شناسهٔ خبر: 20089676 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شبکه‌خبر | لینک خبر

استحکام نظام اسلامی با خون شهدای هفتم تیر

انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تاریخ هفتم تیرماه ۱۳۶۰ منجر به شهادت آیت‌الله بهشتی دبیرکل حزب و ۷۲ تن از یاران امام شد.

صاحب‌خبر -
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از خبرگزاری تسنیم، حزب جمهوری اسلامی، جلسات هفتگی خود را یکشنبه‌ها برگزار می‌کرد. روز یکشنبه هفتم تیرماه 1360 نیز یکی از جلسات هفتگی حزب در دفتر مرکزی حزب واقع در سرچشمه تهران با حضور جمعی از اعضای حزب، نمایندگان مجلس و وزرای دولت برگزار شد. 
یک روز پس از سوء قصد به جان رهبر معظم انقلاب در ششم تیر ماه 1360 در ساعت 20 و 30 دقیقه، شامگاه روز یکشنبه هفتم تیر ماه 1360 جلسه‌ای در سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی واقع در خیابان سرچشمه تهران برگزار شد.
موضوع جلسه تورم و انتخابات ریاست جمهوری آینده بود. پس از تلاوت قرآن و اعلام برنامه، آیت‌الله سید محمد حسینی بهشتی سخنانش را به این شکل آغاز کرد:
«ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهره‌سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمی‌گیرند انتخاب شوند...»که در این لحظه دو بمب بسیار قوی در دفتر مرکزی حزب منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمتهایی از ساختمان فرو ریخت.
شیشه‌های ساختمانهای اطراف نیز کاملاً خرد شد. در نخستین ساعت پس از انفجار، صدها نفر از مردم تهران در خیابانهای اطراف دفتر مرکزی حزب اجتماع کردند و آمبولانس ها بی‌امان در رفت و آمد بودند. سقف بتونی دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار بمب به کلی فرو ریخته بود و ده‌ها نفر زیر آوار مدفون شده بودند. اکثر مجروحین و شهدا که به آمبولانسها حمل می‌شدند، غرق در خون بودند و به هیچ وجه شناخته نمی‌شدند.
حادثه هفتم تیر شش روز پس از عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری و یک ماه قبل از فرار وی و مسعود رجوی سرکرده سازمان مجاهدین خلق به فرانسه صورت گرفت، سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.
 
تشییع پیکرهای شهدا
دو روز بعد از فاجعه هفتم تیر، مردم برای تشییع شهدا، در میدان حسن آباد جمع شدند و به سوی بهشت زهرا به حرکت درآمدند. شهدا، یکی پس از دیگری بر روی دست‏های مردم به خاک سپرده می‏‌شدند و تا عصر آن روز، 28 تن از شهیدان دفن شدند و تشییع بقیه، از جمله شهید دکتر بهشتی، فردای آن روز با حضور پرشور مردم انجام شد.
 
