به نظر نمیرسد که روزهایی پرمشغله و پرهیجان در مجمع عمومی سازمان ملل و لفاظیهای بیمنطق و بیپایه ترامپ، موجب تغییر عمدهای در روندهای موجود و خطمشی طرفهای ذیربط در ارتباط با برجام شده باشد. هرچند نفس حمایت همه کشورها از برجام و انزوای آمریکا در این مورد تحول مهمی است. بااینحال به نظر میرسد گزینهای که نیکی هیلی در سخنرانیاش در پنجم سپتامبر در مؤسسه اینترپرایس مطرح کرد، همچنان در دستور کار دولت ترامپ قرار دارد و او مایل است که در اعلام نظر بعدی درباره پایبندی ایران، بهطور کلی اتخاذ تصمیم را بر عهده کنگره بگذارد. برجستهترشدن و جدیترشدن این خط مشی و تعهد بیشتر ترامپ به انجام کاری در ارتباط با برجام، شاید تنها نتیجه روزهای پرهیجان مجمع باشد. هرچند که این الزاما به معنی خروج آمریکا از برجام نیست. نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل، یک روز بعد از سخنرانی ترامپ در مجمع عمومی گفت: «اگرچه ترامپ برجام را دوست ندارد، اما سخنرانی او به معنی این نیست که واشنگتن از این توافق خارج خواهد شد».
از طرفی گفتههای مقامات آمریکایی این احتمال را قویتر کرد که ترامپ در نامه احتمالی خود به کنگره درباره برجام در ١٥ یا ١٦ اکتبر، به موضوع پایبندی یا عدم پایبندی ایران نپردازد و با استفاده از گزینه موجود در قانون INARA، صرفا اعلام کند که «تعلیق تحریمها... برای منافع امنیت ملی ایالات متحده» حیاتی نیست. اشاره تیلرسون در مصاحبهاش بعد از نشست کمیسیون مشترک برجام در سطح وزرا به اين است كه: «ترامپ بهطور جدی در برابر این سؤال قرار دارد که آیا برجام همچنان در خدمت منافع مردم آمریکاست یا خیر؟» میتواند تقویتکننده این نظر باشد. روند دیگری که در جریان نشست مجمع عمومی و حواشی آن برجستهتر شد، تلاش دولت ترامپ برای ایجاد اهرم فشاری از برجام برای پرداختن به دیگر مسائل بود.
«مک مستر» در مصاحبهای با CBS گفت: تصمیم ترامپ درباره برجام بخشی از تجدید ساختار کلیتر سیاست آمریکا درباره ایران خواهد بود که تاکنون تماما بر مذاکره درباره این توافق و دفاع از آن قرار داشته؛ به زیان مسائل دیگر شامل کمک به حزبالله و...» او گفت: «تصمیم درباره برجام بهعنوان جزئی از استراتژی عمومی با هدف پرداختن به رفتار ایران و اولویتدادن به منافع حیاتی آمریکا خواهد بود». تیلرسون نیز در همان مصاحبه ضمن اذعان به اینکه ایران «از نظر تکنیکی به برجام پایبند بوده»، به ادعای ترامپ مبنی بر عدم رعایت روح برجام از سوی ایران اشاره کرد و برای اولین بار توضیحات بیشتری دراینباره داد. از جمله اینکه او مدعی پرداختن به «انتظاراتی در مقدمه توافق» شد که باید از سوی طرفهای مذاکرهکننده محقق و در این صورت ثبات و صلح بیشتر در منطقه حاصل میشد. به ادعای او «مسئله واقعی» این است که بعد از نیل به این توافق ما شاهد چنین تحولی نبودهایم و به دلیل حمایت ایران از بشار اسد و... ما از تحققنیافتن این انتظارات و در نتیجه پایبندنبودن ایران به روح برجام سخن میگوییم. این اظهارات تیلرسون کاملا بیپایه است. عبارتی در مقدمه برجام مبنی بر اینکه طرفهای مذاکرهکننده پیشبینی میکنند که توافق حاصله بتواند «به نحو مثبتی به صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی کمک کند»، به هیچ روی نمیتواند توجیهکننده ادعای آمریکا مبنی بر نقض روح برجام باشد. روند دیگری که در هفته گذشته برجستهتر شد، تلاشهای امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، برای یافتن راهی میانه برای تأمین خواستههای ترامپ است.
او در جریان حضورش در سازمان ملل همچنان خطی را که در ٢٩ آگوست مطرح کرده بود، پی گرفت و از جمله در مصاحبهای که در نیویورک داشت، گفت: «آیا این توافق کافی است؟ نه، نیست»، و دلیل آن را «سیر تحول در شرایط منطقهای و فشار فزایندهای که ایران بر منطقه وارد میکند... و افزایش فعالیتهای ایران در ارتباط با موشکهای بالستیک بعد از برجام» دانست. در همین رابطه، اظهارات موگرینی نیز در مصاحبه بعد از نشست وزرای خارجه شایانتوجه است. او ضمن تأکید بر اینکه اتحادیه اروپا به برجام متعهد است، اضافه کرد که «شکایتهای آمریکا درباره فعالیتهای غیرهستهای مسئلهساز ایران باید در چارچوب دیگری مورد بحث قرار گیرد».روابط ترامپ با لندن و برلین چندان خوب نیست. ترامپ در چند نوبت و با هدف توجیه سیاستهای مهاجرتی خود، در چند تويیت در رابطه با حوادث تروریستی در انگلیس و در آخرین مورد متهمکردن اسکاتلندیارد به اینکه عامل آخرین اقدام تروریستی در لندن را تحت نظر داشته، موجب رنجش دولت انگلیس شد.
ابراز علنی ناخشنودی «ترزا می» دراینباره آخر و نیز انتقاد او از موضع ترامپ درباره حوادث «شارلوتزویل» از نشانههای وجود مشکل در روابط دو کشور است. روابط مرکل نیز با ترامپ از زمان نشست گروه ٧ و نظرات منفی ترامپ درباره ناتو سرد شد و همچنان سرد ماند. او امیدوار است که در ارتباط با طیفی از موضوعات ازجمله برجام و موافقتنامه تغییر آب و هوا بتواند نظرات ترامپ را تعدیل کند. در ابعادی وسیعتر، اروپا نگران این است که ادامه روابط ضعیف بین دو سوی آتلانتیک موجب تقویت مواضع روسیه و دشوارترشدن حل بحرانهایی مانند بحران کره و بحرانهای خاورمیانه شود. از طرفی، همین اظهارات مکرون درباره سیاستهای منطقهای ایران و مذاکره درباره برنامه موشکی ایران و برنامه هستهای ایران بعد از اتمام دوره برجام میتواند موجب امیدواری ترامپ به گرفتن امتیازاتی شود. در مجموع باید در نظر داشت که الگوی رفتاری ترامپ گویای تصور او مبنی بر لزوم داشتن اهرم فشار و ورود به هر موضوع با تهدید و سروصدای بسیار به قصد مرعوبکردن طرف مقابل است. بااینحال در موارد بسیاری او نهایتا کوتاه آمده و به موضعی میانه بسنده کرده است. اگر چه درباره برجام هم ممکن است غیر از این نباشد.
نظر شما