گروه ورزشی
جهان نيوز، سعيد احمديان: با حذف پرسپوليس در حالي پرونده تيمهاي ايراني در ليگ قهرمانان آسيا بسته شد که برخي با انتقاد از داوري مسابقه، سعي در پررنگ کردن نقش اشتباهات داوري در نرسيدن پرسپوليسيها به فينال آسيا براي اولين بار دارند. با اين حال و با توجه به شرايط غيرحرفهاي حاکم بر فوتبال کشورمان اين سؤال مطرح ميشود که چرا بايد يک تيم ايراني قهرمان آسيا شود؟
چرا بايد فوتبالي که تنها در رقم قراردادها و پرداختهاي ميلياردي حرفهاي شده و در بقيه بخشها آماتورگونه پيش ميرود، در معتبرترين ليگ آسيا در رده اول قرار بگيرد؟ واقعيت تلخي است که 24 سال از آخرين قهرماني يک باشگاه ايراني در آسيا ميگذرد و بهرغم برگزاري ليگ حرفهاي در ايران از ابتداي دهه 80 تاکنون حتي يک تيم کشورمان هم نتوانسته در اين رقابتها قهرمان شود.
حسرت قهرماني در آسيا که بيش از دو دهه از آن ميگذرد، دلايلي فراتر از يک سوت اشتباه دارد و مطرح کردن چنين مسائل پيشپا افتادهاي سبب خواهد شد تا باشگاههاي کشورمان همچنان در حسرت رسيدن به جام قهرماني ليگ قهرمانان بمانند و ماجراي حذف تيمهاي ايراني چه در مراحل گروهي و چه مانند پرسپوليس که به مسابقه پاي فينال هم رسيد، هر سال تکرار شود.
اگرچه مسائل جانبي مانند داوريهاي جهتدار و همچنين عدم ميزباني در تهران و محروم بودن پرسپوليس از هوادارانش در حذف پرسپوليس و نرسيدن شاگردان برانکو به فينال بيتأثير نبود، اما در سالهاي گذشته که چنين مشکلاتي گريبانگير تيمها نبود، چرا يك باشگاه ايراني نتوانست قهرمان شود؟
چرا بايد فوتبالي که تنها در رقم قراردادها و پرداختهاي ميلياردي حرفهاي شده و در بقيه بخشها آماتورگونه پيش ميرود، در معتبرترين ليگ آسيا در رده اول قرار بگيرد؟ واقعيت تلخي است که 24 سال از آخرين قهرماني يک باشگاه ايراني در آسيا ميگذرد و بهرغم برگزاري ليگ حرفهاي در ايران از ابتداي دهه 80 تاکنون حتي يک تيم کشورمان هم نتوانسته در اين رقابتها قهرمان شود.
حسرت قهرماني در آسيا که بيش از دو دهه از آن ميگذرد، دلايلي فراتر از يک سوت اشتباه دارد و مطرح کردن چنين مسائل پيشپا افتادهاي سبب خواهد شد تا باشگاههاي کشورمان همچنان در حسرت رسيدن به جام قهرماني ليگ قهرمانان بمانند و ماجراي حذف تيمهاي ايراني چه در مراحل گروهي و چه مانند پرسپوليس که به مسابقه پاي فينال هم رسيد، هر سال تکرار شود.
اگرچه مسائل جانبي مانند داوريهاي جهتدار و همچنين عدم ميزباني در تهران و محروم بودن پرسپوليس از هوادارانش در حذف پرسپوليس و نرسيدن شاگردان برانکو به فينال بيتأثير نبود، اما در سالهاي گذشته که چنين مشکلاتي گريبانگير تيمها نبود، چرا يك باشگاه ايراني نتوانست قهرمان شود؟
در چنين وضعيتي بايد اشاره کرد که براي واکاوي ناکامي باشگاهها در ليگ قهرمانان آسيا بايد نگاهي ريشهاي نسبت به موانعي داشت که سبب شده تا فوتبال ايران بهرغم يکهتازي در رده ملي، نتواند در رده باشگاهي آن اقتدار مورد نظر را داشته باشد.
در اين شرايط همچنان که اشاره شد مشکل فراتر از يک سوت اشتباه يا محروم بودن از ميزباني است و بايد با نگاهي کليتر و عميقتر به ريشهيابي مشکلاتي پرداخت که سبب شده تا امروز با حذف پرسپوليس، حسرت تيمهاي کشورمان براي قهرماني در آسيا 25 ساله شود.
علت اصلي تکرار ناکاميهاي باشگاهاي ايران مقابل تيمهاي آسيايي را بايد در ساختار معيوب حاکم بر فوتبال کشور جستوجو کرد، ساختاري که باعث شده تا تيمها شرايطي کاريکاتوري از يک باشگاه حرفهاي و ساختارمند فوتبال جهان داشته باشند.
در اين شرايط همچنان که اشاره شد مشکل فراتر از يک سوت اشتباه يا محروم بودن از ميزباني است و بايد با نگاهي کليتر و عميقتر به ريشهيابي مشکلاتي پرداخت که سبب شده تا امروز با حذف پرسپوليس، حسرت تيمهاي کشورمان براي قهرماني در آسيا 25 ساله شود.
