شناسهٔ خبر: 20412746 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

ناگفته‌هایی از روابط تهران و دوشنبه و مذاکرات صلح تاجیکستان

بخش پنجم و پایانی

صاحب‌خبر -
 

پشتیبانی شما نقش کلیدی درموفقیت این عملیات داشت وما ازحمایت‌های شما از نماینده مان آقای نیکلاس بورسینگر صمیمانه سپاسگزاریم.
درزمانی‌که این نامه به رشته تحریر می‌‌آید، شادمانیم که در نتیجه فعالیت مشترک کنشگران انسان دوست، که شما از جمله برجستگان آنها هستید، بیش از ۵۰ نفر آزاد شده اند.ما همچنین امیدواریم تا آزادی تمامی بازداشت شدگان امکان بازدیدهای مرتب از آنها را داشته باشیم‎.
متعاقب مبادله اسرا و زندانیان در خاروق، به ترتیب دور مشورتی در مسکو، ملاقات سران (آقای رحمان و استاد نوری) در کابل، دور چهارم مذاکرات در آلماتی، ملاقات سران در تهران، ملاقات غیر حضوری سران در دوشنبه و کابل، مذاکرات دور پنجم در عشق آباد در سه‌مرحله، ملاقات فرماندهان نظامی در غرم تاجیکستان، ملاقات سران (مرحله مقدماتی معاونین هیات‌های مذاکره کننده در تهران، مرحله دوم آمادگی در شمال افغانستان با حضور سران، مرحله سوم در مسکو، دور ششم مذاکرات در تهران، ملاقات سران در مشهد، دور هفتم در مسکو و ملاقات سران در بیشکک انجام گرفت که در همه این موارد جمهوری اسلامی ایران و بنده به عنوان سفیر به نقش سازنده و میانجیگری دلسوزانه خود ادامه دادیم‏‎.پس از دیدار تعیین کننده استاد نوری و آقای رحمان در بهمن ۱۳۷۶ (فوریه ۱۹۹۷) در مشهد که در شرایطی صورت گرفت که طالبان در افغانستان به شمال پیشروی کرده و نیروهای وابسته به ربانی را شکست داده بودند، نیرو‌های افراطی روند مذاکرات صلح را مغایر تعالیم اسلام اعلام کرده و آن را سازش با کفار! می‌دانستند تا جایی که استاد نوری را مرتد اعلام داشتند.اما در چنین شرایطی نیز استاد نوری به روش اعتدال و حفظ منافع ملی‌تاجیکستان پایبند ماند تا مذاکرات به نتیجه رسید.(۲۷)
در مذاکرات دور هشتم تهران علاوه بر امضای سند ضمانت اجرای موافقت نامه‌های صلح، اعلامیه‌ای تحت عنوان اعلامیه تهران نیز به امضای طلبک نظراف وزیر خارجه (و رئیس هیات مذاکره کننده دولت)، اکبر توره جان زاده معاون اتحادیه اپوزیسیون تاجیک وگرد مرم نماینده دبیر کلّ سازمان ملل رسید که درآن نقش ویژه جمهوری اسلامی ایران در روند مذاکرات صلح را مورد تمجید و تکریم قرار دادند. در این اعلامیه با ذکر اهمیت ملاقات آقای رحمان رئیس‌جمهور و استاد نوری رهبر اتحادیه مخالفین تاجیک که در ژوییه ۱۹۹۵ در تهران و فوریه ۱۹۹۷ (به ابتکار مرحوم آیت الله‌هاشمی‌ رفسنجانی‌) صورت گرفت به عنوان ملاقات‌های تعیین کننده در روند صلح نام برده شدند. درادامه موافقتنامه ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۴درباره آتش بس در منازعه تاجیکان و موافقت ۱۳ژانویه ۱۹۹۷درباره مهاجرین نظامی که در تهران به امضا رسید و موافقتنامه معروف به سند ضمانت صلح را از جمله مراحل حساس روند صلح دانستند‎.
