شناسهٔ خبر: 22637351 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

یادداشت/ مهدی خانعلی‌زاده کارشناس ارشد بین‌الملل

انتخاب الیزه؛ مکرون می‌خواهد دوگل باشد یا ترامپ؟

در سال‌های اخیر، برخی از سیاه‌ترین خاطرات جمعی ایرانیان مربوط به سیاست‌های فرانسه است؛ از واردات خون‌های آلوده به ایران و اولین مورد از شیوع بیماری ایدز تا قراردادهای نیمه‌کاره رها شده از سوی شرکت‌های فرانسوی توتال و پژو؛ خاطراتی که انگار مکرون با اتخاذ سخنان اخیرش قصد دارد بر دامنه سیاهی آنان بیفزاید.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،  «رهبر جدید اروپا»؛ این تیتری است که نشریه آمریکایی «تایم» برای گفت‌وگو با «امانوئل مکرون»، رئیس‌جمهور جوان فرانسه برگزیده است. اما چه چیزی باعث شده تا لقب رهبری اروپا از «آنگلا مرکل» که حدود یک دهه است هدایت آلمان را برعهده دارد و نقش موثری در حل بحران‌های اقتصادی و اجتماعی غرب داشته، گرفته شود و به سیاستمدار جوان فرانسوی داده شود؟

پاسخ را باید در وضعیت سیاسی اروپا و نحوه ارتباط قاره سبز با ایالات متحده در سال‌های اخیر جست‌وجو کرد. اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم و به‌طور مشخص با اجرایی شدن طرح مارشال – طرحی که وزیر امور خارجه آمریکا برای بازسازی اروپای جنگ زده به شرط تبعیت از سیاست‌های واشنگتن ارائه کرد – در مسیر پیروی از کاخ سفید قرار گرفت. اگر استثناهایی مانند شارل دوگول در فرانسه را نادیده بگیریم، جهت‌گیری‌های عمومی در قاره اروپا بعد از جنگ جهانی دوم همواره در مسیر قطب‌نمای واشنگتن بوده است. این مساله با تشکیل اتحادیه اروپا رنگ و بوی سازمانی و نظام‌مندتری به خود گرفت و بروکسل به صورت نیمه‌رسمی تبدیل به شعبه واشنگتن در قاره سبز شد. اما این پایان ماجرا نبود. در یک دهه اخیر، موج «استقلال طلبی» و «ملی‌گرایی» در اروپا به‌شدت رواج پیدا کرده و ناکامی‌هایی که «آمریکاگرایی» یا به قول دانشگاهیان، «فرا آتلانتیک‌گرایی» برای مردم اروپا به ارمغان آورده، بر گسترش آن دامن زده است.

از بین رفتن شوق کشورهای اروپای شرقی برای عضویت در اتحادیه اروپا، ساز مخالف برخی کشورهای قدرتمند اروپایی با بروکسل، وقوع شوک «برگزیت» و خروج بریتانیا از اتحادیه، ازجمله رویدادهایی هستند که پل ارتباطی بروکسل – واشنگتن را باریک‌تر از همیشه کرده‌اند. در این اوضاع، انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه برای ایالات متحده حکم یک کپسول اکسیژن برای تنفس را داشت. موج ملی‌گرایی در پاریس تا جایی پررنگ شده بود که «ماری لوپن»، سیاستمدار راستگرای فرانسوی توانست حدود 40 درصد آرای مردمی را به دست آورد اما نهایتا مغلوب «مکرونِ لیبرال» شد. امانوئل مکرون حالا تبدیل به رویای واشنگتن برای برگرداندن اروپا به دوران پس از سال‌های جنگ جهانی دوم شده است؛ سیاستمدار جوانی که در دوران واگذاری نیابتی مناطق جهان از سوی آمریکا، قرار است نقش «ترامپِ اروپا» را بازی کند؛ نقشی که این روزها، مکرون در برابر ایران هم حسابی در آن فرو رفته است.