علت اصلي تکرار ناکاميهاي باشگاهاي ايران مقابل تيمهاي آسيايي را بايد در ساختار معيوب حاکم بر فوتبال کشور جستوجو کرد، ساختاري که باعث شده تا تيمها شرايطي کاريکاتوري از يک باشگاه حرفهاي و ساختارمند فوتبال جهان داشته باشند.
بديهي است که باشگاههاي ايراني به دليل قوانين داخلي از برخي امتيازاتي كه يک باشگاه حرفهاي ميتواند در جهت درآمدزايي استفاده کند، محرومند، با اين حال مشکل اصلي در فوتبال باشگاهي که زمينهساز عقبماندگي کشورمان در سطح آسيا شده به مديريت و سيستم غيرحرفهاي باشگاهها برميگردد، سيستمي که با وجود پسوند حرفهاي که يدک ميکشد، کوچکترين الزمات يک باشگاه حرفهاي را ندارد و با يک سيستم آماتوري و دولتي اداره ميشود. در چنين شرايطي است که اتفاقات عجيب و غريب و حاشيههاي مختلف در سطح تيمها نميتواند تعجببرانگيز باشد. وقتي يک باشگاه حتي يک زمين تمرين هم ندارد و سرگردان اين ورزشگاه و آن ورزشگاه است، چه انتظاري ميتوان داشت که اين باشگاه بخواهد قهرمان شود. وقتي سيستم مالي باشگاه شفاف نيست و مديران تيمها تنها هزينه کردن را ياد گرفتهاند و راهي براي درآمدزايي بلد نيستند و بيلان مالي باشگاه همواره زيانده و منفي است، انتظار قهرماني هم سرابي بيش نيست.
وقتي مديران فدراسيون فوتبال و باشگاهها برابر تخلفات عديده مالي و اخلاقي بازيکنان تنها سکوت ميکنند و دلالان بر فوتبال حکومت ميکنند، وقتي يک بازيکن در صورت نداشتن دلال و پرداخت پولهاي کلان نميتواند بهرغم داشتن استعداد، در سطح اول فوتبال بازي کند و نابود ميشود، برنامهريزي براي قهرماني هم رؤياپردازانه است.
نمونه آن همين ماجراي مهدي طارمي است، بازيکني که با تخلفاتش و فراهم کردن شرايط محروميت پرسپوليس به اين تيم در آستانه صعود به فينال ضربه زد، اما بدون اينکه مورد بازخواست قرار گيرد، حتي به تيم ملي هم دعوت شد! البته برخي با دادن آدرس اشتباه، عدم سرمايهگذاري کلان در فوتبال را دليل موفق نبودن ميدانند و براي اين حرفشان قراردادهاي چندده ميلياردي تيمهاي عربي را مثال ميزنند و اين در شرايطي است که در ايران هم بازيکنان ايراني با قراردادهاي ميلياردي که ميبندند، پول زيادي نسبت به خيلي از باشگاههاي اروپايي و عربي دريافت ميکنند. به نظر ميرسد مطرح کردن مسائل مالي بيشتر از جانب مربيان و مديراني است که در اين فوتبالی که نظارتي بر آن نيست، به دنبال سهم بيشتري از بيتالمال هستند.
در اين شرايط تا برطرف شدن چنين موانعي، انتظار قهرماني از باشگاههاي ايراني در آسيا، انتظاري عبث و بيهوده و حتي زيادهخواهانه است و تنها با حرکت به سمت تيمداري شفاف و حرفهاي ميتوان اميدوار بود که طلسم باشگاههاي ايران در آسيا شکسته شود.
نمونه آن همين ماجراي مهدي طارمي است، بازيکني که با تخلفاتش و فراهم کردن شرايط محروميت پرسپوليس به اين تيم در آستانه صعود به فينال ضربه زد، اما بدون اينکه مورد بازخواست قرار گيرد، حتي به تيم ملي هم دعوت شد! البته برخي با دادن آدرس اشتباه، عدم سرمايهگذاري کلان در فوتبال را دليل موفق نبودن ميدانند و براي اين حرفشان قراردادهاي چندده ميلياردي تيمهاي عربي را مثال ميزنند و اين در شرايطي است که در ايران هم بازيکنان ايراني با قراردادهاي ميلياردي که ميبندند، پول زيادي نسبت به خيلي از باشگاههاي اروپايي و عربي دريافت ميکنند. به نظر ميرسد مطرح کردن مسائل مالي بيشتر از جانب مربيان و مديراني است که در اين فوتبالی که نظارتي بر آن نيست، به دنبال سهم بيشتري از بيتالمال هستند.
در اين شرايط تا برطرف شدن چنين موانعي، انتظار قهرماني از باشگاههاي ايراني در آسيا، انتظاري عبث و بيهوده و حتي زيادهخواهانه است و تنها با حرکت به سمت تيمداري شفاف و حرفهاي ميتوان اميدوار بود که طلسم باشگاههاي ايران در آسيا شکسته شود.
نظر شما