اينجا به بياني آخر تهران است. براي رسيدن به اينجا حتي بايد بهشت زهرا را هم رد كني. وقتي از مردم منطقه آدرس بازيافت زباله را ميپرسيم اكثرا فقط سمت جنوب را نشان ميدهند كه يعني حالا حالاها راه داري... دكهدار سيگار فروشي بعد از كهريزك وقتي اسم زبالهسوز را ميشنود با لهجه غليظ آذرياش ميگويد: «زبالهسوز چيه؟ ما كه تا الان نشنيديم.... نكنه منظورتون همون جاييه كه آشغالها را اونجا ميبرند...! اگر منظورتون اونجاست بايد يكي – دو كيلومتري بريد پايينتر...» جاده كهريزك انگار تمامي ندارد. باقرشهر و كهريزك را كه رد ميكني به جايي ميرسي كه به تنها چيزي كه نميخورد مركز بازيافت زباله است. مركزي با ويتريني پر از درختان سبزرنگي كه منظم دركنار هم و روي تپههاي اطراف لم دادهاند. درست مثل پاركهاي جنگلي. تنها الماني كه نشان ميدهد اينجا آخر دنياي زبالههاست، تابلويي است كه در سر در آن نصب شده است. «مجتمع پردازش و دفع آرادكوه». وارد مركز كه ميشوي بايد چند دقيقهاي را با ماشين طي كني تا به ساختمان اداري برسي. گرچه مسير ديگري هم هست كه كاميونهاي پر از زباله و پرسنل را به بخشهاي ديگر اين مجموعه ميبرد. دور تا دور جاده تا چشم كار ميكند تپه است و خاك. درست مثل جادهاي در دل كوير. سايت اداري مجموعه متشكل از چند ساختمان شيك و نوساز است. اينجا تنها مركز دفن و بازيافت زباله در تهران است. گذشته از تبديل زباله به كمپوست و كود، در اينجا برق هم توليد ميشود. مركزي كه با راهاندازي آن ايران رسما به جمع كشورهاي صاحب تكنولوژي در اين زمينه پيوسته است. تهراني كه با توليد روزانه 120هزار مترمكعب پسماند ساختماني و 7هزار و 500تن پسماند شهري بسيار بيشتر از سرانه استاندارد جهاني زباله توليد ميكند.
***
از زمان تشكيل اداره بلديه در شهر تهران در سال 1286، جمع آوري پسماند و نظارت شهر يكي از وظايف اصلي آن اداره بود. در آن سالها پسماندها توسط كارگران جمع آوري و در محلهايي در سطح شهر تلنبار و سپس به وسيله اسب و قاطر به حومه شهر منتقل و تخليه ميشد. در سالهاي بعد وسيله انتقال پسماند به گاريهايي تبديل شد كه توسط اسب يا قاطر كشيده ميشدند. در پي شكايات مردم از بوي نامطبوع و مناظر ناخوشايندي كه در محلهاي انباشت پسماند وجود داشت، شهرداري محلهاي تلنبار پسماند را محصور كرد و به اصطلاح چهار ديواري درآورد. با ورود خودرو و كاميون، در سالهاي بعد، كاميون هانيز به چرخه حمل پسماند اضافه شد. گرچه تخليه و دفن پسماند كم و بيش در اطراف تهران ادامه داشت، اما از سال 1335 تهران داراي دو مركز دفن اصلي شد كه يكي، مركز دفن آبعلي در شمال شرق، ابتداي جاده آبعلي و ديگري مركز دفن كهريزك در جنوب شهر تهران، ابتداي جاده قديم قم بود.
اين رويه ادامه داشت تا اينكه در سال 1349، شهرداري تهران، براي بهينه سازي مديريت پسماند، احداث كارخانهاي را براي بازيافت پسماندهاي آلي و تبديل آنها به كمپوست، در دستور كار خود قرار داد. اين كارخانه با ظرفيت پذيرش روزانه 500 تن پسماند احداث و در سال 1351 راهاندازي شد. براي مديريت اجرا و راهبري اين كارخانه تشكيلاتي ايجاد شد كه بعدا به اداره كود گياهي تبديل و مديريت بازيافت و دفن پسماند در تهران را عهدهدار شد. مركز دفن آبعلي در سال 1368 به علت برخي عوارض زيست محيطي تعطيل شد و از آن تاريخ، مركز دفن پسماندهاي شهري تهران منحصر به مركز دفن كهريزك شد كه امروزه مجتمع پردازش و دفع آرادكوه ناميده ميشود و مركز دفن آبعلي از سال 1369منحصرا به دفع پسماندهاي ساختماني و عمراني اختصاص يافت. در اين فرآيند، به منظور جلوگيري از هدر رفتن مصالح ساختماني و با هدف كاهش ميزان دفن و ايجاد منبع درآمد، در محل گود آبعلي، تجهيزات لازم جهت بازيافت شن و ماسه از خاك و نخاله با ظرفيت اسمي 120 هزار تن در سال مورد بهرهبرداري قرار گرفته است.