امضای سند ضمانت صلح در تهران آخرین مرحله از روند مذاکرات صلح محسوب می‌شود اما به دلیل رسمیت بخشیدن به اجرای موافقت نامه صلح، شورای امنیت سازمان ملل مقرر داشت طرفین منازعه طی‌مراسمی در مسکو سند جامعی را که در آن تمامی موافقت نامه‌های حاصله در روند مذاکرات صلح آورده شده است را امضا کنند‏‎. قرارداد عمومی‌در باره صلح و رضایت عمومی‌در ۲۷ ژوئن ۱۹۹۷ (۷ تیر ۱۳۷۶) طی مراسمی در مسکو به امضای امامعلی رحمان رئیس‌جمهور و سید عبدالله نوری رهبر اتحادیه مخالفین تاجیکستان رسید. در این مراسم بوریس یلتسین رئیس‌جمهور روسیه، علی‌اکبر ولایتی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، پریماکف وزیر خارجه روسیه، عزالدین عراقی دبیر کلّ سازمان کنفرانس اسلامی و مقامات بلند پایه دیگر کشور‌های ناظر صلح تاجیکستان شرکت داشتند‏‎.‎ با امضای موافقتنامه عمومی‌صلح، به طور رسمی‌خاتمه دوران مذاکرات صلح اعلام و دورا ن مربوط به اجرای موافقت نامه‌های صلح آغاز شد. اجرای موافقت نامه‌های صلح با تشکیل اولین جلسه کمیسیون آشتی‌ملی‌بر اساس نظامنامه آن که در ملاقات مشهد تدوین شده بود، به ریاست آقای نوری در مسکو تشکیل و سند مربوط به قانون عفو شرکت کنندگان در جنگ داخلی‌را به تصویب رساند و مقرر شد جلسه بعدی کمیسیون در شهر دوشنبه تشکیل شود.(۲۸)
در ۲۵ تیر۱۳۷۶ (۱۶ ژوئیه ۱۹۹۷) اولین جلسه گروه تماس با شرکت سفرای مقیم کشور‌های ضامن صلح در شهر دوشنبه تشکیل شد(۲۹) و بدین طریق دوره جدیدی در روند صلح سازی در تاجیکستان آغاز شد.
(‎چگونگی اجرای سازشنامه صلح از سوی طرفین متعاهدین و اختلاف نظرهای بوجود آمده در مقاله دیگری مورد بررسی قرار می‌گیرد‎).
در دهمین سالگرد مراسم امضای سازشنامه صلح (ژوئن ۲۰۰۷)، رئیس‌جمهور تاجیکستان از چند نفر که در موفقیت مذاکرات سهیم بودند سپاسگزاری و به آنها نشان دوستی اعطا کرد که دکتر ولایتی وزیر خارجه وقت و بنده به عنوان نخستین سفیر جمهوری اسلامی ایران جزو آنها بودیم‏‎.