«این مهم است که ما همچنان در برابر اقدامات منطقه‌ای و برنامه موشکی ایران قاطع بمانیم.» این جمله‌ای است که «امانوئل مکرون»، رئیس‌جمهور فرانسه در دیدار با مقامات سیاسی امارات متحده عربی بیان کرده است؛ جمله‌ای که خاطره‌ درخواست اعمال فشار بیشتر بر ایران در زمان امضای توافق هسته‌ای توسط «لوران فابیوس»، وزیر امورخارجه وقت فرانسه را در ذهن ایرانیان یادآوری کرد.

در سال‌های اخیر، برخی از سیاه‌ترین خاطرات جمعی ایرانیان مربوط به سیاست‌های فرانسه است؛ از واردات خون‌های آلوده به ایران و اولین مورد از شیوع بیماری ایدز تا قراردادهای نیمه‌کاره رها شده از سوی شرکت‌های فرانسوی توتال و پژو؛ خاطراتی که انگار مکرون با اتخاذ سخنان اخیرش قصد دارد بر دامنه سیاهی آنان بیفزاید.

همراهی تام و تمام پاریس از واشنگتن، از ریاست‌جمهوری نیکولا سارکوزی شروع شد، در دوران فرانسوا اولاند ادامه پیدا کرد و حالا به نظر می‌رسد امانوئل مکرون هم در حال ادامه‌ نقش فرانسه در جایگاه حافظ منافع آمریکا در منطقه است.

از سال 1960 میلادی که سازمان ملل متحد «اصل تعیین سرنوشت» را الزامی عنوان و کشورهای استعمارگر را به استقلال مستعمرات خود وادار کرد، حدود نیم قرن می‌گذرد اما به نظر می‌رسد فرانسه در حال افشای این حقیقت است که دوران استعمار هیچ‌وقت به پایان نرسیده است. گروگانگیری سعد الحریری، نخست‌وزیر لبنان توسط عربستان یکی از اتفاقات عجیبی بود که اگر به وقوع نپیوسته بود، می‌توانست تبدیل به یک رمان جنایی – تخیلی جذاب شود اما روایت «رابرت فیسک»، خبرنگار معروف انگلیسی در نشریه «ایندیپندنت» از نحوه احضار الحریری به ریاض و ضبط تلفن همراه او و انتقالش به یک هتل، مهر تاییدی بر واقعی بودن این ماجرا بود.
 

پس از آنکه دامنه این رسوایی بالا گرفت و حتی کار به جایی رسید که در جلسه مطبوعاتی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم اقدام عجیب محمد بن‌سلمان مورد تمسخر قرار گرفت، رئیس‌جمهور فرانسه در سفری ناگهانی به ریاض رفت و با بن‌سلمان دیدار کرد؛ دیداری که اخبار انتشار یافته از آن، حکایت از برنامه پیشنهادی پاریس برای خروج آبرومندانه عربستان از این بحران داشت.

اما چرا فرانسه – و نه یک کشور دیگر اروپایی – وارد این عرصه شد؟

لبنان تا سال 1945 به‌طور رسمی تحت استعمار فرانسه قرار داشته است. حتی قانون اساسی این کشور نیز به صورت کنونی توسط فرانسوی‌ها نوشته شده و به همین دلیل است که روند غیرعقلانی تاکید بر مذهبِ خاص در مسئولیت‌ها – یعنی رئیس‌جمهور باید مسیحی باشد، نخست‌وزیر باید مسلمان سنی و رئیس مجلس باید مسلمان شیعه باشد – در این کشور نهادینه شده است.

همین سابقه استعماری باعث شده تا پاریس همچنان و با وجود گذشت حدود 70 سال از استقلال لبنان، خودش را صاحب نظر در رسیدگی به مسائل داخلی بیروت در همه حوزه‌ها بداند؛ همان‌طور که رسیدگی به مسائل شمال آفریقا هم به دلیل سابقه استعماری فرانسه به این کشور واگذار شده است.

همان سازمان مللی که مدعی مبارزه با استعمار بود، حالا نقش میانجیگری استعمارگر سابق را به رسمیت می‌شناسد. شاید خنده‌دارترین جمله تلخ این روزها، عبارتی باشد که در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود: «نخست‌وزیر لبنان با کمک فرانسه از عربستان خارج شد تا در جشن استقلال لبنان از استعمار فرانسه شرکت کند.»

نظر شما