شناسهٔ خبر: 22306561 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

درس‌های اربعینی در علم‌الاجتماع (3)

پیاده‌روی اربعین به‌مثابه عرصه عمومی

شیعیان عراق بر محور اربعین توانسته‌اند بخشی از سازه‌های فرهنگ بومی خودشان را که مبتنی‌بر عشیره بوده است، توسعه دهند و به اذعان همه کسانی که یک دهه تجمع عظیم اربعین را دیده‌اند، مدنیت عراقی‌ها به مدد اربعین به نحو چشمگیری ارتقا یافته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در یادداشت اول سخن از این رفت که «زیارت پیاده امام حسین در اربعین» یکی از روندهای جدید اجتماعی شیعیان است که بدون اقتباس جدی از فرهنگ غرب است و به‌شدت مورد اقبال حوزه عمومی ملت‌های شیعه واقع شده است. این ایده دلالت‌های اجتماعی زیادی دارد و می‌توان از سازه‌های آن درساخت نهادهای جامعه نیز گرته‌برداری کرد. بنا بود در این سلسله‌یادداشت‌ها از این زاویه پیاده‌روی اربعین را به نحوی که به بازآرایی نهادهای اجتماعی خودمان به کار بیاید، بازخوانی کنیم.

در یادداشت دوم گفته شد که خصلت اول نهاد زیارت اربعین، «در راه بودن» است. شاید دومین صفت چشمگیر آن، تکیه آن بر «حوزه عمومی» جامعه است. خدمت به زائران اربعین در سال‌های دیکتاتوری صدام یکی از کارهایی بوده است که به‌طور کاملا مخفی توسط مردم جنوب عراق انجام می‌شده است و با سقوط صدام، این فرهنگ مردمی، از زیرزمین به روی زمین آمد. مردم عراق خود این فرهنگ را به نحو مخفی ایجاد کرده بودند و حالا هم خودشان درحال ظاهر کردن آن هستند.  خصلت مهم مردمی بودن، نه در مقابل دولتی و حکومتی بودن، بلکه در مقابل وحدت ماشینی داشتن است.

حضور دولتی حضوری است از بالا به پایین که تقسیم مسئولیت‌ها متکی بر امر از بالاست، اما روندهای مردمی بسیار سیال و تجربی هستند و وجدان جامعه در کیفیت آن دخیل است نه تدبیرهای خودآگاه حاکمیتی.  جالب آنکه حوزه عمومی و فرهنگ مردمی شیعیان عراق با سازه سنتی و بومی خودشان درجریان خدمت‌رسانی اربعین حضور دارند. در مسیر اربعین با قبایل و عشایر (خانواده به معنای گسترده آن) در قالب «موکب»‌ها طرف هستیم. ما ایرانی‌ها اگر می‌خواستیم اربعین را بسازیم احتمالا با هیات‌هایمان در اربعین شرکت می‌کردیم اما عراقی‌ها این کار را با نهاد خانواده گسترده انجام می‌دهند. در ایران که روابط عشیره‌ای نزدیک به صد سال است درحال گسسته شدن است، هیات‌ها جای عشایر را گرفته‌اند، اما در عراق هنوز خانواده گسترده و فامیلی‌ها هسته حضور اجتماعی مردم در فعالیت‌های مدنی هستند. جالب اینکه هیچ‌کدام از عشیره و هیات نهاد مدرن نیستند و دنیای مدرن توسعه و کیفی شدن آنها را نمادی از رشد اجتماعی نمی‌دانند، اما اربعین عشیره عرب و هیات ایرانی را شدیدا حمایت می‌کند و به آن پر و بال می‌دهد و عرصه‌های جدید حضور برای آنها ایجاد می‌کند.  فرهنگ عمومی متکثر است.

عشایر عراقی با اقتدار خود، «تکثر» بومی شیعیان عراق را در اربعین به کار گرفته‌اند و نگذاشته‌اند nation-state مدرن فرهنگ مذهبی آنها را صورت‌بندی کند. حتی اجازه نداده‌اند که دولت مدرن مرکزی عراق، صورت‌بندی کلی زیارت اربعین را تعریف کند. دولت عراق و ایران حقیقتا در اربعین خدمتگزار موکب‌ها هستند و اجازه ندارند در موکب‌داری سنتی دخالت کنند. البته در این راه مردم ایران کمتر به قواعد کار پایبند هستند و با اینکه اگر امکاناتی داشته باشند، بیشتر آن را در اختیار موکب‌های میزبانان قرار می‌دهند، اما هرازگاهی هویت غیربومی آنها نیز بروز می‌کند. مثلا موکب اهلی قم یا تهران را شهرداری این شهرها برپا کرده نه تکه‌ای از مردم قم یا هیاتی از قم. عراقی‌ها به وسیله اربعین و سلوکی که قبایل شرقی-عربی در این ایام با هم می‌کنند، حوزه عمومی جامعه خود را رشد می‌دهند، اما ما ایرانی‌ها فکر می‌کنیم باید در این چند روز یک قرائت بی‌نقص و دیپلماتیک که قابل اشکال نیست از خودمان بروز دهیم. احساس می‌کنیم باید مثل حضور سخنگوی وزارتخانه‌ها بی‌نقص و دیپلماتیک حضور اجتماعی داشت، اما مردم عراق حاضر می‌شوند تا فعالیت مدنی مبتنی‌بر فرهنگ خودشان و بر محور تعلق به اهل‌بیت را تجربه و آن را شکوفا کنند. درهر اربعین هم قبایل شیعه عراقی یک تجربه عمیق مردمی جدید پیدا  و رشد می‌کنند و قدرت تحرک و فاعلیت عمومی بیشتری پیدا می‌کنند و البته ما کمتر از این تجربه عمیق سود می‌بریم.

انقلاب اسلامی ایران همیشه داعیه‌دار آن بوده که بیرون از اردوگاه مدرنیته فرهنگی چادر زده است، بنابراین یکی از کارهایی که باید انجام دهد این است که هویت‌ها و روندهای روزمره مردم را نیز از چنگ مدرنیته فرهنگی خلاص کند. شیعیان عراق بر محور اربعین توانسته‌اند بخشی از سازه‌های فرهنگ بومی خودشان را که مبتنی‌بر عشیره بوده است، توسعه دهند و به اذعان همه کسانی که یک دهه تجمع عظیم اربعین را دیده‌اند، مدنیت عراقی‌ها به مدد اربعین به نحو چشمگیری ارتقا یافته است.

ما نیز باید روندهای مردمی و بومی که مبتنی‌بر حوزه عمومی است را شناسایی کنیم و آنها را توسعه دهیم. در این روندها هم هدف را توسعه فرهنگ عمومی بومی، بدون اتکا به حضور مستقیم حاکمیت قرار دهیم. قدرت ثبات‌قدم و تحمل و تدبیر و خلاقیت یک جامعه تنها در صورت توسعه روندهای عمومی آن توسعه می‌یابد. ما اگر دنبال ثبات‌قدم در مسیر اسلام انقلابی هستیم و می‌خواهیم تحمل و تدبیر و خلاقیت مردم جامعه‌مان به درجهت انقلاب اسلامی توسعه پیدا کند نه فرهنگ مدرن، باید به فکر روندهایی باشیم که فرهنگ اسلامی خودمان را توسعه می‌دهد.

 

* نویسنده : حسین مهدیزاده نویسنده و پژوهشگر

نظر شما