‎***‎
بی‌مناسبت نیست که در اینجا به دیدگا‌های هیات‌های مذاکره کننده دولتی و اپوزیسیون تاجیک درباره نقش جمهوری اسلامی ایران و سفیر اشاره کنیم‎:
دکتر ابراهیم عثمانوف، استاد دانشگاه و رئیس کمیته فرهنگ و روابط بین‌الملل سابق مجلس عالی‌که معاونت هیات دولتی مذاکرات صلح بین تاجیکان را به عهده داشت در مقاله‌ای تحت عنوان «شادی شریک و غم شریک ما» که با الفبای تاجیکی «سریلیک» در تاجیکستان در کتاب «سفیر کبیر» چاپ و نویسه گردانی شده آن درروزنامه اطلاعات منتشر شده، از جمله می‌‌نویسد‎:
« …. پانزده روزی که در ایران گفت و شنید داشتیم از راستی‌باید اقرار کنم که کار چندان پیش نمی‌‌رفت، زیرا هنوز نااعتمادی در نهاد طرف‌ها سخت احساس می‌‌شد. شبستری چون مرغ پا سوخته‌ای به نظر می‌‌رسید که گاهی نزد ما می‌‌آمد و گاهی نزد نمایندگان اپوزیسیون می‌‌رفت و کوشا بود تا اقلا ذره‌ای دیدگاه‌ها را به هم نزدیک سازدو قلب‌ها را حرارت بخشد. مصلحت می‌‌داد. در مشکلات به یاری می‌‌شتافت و تلاش می‌‌کرد کمبودی نداشته باشیم و خود را در ایران غریب و بیگانه نیابیم. معتقدم که دل ‌وی بیش از حاضران به ما می‌‌سوخت و کمتر از ما از آینده آشتی ‌ملی ‌تاجیکان نگران نبود. زیرا در تاجیکستان زیسته و تاجیک شده و گویا در سیاست بی‌طرفی‌ ظاهر می‌‌نمود اما در اصل از تاجیکستان حمایت می‌‌نمود…‏
‏….تلاش‌ها و دلگرمی‌‌های سفیر ارجمند را من بارها در عشق آباد، آلماتی، مسکوو دوشنبه دیده‌ام و پی‌برده ام که در موفقیت مثل ما شادی می‌‌کند و در شکست مذاکرات همچو ما غم می‌خورد. مشاهده نموده‌ام که بسا با حساسیت مبادرت می‌‌ورزد تا تارهای نازک مناسبت بین طرف‌های مذاکره کننده گسسته نشود. کمترین کاهش فرهنگ احترام از سوی طرف‌ها او را به تک و دو (تکاپو) می‌‌انداخت و بهانه‌ای برای صحبت‌های غیر رسمی‌پیدا می‌‌کرد. بارها احساس نمودم که در تنگترین و سخت‌ترین لحظه‌ها با سران دولت تاجیکستان و نمایندگان سازمان ملل با اصرار ملاقات می‌‌کند و ایشان را برای واکردن گره کار متقاعد می‌‌سازد.او در گفت و شنود‌ها موقع و نفوذی بیشتر از نماینده کشور ناظر داشت، موقع و نفوذ غمخوارانه،برادرانه و دوستانه…..‏
سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶) ما در ایران چهار ملاقات گوناگون سطح هیأت‌های مذکرات داشتیم. دشوار‌ترین این مذاکرات دوری بود که در ماه آوریل برگزار شد. کار هیچ پیش نمی‌رفت. حتی پشت میز گفت‌وشنید هم کم می‌‌نشستیم. در این ایام استاد شبستری پس از پایان ماموریت دیپلماتیک در تاجیکستان به وطن بازگشته و مسئولیت دیگر داشت ولی‌همه روز همراه ما بود و مانند ما از نا کار آمدی (عدم پیشرفت) کار رنج می‌‌برد…………‏
‏…….بار دیگر مذاکرات با بن بست روبرو شده بود. به مانند دوره‌های قبلی‌، استاد شبستری باز هم ابتکار عمل به خرج داد و به بهانه صرف شام، روسای هیأت‌های مذاکره کننده و نماینده دبیر کلّ را در خانه شخصی‌خود در محیط دوستانه به بهانه صرف شام دورهم جمع نمود که این جمع و صحبت‌ها و درد دل‌‌های غیر رسمی‌طرفین سبب تلطیف جو حکم بر مذاکرات و شکست بن بست گردید. ‏
ماه می‌۱۹۹۷ ما در تهران پروتکل حمایت دهندگان صلح تاجیکستان را امضا کردیم. در این نشست استاد شبستری نیز حضور داشت. من در چشمان او درخشش اشک شادی را احساس کردم. زیرا از این پروتکل هویدا بود که جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به صلح تاجیکستان چه نقش برازنده و سازنده دارد. این پروتکل نتیجه دیدار رئیس‌جمهور تاجیکستان با سران دولت ایران و نتیجه استقبال گرم و مهمان نوازی عالی کشور همزبان و همفرهنگ از اشتراک داران مذاکره صلح و دلیل تلاش‌های پیگیرانه استاد شبستری جهت تحکیم و تقویت پیوند برادران تاجیکش بود. نام استاد شبستری با تاریخ تاجیکستان عجین شده و مردم کشور ما خدمات صادقانه و فداکاری استاد را هرگز فراموش نخواهند کرد. توفیق همیشه یارش باد.»