در پی شهادت دکتر بهشتی و بارانش امام خمینی(ره) رهبر انقلاب اسلامی پیامی منتشر کردند. متن پثیام به این شرح بود:
بسم الله الرحمن الرحیمانا لله و انا الیه راجعون"
ملتی که برای اقامه عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابرقدرت و زیستن با استقلال و آزادی، قیام نموده است و به خود باکی راه نمی‌دهد که دست جنایت ابرقدرتها از آستین مشتی جنایتکار حرفه‌ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت رساند، مگر شهادت ارثی نیست که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می‌دانستند و در راه مکتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود، از آن پاسداری می‌کردند به ملت شهید پرور ما رسیده است، مگر عزت و شرف و ارزشهای انسانی گوهرهای گران‌بهایی نیستند که اسلام صالح این مکتب عمر خود و یاران خود را در راه حراست و نگهبانی از آن وقف نمودند.مگر ما پیروان پاکان سرباخته در راه هدف نیستیم که از شهادت عزیزان خود به دل تردیدی راه دهیم، مگر دشمن قدرت آن دارد که با جنایت خود مکارم و ارزشهای انسانی شهیدان عزیز ما را از آنان سلب کند، مگر دشمنان فضیلت می‌توانند جز این خرقه خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند. بگذار این ددمنشان که جز به (من) و ماهای خود نمی‌اندیشند (یاکلون کما تاکل الانعام)، عاشقان راه خدا را از بند طبیعت رهانده و به فضای آزاد جوار معشوق برسانند. ننگتان باد ای تفاله‌های شیطان، و عارتان باد ای خود فروختگان به جنایتکاران بین‌المللی که در سوراخها خزیده و در مقابل ملتی که در برابر ابرقدرتها برخاسته است به خرابکاریهای جاهلانه پرداخته‌اید، عیب بزرگ شما و هوادارانتان آن است که نه از اسلام و قدرت معنوی آن و نه از ملت مسلمان و انگیزه فداکاری او اطلاعی دارید.شما ملتی را که برای سقوط رژیم پلید پهلوی و رها شدن از اسارت شیطان بزرگ، ده‌ها جوان عزیز خود را فدا کرد و با شجاعت بی‌مانند ایستاد و خم به ابرو نیاورد نشناخته‌اید. شما ملتی را که معلولاتشان در تختهای بیمارستانها آرزوی شهادت می‌کنند و یاران را به شهادت دعوت می‌کنند، نشناخته‌اید. شما کوردلان با آنکه دیده‌اید با شهادت رساندن شخصیتهای بزرگ صفوف فداکاری در راه اسلام فشرده‌تر و عزم آنان مصم‌تر می‌شود، می‌خواهید با به شهادت رساندن عزیزانی چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمتهای ناجوانمردانه حمله کردید که آنها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاد و کوس رسوائی همه‌تان بر سر بازارها زده شد در سوراخها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده‌اید که به خیال خام خود ملت شهید پرور و فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمی‌دانید که در قاموس شهادت واژه وحشت نیست.اکنون اسلام به این شهیدان و شهیدپروران افتخار می‌کند و با سرافرازی همه مردم را دعوت به پایداری می‌نماید و ما مصمم هستیم که روزی رخش به بینیم و این جان که از اوست تسلیم وی کنیم.
ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بی‌گناه به‌ عدد شهدای کربلا از دست داد، ملت ایران سرافراز است که مردانی را به جامعه تقدیم می‌کند که خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرده بودند و دشمنان خلق، گروهی را شهید نمودند که برای مشورت در مصالح کشور گردهم آمده بودند، ملت عزیز، این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق، ‌گروهی را از خلق گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق بودند.
 
دیدگاه رهبر فرزانه انقلاب در مورد شهید بهشتی
"مقام معظم رهبری" در مورد حادثه هفتم تیر سال 1360 گفتند: "یک جمله درباره حادثه هفتم تیر عرض کنیم و آن این است که شاید از همه ابعاد متعددی که این حادثه داشت، این بُعد جالب‌تر باشد که این حادثه، نشان داد که ضربه‌های سهمگینی از این قبیل هم حتّی نمی‌تواند به استحکام بنای جمهوری اسلامی که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللی وارد کند. این حادثه، حادثه کوچکی نبود. چنین حادثه‌ای در هر نقطه دنیا کافی است برای فرو ریختن یک نظام. این همه اشخاص مؤثر، مهم، خوش فکرو مبارز به دست جنایتکار تروریستها در یک لحظه از بین بروند و نظام آن را تحمل کند و از آن، وسیله‌ای برای استحکام هر چه بیش تر خود به وجود بیاورد. این چیز شگفت آوری بود. این برکت حضور و ایمان مردم، به برکت استحکام ساخت درونی نظام اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همین طور خواهد بود."
 
عامل واقعه هفتم تیر چه کسی بود؟
در تحقیقات مشخص شد که این عمل وحشیانه توسط سازمان آمریکایی مجاهدین خلق تدارک دیده شده و یکی از افراد مؤثر در این جنایت فردی است به اسم «محمدرضا کلاهی صمدی» که مشخصات نامبرده به  شرح اعلام شد:
محمدرضا کلاهی فرزند حسن متولد 1338 دارنده شماره شناسنامه 1251، دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت ایران و دارای دیپلم ریاضی از دبیرستان بامداد واقع در خیابان جمهوری اسلامی، خیابان گلشن، که نامبرده در حین وقوع حادثه متواری شده است."
 
