همزمان با برگزاری اجلاس سازمان ملل، برخی منابع آگاه خبر دادند که حسن روحانی تنها ساعاتی پس از سخنرانی شدیداللحن رئیسجمهور آمریکا علیه ایران در سازمان ملل، درخواست ترامپ برای مذاکره مستقیم از طریق میانجیگری فرانسه را رد کرده و اعلام نموده که علت این امر جدی نبودن کافی آمریکا است و ایران این مذاکره را تنها یک "حقه امریکایی" میداند.
در آن زمان یک روز پس از طرح این موضوع، سارا سندرز سخنگوی کاخ سفید در نشست خبری با خبرنگاران، این موضوع را تکذیب کرد و به خبرنگاران پیگیر قضیه گفت که این ادعا صحت ندارد. اما فردای آن روز، هدر نائورت سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز با تایید این خبر، از توضیح بیشتر در این زمینه خودداری کرد و نشان داد که ناهماهنگی زیادی بین کاخ سفید و وزارت امور خارجه امریکا وجود دارد.
با این حال گفته میشود که ایده این درخواست از سوی رکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا ارائه شده و او در دیدار خود با ماکرون گفته است با توجه به اینکه فرانسه رابطه خوبی با ایران دارد آیا امکان دارد که شما از این ارتباط خود که با ایران دارید تمایل ایرانیها را برای مذاکره با آمریکا بسنجید؟
به گفته منابع آگاه دلیل این درخواست ترامپ این بوده که او میخواسته به روحانی در مورد اقداماتی که ایران انجام میدهد هشدار دهد و از او بخواهد که این اقدامات متوقف شود، در غیر این صورت آمریکا در حال کار بر روی یک استراتژی است که با این اقدام مقابل کند.
در آن زمان رئیسجمهور کشورمان در گفتوگو با انبیسی تاکید کرده بود که لحن و رفتار رئیسجمهور فعلی آمریکا، همه زمینههای مثبت را از بین میبرد. اما حالا چنین خبری موجبات برخی از واکنشها را از سوی برخی از سیاسیون و اصلاحطلبان فراهم آورده است. آنها اکنون با انتقاد از این تصمیم رئیسجمهور معتقدند که رئیسجمهور یک فرصت طلایی را از دست داد.
این گروه پرسشهای جدی و عجیبی را از روحانی مطرح میکنند و میگویند روحانی؛ با چه استدلالی درخواست ترامپ برای دیدار و گفتوگو را درجا رد کردید؟
مقایسه روحانی با دولت اصلاحات
از سوی دیگر این گروه با اشاره به رد گفتوگوی دولت اصلاحات با دولت کلینتون یادآوری کردند: اوباما با ورود بدون هماهنگی و غیرمترقبه به جلسه نیمه مخفی رؤسای جمهور چین و هند، آنها را وادار به پذیرش معاهده آب و هوایی پاریس کرد و رئیس دولت اصلاحات با فرار راهرو به راهرو از دست کلینتون، به گذاشته شدن سنگ بنای ستون جدید خصومت آمریکا با ایران، تهدیدهای کمرشکن منجر به برجام و از همه بدتر ظهور احمدینژاد کمک رساند.
در آن زمان ترس رئیس دولت اصلاحات هزینه سنگینی به ملت ایران وارد کرد.
ترامپ نیز ساعتی پس از آن نعرهها توسط عقلای حکومتش وادار شده تقاضای دیدار با روحانی را از طریق مطمئن و رئیسجمهور فرانسه عرضه کند. روحانی با چه استدلالی این دعوت را درجا رد کرده است؟ اگر به جای نه به رئیسجمهور فرانسه به او میگفت فردا پاسخ حرفهای ترامپ را پشت تریبون میدهد و بعد اگر باز هم درخواست خود را تکرار کرد ملاقات میکنیم، کار اشتباهی کرده بود؟ اگر به آن گاو وحشی نزدیک میشد و ضربهای احتمالی میدید، از وارد شدن شاخ کاتسا به کل اقتصاد ایران بهتر نبود؟
سابقه مذاکرات ایران و امریکا
البته برنامه گفتوگو با ایران در زمان روسای جمهور دیگر امریکا نیز دنبال میشد. دولت رونالد ریگان در دهه ۱۹۸۰ تلاش کرد تا با ایران رابطه برقرار کند. اما هیچگونه امکان نفوذی به ایران دست نیاورده بود.
