شناسهٔ خبر: 2230696 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: نود | لینک خبر

مشروح صحبت هاي علي كريمي در برنامه ديشب 90

علي کريمي از امضاي قرارداد داخلي با استقلال پيش از رفتن به پرسپوليس، در ابتداي دوران فوتبالي‌اش پرده برداشت.

صاحب‌خبر -

علي کريمي از امضاي قرارداد داخلي با استقلال پيش از رفتن به پرسپوليس، در ابتداي دوران فوتبالي‌اش پرده برداشت. وي همچنين عدم تمديد قراردادش با بايرن‌مونيخ و لگد زدن به ساک پس از تعويضش در جام‌جهاني 2006 آلمان را به ترتيب به عنوان حسرت و پشيماني زندگي ورزشي عنوان کرد.

عادل فردوسي‌پور در جديدترين قسمت برنامه‌ 90 با علي کريمي مصاحبه‌اي را انجام داد که در ادامه به طور کامل آورده شده است. اين گفت‌وگو که بر خلاف ساير مهمانان برنامه نود از پيش ضبط شده بود به اکثر رخدادهاي فوتبال علي کريمي، ستاره فوتبال ايران مربوط مي‌شد.

دوره مربي‌گري‌ چگونه است؟ وارد دوران مربي‌گري شدي بدون هيچ کلاسي و يک مرتبه به صورت خودجوش مربي شدي!

بالاخره در مملکت ما خيلي کارها خودجوش انجام مي‌شود. ما هم گفتيم که به صورت خودجوش يک حرکتي انجام دهيم. از کارلوس کي‌روش به خاطر اين که اين پيشنهاد را به من داد، تشکر مي‌کنم.

کلا به مربي‌گري علاقه داري؟ در دوران بازي هم هر وقت تعويض مي‌شدي با اين که مربي روي نيمکت حضور داشت، کلي مربي‌گري مي‌کردي؟

مربي‌گري که نه ولي بالاخره وقتي روي نيمکت مي‌نشستم بايد به شکلي فشار و استرس را تخليه مي‌کردم. برخي هم مي‌گفتند خيلي علاقه دارد به مربي‌گري، در حالي که آن زمان به مربيگري زياد علاقه‌اي نداشتم. گاهي اوقات انسان به برخي چيزها فکر نمي‌کند؛ در حالي که در مسير آنها قرار مي‌گيرد.

تو خيلي محبوب بودي. نگران نبودي که کي‌روش در اين مقطع بخواهد از محبوبيت تو استفاده کند؟

نه، فکر نمي‌کنم. طبيعتا ايشان هم به همه چيز فکر کرده است. به هر حال باعث افتخار است که اين پيشنهاد به من شده، در صورتي که خيلي از بازيکنان همدوره من بودند که مي‌توانستند جاي من قرار بگيرند.

از دوران کودکي بگو و اين که چگونه مسير علي کريمي شدن طي شد؟

مثل بقيه گذشت ديگر. هميشه همسايه‌ها به خاطر شکستن شيشه‌ها از ما شاکي بودند. خانواده هم که مخالف بازي کردن من بود. البته پدرم چون واليبال بازي مي‌کرد، دوست داشت اما خانواده‌ها هميشه روي درس تاکيد داشتند و ما هم که ماشاالله در درس خواندن نخبه‌اي براي خودمان بوديم.

قبل از شکستن شيشه‌ها سر توپ مي‌زدي و بعد شوت مي‌کردي؟

آن موقع‌ زياد بلد نبودم سر توپ بزنم همين‌طوري شوت مي‌کردم و بنده خدا همسايه‌ها خيلي اذيت مي‌شدند.

در انتهاي فاميلي ات پاشاکي وجود داشت؟

به دليل اين که صدا زدن اين اسم يک ذره سخت بود، آن را حذف کرديم. پاشاکي روستاي محل تولد پدرم است که نزديک سياهکل است.