رئیس هیأت مذاکره کننده از طرف مخالفین نیز در باره نقش جمهوری اسلامی ایران نظر مشابهی دارد:‏
‏«رهبرهیأت مذاکره کننده مخالفان سابق تاجیک، نقش جمهوری اسلامی ایران را در کسب صلح تاجیکستان که به ۵ سال جنگ داخلی این کشور خاتمه داد، اساسی و سازنده دانست.»
به گزارش رادیو تاجیکی، حاج اکبر توره‌جان‌زاده که به مناسبت پانزدهمین سالگرد امضای سازشنامه صلح میان دولت و مخالفان سابق تاجیک صحبت می‌کرد افزود، اگر از روی درصد به نقش کشورهای دیگر در سازش بها دهیم سهم جمهوری اسلامی ایران ۸۰ درصد است.‏ این سیاستمدار برجسته تاجیک که در زمان شوروی قاضی مسلمانان تاجیکستان بود و پس از امضای سازشنامه صلح عهده دار سمت معاون اول نخست وزیر و عضو مجلس ملی تاجیکستان بود، در روند مذاکرات صلح رهبر هیأت مذاکره مخالفان بود. ‏حاج اکبر توره جان زاده تصریح کرد مقامات عالی جمهوری اسلامی ایران، از شخص مقام معظم رهبری تا دیگر مسئولان ایرانی، از جمله علی اشرف مجتهد شبستری ـ نخستین سفیر ایران در دوشنبه- تلاش‌های سازنده‌ای برای تحقق صلح تاجیکستان داشتند، که حتی روسیه به عنوان یکی از میانجیان صلح تاجیکستان به حد ایران تلاش نمی‌کرد.» ‏
آقای توره‌جان‌زده (که رهبری هیأت اپوزیسیون در مذاکرات را با درایت و کیاست‌ به عهده داشت) در مصاحبه دیگری تصریح کرد که شبستری برای به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح تاجیکان، اعتبار سیاسی خود را به مخاطره انداخته بود‏‎.‎ مردم و ضیائیان [روشنفکران] تاجیکستان نیز جملگی معتقدند که بدون نقش سازنده ایران، تحقق‌صلح در تاجیکستان میسر نمی‌شد. بایمراد شریف اف رئیس دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه تربیت معلم تاجیکستان با اشاره به نقش ایران در استقرار صلح و ثبات در تاجیکستان گفت: اگر نقش کلیدی و مهم این کشور دوست و شریک استراتژیک نبود، تاجیکستان امروز وضعیتی به مراتب بدتر از افغانستان داشت. وی افزود: در کنار ایران، روسیه نیز نقش مهمی برای استقلال «تاجیکستان» ایفا کرد و در مجموع این دو کشور باعث کنار هم آمدن گروه‌های متخاصم، پذیرش صلح و درنتیجه وحدت ملی «تاجیکستان» در ۲۷ ژوئن ۱۹۹۷شدند.‏
‏ ‏وی با یادآوری خاطرات جنگ‌های داخلی «تاجیکستان» در سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷ گفت: این دو کشور از سال ۱۹۹۳برای استقرار صلح در «تاجیکستان» زمینه برگزاری مذاکرات گروه‌های متخاصم تاجیک را در تهران و مسکو فراهم کردند.این استاد دانشگاه ملی «تاجیکستان» گفت: امضای این سند، به اتحاد مناطق مختلف «تاجیکستان» منجر و یک دولت واحد در منطقه آسیای میانه پایه‌گذاری شد و در سال‌های پس از استقلال، کشور به موقعیت تثبیت شده‌ای رسید و کارهایی که در این مدت برای توسعه و پایداری کشور انجام شد، در دوران سلطه ۷۴ ساله نظام کمونیستی در کشور انجام نشده بود.
