شناسهٔ خبر: 20520603 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

پایبندی به سنت- پذیرش دگرگونی‌های نوین

موش‌ها و میکروب‌ها!

صاحب‌خبر -

ایرانیان در دو سده اخیر در زندگی روزمره خویش همواره در میانه یک دوگانه «پایبندی به سنت- پذیرش دگرگونی‌های نوین» گویی ایستاده بوده‌اند. این مسأله نه‌تنها در گستره کنش‌ها و واکنش‌های بزرگ زندگی و جامعه که در ریزترین پدیده‌ها و مسائل زندگی روزمره نیز خود را نمایانده است؛ تا آنجا که مسیر اثر و رد آن را حتی تا پستوی خانه‌ها نیز می‌توان جست. عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه» روایتی از زندگی روزمره در خانه پدری ارایه می‌دهد که در خود نشانه‌هایی از دگرگونی در باورهای سنتی را در ریزترین کنش‌های آدم‌ها در زندگی به نمایش می‌گذارد. وی می‌نویسد: «در خانه ما در گوشه انبار ... ديگ‌ها را كه بزرگتر آنها ده‌مني و كوچكتر آنها نيم‌مني بود، بروي هم چيده و مثل عمارت‌سازي چيني‌ها مخروطي پره‌پره‌دار از آن ساخته بودند. همچنين در گوشه ديگر سيني‌ها و مجموعه‌هاي بزرگ مسي بديوار تكيه داده، شكل سيلندر از آن تشكيل شده بود. اينها غير از مجموعه‌هایي بود كه در تغارها و تاپوها و خمره‌هاي محتوي بنشن و آرد و روغن و برنج و ساير مواد خواربار گذاشته شده بود. زيرا اگر در اين ظرف‌ها باز ميماند، موش بداخله آنها نفوذ مي‌كرد و گذشته از خوردن دانه، خرابي و كثافت‌كاري بار مي‌آورد و معروف بود كه دهن‌خورده موش فراموشي مي‌آورد. پاك‌كردن اين دانه‌ها به‌خصوص برنج و جداكردن فضولات اين حيوان يكي از كارهاي خيلي دقيق آشپزها بود. زيرا خيلي اتفاق افتاده بود كه در حين كشيدن پلو، لاي آن يك دانه فضله موش ديده و بحكم طهارت و نجاست شرعي، ديگ پلو را در چاه آشپزخانه خالي كرده و تمام اثاثيه‌اي كه احتمال تلاقي با اين پلو و برنج خيس‌كرده آن مي‌دادند، همه را كُر گرفته بودند. صحيح است كه در آن دوره معتقد بميكروب نبوده‌اند ولي در ميكرب‌هاي شرعي اينقدر دقت مي‌كردند. آشپزهاي آن دوره چون مردمان متديني بودند و مسئوليت شرعي خورد دادن چيز نجس و انتشار نجاست (ميكروب شرعي) را مي‌دانستند، پيه توبيخ و ملامت حتي پرخاش و شايد در پاره‌اي از خانه‌ها كتك‌كاري را هم ببدن خود مي‌ماليدند و ديده‌شدن فضله موش را در غذا اعلام و تطهير تمام ظروف آلوده با اين غذا يا ميكروب شرعي را عهده مي‌كردند.» این تاریخ‌نگار و کارگزار دولتی در روزگاران قاجار و پهلوی سپس به آشنایی مردم با دانش‌های نوین و تأثیر آن در زندگی اشاره می‌کند: «گويا از روزي كه پاي ميكروب طبي باين كشور وا شده است، موش‌ها قرار گذاشته‌اند ديگر از اين دسته‌گل‌ها آب ندهند. زيرا من بيست سي‌ سال است از اين قماش اعلام از آشپزها نشنيده‌ام حتي اگر دست خون‌آلود آنها در ضمن پاك‌كردن سبزي طرف توجه شود،‌ هزار قسم حضرت عباس مي‌خورند كه مواظب بوده‌اند و دست آنها آلوده به‌ سبزي نشده است.» مستوفی اما بر این باور است که با وجود پیشرفت‌های تمدن بشری، باورهای اخلاقی هیچگاه جایگزینی نخواهند یافت «بلي! تا ايمان در بشر حكمفرما نباشد، بهيچ كارش اعتماد نيست. در آنروزگار آشپز را كه باصطلاح زمان طهارت تقوي نداشت يا بقول امروز معتقد بميكروب نبود، نگاه نمي‌داشتند.»

 

نظر شما