شروع علي کريمي شدنت با همان فوتسال بود و بابک معصومي و بازي معروف استقلال و فتح؟

نه آن زمان که در حد همان نوجوانان و جوانان بوديم و شروع کار از همان بازي داخل سالن جام رمضان که فکر مي‌کنم ديگر برگزار نمي‌شود.

آن بازي خيلي عجيب و غريب و سالن تقريبا پر بود و خيلي هم دريبل نمي‌زدي اما وقتي دريبل مي‌زدي خيلي بد اين کار را انجام مي‌دادي؟

آدم گاهي اوقات از دستش در‌مي‌رود بعضي چيزها.

در آن بازي گل پنجم يا ششم را که زدي خيلي هم کار خاصي نکردي!

کار خاصي نکردم و فقط خوشحالي بود. شايد اگر من هم آن بالا بودم و طرفدار تيم محبوبم بودم به عنوان يک تماشاچي چنين اتفاقي رخ مي‌داد که بعضي وقت‌ها طبيعي است.

در همان بازي‌هاي فوتسال که اول شديد يک سري فرش به شما دادند؛ فرش هاي چند متري که زير بغل زديد!

فرش را که يادم نمي‌آيد اما به خاطر دارم که يک دست گرمکن به ما دادند. جالب آن که به تيم آتش‌نشاني که سوم شد گرمکن قرمز دادند و به ما هم گرمکن سبز دادند که آنها خودشان از قبل همان گرمکن قرمز را داشتند و ما نيز به دليل رنگ لباسمان يک دست گرمکن سبز ديگر هم داشتيم، بنابراين بلافاصله رفتيم رختکن و گرمکن‌ها را با هم عوض کرديم.

استقلال يا پرسپوليس؟

حقيقتا از بچگي همه خانواده‌مان پرسپوليسي بودند به جز فرشيد. نمي‌دانم شايد تا حالا کسي اين را نمي‌دانست. فرشيد استقلالي بود در حالي که همه خانواده‌مان پرسپوليسي بودند. من با استقلال قرارداد داخلي هم امضا کرده بودم.

قبل از آن مسابقات فوتسال بود؟

بله

قراردادت چهار ميليون تومان بود؟

قراردادم پنج ميليون تومان بود و آن زمان قرارداد داخلي اعتباري نداشت و يک بازيکن مي‌توانست همزمان با 10 تيم قرارداد داخلي امضا کند.

آقاي عابديني در آن زمان شما را گرفت؟

بله.

چقدر بيشتر؟

شايد باورتان نشود اما مبلغ به مراتب کمتر بود ولي طبيعتا چون از بچگي طرفدار پرسپوليس بودم، اتفاقي افتاد که به آن چه آرزو داشتم، رسيدم.

اولين دستمزد؟

آن زمان که در نوجوانان نفت بودم حقوقي مي‌دادند که حالت حق اياب و ذهاب داشت ولي بعد کم‌کم از 700 يا 750 تومان شروع شد که اين آخرها که گل سرسبد تيم شده بودم به سه هزار تومان رسيده بود.

محروميت يک ساله؟

همان زماني بود که صحبت از پرسپوليس شده بود که من با آقاي عابديني صحبت کرده بودم که از همان بازي اول در ترکيب اصلي به زمين مي‌روم ولي بعد از بازي دوم و سوم علي آقا آمدند. به ياد دارم که در همان بازي دوم يا سوم بود که آخرين بازي آقاي مهدوي‌کيا هم بود و مي‌خواستند بروند. بازي مقابل فجرسپاسي در تهران که بازي هم مساوي شد. بين دو نيمه آقاي عابديني به من گير داد و گفت اگر يک کارگر ساختماني مي‌آوردم بهتر از تو کار مي‌کرد! اين هم شانس من بود. خاطره تلخي بود ولي تجربه شيريني هم بود که در آن سن 19 يا 20 سالگي به اين نتيجه رسيديم که زماني داور سوت بزند هر کاري که بکنيم چيزي برنمي‌گردد ولي هم اکنون هم خيلي‌ها اعتراض مي‌کنند در حالي که فايده‌اي ندارد.

