مساله اصلي حفظ «جان» انسانهاست
ما در كشوري با انواع بلاياي طبيعي زندگي ميكنيم و با زمينههاي گوناگون خطر روبهرو هستيم. ابتدا بايد اجماعي قاطع و صريح و مستمر و فراگير بين همه مسوولان، نخبگان، قواي كشور، ارگانهاي مختلف و جامعه ايجاد شود كه همه امكانات كشور و همه ارادهها و توانها صرف حفظ «جان» انسانها شود و در هيچ شرايطي در آن كوچكترين ترديدي ايجاد نشود. اولويت اصلي كشور حفظ ايمني و امنيت مردم است و همه امور سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در درجات بعدي قرار گيرند، تنها در اين صورت است كه ميتوان اميدوار بود در همه قوانين، مصوبات، بخشنامهها، تصميمها، اختصاص اعتبارها، ارزش جان تكتك مردم لحاظ ميشود و در عمل هم صدر اولويتها را به خود اختصاص ميدهد. در حال حاضر پيش و پس از وقوع در مقابل خشكسالي، زلزله، سيل، نشست زمين، توفان و حوادث دفاع قابل اطميناني نداريم و براي رسيدن به نقطه مطلوب نياز به اعمال آنها حتي در سياستهاي كلي كشور هستيم. اگر از ريختوپاشها جلوگيري شود و تغذيه بلاوجه از بيتالمال از سوي برخي مراكز قطع شود و هر سياستي كه ميخواهد اتخاذ شود ابتدا توان مالي كشور در نظر گرفته شود و بعد از تخصيص اعتبار كافي و لازم براي حفظ جان ايرانيان به امور ديگر پرداخته شود مطمئنا ما پول كافي براي ايمني جادهها، خطوط ريلي، ساختمانها، وسايل نقليه، نوسازي ناوگان هوايي، تقويت دفاع غيرنظامي، حفاظت از منابع آب كشور و جنگلها را داريم. چرا نبايد در حوادثي چون آتشسوزي ساختمان پلاسكو به صورت جدي و همهجانبه و اساسي خطرهاي بيخ گوشمان را احساس كنيم و علاج واقعه را قبل از وقوع دنبال كنيم؟ 80 درصد از شهرها و نقاط مسكوني كشور روي خط زلزله قرار دارند و هر لحظه امكان وقوع يك زمينلرزه بزرگ وجود دارد. اگر فروپاشي يك ساختمان 17 طبقه تا اين حد خسارتهاي جاني و مالي به همراه ميآورد درصورت بروز زلزله چه فاجعه و با چه حجمي انتظارمان را ميكشد؟ مشكل ما فقط اين نيست كه برخي از ساختمانها اصول ايمني در برابر آتشسوزي را رعايت نكردهاند كه با سختگيريهاي بعدي خيال خودمان را راحت كنيم. مشكل آنجاست كه ما در تمام كشور و در وجوه مختلف از ايمني لازم برخوردار نيستيم. همين حالا در جادههايمان ساعت به ساعت تلفات سنگين انساني و مالي ميدهيم، همين حالا كه هواپيماهاي مسافربريمان در حال پروازند به واسطه كهنگي اين ناوگان احتمال بروز خطر بالايي وجود دارد، همين حالا بسياري از ساختمانها كه در حال ساختند اصول مهندسي و مقاومت در برابر سيل و زلزله در آنها رعايت نميشود... پس ابتدا بايد يك عزم ملي و همهجانبه براي تامين ايمني در همه جوانبش ايجاد شود و پس از آن اعتبارات لازم و كلان در اين زمينهها اختصاص يابد. نكند پس از چند روز يا چند هفته حادثه دلخراش آتشسوزي پلاسكو هم مثل صدها حادثه ديگر فراموشمان شود و فكر اساسي در اين زمينه نكرده باشيم؟ آيا ما نشان خواهيم داد كه آگاه و هوشيار هستيم و از حوادث عبرت ميگيريم؟
كدامها با هم پيروزميشوند؟
هيچ نيازي هم ندارند كه قربان صدقه قدرتهاي غربي و بزرگ بروند يا براي تامين امنيت خود به آنان از طريق انعقاد قراردادهاي كلان نظامي رشوه پرداخت كنند. جوانان عرب وقتي كه ميبينند رژيمهاي آنان شديدترين حملات را عليه ايران دارند و در عين حال از ايالات متحده پيروي ميكنند، چه احساس بدي خواهد داشت؟ ترديد نبايد داشت كه ادامه اين وضع ميتواند بحران جديدي را در جوامع عرب دامن بزند و در كنار آن قدرت ناشي از مردمسالاري را در ايران به عنوان پديدهاي جذاب براي نسل جديد اين جوامع معرفي كند. تاثير قدرتي كه ايران از طريق توسعه مردمسالاري پيدا ميكند به داخل كشور و نيز در مقابل كشورهاي قدرتمند غربي محدود نميشود بلكه قدرت دموكراسي و مردمسالاري بهگونهاي است كه نزد بسياري از ملتها نيز احترامبرانگيز خواهد بود و همين احترامبرانگيزي است كه منشأ ثبات و قدرت كشور ميشود. بنابراين شعار «ما با هم پيروزيم» به معناي واقعي برازنده حكومت و مردمي است كه انتخابات را به عنوان فصلالخطاب اختلافات و نيز رسيدن به قدرت برگزيدهاند. «ما با هم پيروزيم» مصداق رفتار كساني است كه در صفهاي بلند راي و در كنار يكديگر با آرامش قرار دارند تا خود را از طريق صندوق راي وزنكشي كرده و از اين روش به اداره امور بپردازند. چنين مردمي با يكديگر خواهند بود و پيروز نيز ميشوند البته تا هنگامي كه به اين شيوه پايبند باشند و صندوق راي را محترم شمارند.
پيام راي ملت
اينكه تنها جايي كه ميتوانند بر سرنوشت خودشان حاكم شوند، پاي صندوقهاي راي است. مردم كاملا اين امر را درك كردهاند و از همين رو است كه اين راه را ادامه دادهاند. پاسخ منفي مردم به جريانهاي برانداز و جريانهاي تحريمي واضح بود. آنها براي راي خود اهميت قايل هستند و معتقد هستند با راي خود ميتوانند اوضاع كشور را تغيير دهند. تمام وعدههايي كه از سوي رقبا به مردم داده شد، با وجود نارضايتيهايي كه از نظر معيشتي وجود دارد، كارساز نبود. مردم حاضر نشدند به شعارهاي عوامفريبانه افزايش يارانه و ايجاد سطح اشتغالهاي غيركارشناسي و رويايي راي دهند. آنها به خوبي تشخيص دادهاند كه كدام برنامهها واقعبينانه و عملي است و كداميك غيرقابل دسترسي. مردم برنامههايي كه آقاي روحاني پيشتر نيز در چهار سال اجرا كرده را عملياتي ديدهاند.
∎
نظر شما