‏***‏
در ربع قرن گذشته تحولات بزرگی‌در صحنه داخلی‌تاجیکستان اتفاق افتاده که با روابط دو کشور ارتباط تنگاتنگی داشته است. دوران سفارت نگارنده (به‌جز چند ماه اول،‌ دی‌ماه ۱۳۷۰ تا اردیبهشت ۱۳۷۱)، متاسفانه مصادف با روز‌های جنگ داخلی‌بود که خسارت جانی و مالی‌بسیاری به‌بار آورد که هنوز این کشور از عواقب آن رنج می‌‌برد.(علل بروزجنگ برادرکش در تاجیکستان شرح مفصلی می‌خواهد که امیدوارم در فرصت دیگری به آن بپردازم.) ‏
ناظران و تحلیلگران آگاه معتقدند حتی جنگ برادرکش اوائل استقلال تاجیکستان نیز نتیجه توطئه‌های خائنانه دشمنان و اغواگران بود و همانطوری که ذکرشد رئیس‌جمهور محترم تاجیکستان در مناسبت‌های مختلف به این نکته اشاره داشته است. ‏
بنده که در آن روز‌های جنگ به عنوان برادر و شریک درد و رنج تاجیکان، به‌خوبی شاهد بودم که علاوه بر نیروها و اقوام منطقه‌ای که در زمان صدر‌الدین عینی هم توطئه می‌‌کردند، دشمنان مردم فارس و تاجیک (که از هزاران کیلو متر دورتر آمده بودند) چگونه برای جدایی افکندن بین ایران و تاجیکستان توطئه می‌‌کردند. دسیسه‌ها و اغواگری‌ها تا جایی پیش رفته بود که به ایران اتهام ارسال سلاح به تاجیکستان را می‌زدند و این در حالی‌است که مرزمشترکی بین دوکشورنیست ودرآن روزگار تمامی مرز‌های زمینی‌و هوایی توسط ارتش روسیه محافظت می‌شد!
شوربختانه در سال‌های اخیرنیز اغواگران و دشمنان نزدیکی‌دو ملت به طرق مختلفی توطئه می‌کنند. ازجمله، در این اواخر بحث شیعه و سنی مطرح می‌شود جالب این است که عمال و مباشران مطرح کنندگان این مسائل با صرف هزینه‌های هنگفت به‌دنبال تبلیغ وهابی گری و سلفی گری و جذب نیرو برای نیرو‌های افراطی اسلامی از بین جوانان آسیای میانه و ایران هستند.‏
در سال ۲۰۰۹ در سفری که به تاجیکستان داشتم در هواپیما جوانی تاجیک پیش من آمد و اظهار داشت چند سال پیش در یکی‌ از مدارس مذهبی‌ اهل سنت ایران درس خوانده و در مراجعت به دیهه (روستای) خودش متوجه شده که برخی‌ از مردم او را کافر! می‌‌دانند. با پرس و جو از خانواده و دوستانش معلوم شده که چند ماه جلو‌تر از او جوان دیگری بادیدگاه‌های تنداسلامی که در یکی‌ ازمدارس دینی پاکستان (که توسط یک کشورعربی تامین مالی می‌شود) درس خوانده، مراجعت و شایع کرده آنهایی که در ایران درس دینی می‌‌خوانند «کافر» هستند! این جوان می‌‌گفت از ترس جان خود نه در آن روستا و نه در جای دیگر به تبلیغ دینی نپرداخته و برای امرار معاش به کار خرید و فروش مواد غذایی مشغول شده است‏‎.‎
چهارسال پیش (که هنوز سخنی از داعش در میان نبود) در ۱۴ آذر ۱۳۹۲در مصاحبه‌ای با روزنامه «تاجیکستان» گفتم: «… خطر آسیای میانه را تهدید می‌کند.این منطقه در وضعیتی قرار دارد که میتواند آن را عاقبت‌های ناگوار در انتظار آن باشد. نیروهای تند رویی هستند که در این منطقه بعضی‌جا‌ها را هدف قرار داده‌اند و کشور‌های خارجی‌به آنها کمک می‌‌رسانند. البته این هدف‌ها را توسط جوانان عملی‌می‌‌سازند زیرا جوانان قابل تحریف هستند. ‏