با انصاريان خيلي خوب بودي و همين موضوع عامل شد که دست به چنين کاري بزني؟

بله. من بازي نمي‌کردم علي هم اخراج شد و به اصطلاح جو ما را گرفت و گفتند برو استراحت کن و ما هم از خدا خواسته رفتيم استراحت کرديم. حالا هر هفته که مي‌گذشت مي‌گفتند آقاي مصطفوي با پيتر ولاپان خوب است و محروميتت را مي‌بخشند و آمدند و آقاي عابديني کلي فرش دادند و جواب نداد. گويا خشکه حساب مي‌کردند!

در سالن گيشا با تيم برادران علي دايي بازي داشتيد. يک دفعه گفتند بازي شما تعطيل است، چون آقاي دايي مي‌خواهد با تيم ملي به آمريکا برود، بايد بازي تيم او انجام شود! در اين بازي درگيري شد و علي دايي محروم بين‌المللي را به تو گفت. يکي دو بار لايي انداختي که بماند ولي در يک صحنه بدون توپ او را زدي که گفت محروم بين‌المللي!

بالاخره ايام به کامشان بود و در تيم ملي بودند. من فکر مي‌کنم آدم در هر جايگاهي که قرار مي‌گيرد بايد همه چيز را رعايت کند و هيچگاه از بالا چيزي را نگاه نکند.

و اين موضوع ادامه پيدا کرد و يک مصاحبه با هفته نامه تماشاگران کردي و گفتي خدا علي دايي را بغل کرده است!

فکر نمي‌کنم حرف بدي زده باشم.

همه مي‌گويند که به علي کريمي اگر از آتلتيکو مادريد و پروجا و الاهلي پيشنهاد مي‌کردند جايي را انتخاب مي‌کرد که راحت‌تر است،. يک نقل قول را هم شنيدم که گفته بودي اگر اين پولي که از فوتبال به دست مي‌آورم اگر يک بنگاه مسکن يا ماشين هم بود و من همين پول را به دست مي‌آوردم فوتبال را کنار مي‌گذاشتم!

اين تيتر را هم داريد شما در روزنامه‌ها؟ من چنين چيزي را به ياد ندارم. حالا نرويد و تيترش را بياريد و نشان دهيد. خيلي درباره حساب تنبلي من و ضعيف بودن ليگ امارات صحبت مي‌کردند ولي در نهايت من از ليگ امارات ترانسفر شدم. شايد باورتان نشود در فرودگاه يک مبلغ بسيار وحشتناکي به من پيشنهاد دادند و ديگر آقاي جلالي اصلا اجازه نداد و گفت ديگر بايد بروي. ما هم گفتيم حالا که تا فرودگاه آمده‌ايم بد است اگر برگرديم، سوار هواپيما شدم و رفتم.

در بازي با الهلال وقتي رفتي پشت ضربه پنالتي مطمئن بودم که چيپ مي‌زني. اصلا از قيافه‌ات معلوم بود که مي‌خواهي چيپ بزني!

قيافه ما شبيه چيپ است. جالب اين که زمان ضربه مازيار زارع به من گفت که علي چيپ نزني! گفتم اتفاقا مي‌خواهم چيپ بزنم. گفت علي جان مادرت نه. من هم گفتم کاري نداشته باش. در چنين شرايطي دروازه‌بان اصلا فکرش را نمي‌کند؛ هر چند يک پنالتي چيپ زدم که يکي از دروازه‌بان‌هاي ايراني دستم را خواند و پنالتي ما را گرفت.

