شناسهٔ خبر: 19642596 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

«توتی» در روز تلخ ورزشگاه المپیکو، با هواداران رم و دنیای فوتبال خداحافظی کرد

قصه‌ تکرارنشدنی...

صاحب‌خبر -

حسین قهار- شهروند|  به روزهایی رسیده‌ایم که انگار همه چیزهای خوب اگر تمام‌ نشده باشند، دارند به انتهای خود نزدیک می‌شوند. حالا که صحبت از خداحافظی یا پایان است، بنر نصب‌شده دربیرون بنای تاریخی کلوسیوم همه آن‌ چیزی است که داغ یک رمی را التیام می‌بخشد. «تو زمین را ترک می‌کنی تا وارد دنیای افسانه‌ها شوی.» و این جمله تمام آن چیزی است که می‌توان برای آخرین گلادیاتور نوشت. برای «ال‌کاپیتانو» محبوب و بزرگ که سردار فاتح قلب همه آنهایی بود که فوتبال را با طعم وفاداری دوست داشتند و زندگی کردند.
زمانه عوض می‌شود و همه چیز تغییر می‌کند. در رم دیگر کسی از عشق صحبت نمی‌کند. مستطیل سبز برای آخرین‌بار بر پاهای گلادیاتور بزرگ بوسه می‌زند و این حقیقتی است که برای هواداران رم هنوز قابل هضم نیست. آنهایی که 25‌سال با یک اسطوره زندگی کرده و به این باور رسیده بودند که او قرار نیست برای آنها تمام شود.

زمان برای رم تغییر کرده و غم حرف اول و آخر را می‌زند و چشم‌ها خیسِ‌خیس است. اشک پشت اشک و مرور خاطرات 25ساله برای رو‌به‌رونشدن با وحشت آینده‌ای که هیچ رمی دوست ندارد با آن رو‌به‌رو شود، اما فوتبال بی‌رحم است. آمدن و رفتن دارد. یک روز قهرمانی به شما هدیه می‌دهد و فردا آن را از شما پس می‌گیرد، ولی درفوتبال دنیا آ‌نهایی قهرمان یا افسانه‌‌ می‌شوند که فاصله آمدن تا رفتن‌شان 25‌سال طول می‌کشد و درتمام این سالیان دراز وفاداری، تعهد و تعصب زمینه‌ساز یک رابطه عمیق و مستحکم عاشقی می‌شود.
اولین و آ‌خرین بهانه‌ فوتبال در رم بود تا با بزرگی و تاثیرگذاری پدیده‌ای به نام فوتبال،‌ مردم دنیا باز هم از رم حرف بزنند. از تاریخی پرفرازونشیب و داستان‌سرایی از گلادیاتورها! او گلادیاتوری بود که غول‌های فوتبال اروپا با پیشنهاداتی هنگفت خواهان این بودند برایشان بجنگد! از رئال‌مادرید گرفته تا چلسی و منچستریونایتد! اما هربار که صحبت از این رفتن می‌شد،  هیچ‌کسی در رم آرام و قرار نداشت تا این‌که گلادیاتور فاتح قلب‌ها تصمیم بگیرد باز هم از وفاداری حرف بزند: «شما خانواده‌ام هستید؛ من شما را هیچ‌وقت تنها نمی‌گذارم. با احترام به همه تیم‌ها می‌گویم من خانواده‌ام را هرگز ترک نخواهم کرد».
بله! درک زندگی گلادیاتورها سخت است. درک 9 جولای 2006 برای هرکسی راحت نیست. امپراتور تاریخ معاصر رمی‌ها پیراهن لاجوردی کشورش را بر تن دارد و زیر پرچم ایتالیا و درشرایطی که درحال بوسه‌زدن بر نماد مشهور جام‌جهانی است،‌ به اطرافیانش و رسانه‌های کنجکاو که درباره آینده‌اش با تیم‌های بزرگ و جانشینی زیدان در رئال مادریدسوال دارند، پاسخی تاریخی می‌دهد: «این جام را دارم و رم را؛ دیگر چه چیزی کم دارم؟»... او با این پاسخ بزرگ‌و بزرگتر می‌شود! بزرگ و بزرگتر می‌شود! بزرگ و...

روزها و سال‌ها مثل برق و باد گذشتند تا 28 مه ‌2017 در روی تقویم اینگونه نامگذاری شود: «پایان فوتبال وفادارانه، پایان توتی». ورزشگاه معروف المپیکو، کلوسیوم فوتبالی رمی‌‌ها، جای سوزن‌انداختن نیست، در روزی که مثل 25‌سال گذشته همه یک نام را این‌بار با اشک و حسرت فریاد می‌زنند! همه دلهره دارند. چون افسانه گلادیاتور به جایی برمی‌گردد که متعلق به همان‌جاست.
برای رمی‌ها روزهای سرد و تلخ و سیاه زیاد آمده و رفته و تنها کسی که در این تاریخ آنها را تنها نگذاشته، کاپیتان شماره 10 است. حالا همه به این نتیجه رسید‌ه‌اند که آخر قصه‌ها همیشه خوش نیست و برای وفاداران هم یک روز پایانی وجود دارد!

دریکشنبه سیاه، فوتبال برای خیلی‌ها برای چند ساعت هم که شده، مرد! همان لحظاتی که اسطوره به همراه همسر و 3 فرزندش با چشمانی اشکبار در المپیکو دور افتخار و وداع می‌زند. مقابل دیده‌های پر از اشک مردمی که برایش درتمام این سال‌ها حتی اگر خبری از جام و افتخار هم نبود، سنگ‌تمام می‌گذاشتند. مردمی که برایشان توتی بالاتر از هر جام و عنوانی بود.
در یکشنبه سیاه، چشم همه حاضران در المپیکو و حتی آن فوتبا‌ل‌دوستانی که تصاویر را به صورت زنده یا ضبط‌شده در سرتاسر جهان نگاه می‌کردند، گریان بود، چون توتی نمی‌خندید.
او درپایان مراسم بازوبند کاپیتانی را روی بازوی کاپیتان نوجوانان رم که می‌‌گویند؛ آینده از آن اوست، درمیانه میدان می‌بندد. سپس روی دست همبازیانش درمیان تشویق همراه با اشک مردم به هوا پرتاب می‌شود، اما حالا زمانی فرا می‌رسد که میکروفن را به دست بگیرد و از 25 یا 28سالی که گذشت، با مردمش حرف بزند. با گریه تأکید می‌کند؛ غیرممکن است 28‌سال را درچند جمله خلاصه کند. نامه خداحافظی او با مردم بسیار تاثیرگذار و بلند است، ولی فقط با این قسمت نامه کار داریم که توتی می‌گوید:   «در رم متولدشدن و رمی‌بودن یک امتیاز ویژه است. کاپیتان این تیم‌‌بودن یک افتخار بزرگ است. شما همیشه در زندگی من بودید و هستید و خواهید بود. دیگر نمی‌توانم شما را با پاهایم سرگرم کنم، اما قلبم همیشه با شما خواهد بود. اکنون از پله‌ها پایین می‌روم و به رختکنی می‌روم که مانند یک کودک از من استقبال کرد و اکنون مانند یک مرد از آن خارج می‌شوم. افتخار می‌کنم و خوشحالم که 28‌سال عشق را به شما تقدیم کردم. عاشق شما هستم». توتی می‌گفت و هواداران نگران به آینده‌ای نزدیک فکر می‌کردند! به زندگی بدون گلادیاتور و شاید بازگشت به دوران بردگی!

نظر شما