زندگینامه آیت الله دکتر شهید بهشتی از تولد تا شهادت
شهید سید محمدحسین بهشتی در دوم آبان 1307 هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان بود. وی از چهار سالگی به مکتب رفت و در اندک زمانی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را آموخت و با ورود به دبیرستان به دلیل علاقه به تحصیل علوم­دینی، مدرسه را رها و در سال 1321 وارد حوزه علمیه شد. به سال 1325 یعنی در هجدهمین بهار زندگی خود به قم عزیمت کرد و در کنار تحصیل علوم دینی، در سال 1327 موفق به دریافت دیپلم ادبی در امتحانات متفرقه شد. در همان سال، وارد دانشکده الهیات معقول و منقول شد و در سال 1330 با دریافت درجه لیسانس به قم بازگشت و در دبیرستان حکیم نظامی مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. در سال 1331 ازدواج نمود که حاصل این پیوند، دو پسر و دو دختر بود. وی در سال 1333، دبیرستان دین و دانش قم را تأسیس نمود و تا سال 1342 سرپرستی آن را برعهده داشت. در فاصله سال‏های 1335 تا 1338، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند سپس، با شرکت فعال در مبارزات سال‏های 41 و 42 از سوی ساواک مجبور به عزیمت از شهر قم به تهران گردید. این شهید راست­قامت تاریخ به پیشنهاد و درخواست آیت‏ الله حائری‏ رحمه­ لله و آیت‏ الله میلانی ‏رحمه­ الله به هامبورگ عزیمت و سرپرستی مسجد و تشکل مذهبی جوانان آن شهر را عهده‏دار و به فعالیت‏های عمیق دینی و فرهنگی پرداخت. در طی این مدت سفرهایی به عربستان، سوریه، لبنان، ترکیه و عراق(به منظور دیدار امام ‏رحمه­الله) انجام داد.
سرانجام در سال 1349، به ایران بازگشت و به فعالیت‏های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد. در این مدت، چندین بار توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد. در آذرماه 1357 به فرمان امام خمینی ‏رحمه­الله شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان ایدئولوگ و لیدر در صحنه‏های سیاسی، اجتماعی به فعالیت می‏پرداخت.
حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی فرهنگی پایه ‏گذاری نمود. در تدوین قانون اساسی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش می‏کرد. پس از استعفای دولت موقت در سال 1358، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس، از سوی امام خمینی‏ رحمه­الله به ریاست دیوان عالی کشور منصوب گردید. وی سرانجام در حین انجام وظیفه در این سمت ‏بود که در شامگاه 7 تیر سال 1360 در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقین به همراه کاروان 72 نفره خود به خیل عظیم شهدای کربلا پیوست. (2)

هفتم تیر، روز قوه قضائیه
قضاوت در اسلام بخشی از حکومت به شمار می رود؛ زیرا قضاوت، اداره امور جامعه در موارد اختلاف است. از آن جا که اسلام خود نظام قضایی ویژه ای تأسیس کرده است و بر مبنای احکام و قوانین خاصّی به حل اختلافات می پردازد، سرپرستی قوه قضائیه باید در دست مجتهد جامع الشرایط با ویژگی های خاص هم چون عدالت باشد تا بتوان همه اختلافات را مطابق با دستور اسلام حل وفصل نمود. البته در موارد خاص مانعی ندارد که قاضی، مجتهد نباشد، و فقط حقوقدانِ اسلامی یعنی فقه شناس باشد که از شروط دیگر هم چون عدالت برخوردار بوده وبه وکالت از مرجع تقلید و مطابق با قوانین شرعی، به قضاوت بپردازد.