***
بي مسما نيست اگر تهران را شهرتوليد زبالهها بناميم. شهري كه به گفته مهدي چمران، رييس شوراي شهر تهران، توليد زبالهاش 3 برابر استاندارد جهاني است. براساس آمار موجود روزانه در شهر تهران حدود 7500 تن پسماند شهري (خانگي و حاصل از رفت و روب) توليد و جمعآوري ميشود كه تمامي آنها جهت پردازش و بازيافت به مجتمع آرادكوه ارسال ميشود. همچنين حدود 800 تن پسماند شهري نيز از شهركها و شهرهاي اطراف به مجتمع پردازش و دفع آرادكوه فرستاده ميشود. زبالهها با ماشين و كاميونهاي مخصوص حمل زباله از در منازل يا مخازن مخصوص نگهداري زباله جمعآوري ميشوند و در 12 محل مختلف در تهران تلمبار ميشوند تا از آنجا با كاميون به مركز بازيافت آراد كوه براي تبديل به برق يا تبديل به كود كمپوست منتقل شوند.
اما تاريخچه جمعآوري و امحاي زبالهها نيز قصهاي است شنيدني. تا همين يكي – دو دهه قبل، بخش عمده زبالههاي تهران در كهريزك دفن ميشد و تنها مقدار اندكي از آنها براي بازيافت تفكيك ميشد. روزگاري، كهريزك نمادي بود از زبالههاي تلنبار شده تهرانيها و حالا به مركز بازيافت تبديل شده است. شهري با بخشهاي مختلف كه از بخشي از آن بوي ناخوشايندي به مشام ميرسد مانند بخشهاي تخليه زبالهها و درياچه شيرآبه آن است. بعد از هماهنگي با مسوولان مجموعه يكي از پرسنل همراهمان ميشود تا ما را به تنها مركز توليد برق از زباله كشور ببرد. بعد از چند دقيقه حركت با ماشين در ميان بيابانهاي مجموعه آراد، مقابل ساختمان سفيد رنگ و عظيمي متوقف ميشويم. ساختماني با محوطهاي گلكاري شده كه اگر از قبل نداني، اصلا نميتواني متوجه شوي كه اينجا مركز توليد برق بازيافت است. ساخت نيروگاه پسماندسوز كهريزك به وسعت 8500 متر مربع در زميني به مساحت 3 هكتار از تابستان سال 91 شروع شد و امروز بين 3 تا 6 وات برق توليد ميكند. مجتمعي كه ساخت آن حدود 30 ميليارد تومان هزينه در بر داشته است. در گوشه حياط پنلهايي درست مثل پنلهاي خورشيدي نصب شده كه مسوول ذخيره برق توليدي است. بعد از ورود به ساختمان بايد كلي پله را بدون آسانسور بالا و پايين كني تا به طبقه سوم يعني بخش كنترل توليد برق بررسي. اتاقي با چندين مونيتور و دستگاههاي جورواجور، منصور باقرصاد، سرپرست سازمان بازيافت، به همراه يكي از مهندسين جوان اين مجموعه تلاش ميكند تا با ماكتي كه در اين بخش نصب شده، مراحل توليد برق را برايمان تشريح كند. گذشته از توضيحات علمي فني كه تقريبا چيزي از آن را متوجه نميشويم، همين قدر متوجه ميشويم كه زبالهها بعد از ورود به اين مركز، ابتدا در كورهاي بزرگ سوزانده ميشوند و بعد از اينكه چند ماده شيميايي به آنها اضافه ميشود، از طريق توربيني تبديل به برق ميشود. دو طبقه بالاتر از پشت ديواره شيشهاي، ميتوان به خوبي سيكل توليد برق را ديد. زبالهها توسط كاميون و تريلرها به مخزن زباله به عنوان ورودي سيستم منتقل ميشوند. فضايي به مساحت 36 در 18 و به ارتفاع 27 متر كه داراي دو ورودي است و گنجايش انباشت زباله براي 5 تا 10 روز را دارد. ديوارهاي مخزن نيز با لايهاي از مواد ضد اسيد پوشانده شده است. از لحظهاي كه كاميونها زبالهها را داخل سالني بزرگ در همان ساختمان كارخانه برق، تخليه ميكنند تا زماني كه چنگكهاي بزرگ دو جرثقيل غولپيكري كه ديده ميشوند، دايما زبالهها را به داخل دو كوره غولپيكري كه خاص اين فرآيند طراحي شده است تخليه ميكنند. يعني حركت بازوهاي جرثقيل يك لحظه هم قطع نميشود.
