد (1392)، راهبرد سیاست خارجی ایران در افق چشم‌انداز 1404، تهران: انتشارات دانشگاه عالی دفاع ملی، انتشارات داعا.

ایران‌منش، محمدحسین (1378)، شرح قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، کرمان: خدمات فرهنگی کرمان.

بشیریه، حسین (1380)، موانع توسعه سیاسی در ایران، تهران: گام نو.

پیرنیا، حسن؛ آشتیانی، عباس اقبال (1388)، تاریخ کامل ایران، قبل از اسلام، بعد از اسلام. تهران: نشر جمهوری.

پیریایی، محسن (1387). نگاه سازه‌انگارانه به تقابل اروپا و آمریکا با برنامه هسته‌ای ایران، فصلنامه رهاورد، 20.

تاجیک، محمدرضا (1383). سیاست خارجی عرصه فقدان تصمیم و تدبیر، تهران: انتشارات فرهنگ گفتمان.

تراب‌زاده، جهری، محمدصادق؛ سجادیه، سیدعلیرضا؛ سمیعی نصب، مصطفی (1392). بررسی ابعاد و مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران در اندیشه حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای، فصلنامه علمی- پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، 10(32).

توکلی طرقی، محمد (1380). تجددخواهی، تمدن عاریت و انقلاب روحانی، ایران نامه، 20(3).

خسروی، علیرضا (1391). مکتب امنیتی امام خمینی (ره)؛ مبادی و مبانی فرانظری امنیت در گفتمان انقلاب اسلامی، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر، تهران: معاونت پژوهشی.

دهقانی فیروزآبادی، سید جلال؛ وهاب‌پور، پیمان (1391)، امنیت هستی‌شناختی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران پژوهشکده مطالعات راهبردی.

دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال (1387)، چارچوبی مفهومی برای ارزیابی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی.

ذوقی، ایرج (1368)، ایران و قدرت‌های بزرگ در جنگ جهانی دوم؛ پژوهشی درباره امپریالیسم، تهران، انتشارات پاژنگ.

زارع، غفار (1388)، درآمدی بر نمادهای نوگرایی در ایران، ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی ایران معاصر.

سجادی، سعید عبدالقیوم (1383)، دیپلماسی و رفتار سیاسی در اسلام، قم: بوستان کتاب.

سنچولی، زینب (1392)، تبیین ماهیت الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت، فصلنامه الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی، سال دوم، ش 3.

فشاری، مجید و پورغفار، جواد (1393)، بررسی و تبیین الگوی اقتصاد مقاومتی در اقتصاد ایران، مجله اقتصادی، شماره 5 و 6.

        گازیوروسکی، مارک، جی (1371)، سیاست خارجی آمریکا و شاه، بنای دولتی دست نشانده، ترجمه فریدون فاطمی، نشر مرکز.

گودرزی، غلامرضا (1383)، دین و روشنفکران مشروطه، با مقدمه غلامعباس توسلی، تهران: نشر اختران.

گیدنز، آنتونی (1387)، تجدد و تشخص؛ جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران: نی.

گیرشمن، رومن (1388)، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمدمعین، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

مشیرزاده، حمیرا (1385)، تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر سازه‌انگاری، در نسرین مصفا، نگاهی به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.

ملکم، جان (1379)، تاریخ کامل ایران، ترجمه میرزا اسماعیل حیرت، تهران، نشر افسون.

ناصری آرا، نعمت (1392)، جامعه‌شناسی تاریخی و توهمات شناختی نظریه مدرنیزاسیون در ایران، 1357-1332، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد. دانشگاه رازی کرمانشاه.

نخعی، هادی (1376)، توافق و تزاحم منافع ملی و مصالح اسلامی: بررسی تطبیقی سیاست خارجی دولت ملی و اسلامی، تهران دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.

یزدانی، سهراب (1376). کسروی و تاریخ مشروطه، تهران: نشرنی.

استیل، برنت جی (1392)، امنیت هستی‌شناختی در روابط بین‌الملل، ترجمه سید جلال دهقانی فیروزآبادی، فرزاد رستمی و محمدعلی قاسمی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

Kinnval, Catarina (2004), Globalization and religious.Nationalism: self Identity and the search for ontological security, Political Psychology. 25(5). 

Kiely, Ray (1995), Socialogy and development.The impass and beyond.University of East London press.

Mizin. Victor (2004), The Russia- Iran nuclear connection and u.s policy option.Volum 8. No. 1 March 2004.

Mitzen, Jenifer (2004), Ontological security in world politics and implications for the study of European security, Paper  for the cidle workshope, Oslo.

 Steele, Brent. J (2008), Ideals were really never in our possession; torture, honor and us: Identity; International Reelation, Avialable at: www.sagepublications.com.

Waltz, Kenneth (1979), Theory of International politics.University of California, Berkeley.

نویسندگان:

فرزاد رستمی: استادیار روابط بین الملل دانشگاه رازی کرمانشاه

مسلم غلامی حسن‌آبادی: کارشناس‌ارشد روابط بین الملل دانشگاه رازی کرمانشاه

دو فصلنامه الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی شماره 6

انتهای متن/

نظر شما