دراواسط سال ۱۹۸۵ آمریکا تلاش کردند که با افرادی از مرحوم آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی ارتباط برقرار کند. در ماه می۱۹۸۶ مقامات ارشد آمریکایی از جمله رابرت باد مکفارلین، مشاور اسبق امنیت ملی، به ایران سفر کردند تا با مستقیماً وارد معامله شوند و در قبال آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان، محموله سلاح در اختیار ایران قرار بدهند که این امر با مخالفت امام(ره) مواجه شد. ایشان فرمودند: «با اینها صحبت نشود، پیامشان را هم نگیرید.»
دولت جورج اچ دبلیو بوش نیز به یافتن راهی برای برقراری روابط دیپلماتیک با ایران ادامه داد حتی در زمان بیل کلینتون دعوت تیم ملی کشتی امریکا به ایران و پخش سرود ملی این کشور تردیدهایی را در این مورد زنده کرد و حتی در آن زمان مادلین آلبرایت نیز بابت شرکت امریکا در کودتای ۲۸ مرداد ابراز تاسف کرد، اما دولت ایران از پذیرش گفتوگو با این دولت در صحن سازمان ملل خودداری کرد.
در دوران بوش پسر نیز علیرغم مخالفتهای ظاهری وی برای ارتباط، نوبری سفیر سابق ایران در اتحاد جماهیر شوروی سابق از درخواست جرج دبلیو بوش پسر برای مذاکره با ایران در دوران احمدینژاد و انتخاب تونی بلر به عنوان نماینده غربیها برای انجام این مذاکرات نیز خبر داد.
آیا گفتوگو با اوباما ثمربخش بود؟
در اولین سفر روحانی به نیویورک برای شرکت در شصت و هشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مهرماه سال ۱۳۹۲ گمانهزنیهای بسیاری درباره احتمال ملاقات اوباما و روحانی مطرح شده بود.
به گفته علی باقری عضو تیم مذاکرهکننده دولت دهم، روحانی معتقد بود که مذاکره با امریکا به مثابه سوار شدن به بنز است در واقع او خیلی دوست داشت که سوار این بنز شود، اما ملاقات وی با اوباما انجام نشد، تنها در لحظات بازگشت روحانی به ایران گفتوگوی تلفنی بین دو طرف انجام شد.
بن رودز معاون مشاور امنیت ملی آمریکا در اینباره گفت: وقتی به نیویورک رسیدیم، هنوز مشخص نبود که آیا این دیدار قرار است برگزار شود یا خیر. هر بار که بنا بود قرار این ملاقات تنظیم شود، اینطور به نظر میرسید که آنها با فشارهایی از تهران، پا پس میکشند و در نهایت به نظر رسید که برای آنها دشوار است که این ملاقات انجام شود.
وی در ادامه واکنش باراک اوباما پس از تماس تلفنی را نقل کرده است: رئیسجمهور (اوباما) وقتی تلفن را گذاشت به ما نگاه کرد و گفت: "اتفاق بسیار قابل توجهی بود."
رئیسجمهور نیز درباره مذاکره با امریکا در جلسهای با حضور نمایندگان مجلس نهم اظهار داشت: یک هجمه تبلیغاتی شدیدی در آمریکا علیه اوباما شروع شد و آن بحث این بود که آمریکا در این سفر تحقیر شده بود و من چند شبکه را آخر شب خودم گوش کردم، دیدم بحثها چه است. مثلا تیترها این بود که روحانی دست رد به سینه اوباما زد. ایران، آمریکا را تحقیر کرد، اوباما تحقیر شد، کاخ سفید تحقیر شد. من از این تبلیغات خوشحال نبودم، نه اینکه آمریکا تحقیر شد یا نشد چون بحث این است که ما یک هدف مهمی پیشرو داریم، ما باید مسئله هستهای را عزتمندانه حل و فصل کنیم.
عجیب بود رئیسجمهور در توجیه مذاکره خود گفته بود که برای جلوگیری از تحقیر اوباما حاضر به این مکالمه تلفنی شده! و این در حالی است که اوباما در طول دوران ریاست جمهوریاش بارها به جمهوری اسلامی توهین کرد و در صدد تحقیر ایران برآمد!
مقایسه تجربه مذاکره روحانی با اوباما
این درحالی است که هنوز افکار عمومی به یاد دارد که دو سال پیش روحانی با رئیسجمهور سابق امریکا مذاکره کرد. اما نگاهی به نتایج این مذاکره جالب است. پیشتر روحانی در مصاحبه با شبکه انبیسی امریکا گفته بود، دیدار با باراک اوباما در دستور کار من نیست اما هر چیزی در دنیای سیاست امکانپذیر است. اما این اقدام منجر به عذرخواهی امریکا از جنایات پرشمارش علیه مردم ایران در ۶۰ سال اخیر نشد.