زبالهها در جهنم...
بعد از انتقال زبالهها به قيف ورودي كوره، دو الكتروموتور وظيفه كنترل ورود زباله به كوره اول را برعهده دارند. در كل فرآيند كار كارخانه، هيچ سوخت يا نيروي كمكي وجود ندارد و تنها در ابتداي كار، سوخت اندكي مثل هيزم استفاده ميشود و بعد گازهاي با پايه كربن كه از احتراق زباله توليد ميشود، وظيفه تامين سوخت مورد نياز كارخانه را برعهده دارند. به بياني وقتي كه اين كوره روشن ميشود، تا زماني كه خاموش نشود، ميتواند سالها بدون نياز به انرژي خارجي ديگري به كار خود ادامه دهد. جهنمي واقعي براي زبالههاي پايتخت. عجيب آنكه اينجا با آنكه مقصد نهايي زبالههاست، كمترين بوي زبالهاي ديده نميشود. باقرصاد در تشريح فرآيندي كه باعث ميشود تا بوي بد زبالهها كاملا از بين برود ميگويد: «اين يك فرآيند علمي – شيميايي است. همزمان با سوختن زبالهها در كوره، اكسيژن مورد نياز براي احتراق، از مخزن ورودي توسط لولههاي عظيمي وارد كوره ميشود. بدين ترتيب اين فرآيند باعث توليد هواي منفي و گردش هوا به سمت داخل شده و از توليد آلودگي و بوي بد در مخزن جلوگيري ميكند.»
اما اين پايان قصه زبالهها نيست. در منطقه مياني كوره، با ايجاد شرايط خلأ زباله به گازهاي مختلف تجزيه ميشود. سپس زبالهها وارد كوره دوم ميشوند تا به مدد تزريق هوا، گازهاي توليدي در شرايط خلأ كاملا بسوزند. در حقيقت دماي بين 850 تا 1200 درجه سانتيگرادي كوره اول باعث حذف گازهاي خطرناكي مثل دياكسين ميشود و دماي هواي كوره افقي – يا همان كوره دوم - نيز كه بين 950 تا 1005 درجه سانتيگراد است ساير گازهاي مزاحم را از بين ميبرد. مهندس باقرصاد در توضيح ادامه آنچه در كوره ميگذرد، ميگويد: زبالهها دو ثانيه در كوره افقي ميمانند كه اين زمان، مدت استاندارد براي سوختن همه گازها است. در مرحله بعد خروجي گاز وارد بويلر ميشود. از ورودي ديگري نيز آب كه تصفيه و سختگيري شده، وارد بويلر ميشود تا دماي خروجي كوره تا 250 درجه سانتيگراد كاهش يابد. اما شايد بد نباشد كه بدانيد آب بعد از استفاده به صورت پساب درآمده و تصفيه و مجددا استفاده ميشود. ميزان آب مورد نياز بويلر حدود 260 متر مكعب، يعني 10 تا 15 تانكر 20 تا 30 هزار ليتري است.
و بالاخره «برق»...