بهترين سر توپي که زدي؟

زياد سر توپ زدم ولي در بازي بايرن - هانوفر يک سر توپ زدم و پس از آن شوتم به تيرک دروازه برخورد کرد که اگر گل مي‌شد خيلي برايم خوب بود.

گفتند برف مونيخ را نمي‌بيني؟

برف مونيخ را ديدم. حتي يادم است بهار بود و برف مي‌آمد. برف بهار را هم ديدم.

آن زمان خيلي انگيزه داشتي. گفتند که تحت فشار تمرينات ماگات دوام نمي‌آوري؟

همواره بازيکناني که تيم‌شان را عوض مي‌کنند داراي انگيزه‌اند؛ مخصوصا تيمي مثل بايرن با آن همه امکانات و برنامه‌ريزي و ستاره. خدا را شکر همه بچه‌ها خوب بودند و سريع من را قبول کردند و توانستم کارم را پيش ببرم. فقط حسن صالح حميدزيچ يک مقدار اذيت مي‌کرد. نه اين که کاري کند فقط کمي موذيانه عمل مي‌کرد و شايد از کسي سفارش گرفته بود که ما را اذيت کند.

نزديک جام‌جهاني مصدوم شده بودي؟

کلا شرايط خوبي نبود براي جام‌جهاني و تمرينات به گونه‌اي نبود که براي جام‌جهاني آماده باشيم ولي با همان امکانات رفتيم و همان اتفاقات افتاد و مي‌دانم الان موضوع را مي‌خواهيد به چه چيزي ربط بدهيد. يک بازيکن وقتي خوب بازي نکرده و تعويض مي‌شود، بهترين راه اين است که فشار را از رويش کم کنيم و مربي يه دستي به او بدهد و اگر آن لحظه برانکو به من دست مي‌داد شايد آن اتفاق نمي‌افتاد. زماني که شما خوب کار نکرده‌ايد و تعويض مي‌شويد و براي مربي هم اهميتي ندارد، مي‌شود همان شوت زير ساک. عکاسش واقعا خوب بود و قشنگ آيتم به آيتم گرفته بود. جالب اين که با همان پايي شوت زدم که مصدوم بود. اول فکر مي‌کردم که سبک است اما همان ساکي بود که تمامي وسايل در آن قرار داشت.

نيت لگد را از قبل کرده بودي؟

نه، همينطوري شد.

دو دستگي‌هايي در تيم ملي در آن زمان وجود داشت؟

به نظر من اصلا چنين چيزي نيست. زماني که يک تيم فوتبال موفق مي‌شود براي همه بازيکنان خوب است و زماني هم ناکام باشد براي همه بازيکنان بد است.

اين که علي دايي گفته بود در چشم من نگاه مي‌کردند و به من پاس نمي‌دادند؟

شما الان خودت کاپيتاني و اميدوارم بعدا از اين حرف‌ها نزني ولي بازيکن در يک لحظه تصميم مي‌گيرد. ممکن است در يک لحظه چند گزينه پيش روي بازيکن باشد و چند موقعيت داشته باشد. طبيعتا اين ملاک نمي‌شود و نبايد اين تصور باشد که به من پاس نمي‌دهند؛ کما اين که آقاي مهدوي‌کيا خيلي سانترها کرده اند که ايشان توانسته‌اند گل بزنند.

داربي جنجالي 79؟

داشتم آن وسط جدا مي‌کردم؛ جالب اين که تشويق‌هاي فدراسيون در حد تقديرنامه است ولي تنبيه‌ها همه مالي.