دربخش دیگری از مصاحبه مذکورآمده است:‏
‏….. شما با افغانستان همسایه هستید متاسفانه گروه‌هایی خودسر که از دولت کرزی جدا هستند می‌‌توانند کار‌هایی انجام دهند با تاثیر زیاد منفی‌به کشور‌های آسیای میانه، گروه‌های تندرویی هستند که برایشان پول از کشور‌های دیگر می‌رسد و آنها چنین افرادی را تربیت می‌‌کنند که عملشان خلاف دین اسلام است. اینگونه اشخاص از راه قاچاق می‌‌روند و دوباره به تاجیکستان برمی‌گردند. اگر ما خودمان پاسخ به نیاز‌ها ودغدغه‌های جوانانمان را پیدا نکنیم دیگران می‌‌آیند و فکر آنها را می‌دزدند و عاقبت آنها را برای کارهای تروریستی می‌‌برند و امکاناتی در اختیارشان می‌‌گذارند که باعث ناآرام شدن منطقه می‌شود….. راه مبارزه با این تندروی‌ها زدن و به حبس گرفتن و کشتن نیست، راه اساسی‌ مبارزه فرهنگی‌ و جلوگیری از ایزوله شدن جوانها و افتادن آنها در مسیر‌های انحرافی است وگرنه تروریست‌ها طعمه‌های خود را خواهند یافت و ایدئولوژی‌های افراطی به حیات خود ادامه خواهند داد.
آمریکا در اندیشه بود که اگر به عراق و افغانستان حمله کند مساله حل خواهد شد اما حالا چه شد؟
قبل از حمله آمریکا شاید یک کشورمکان اکسترمیسم (تندروی) بود، اما حالا افراط گرایی تمامی دنیا را فرا گرفته و هیچ کس امنیت ندارد. ما باید بدانیم که راه مبارزه با اکسترمیسم از بین بردن جهالت است، نه از بین بردن خود تروریسم. تروریست‌ها که کشته شوند باز تروریست‌های دیگر جانشین می‌‌شوند.‏‎ ‎باید راه جهالت را ببندیم. جوانان ما باید با عقلانیت و اعتدال حاکم بر جامعه امکان یابند تا بدانند که دینشان، مملکتشان و فرهنگ ملیشان چیست تا تحت تاثیر فریب بیگانگان و بدخواهان قرار نگیرند».
بعد‌ها که داعش در عراق اعلام موجودیت کرد، عده زیادی از جوانان آسیای میانه و دیگر کشور‌ها به آن پیوستند. فراموش نمی‌‌کنم در اکتبر ۲۰۱۴ وقتی ‌در بزرگداشت جامی در دوشنبه شرکت داشتم، رئیس‌جمهور تاجیکستان سخنرانی‌افتتاحیه بسیار مهم خود در باره جامی‌ را در میانه قطع کرد و با نگرانی گفت که متاسفانه خبر رسیده بیش از دویست جوان تاجیک در صف نیروهای داعش هستند. (بعد‌ها این تعداد افزایش یافت). البته دولت تاجیکستان اقدامات زیادی برای مبارزه با گروه‌های تندرو و همچنین آگاه نمودن جوانان تاجیک از خطر این گروه‌ها به عمل می‌‌آورد و توفیقاتی هم به دست آورده است.‏
در آن روزها از یکی‌از سفرای غربی شنیدم که می‌گفت: «سفیر یک کشورعربی‌آشکارا وگستاخانه با صرف میلیونها دلار به دنبال ترویج سلفی گری و وهابی گری در آسیای میانه است». همان کشوری که شهروندانش در حادثه ۱۱ سپتامبر دست داشتند و به گزارش چند روز پیش بی بی سی،» سردمدار ترویج افراط‌گرایی در بریتانیا است. )‏‎ ‎
