شناسهٔ خبر: 22505685 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

اصغر یوسفی‌نژاد، کارگردان فیلم «ائو»»:

ترجیح می‌دهم به سینماهای تهران بروم/ سینمای ایران مخصوصا در حوزه‌های اکران و پخش، پسرفت داشته است.

سینما برای حفظ جایگاه رسانه‌ای خود در عرصه انفجار اطلاعات تصویری، خیلی باید تلاش کند. این در حالی است که به تناسب تغییر و تحولات دنیای امروز، سینمای ایران مخصوصا در حوزه‌های اکران و پخش، نه‌تنها هیچ تلاشی نکرده بلکه پسرفت هم داشته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، «ائو/‌خانه» به کارگردانی اصغر یوسفی‎نژاد که به عقیده بسیاری از منتقدان پدیده جشنواره سی‎وپنجم فیلم فجر بود، از ۲۳ مهر اکران خود را در سینماهای گروه هنروتجربه شروع کرده است. یوسفی‌نژاد که در کارنامه فیلمسازی‌اش ساخت چند تله‌فیلم و سریال برای صدا و سیما مرکز تبریز دیده می‌شود، اولین فیلم بلند داستانی خود را در شهر زادگاهش تبریز و با همراهی عواملی از همین شهر و به زبان آذری ساخته است. جالب اینکه همین فیلمی که به زبان آذری ساخته شده است فرصت اکران در شهرهای مثل تبریز و شهرهای آذری‌زبان را ندارد. منتقدان و اهالی رسانه در مورد محتوا و شیوه ساخت فیلم «ائو/خانه» هم در ایام جشنواره و هم در این روزها که فرصت اکران محدود را پیدا کرده، به تفصیل نوشته‌اند. برای همین این‌بار در «فرهیختگان» با یوسفی‌نژاد، درباره اکران فیلم‌های شهرستانی و تاثیر اکران بر شرایط تولید چنین آثاری صحبت کرده‌ایم.

  برخی معتقدند به دلیل اینکه اکثر سالن‌های سینمایی و بخش مهمی از مخاطبان آثار سینمای ایران در شهرهای بزرگی مثل تهران حضور دارند؛ فیلمسازان و تهیه‌کنندگان هم ترجیح می‌دهند سراغ تولید آثاری بروند که نزدیک به فضای زندگی و خواست‌های تصویری این مخاطبان است. نتیجه این  گزاره هم این شده است که شرایط توزیع بر تولید اثر بگذارد و به همین دلیل ما شاهد آثاری نیستیم که در فضایی غیر از تهران روایت می‌شوند. چقدر با این نظر موافقید؟

بحث مخاطب و اکران در همه جای دنیا، مخصوصا در کشور ما، سخت‌ترین بخش داستان فیلمسازی است. در مورد ساخت آثار سینمایی که در فضای شهرستان روایت می‌شوند، به‌شخصه ترجیح می‌دهم در فضایی که در آن زیست می‌کنم، فیلم بسازم و از آن دور نشنوم. ایده‌آل هم این است که فیلمسازان در همان فضای زیستی خودشان، فیلم بسازند. مثلا فیلمسازی که در مرکز کار می‌کند بهتر است به شهرستان نرود و فیلمسازی که می‌تواند در شهرستان فیلم بسازد نباید به مرکز برود. اصالت و کیفیت فیلم مرهون شناخت عمیق از انسان‌ها، موضوعات و موقعیت‌ها است. آن کسی که در شهرستان فعالیت و زندگی می‌کند و متعلق به آنجا‌ست به نظر من آن مکان را خوب می‌شناسد و می‌تواند کارهای اصیل و موثری را در آن منطقه بسازد.