اوباما در آن گفتوگوی تلفنی تنها از یک مسئله عذرخواهی کرد و آن عذرخواهی نه تنها مربوط به نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد یا بلوکه کردن اموال ایران بعد از انقلاب یا کمک به صدام در جریان جنگ تحمیلی یا اعمال تحریمهای ظالمانه ۳۸ ساله علیه انقلاب و مردم و یا نقش آن در فتنهانگیزی ۸۸ و... نبود، بلکه بابت ترافیک نیویورک بود که طی روزهای حضور در نیویورک روحانی مجبور به تحمل آن شده بود.
هیچگاه منطق این مذاکره اعلام نشد، اگر همه راههای بهبود اقتصاد کشور، عبور در مشکلات با رابطه و مذاکره با امریکا حل میشد، چرا این مذاکره در اولین گام نتیجهای حتی اندک نداد.
جالب آنجا بود که پس از مذاکره این دوقیمت دلار از ۲۹۱۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان رسید.
پس از این گفتوگو نه فشارها، نه تحریمها و نه خصومتهای دولت امریکا علیه ایران کاهش نیافت. در حقیقت یکی از مهمترين ضررهاي اين اقدام نابجا و همچنين نشان دادن اشتها و علاقه براي مذاکره با آمريکا بود که تعبير رهبر انقلاب سبب شد تا غربيها با استفاده از تبليغات عظيم رسانههايشان، دوگانگي جمهوري اسلامي ايران در مواجهه با آمريکا، تذبذب و انفعال را القا کنند و دل ملتها را از مبارزه خالي کنند.
همچنین بهبودی در وضعیت اقتصادی کشور مشاهد نشد بنابراین چه دلیلی دارد که بار دیگر عزت انقلابی کشور را به معرض حراج بگذاریم ؟
تکرار تجربه
رهبر معظم انقلاب در سخنان خود در اولین روز سال ۱۳۸۸ در جمع زائران حرم علی بنموسیالرضا درباره حرکات دولت اوباما برای تعامل دیپلماتیک با ایران جهت حل مسائل مورد اختلاف دو کشور، فرمودند: «آنها میگویند به سوی ایران دست دراز کردهایم و ما میگوییم اگر آمریکا در زیر دستکش مخملی، دستی چدنی را پنهان کرده باشد این اقدام هیچ معنا و ارزشی ندارد.» ایشان افزودند: «رفتار آمریکا تا این لحظه تغییراتی را که ایران مایل است شاهد آن باشد را نداشته است.»
همچنین که چند هفته بعد از مکالمه تلفني روحاني با رئیسجمهور آمريکا، مقام معظم رهبري اقدام وي را حرکتي نابجا دانست.
حضرت آیتالله خامنهای در سخنانی در مراسم دانشآموختگی دانشجویان ارتش تأکید کردند كه؛ «ما از تحرک دیپلماسی دولت از جمله سفر نیویورک حمایت میکنیم زیرا به دولت خدمتگزار اعتماد داریم و به آن خوشبین هستیم اما برخی از آنچه که در سفر نیویورک پیش آمد بجا نبود چون ما دولت امریکا را غیرقابل اعتماد، خودبرتربین، غیرمنطقی و عهدشکن میدانیم.»
ایشان در ديدار با سفراي ايران در خارج، بخشي از سخنان رئیسجمهور درخصوص تعامل جمهوري اسلامي با تمام دنيا را اصلاح کردند و فرمودند: «مذاکره با آمريکا به جز در موارد خاص ضرر هم دارد و هيچ عاقلي کار بيمنفعت نميکند».
نرمش قهرمانانه زمانی معنا دارد که دستاورد مشخص و برابری داشته باشد و هر اقدام بینتیجه نمیتواند توجیهی برای این امر باشد.
باید در نظر داشت ماهیت امریکا دراین سالها تغییری نکرده و منظور سران این کشور از گفتوگو با ایران گفتوگو از موضع برتر است.
اولویت برای رهایی کشور از فشار تحریمها و بهبود وضعیت اقتصادی توجه به اقتصاد درونزا و مقاومتی و حمایت از تولید ملی است و نگاه به دست دیگران مشکلگشای کشور نیست تا در صورت کوچکترین تصمیمی از جانب آنها اثرات مثبت یا منفی آن بر کشور مشاهده شود.
چرا برخی به رئیسجمهور انتقاد کردند
فرصت طلایی یا فریب امریکایی؟!
صاحبخبر -
∎
نظر شما