اما برق چطور توليد ميشود؟ مهندس باقرصاد در پاسخ به اين سوال در حالي كه تلاش ميكند تا جملاتش را ساده و به دور از پيچيدگيهاي علمي بيان كند، ميگويد: «كار (بويلر) اين است كه گازهاي توليدي را به بخار تبديل كند تا در مرحله بعدي، توسط توربينها و ژنراتورها، بخار به برق تبديل شود.» و اين همان سيكلي است كه مهندسين اين مجموعه از آن به عنوان فرآيند كسب ثروت از طلاي سياه ياد ميكنند. به گفته مهندسين اين مجموعه اين خط توليد قادر است تا 300 تن زباله را در روز، از طريق ژنراتورها به 4 تا 5 مگاوات برق توليد كند كه البته فعلا برقي كه توليد ميكند معادل 3 مگاوات است به گونهاي كه از 5 هزار تن زباله 800 تا 900 مگاوات برق توليد ميشود.
به گفته باقرصاد از مزاياي زبالهسوزي نسبت به روشهاي ديگر دفع زباله ميتوان به: مساحت كم زمين مورد نياز در مقايسه با دفن، عدم وابستگي به شرايط جوي، سرعت و سهولت دفع، توليد خاكستر پاك قابل استفاده، كاهش سريع حجم پسماند، قابليت دفع پسماندهاي خطرناك، كاهش هزينه نگهداري دفع، كاهش توليد آلايندههاي هوا و كاهش خطر آلودگي آبهاي سطحي اشاره كرد.
دلايل استفاده از شيوه زبالهسوزي در جهان شامل: توليد انرژي از پسماند، كاهش اثرات زيستمحيطي ناشي از ساير گزينهها، كاهش سطح اشغال براي امحا، مطمئنترين روش امحا و كم كردن حجم زباله در كوتاهمدت ميشود.
سرپرست سازمان مديريت پسماند با بيان اينكه روزانه 8 هزار تن زباله در شهر تهران توليد ميشود، ميگويد: بر اساس كارهاي كارشناسي انجام شده در آينده نزديك شاهد عقد قرارداد كارخانه براي توليد انرژي با ظرفيت 3 هزار و 200 تن خواهيم بود. باقرصاد با تاكيد بر اينكه اين قراردادها با شركتهاي داخلي و خارجي انجام ميشود، گفت: با اين قراردادها ميتوانيم بالاي 50 وات برق توليد كنيم. وي اضافه كرد: در آينده نزديك 3 هزار تن كود كمپست به 500 مگاوات برق تبديل خواهد شد. باقرصاد با اشاره به استحصال گاز در اين كارخانه، افزود: هم اكنون نزديك به 20 مگاوات برق در اين كارخانه توليد ميشود. وي با بيان اينكه روزانه 120 هزار متر مكعب پسماند ساختماني در پايتخت توليد ميشود، اضافه كرد: براي بهينه استفاده كردن از اين پسماند ساختماني با دو كارخانه قرارداد بستهايم.
با اين وجود كهريزك تنها مركز توليد برق از زباله در ايران نيست. در حال حاضر در شهر تهران دو سامانه هاضم بيهوازي و ريجكت سوز- سامانه توليد برق از زبالههاي تفكيك شده - براي استحصال انرژي از پسماندهاي شهري مشغول به فعاليت هستند. يكي همين مركز آراد كوه و ديگري سامانه هاضم بيهوازي نيز در منطقه 4 شهرداري تهران (ابتداي جاده آبعلي) كه با ظرفيت پذيرش 200 تن پسماند آلي فسادپذير مشغول به كار است و توانايي توليد 2 مگاوات ساعت برق را دارد.