اما در مورد موضوع شرایط اکران فیلم‌هایی با فضای شهرستانی باید بگویم زبان سینما چیزی نیست که در یک نقطه بتواند ارتباط برقرار کند و در نقطه‌ای دیگر نتواند. اگر فیلمی اصیل باشد در همه جای دنیا، مخاطبش را پیدا می‌کند. فیلمسازی که با مردم شهرستان زندگی می‌کند، آنها را می‌شناسد و در مورد موضوعات و فرهنگ‌شان هم بیشتر می‌داند. ولی اینکه بگوییم اگر من در شهرستان فیلم بسازم فقط مخاطبم شهرستانی است، به نظرم اصلا چنین تقسیم‌بندی‌ای درست نیست. قوت و ضعف ارتباط با مخاطب را فیلم تعیین می‌کند، نه اینکه در چه جغرافیایی ساخته شده است. اگر چنین باشد همه باید در کشور خود فیلم بسازند و همان‌جا هم ببینند. در این معادله چندمجهولی پیچیده اکران، آن چیزی که تعیین‌کننده اصلی بوده، خود فیلم است. در شهرستان‌ها مساله‌ای که در بحث اکران آزاردهنده است و من به عنوان تماشاگر رغبت نمی‌کنم وارد سالن شوم، کیفیت سالن‌های سینمایی است. کیفیت سالن به لحاظ فیزیکی، پراکندگی سالن‌های سینما به لحاظ جغرافیایی و دسترسی راحت به سالن، اصلا وضعیت مطلوبی ندارد. حرکت‌های محدودی به لحاظ ساخت سالن سینما انجام شده است ولی کافی نیست و دردی را از تماشاگران شهرستانی دوا نمی‌کند. من خودم ترجیح می‌دهم وقتی تهران هستم به سینما بروم. یک بار فیلمم را در تبریز برای همشهری‌های خودم در سالنی که نسبتا مناسب بود نمایش دادم ولی غیر از اینکه دوستان لطف داشتند و تحمل کردند برای من جز عرق شرم، به‌خاطر کیفیت بد صدا و تصویر چیزی نداشت. واقعا نمی‌دانم سالن‌های سینمایی که وضعیت‌ آنها از تبریز پایین‌تر است چه می‌کشند.

  گفته می‌شود فروش شهرستان‌ها خیلی کمتر از شهرهای بزرگی مثل تهران، مشهد و شیراز است، این بی‌رغبتی برخی از ساکنان شهرهای کوچک برای رفتن به سینما،  به خاطر چیست؟

به هر حال در شرایط و دوره‌ای زندگی می‌کنیم که منابع رسانه‌ای زیادی در اختیار مخاطب قرار دارد. برای فیلمسازان حضور و ماندگاری در سینما و تلویزیون واقعا کار سختی است. منابع رسانه‌ای با کیفیت عالی و تنوع غیرقابل تصور، در دسترس و راحت‌الوصول هستند. سینما برای حفظ جایگاه رسانه‌ای خود در عرصه انفجار اطلاعات تصویری، خیلی باید تلاش کند. این در حالی است که به تناسب تغییر و تحولات دنیای امروز، سینمای ایران مخصوصا در حوزه‌های اکران و پخش، نه‌تنها هیچ تلاشی نکرده بلکه پسرفت هم داشته است. فیلمی که در سالن‌های بی‌کیفیت سینمای ایران نمایش داده می‌شود در فاصله یک تا دو ماه، با کیفیت خوب و قیمت ارزان‌تر در اختیار تماشاگر قرار می‌گیرد و مخاطبان می‌توانند در تلویزیون 70-60 اینچی این فیلم را تماشا کنند. اینها فاکتورهایی هستند که بر میل رفتن به سینما تاثیر گذاشته است. درست است که سالن‌های سینمایی در شهرستان‌ها تجهیز نمی‌شوند ولی تجهیزات صوتی و تصویری در یک‌جا متمرکز نیستند و روستاها و شهرها نیز می‌توانند از منابع تصویری دیگری، فیلم را ببینند. این شکل توزیع  فیلم در شهرستان‌ها، در آینده معادلات پخش را به چیزی تبدیل خواهد کرد که قابل تصور نیست.

  فیلم «ائو» در شرایط تولید شهرستان ساخته شد و اتفاقا در جشنواره فیلم فجر پارسال مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. چرا این فیلم را در گروه هنر و تجربه که مخاطب محدودی هم دارد اکران کردید؟ آیا به‌خاطر این نبود که پخش‌کنندگان رغبتی برای پخش چنین آثاری در سینما ندارند؟

