نويسنده: محمد مهر
∎
به اين فكر كنيد كه هر كدام از ما يك دستگاه منفيباف - مثل يك دستگاه ريسندگي و بافندگي - در ذهنمان داريم. درست مثل اين دستگاههاي واقعي كه حتماً در فيلمها يا حتي از نزديك ديدهايد. دستگاههايي كه با شتاب نخها را به هم وصل ميكنند و با سرعت سرسامآوري دوكهاي بزرگ ميچرخند و نخها در جايي كنار هم قرار ميگيرند. حالا تصور كنيد كه ما چنين دستگاهي را در ذهنمان داريم كه نخ رخدادهاي زندگي را كنار هم قرار ميدهد. دستگاه مورد نظر همان منفيبافي است و آنچه از كنار هم قرار گرفتن اين نخ حوادث، رويدادها و اتفاقات ايجاد ميشود، تصميمگيريهايي است كه عمدتاً در زندگي ما فاجعه يا بحران درست ميكند.
اما خبر بد اين است كه همه ما اين دستگاه منفيبافي را در ذهن و روان خود داريم. حالا ممكن است كسي اين دستگاهها را كاملاً توسعه داده باشد و در حد بيماري رواني - مثلاً پارانويا - پيش برود، يعني دستگاهها با تمام ظرفيت مشغول كار باشند و هر روز هم دستگاههايي جديدتر خريداري كند و در محل كارخانه نصب شوند و مدام در حال افتتاح فازهاي جديد كارخانه منفيبافي در ذهن و روان خود باشيم اما خبر خوب اين است كه آدمها ميتوانند اين دستگاههاي منفيبافي را محدود كنند، از ساعات كارش بكاهند و جلوي توسعهاش را بگيرند.
اگر ميخواهيم زندگي آرامتري را تجربه كنيم، چارهاي نداريم كه دستگاه منفيبافي ذهنمان يعني آنجا كه نخ حوادث و رخدادها را به بدترين شكل ممكن به هم وصل و سوءتفاهم ايجاد ميكند، زير نظر داشته باشيم. كار بسيار پرزحمتي است اما نتيجهای شيرين و عالي دارد.
كار پرزحمتي است از اين نظر كه برخلاف منفيبافي كه انرژي زيادي نميخواهد و به راحتي ميتوان منفيبافي كرد، مثبتانديشي كار زمانبر و پرزحمتي است. شما ميتوانيد به راحتي با منفيبافي دو اتفاقي را كه به همديگر ربط چنداني هم ندارند، به هم وصل كنيد. شما رئيس يك اداره يا شركت هستيد. ميرويد در راهرو و ميبينيد دو كارمند دارند در گوش هم چيزي ميگويند و پچ پچ ميكنند. براي دستگاه منفيبافي ذهن شما كاري ندارد كه در كسري از ثانيه پچ پچ آن دو كارمند را به شما ربط بدهد، يعني با كوتاهترين نخ ممكن به اين نتيجه برسد كه آن پچ پچ در جهت تضعيف مديريت شماست و در نتيجه شما از آن روز درباره آن دو كارمند به داوريهاي نادرستي روي بياوريد و رفتار آنها را در زير چتر منفي بافي تفسير كنيد اما اگر بخواهيد اين طور نباشد انرژيبر خواهد بود. من به عنوان رئيس ميتوانم با منفيبافي، كمترين حق را به كارمند خودم درباره غيبتش بدهم اما اگر بخواهم درباره غيبتهايش مثبت فكر كنم بسيار انرژيبر خواهد بود.
ممكن است در كوتاه مدت دشواريهايي براي من به ارمغان آورد اما در درازمدت نتيجه شيريني خواهد داشت. چه بسيار كارمندان و نيروهاي متخصصي كه ممكن است به خاطر يك بحران در زمان خاص رفتارهاي نادرستي از آنها سر بزند يا كارآيي كمي داشته باشند اما اگر به آنها فرصت داده شود اين استعداد را دارند كه شاهكاري را رقم بزنند يا دست كم ذهنيت ما را نسبت به خودشان تصحيح كنند، بنابراين مجال دادن به آن دستگاههاي منفيبافي در ذهن و تكثير آنها از هر نظر ميتواند به ضرر ما تمام شود. يك جايي ما بايد اجازه ندهيم كه آن نخهاي ريسندگي به نفع داوريهاي عجولانه از وسط رخدادهاي زندگي ما عبور كند چون نه براي رشد ذهني و رواني ما مطلوب است و نه عوايد مطلوبي براي زندگي و رابطه ما با ديگران دارد.
نظر شما