قوه قضائیه و اجرای عدالت
عدل نزد هر انسان آزاده دلپذیر، و بیداد بر جان ها گران و ناخوشایند است. همان طور که مردم داد را می پسندند و نسبت به دادگران اظهار محبت و رغبت می کنند، از بی عدالتی نفرت دارند و از ستم پیشگان و عدالت گریزان دوری می گزینند. مولای متقیان امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «عدالت دوست داشتنی و ستم نخواستنی است». به راستی که اجرای عدالت در جامعه امری است که آثار و فواید مثبت بی شماری را به دنبال دارد؛ هم چنان که بی عدالتی ضررهای جبران ناپذیری در پی خواهد داشت. مردم هر جامعه ای، مخصوصا جوامع اسلامی، همواره خواستار اجرای عدالت هستند و در نظام اسلامی مسئولیت این مهم بر عهده قوه قضائیه است. شایسته است با گسترش عدل و انصاف در سطح جامعه چنان که تاکنون این گونه بوده است، پنجره ای به سوی الفت و دوستی دیرپا با مردم عدالت خواه و ستم ستیز کشور اسلامی مان گشوده شود.

امام علی علیه السلام و اهتمام به عدالت

علی علیه السلام آیینه تمام نمای ذات اقدس حق تعالی است. خرد بزرگان در همه اعصار از درک ابعاد نامتناهی وجود این مظهر آفریدگار هستی، فرو مانده است. جرج جورداق مسیحی در کتاب معروف خویش، تحت عنوان امام علی علیه السلام صدای عدالت انسانی، درباره عدالت آن بزرگوار چنین می نویسد: «این ضربت ابن ملجم نبود که علی علیه السلام را شهید کرد؛ بلکه عدالت علی بود که موجب شهادتش گردید». آری عدم رشد و نبودِ بلوغ فکری و فرهنگی و اجتماعی مردم آن زمان و عدم درک صحیح تعالیم انسان ساز اسلام، موجب گشت که عدالتِ او را تحمل نتوانند و روی از حضرتش برتابند و حتی به ستیز با او برخیزند و فاجعه شهادتش را به وجود آورند. در هر حال، نگاهی به فرازهایی از عدالت و دادگری امیرالمؤمنین علیه السلام می تواند راه گشا و راهنمای پیروان آن حضرت به خصوص کسانی که در مناصب داوری مشغول به خدمت هستند، قرار گیرد. آن حضرت می فرمایند: «انسان مستضعف و مظلوم را عزیز خواهم داشت تا حقش را از ظالم بستانم و قدرتمندِ زورگو نزد من خوار خواهد بود تا حق را از او بازپس بگیرم». در جای دیگر می فرماید: «به خدا قسم برای گرفتن حق مظلوم از ظالم به حق و انصاف حکم می کنم و ستمگر و ظالم را به ادای حق وادار می سازم، گرچه این کار او را خوش نیاید».

مظهر عدالت علوی
پس از استقرار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی رحمه الله مسئولیت دیوان عالی کشور را که بالاترین مقام قضایی کشور است، در اسفندماه 1358 ش به دست باکفایت آیت اللّه بهشتی سپرد تا برای این تشکیلات حیاتی که نقش مهم و تعیین کننده ای در جامعه دارد، با درک و درایت والای ایشان برنامه نو و دقیق فراهم گردد و عدل و قسط در جامعه رواج یابد. ایشان نیز در طول مدت این مسئولیتِ خطیر و شریف، منشأ خیر و خدمت بود و امور قضایی کشور را سر و سامان داد و انسجام بخشید و برای اسلامی کردن و اجرای کردن احکام اسلام، فعالیت های گسترده ای در این تشکل انجام داد و با به کارگیری قُضات عادل و عالم، نظام قضایی را دگرگون ساخت. آن همه تلاش بی وقفه او در این قوه فراموش نشدنی است و به راستی که او مظهر عدالت علوی بود.