محروميت از طريق فدراسيون؟

آن زمان انتقادي را از فدراسيون انجام دادم و طبيعتا به نوعي حمايت کردم از مربي، چون مربي براي موفقيت نياز به يک سري امکانات و برنامه‌ريزي‌ها دارد. طبيعتا من پس از اين موضوع بلافاصله محروم شدم. البته من در اولين جلسه تمرين تيم در سرعين تمرين کردم که پس از آن آقاي ابراهيمي سرپرست بودند و با مربي وقت خيلي روابط خوبي داشتند. آمد و گفت سريع تکذيب کن! يک مصاحبه از قول تو زده‌اند که آن را تکذيب کن. من هم گفتم من خودم اين مصاحبه را انجام داده‌ام چرا آن را تکذيب کنم؟ تا آن جايي که من اطلاع دارم به ايشان هم پيغام داده بودند که هيچ صحبتي نکند در صورتي که من از ايشان حمايت کردم. دقيقا به ياد دارم ايشان درباره اين قضيه صحبت نکردند حالا به هر دليلي که خودشان مي‌دانند و در جريان هستند که من هم ديدم بايد يک رابطه متقابل بين مربي و بازيکن باشد. که بلافاصله ديدم اخبار روي خروجي خبرگزاري‌ها قرار گرفت که فدراسيون فوتبال من را محروم کرده است. من هم سريع به دوستم زنگ زدم از تهران آمد و همه ساعت هفت صبح خواب بودند که من اردو را ترک کردم و تا تهران هم با ماشين رانندگي کردم. دوستانم شب تا صبح رانندگي کردند و من هم صبح تا ظهر رانندگي کردم.

آشتي‌کنان با علي دايي؟

از اين آشتي‌هاي زورکي که ماشاءالله زياد داشته‌ايم. باورتان نمي‌شود در حالي که داشتيم وارد زمين مي‌شديم يک نفر از پشت من را در اين قضيه هل داد.

بدترين بوسه سال مي شود بوسه علي کريمي و علي دايي؟

واقعا.

بازي با پرسپوليس که زير پيراهنت، لباس پرسپوليس را پوشيده بودي؟

مي‌خواستم زماني که گل زدم پيراهنم را در بياورم. خوب شد، گل نزدم. منتظر يک فرصت بودم که اين کار را انجام دهم. مجددا مثل هميشه جو ما را گرفت و آن اتفاق افتاد.

در يکي از گزارش‌ها گفتم که علي کريمي اخطار عمدي گرفت تا سفر کرمان را نرود که تو هم مصاحبه کردي و گفتي آقا چه کار داري، اصلا مي‌خواهم با اسب بروم!

راست گفتم ديگر. ماشاءالله گزارشگرها نيز مي‌گويند و مردم هم بالاخره گوش مي‌کنند و از ما مي‌پرسند آن قضيه چي بود؟ طبيعتا من قبل از اين که با آقاي هدايتي قرارداد ببندم همه صحبت‌ها را با ايشان کرده بودم و هيچ‌گونه مشکلي وجود نداشت و حتي حميد استيلي هم که مربي تيم بود هيچ مشکلي با اين قضيه نداشت اما نمي‌دانم چرا يک سري‌ با اين قضيه مشکل داشتند.

شالکه؟

تسويه حسابمان را با باشگاه استيل‌آذين کرده بوديم که آقاي فاضلي در ژانويه با من تماس گرفت و گفت که ماگات با او صحبت کرده است و ما هم ديديم يک مدت ايران نباشيم همه از دستمان راحت مي‌شوند.

رائول را که ديدي حرفه‌اي بودنش خيلي روي تو تاثير گذاشت!

واقعا، اصلا يک نفر در آن سن و سال تمرين کردنش يک الگوي خيلي خوبي بود؛ چرا که در آن موقعيت کسي دنبال تمرين نيست و تمام انرژي‌اش را براي بازي مي‌گذارد ولي او اين گونه بود و در آن جا هم خيلي محبوب بود.

اگر رائول را زودتر مي‌ديدي مسير زندگي‌ات تغيير نمي‌کرد؟

مي‌توانست تغيير کند.

چرا به يک باره به تراکتورسازي رفتي؟ چون تقريبا قبلش هم خداحافظي کرده بودي!

