روابط عمومي قوياي دارد، با خودش شادي را به تحريريه ميآورد، با همان صدا و لحن كودكانهاش انگليسي صحبت ميكند و براي اينكه نشان دهد به خواندن و نوشتن مسلط است تيتر گزارشهاي چاپ شده در مجله را بلند ميخواند
در ضرب كردن اعداد دو رقمي و سه رقمي استاد است. اين كودك پنج ساله با ضريب هوشي 137 قصد دارد به زودي يك دانشمند بشود.
دوم مهرماه امسال وارد پنج سالگي شدم، فرزند اول خانوادهي آمرزش هستم، پدر و مادرم معلمم بودن و حالا من ميتوانم به زبان فارسي و انگليسي بخوانم ، بنويسم و صحبت كنم.
از پس حل چهار عمل اصلي رياضيات برميآيم و چند سالي است كه ميتوانم از اعداد كسر بگيرم و آنها را به توان برسانم.
جدول مندليف را از حفظ هستم ،چهار ساله بودم كه زير نظر يكي از استادان چند جلسهاي به صورت خصوصي فيزيك خواندم، مبحث انرژيهاي جنبشي در فيزيك را خيلي دوست دارم.
ميتوانيد سوالي از من بپرسيد تا جواب بدهم يا من را به شركت در يك امتحان دعوت كنيد.
من همين سوال را از مادرم پرسيدم ولي جواب قاطعي نگرفتم.گويا من از سن دو سالگي به تدريج اين علمها را آموخته و امتحان دادهام.
سخت؟ (مكث ميكند). نميدانم ، اگر سئوالي برايم پيش بيايد و نكاتي از درس را متوجه نشوم خودم سعي ميكنم آنقدر آن درس را مرور كنم تا ياد بگيرم.
معلم يك بار برايم توضيح دهد، بار دوم سعي ميكنم خودم آن را حل كنم وچند دقيقهاي تمرين كنم، بعد هم ميتوانم آن قسمت را امتحان بدهم.
نابغه؟(مكث) نميدانم . فقط ميتوانم بگويم كه يك روز دانشمند ميشوم.
من عادت دارم ضرب اعداد دو رقمي يا سه رقمي را به سرعت انجام دهم آن هم به صورت شفاهي. اين توانايي، اطرافيانم را هيجانزده ميكند. فكر ميكنم نقطهي قوت من سرعتي باشد كه در حل فرمولها و جمع ، تفريق ، تقسيم و ضرب دارم.
زحمت كلاسهاي زبان انگليسي من به دوش مادرم است. از دو سالگي با من به دو زبان صحبت شد، يادگيري زبان انگليسي كار زياد سختي براي من نبود، برنامهي بعدي من براي سال 97 دريافت مدرك رسمي در رشتهي زبان انگليسي است.
بله، زبان عربي را هم شروع كردهام.اين روزها چند ساعتي عربي ميخوانم. كتاب قرآن مجيد يكي از كتابهايي است كه سعي دارم تا روزهاي پاياني سال 96 كاملا در قرائت و ترجمهي آن متبحر شوم.
(چند ثانيه مكث ميكند و به مادرش خيره ميشود)نميدانم،شنيدهام ميگويند يادگيري زبان فرانسه سخت است ميخواهم زبان فرانسه را هم به زودي ياد بگيرم.
از سه سالگي شروع كردم به مطالعه و شركت در امتحان تمام كتابهايي كه در مدرسه تعليم داده ميشد، اما من در كنار تمام درسهاي معمولي مدارس دنبال يك درس هيجانانگيز بودم. شيمي همان چيزي بود كه من دنبالش بودم.
زماني كه فهميدم آب از چه مولكولهايي تشكيل شده است كلي هيجان زده شدم. من فكر ميكنم كه شيميدانها واقعا دانشمند هستند.
خودم براي ياد گرفتن اصرار داشتم.
فيزيك يعني دانش طبيعت، ما در فيزيك انرژي، نيرو، جرم ، بارالكتريكي،فضا، زمان ، اتم و نورشناسي را مطالعه ميكنيم. من دوست دارم با يادگيري علم فيزيك انرژيها را بشناسم.
مدتي پيش با كمك آشنايانم با يك استاد فيزيك آشنا شدم.اين استاد خيلي چيزها را به من ياد داد. سعي كردم به حرفهاي او گوش بدهم و در حال حاضر مشغول مطالعهي كتاب «درك فيزيك» هستم. راستي من به دانشگاههاي فيزيك هم سر ميزنم.
بله ، من دو بار تست ضريب هوشي دادم. يك بار زير نظر كارشناسان دانشگاه تهران تست آي كيو دادم و دومين بار ضريب هوشي من در مركز علم و خلاقيت و مشاوران و كارشناسان اين مركز سنجيده شد.
ضريب هوشيام را 137 اعلام كردند. كارشناسان گفته بودند كه فراتر از سن خودم ارتباط برقرار كردهام و اطلاعات زيادي دارم.
(مكث ميكند انگار از سئوالهاي پي در پي خسته شده است.) بعد ميگويد مادر جواب اين سوال را بده.
بله،چند باري به آموزش و پرورش شهر كاشان سر زديم، از او امتحان گرفته شد و موفق شد دروس كلاس ششم را به خوبي امتحان بدهد و نمرهي قبولي بگيرد اما مسئولان گفتند زماني كه پسرم هفت ساله شد سر كلاس اول برود و حتما بايد كلاس دوم را هم بگذراند تا شايد اجازه داده شود چند كلاسي را به صورت جهشي بگذراند.
چرا نباشيم(ميخندد). خب چرا بايد وقتي همهي درسها را آموزش ديده و ميتواند در امتحان آنها قبول شود باز زمانش را صرف حضور در كلاسهايي كند كه فايدهاي برايش ندارد و علمي را به داشتههايش اضافه نميكند.
تقريبا. مسئولان استعدادهاي او را باور كردند حتي پازل و خوراكي به آرش جايزه ميدهند و درخواست عكس سلفي با او ميكنند اما باز هم حرف خودشان را ميزنند و ميگويند قوانين براي همه يكسان است مگر اينكه براي تحصيل به خارج از كشور برويم.
بله، كلي همبازي دارم اما زماني كه از وقت گذراندن با اسباب بازي و دوستانم خسته ميشوم دلم ميخواهد سراغ كتابها و كارتهايم بروم و درس بخوانم يا معلمبازي كنم.
بله هر چه را كه بلدم به خواهر و برادرم هم ياد ميدهم.
بله ، يك خواهر و يك برادر دارم. يكي از آنها سه ساله و ديگري يك ساله است.
گاهي اوقات. هر وقت خودم دلم بخواهد درس ميخوانم.
(فكر ميكند) گاهي حوصله ندارم. وقتي مادرم با من انگليسي حرف ميزند عصباني ميشوم اما تا حالا مجبور نشدهام درسي را حتما بخوانم .
شبيه زماني است كه يك تكه پازل را ميگذاري سر جايش.
169
خاطره علي نسب/منبع:همشهري سرنخ
∎
نظر شما