تندیس مظلومیت

شخصیت استثنایی آیت اللّه دکتر بهشتی، این فرزانه فاضل، تا هنگامی که در قید حیات بود، هم چنان غریب و ناشناخته مانده بود. البته نمرودیان زمان او را خوب شناختند و به خوبی می دانستند که او یکی از ارکان این نظام مقدس اسلامی است و نقش مهم و تعیین کننده ای در تداوم بخشی به اهداف انقلاب اسلامی دارد. چون وجود او را مانعی در راه رسیدن به اهداف شومشان می دیدند، لذا برای نیل به مقاصد شومشان نخست اقدام به ترور شخصیت او نمودند و او را ابراهیم گونه در آتش سوزان تهمت ها افکندند.
اندیشه سیاسی شهید بهشتی
اندیشه و مشی سیاسی و اجتماعی شهید مظلوم بهشتی ناشی از ایدئولوژی اسلامی و نحوه برداشت او از تعالیم اسلام بود. او را باید یک عالم اسلام شناس و یک مصلح روحانی دانست که به شیوه صددرصد اسلامی و بدون دنباله روی از غرب یا التقاط میان اسلام و شیوه های غربی، طالب اصلاح جامعه بود. او می اندیشید که اسلام، هم دین است و هم دولت؛ هم ایدئولوژی است و هم نظام حکومت؛ هم دین است و هم زندگی. بنابراین، وی عالمی ربانی بود از تبار ابوذر و عمار، که آرزو داشت اسلام در همه ابعادش از جمله بُعد سیاسی، مجددا در جامعه اسلامی و در جهان اجرا شود و به عنوان مکتبی کامل و تفکری مستقل از گرایش های شرقی و غربی، و نیروی جداگانه در عرصه جهانی حضور داشته باشد.

شهید بهشتی، معمار بزرگ تفکر انقلابی
شهید مظلوم دکتر بهشتی را می توان یکی از معماران بزرگ تجدید بنای تفکر انقلابی و تشکیلاتی انقلاب اسلامی ایران به شمار آورد؛ زیرا در زیر لوای رهبری امام امت به هدایت انقلاب پرداخت و آن را از انحراف و انزوا یا توقف و رکود محفوظ داشت و سرانجام در همین راه خون پاکش برای تداوم بخشیدن به انقلاب و رسوا کردن چهره اهریمنان و منافقان، بر زمین ریخت و روح پاکش به آسمان پرواز کرد. یادش جاودانه باد.

تشویق مبلغان به فراگیری زبان های خارجی

بدون شک فراگیری زبان های خارجی برای روحانیان که عهده دار رسالتی بزرگند، امری حیاتی و ضروری است؛ به ویژه در این برهه که به تعبیر حضرت امام خمینی رحمه الله جهان تشنه اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله وسلم است، آموختن زبان های خارجی، کاری لازم و یکی از ابزارهای صدور اسلام و انقلاب به جهان شمرده می شود و از این طریق باید اسلام را از مرزها بیرون برد و پیام روح بخش آن را به گوش جهانیان رساند. دکتر بهشتی که از مبلغان و مدافعان اسلام ناب بود، با توجه به فعالیت های فراوان، سه زبان عربی، انگلیسی و آلمانی را فرا گرفت و همواره طلاب را به یاد گرفتن زبان تشویق و ترغیب می کرد و خودش نیز زبان انگلیسی درس می داد تا روحانیان علاوه بر آشنایی با زبان، با جوامع و فرهنگ های مختلف آشنا گردند و بهتر بتوانند اسلام را به دنیا معرفی کنند.

آن روز غم بار
هنوز آن روز غم بار را خوب به یاد داریم. هنوز آیینه های شکسته اشک ها، دل های زخم خورده غنچه ها، قیامت قامت های شکسته، چهره های گریان گل ها، و جراحت عمیق ایمان را خوب به یاد داریم. هفتم تیرماه را می گویم؛ روزی که اشک ماتم، گونه های امام و امّت را در بر گرفت. یاد تمامی شهدای هفت تیر، همیشه سبز باد.

در سوگ یاران
آن روز، هفتم تیر بود. اشک ها عنان از چشم گرفته بودند. در کف هیچ کس توانی نمانده بود. کسی را یارای تسلی بخشیدن نبود. بهشتی و یارانش به سمت آسمان پرواز کرده بودند و شاهدان عشق را نظاره می نمودند. فریادهای درد، فضا را آکنده بود. آن روز طوفان انسان های دردمند دریای عشق را مواج تر می کرد. بهشتی و یارانش چونان پرنده های سبک بال پر گشودند، از سیل عشاق گذر نمودند و به منزلگاه ابدی شتافتند. امروز به جاست که در فراق ترنم های بهاری، چون باران پاییزی بباریم و یاد پروانگان عاشق و عاشقان بی دل را در اوراق سبز عشق گرامی بداریم. یاد 72 شهید مظلوم، گرامی و راهشان پررهرو باد.


نظر شما