قبل از آن خداحافظي کردم اما بعدا عذرخواهي کردم و اعلام هم کردم. الان هم مجددا عذرخواهي مي‌کنم ولي مي‌خواستم مجددا بازي کنم. متاسفانه همواه از شانس من يک سري آد‌م‌ها آمدند که نمي‌دانم چرا با حضور من در پرسپوليس مشکل داشتند اما بالاخره يک روز آشکار مي‌شود و مردم هم مي‌دانند ولي از شانس من اين گونه بود که هر زمان مي‌خواستم باشم يک سري‌ها مانع مي‌شدند.

اعلام کردي که يک روز مي‌گويي چرا به پرسپوليس بازگشتي ولي هيچ وقت نگفتي. دليل خاصي داشت؟

هيج جا اين مسئله را نگفته‌ام. دوست داشتم دوباره بازيکن سال آسيا شوم، چون آن زمان هم پرسپوليس در آسيا بود و مي‌دانيد که معمولا بازيکن سال آسيا را با توجه رقابت‌هاي جام باشگاه‌هاي آسيا انتخاب مي کنند که متاسفانه اين اتفاق نيفتاد و همه چيز تمام شد.

کلا در دوران ورزشي با مديران و مربيان خيلي کنار نمي‌آمدي. از رويانيان و شيريني گرفته تا انصاري‌فر و مانوئل ژوزه و آجرلو و دايي و قطبي و دنيزلي و ... آيا اگر به عقب بازگرديم باز هم با اين همه آدم به مشکل مي‌خوري؟

بالاخره من هم اين گونه‌ام. فکر نمي‌کنم کسي بتواند خودش را عوض کند.

بهترين گل؟

يکي از گل هايي که خيلي دوست داشتم و هميشه برايم جالب بود در بازي بايرن مونيخ - دورتمند بود که قبل از بازي و در نيمه اول خوب کار نکرده بودم و خيلي آقاي ماگات هم به من گير داد و در اين حد که اين جا دوبي نيست و شرايط فرق مي‌کند که در نيمه دوم گل زدم و هميشه اين اتفاق در خاطرم مانده است.

حسرت؟

هميشه تنها حسرتي که در زندگي‌ام مي‌خورم اين است که وقتي قراردادم با بايرن تمام شد قراردادم را تمديد نکردم و به دليل يک سري مسائل اين اتفاق نيفتاد و اين يکي از حسرت‌هايي است که در زندگي ورزشي‌ام مي‌خورم.

از کدام حرکت‌ات بيشتر پشيماني، هل دادن داور يا لگد زدن به ساک؟

فکر مي کنم لگد زدن به ساک.

هاوش و هيرسا اهل فوتبال هستند؟

بازي مي‌کنند. بعضي وقت‌ها مي‌زنند در کار فوتبال. بعضي وقت ها مي زنند در کار واليبال و بسکتبال، تنيس و ...

مثل خودت نيستند که ديوانه فوتبال باشند؟

آن قدر که ما در کوچه بازي مي‌کرديم و شب هم خسته و کوفته مي‌آمديم نه.

استعدادش را دارند؟

فعلا که نمي‌توان چيزي گفت بايد ببينيم در ادامه چه مي‌شود، ولي خودم دوست دارم که سمت فوتبال نروند و سمت واليبال، بسکتبال، با تنيس بروند؛ هر چند الان بسکتبال بازي مي‌کنند ولي اين که تا کجا آن را ادامه دهند خدا مي‌داند.

هشت؟

هشت هم شماره‌اي است که سال‌ها آن را مي‌پوشيدم. خيلي دنبالش نبودم. شايد اين شماره مي‌توانست هفت يا شش يا نه باشد ولي به هر حال با هشت گره خورد و با آن ماندگار شد.

علي پروين؟

بالاخره علي پروين از اسطوره‌هاي فوتبال ايران و باشگاه پرسپوليس است.

نظر شما