بدبوترين درياچه ايران
اما اين نيروگاه تنها بخش مجتمع بازيافت آراد كوه نيست. اين مجموعه 1100 هكتاري، شامل بخشهاي مختلفي است كه شايد بعد از نيروگاه، جذابترين بخش اين مجموعه، حداقل از ديد ما خبرنگارها، بخش درياچه شيرابه باشد. براي رسيدن به اين درياچه بايد باز هم چند دقيقهاي در دل بيابانهاي اين مجموعه با ماشين حركت كنيد. مسيري كه بعيد است تازهواردها به سادگي بتوانند پيدايش كنند. از يك قسمتي به بعد بوي بد ناشي از شيرابه زبالهها، بهترين تابلويي است كه به شما خبر ميدهد كه به درياچه نزديك ميشويد؛ درياچهاي كه با توجه به دفن ميلياردها تن پسماند طي بيش از نيم قرن، به وجود آمده و اينقدر وسعت پيدا كرد تا اينكه تا سال 1391 به حدود 18 هكتار رسيد. درياچهاي با عمق متوسط 2 متر و 350هزار مترمكعب. از يك حد به بعد، بوي شيرابهها چنان زياد ميشود كه براي هر تازه واردي غيرقابل تحمل است ولي با اين وجود تعدادي از كارگران سبزپوش شهرداري با ماسكهاي معمولي سفيد رنگ مشغول درختكاري و... در اطراف آن هستند. اطراف درياچه با لاستيكهاي كهنه روي هم چيده شده مشخص شده و دور تا دور آن پر است از نهالهاي درختان مختلف. از آن درياچه نقرهاي رنگ شيرابه عظيم 18 هكتاري، امروز درياچهاي كوچك و كمعمق باقي مانده كه بيشتر به حوضچه ميماند تا درياچه. پرندگان زيادي دور تا دور درياچه پرواز ميكنند و با چشمان تيزبينشان سطح درياچه را رصد ميكنند تا شايد چيزي براي خوردن پيدا كنند. اين درياچه با توجه به حجم عظيم شيرابه، سالهاست به عنوان يكي از چالشهاي جدي بين شهرداري و فعالان محيط زيست است. چالشي كه شهرداري مدعي است در حال مرتفع
شدن است. به گفته منصور باقرصاد، سرپرست سازمان پسماند شهرداري تهران، در اين مجموعه امحا و بيخطرسازي شيرابه به دو روش اجرا ميشود. يكي از طريق تصفيه خانه شيرابه و ديگري از روش باز چرخاني شيرابه. او ميگويد: تصفيهخانه شيرابه در زميني به وسعت 3هكتار با 20 مخزن و 14هزار مترمكعب شيرابهها تصفيه ميشوند. اين پروژه با همكاري دانشگاه تهران به بهرهبرداري رسيده، تا امروز شيرابه ورودي اين كارخانه به آب تصفيه شده تبديل ميشود و به مصرف مجموعه آرادكوه و 230 هكتار درختكاري آن ميرسد. وي در پاسخ به اين سوال كه خشكسازي درياچه شيرابه به چه شيوهاي صورت ميگيرد، گفت: براي اين كار از چندين روش علمي استفاده ميشود. روشهايي چون: احداث سامانه پردازش و جداسازي پسماندهاي شهري به ظرفيت 7500 تن در روز با هدف جداسازي پسماندهاي تر و خشك و عدم دفن مستقيم پسماند -تكميل سامانه پردازش بيولوژيك بخش آلي (تر) پسماندهاي شهري با احداث 40 هكتار سايت تخمير و خريد و بهكارگيري 7 دستگاه همزن (تاپترن) با هدف مصرف رطوبت (شيرابه) پسماندهايتر در فرآيند تخمير هوازي و بالاخره اجراي پوششهاي مياني و انتهايي مراكز دفن با هدف جلوگيري از نفوذ بارندگي به داخل مدفن و كاهش توليد شيرابه.
يكي از كارگران اين مجموعه در پاسخ به اين سوال ما كه آيا اين بوي شديد آزارت نميدهد؟ ميگويد: «اوايل برايم سخت بود ولي بعد از چند سال كار كردن در اينجا ديگر عادت كردهايم.» اين جوابي تكراري است كه تقرييا تمام 200 نيروي شاغل در اين مجتمع در آن اتفاق نظر دارند.
از شيرابه بدبو تا آب تصفيه شده
بار اصلي خشكاندن درياچه معروف شيرابه آرادكوه برعهده تصفيهخانه اين مجموعه است؛ تصفيهخانهاي كه در زميني به مساحت 3 هكتار با 20 مخزن تصفيه و 3 اتاق فرمان احداث شده است. پشت ساختمان تصفيه خانه پر است از حوضچههايي كه در آنها آب و لجن تا لب آنها موج ميزند و قلقل ميكند. در برخي از آنها آبهايي كه با مواد شيميايي مخلوط شدهاند، مثل موجهايي كوچك در مخزنها بالا و پايين ميروند و قلقل ميكنند. درست مثل كف سفيدرنگ درياها. اما به گفته سرپرست سازمان بازيافت شيرابههايي كه از محل نگهداري زبالهها بيرون ميزنند با لولههاي ويژهاي به تصفيهخانه ميروند تا بعد از تصفيه، آب آنها براي آبياري فضاي سبز 230 هكتاري اين مجموعه عظيم به كار رود.