امروز هیچ نقطه‌ای در جهان از خطر حملات تروریستی در امان نیست. تروریسم کور که ناشی‌از نفرت تروریست‌ها از پیروان دیگر ادیان و مذاهب بوده و عملیات فاجعه بار آنها با پشتیبانی‌آشکار و نهان برخی‌از حکومت‌ها صورت می‌گیرد، اخیراً در تهران نیز قربانی گرفته است. با توجه به اینکه ادامه موجودیت گروه‌هایی مانند داعش برای صلح جهان خطرناک است، قطعاً باید شریان‌های حیات این گونه گروه‌ها قطع شود. در این راه عزم بین‌المللی الزامی است واین مهم از سوی آقای امامعلی رحمان و دکتر روحانی در فرصت‌های مختلف مورد تاکید قرار گرفته است.‏
امامعلی رحمان در پیام تسلیت خود به روحانی ضمن تسلیت و محکوم نمودن اعمال تروریستی، ضرورت تاخیر ناپذیر تقویت مبارزه بی‌امان و جمعی را با همه گونه مظاهر تروریسم و افراط گرایی مجدداً تاکید کرد.
دکتر روحانی نیز که از اولین روز‌های ریاست جمهوری اش موضوع «جهان عاری از خشونت و افراط‌گرایی» را مطرح کرده، در پیام خود در پی‌اقدامات تروریستی ۱۷ خرداد تهران، گفت:‏
‏«… بی‌تردید حوادث تروریستی امروز تهران، اراده ایران اسلامی در مبارزه با تروریسم منطقه ای، افراط و خشونت را بیش از پیش تقویت خواهد کرد. پیام ایران، مثل همیشه این است که تروریسم یک مشکل همگانی است و اتحاد برای مبارزه با افراط، خشونت و تروریسم با همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، مهمترین نیاز جامعه امروز جهانی است.»‏
با توجه به شکست‌های گروه‌های افراطی وهابی و سلفی در سوریه و عراق و بازگشت مخفی تروریست‌ها به کشورهای خود و خطر تشدید حملات انتحاری، بی تردید یکی از زمینه‌های همکاری دو کشور، تبادل اطلاعات و تجربیات در باره مقابله همه جانبه با این گروه‌ها و افراد تکفیری تروریستی می‌تواند باشد. ‏
مقاله را با بخشی از پیام چند روز قبل (۲۷ ژوئن ۲۰۱۷) رئیس‌جمهوری تاجیکستان به مناسبت روز وحدت ملی‌ به پایان می‌‌برم: «… اندیشه‌های متحد ساز افراد ملت با تشکل معنویت جامعه، پایداری امنیت جامعه و دولت و حفظ ارزش‌های فرهنگی‌ رابطه مستقیم دارد.در شرایط جهانی‌ شوی به حیات جامعه وارد شدن عنصر‌های فرهنگ بیگانه و وسعت گرفتن فعالیت هرگونه حرکت و سازمان‌های تند رو و ارتجاعی ما را وادار می‌‌سازد که به خاطر حفظ و گسترش ارزش‌های نیک‌ ملی‌ چاره‌های موثر اندیشیم. در چنین وضعیت ما را ضرور است که برای تربیت نسل‌های آگاه و بیدار تلاش نمائیم. آنها را در روحیه حفظ استقلالیت و آزادی به وایه رسانیم تا فرزندان ما در آینده برای حمایت منفعت‌های ملت و دولت صاحب اختیارمان آماده باشند. وحدت در صورتی بی‌ گزند و ابدی می‌‌ماند که هر یک شهروند کشور منفعت ملی‌ و دولتی را از همه منفعت‌های دیگر بالا گذارد، برای اتحاد ویگانگی جامعه تلاش نماید، به قدر سرزمین اجدادی خویش برسد و آن را چون مادر خود عزیز و مقدس شمرد…»

نظر شما