من قدری واقع‌بین هستم و چارچوب فیلمی را که ساخته‌ام می‌شناسم. فیلم از نظر من از ابتدا با توجه و مهر گروه هنر و تجربه وارد جشنواره و شناخته شد و جلو آمد. در مورد این که فیلم «‌ائو» بتواند اکران گسترده یا محدود داشته باشد، بحث‌ها متنوع بود. برخی اذعان داشتند به لحاظ تجاری فیلم می‌تواند فاکتورهایی را داشته باشد و علی‌رغم اینکه فیلم بازیگر شاخصی ندارد و به لحاظ زبان هم شرایط مخاطب را نسبت به فیلم‌های فارسی محدود می‌کند، اما می‌گفتند داستان و مساله فیلم می‌تواند مخاطب عام را جذب کند.اما با صحبت‌هایی که با کارشناسان اهل نظر داشتم به نظرم تصمیم معقولی بود که حداقل در گام اول این شکل فیلمسازی، به هنر و تجربه برود. چون عناصر ساخت چنین آثاری هنوز برای مخاطب جا نیفتاده است. هنوز تماشاگر با حال و هوای متفاوت فیلمی که در شهرستان ساخته شده و بر پرده سینما آمده است، مانوس نیست؛ مخصوصا عادت به اینکه برخی فیلم‌ها را با زیرنویس ببیند. اگر این شکل ساخت استمرار داشته باشد، ممکن است فیلم‌هایی ساخته شود و در آینده فرصت اکران گسترده برای فیلم‌های این مدلی فراهم شود. اما در شرایط فعلی و برای گام اول، جمع‌بندی نظرات این بود که اکران محدود در گروه هنر و تجربه کافی است.

  فیلم بعدی را با چه نگاهی خواهید ساخت؟ آیا همین سبک شیوه تولید یک اثر سینمایی بومی را ادامه می‌دهید؟

برای فیلم بعدی، شیوه تولید تغییر نمی‌کند. شکل تولید و فاکتورهایی که برای ساخت فیلم داشتم جابه‌جا نمی‌شود. با وجود لطفی که تماشاگران، منتقدان و جشنواره‌ها نسبت به فیلم داشتند، فرد عجولی نیستم که بخواهم با یک فیلم، خط‌مشی خودم را عوض کنم. برای من همه چیز بستگی به بازخوردهای فیلم دوم دارد. بازخوردهای مربوط به فیلم بعدی من، وضعیت ادامه فیلمسازیم را مشخص می‌کند. اگر بخواهم وارد بحث تغییرات شوم، مثلا در زبان، استفاده از عوامل یا گستردگی فضاهای فیلم، باید مطمئن شوم فیلم بعدی‌ام توانسته خود را عرضه کند و پذیرفته شود یا نه.

  برای فیلمنامه جدیدی که در حال نوشتن آن هستید، به اکران گسترده فیلم و فضای وسیع‌تر از گروه هنر و تجربه هم فکر می‌کنید؟

فعلا که روی فیلمنامه کار می‌کنم و ترجیح می‌دهم فقط فیلمنامه‌نویس باشم. یعنی ذهنم را درگیر مسائل کارگردانی هم نکنم، چه برسد به شیوه اکران. اینها در زمان خودش فکر شود بهتر است. اگر به چیزی غیر از فیلمنامه فکر کنم، ممکن است به شاکله فیلمنامه لطمه وارد کند؛ همانطور که در مورد فیلم «ائو» سعی کردم رعایت کنم. بعد که فیلمنامه را تحویل دادم به سمت فاز بعدی می‌روم. خیلی دوست دارم فیلم جدیدم در جشنواره فیلم فجر برود و بازخوردهای آن را، چه مثبت و چه منفی ببینم. به این بازخوردها اعتقاد دارم و جشنواره فیلم فجر برایم جای مهمی است. آنجا خیلی چیزها تعیین می‌شود. فکر می‌کنم سرنوشت ادامه فیلمسازی من در جشنواره فیلم فجر مشخص می‌شود.

  وضعیت اکران فیلم «ائو» در شهر خودتان تبریز چگونه است؟

قرار بود سالن 200 نفره خوبی را برای اکران گروه هنر و تجربه در تبریز اختصاص دهند  و اتفاقا افتتاح آن با همین فیلم باشد ولی به‌خاطر مسائل فنی به اکران فیلم من نرسید. ضعف در کیفیت اکران و نبود سالن‌های مجهز سینمایی از جمله مسائل مهم فرهنگی در شهرهای مثل تبریز است. دوست داشتم که فیلم «ائو» برای شهرهای شمال غرب و آذری زبان هم اکران شود ولی هیچ سالن هنر و تجربه‌ای برای این فیلم وجود ندارد.

نظر شما