باقرصاد با بيان اينكه فرآيند تصفيه شيرابه و عبور از تمامي مخازن طي 25 تا 30 روز به طول خواهد انجاميد، خاطرنشان كرد: شيرابه موجود طي مراحلي وارد مخازن شده كه در هركدام از مخازن عمليات خاصي روي شيرابه صورت ميگيرد كه در نهايت آب زلالي خارج ميشود كه در آبياري فضاي سبز كاربرد دارد.
اما روايت چگونگي تصفيه شيرابهها نيز قصه جالبي دارد. باقرصاد در توضيح فرآيند تصفيه شيرابهها ميگويد: دراين فرآيند ابتدا در اولين حوضچه، اجسام درشت جدا و لختهگيري ميشوند. سپس باقي مانده به وسيله 4 پمپ لجنكش شيرابه پمپ شده و در حوضچه ديگري تقسيم و دانهگيري ميشود.
بعد در حوضچه ديگري تقسيم بيهوازي صورت ميگيرد. حوضچه بيهوازي محلي است كه در آن ديوارهايي قرار دارد و شيرابه به صورت مارپيچ در آن حركت ميكند و در آن باكتري قرار ميگيرد.
سرپرست سازمان مديريت پسماند سپس نقبي هم به فرآيند شيميايي اين سناريو ميزند و ميگويد: در مرحله بعد باكتريها به سمت شيرابه حمله كرده، مجدد اين شيرابه برگشت داده شده و در حوضچه ديگر مواد شيميايي به آن اضافه شده و آهكزني ميشود.
در مرحله بعد شيرابه در حوضچهاي تهنشين شده، اين شيرابه در لولهاي به صورت فوراني بالا آمده و به بيرون ميريزد و باعث ميشود آب شفافتر در قسمت بالاتر قرار گرفته و آب كثيفتر پايين رود. يكي از كارشناسان اين مجموعه به كفهاي سفيدرنگ روي حوضچهها اشاره ميكند و ميافزايد: در ادامه اين فرآيند با پاروهايي آب تميز را جمع كرده و وارد حوضچه هوازي ميكنيم. سپس در حوضچه هوازي دمندههاي بزرگ هوا توسط دستگاههايي كه سوراخهاي اي شكل يكطرفه دارند ديفيوز ميشود يعني هوا در اين دستگاهها دميده ميشود و به صورت حباب از كف به رو ميآيد. وي با تاكيد بر اين موضوع كه مخازن 12 هزار متر مربع ظرفيت دارند، گفت: دوباره فرآيند ادامه دارد و آب در حوضچهاي كلرزني شده و شيرابه به حالت تصفيه كه بيرنگ است درميآيد.
خروجي اين تصفيهخانه همان آبي است كه ذخيره ميشود تا با تانكر يا از طريق شبكه آبرساني براي آبياري درختان مجموعه بازيافت آرادكوه استفاده شود.
***
اما اين پايان قصه مركز بازيافت كهريزك نيست. اين مجموعه احداث دو بخش ريجكت سوز - كارخانههاي توليد برق از زباله – ديگر را نيز در دستور كار خود دارد. دو سامانهاي كه با ظرفيت مجموع 3200 تن پسماند در روز براي دفع پسماندهاي ريجكت حاصل از خطوط پردازش پسماند درآيندهاي نزديك احداث ميشود.
شايد بد نباشد بدانيد كه از كل پسماند خانگي وارد شده به واحدهاي پردازش مجتمع آرادكوه در حدود 4 الي 6 درصد پسماند خشك ارزشمندي همچون كاغذ، مقوا، انواع فلزات آهني و غيرآهني، انواع پلاستيك، شيشه و... جداسازي و به واحدهاي بازيافت ارسال ميشود كه معادل حجم متوسط 200 تن در روز است.
***
در مسير بازگشت و در راههاي پرپيچ و خم خاكي داخل مجموعه، بازهم به دستههاي بزرگي از پرندگان برميخوريم كه با نظمي خاص به يكباره به هوا بلند ميشوند و باز به همان شكل دوباره به سطح زمين بازمي گردند. شايد به دنبال غذايي در بين زبالههاي تبديل به كود شده. اينجا گوشهاي از شهرمان است كه شايد كمتر شهروند تهراني پا به درون آن گذاشته باشد. قطعهاي از پايتخت كه تمام خروجي زبالههاي روزانه ما به آنجا ختم ميشود.
نظر شما