نرگس ملکزاده| با نزدیکشدن به انتخابات ریاستجمهوری، بحثهای انتخاباتی آهستهآهسته در میان قشرها و صنفهای متفاوت جامعه بیشازپیش گسترش مییابد. انتخابات ریاستجمهوری یکی از رخدادهای مهم جامعه است که دارای پیامدهای گوناگون سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است، پرپیداست که نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت ماند. در این میان، معلمان نیز یکی از گروههایی هستند که به مسأله انتخابات بیتوجه نیستند و در اینروزها، چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی، بحثهای زیادی در انتخابات در میان آنان در جریان است. روزنامه شهروند از برخی از کنشگران صنفی و رسانهای فرهنگیان درباره انتخابات و انتظاراتشان از دولت دوازدهم نظرخواهی کرده است که میخوانید؛ باشد که نامزدهای محترم ریاستجمهوری به خواستهها و دغدغههای این قشر فرهیخته از جامعه توجه کنند و دولت دوازدهم در برآوردهکردن خواستههای آنان، اقداماتی موثر و چشمگیر انجام دهد.
فرخنده قربانی، معلم و نویسنده آموزشی| در انتخابات ریاستجمهوری گذشته، فرهنگیان به امید رفع تبعیضهای کاملا روشن بین آنها و سایر کارمندان دولت- هم در دریافت حقوق و هم سایر مزایا و هدایا و پاداش- اکثرا به روحانی رأی دادند، درواقع آرای قابلتوجهی از رأیهای روحانی از آن فرهنگیان بوده است، بهطور متوسط یک فرهنگی بازنشسته حدود یکمیلیون تومان از فرهنگیان شاغل دریافتی کمتری دارد که این موضوع باعث شده حتی نتواند به درمانهای عادی خود بپردازد. تفریح که دیگر جایی در سبد مخارج بازنشسته فرهنگی نمیتواند داشته باشد.
فرهنگیان افراد صبوری هستند که خواستههای خود را به شکل مدنی و مسالمتآمیز بارها به مسئولان مختلف بیان داشتهاند. قدرت واقعی این است که عدالت در سطح جامعه اجرا شود و تبعیضهای کمرشکن از بین برود، آنوقت قشرهای مختلف مردم، ازجمله قشر بسیار تاثیرگذار معلم هم، حافظ و کمککننده آن نظام و دولت خواهد شد، این همان سرمایه اجتماعی است که نظام جهانی کنونی به آن رسیده و از سرمایه اقتصادی بسیار تعیینکنندهتر است.
علی یوسفی، معلم و استاد دانشگاه| انتظار میرود دولت آینده حتیالامکان، نخست در زمینه آموزش نگاه ابزاری و کالایی نداشته باشد و دخالت بخش خصوصی را در این حوزه کم کند. وقتی به آموزش به چشم کالا نگاه کنیم و دست بخش خصوصی را باز بگذاریم، تبعات بسیار منفی را شاهد خواهیم بود؛ کما اینکه اکنون بخش خصوصی چه کمک شایانی به آموزش کشور کرده است؟ دوم بستر و زمینه مناسب برای فعالترشدن تشکلها فراهم شود تا در سایه امنیت، معلمان راحتتر بتوانند به دنبال خواستههای صنفی و... باشند. سوم آموزش را یک سرمایهگذاری بلندمدت درنظر بگیرد و از سرمایهگذاری در این حوزه دفاع ویژه کند.
شادی عروجی، معلم بازنشسته| سالهاست که دولتها میآیند و میروند و وعدهوعیدهای انتخاباتی، همواره در حد بازی با واژهها و ژستهای تبلیغاتی باقی میماند و دلزدگی و سرخوردگی را بر روح جامعه میدمد. مشکلات و دغدغههای فرهنگیان بر کسی پوشیده نیست و بازگوکردن آن، تکرار مکررات است و گاه حتی خستهکننده و ملالآور میشود، به قولی بر همگان واضح و مبرهن است که این خواستهها و انتظارات چیست. بیتوجهی به این مشکلات در دولتهای مختلف تبدیل به یک عادت شده، بر بیاعتمادی فرهنگیان دامن زده و امید به تغییر و تحول را در آنان کمرنگ کرده است. بهرهبرداری از خیل عظیم آرای فرهنگیان بهعنوان نیروی کارآمد و پیشبرنده انتخابات، همواره در دولتها مدنظر قرار گرفته است و پس از پیروزی همین آمار بالای کارکنان آموزشوپرورش نسبت به دیگر سازمانهای دولتی و بار مالی زیاد آن بهانهای شده برای نداشتن امکانات مالی و عدمتخصیص بودجه از طرف دولت و کنار گذاشتهشدن تا انتخابات بعدی. آنچه مهم است بازگشت اعتماد ازدسترفته و پایبندبودن دولت به قول و قرارهای انتخاباتی است که صرفا با اعتمادسازی از طریق عملگرایی، نه حرف و سخن میتواند نگرشی مثبت نسبت به خود ایجاد کند تا فرهنگیان باور کنند که دولت جدید برخلاف دولتهای قبلی نقطه عطف و روزنه امیدی بهسوی آینده روشن است.
عبدالجلیل کریمپور، معلم و فعال رسانهای| شاید این باور ظریف هنوز در خیلی از افراد و بهخصوص دولتمردان نهادینه نشده باشد که نهاد آموزشوپرورش میتواند جایگاهی موثر در پیشبرد اهداف دولتها داشته باشد و تربیت افراد آگاه و کارآمد، نقطه قوت آن به شمار میآید! پس آن چه دولت دوازدهم باید بدان توجه کند را میتوان در چند مورد خلاصه کرد:
1- توجه به پیشرفت این نهاد که مستلزم توجهی منطقی به عوامل موثر در این نهاد است. معلم، دانشآموز، محتوای کتب درسی و امکانات آموزشی نیازمند نگاهی خاص برای فربهکردن این عوامل، جهت نتیجهبخشی بهتر است. هرکدام از مولفههای نامبرده، نقش برجستهای در آموزشوپرورش یک مجموعه دارد که باید دولت در بهبودی وضع آنها تدبیری برجسته داشته باشد.
2- نظر به کاهش جدی نرخ مطالعه در کشور، برنامهریزی جامع برای این نهاد، الزامی غیرقابل انکار است.
3- نگاه مصرفی به نهادهای آموزشی میتواند تلاشی ناآگاهانه برای به حاشیهکشاندن این نهادهای موثر در امر جامعهپذیری باشد!
4- رفع دغدغههای متعدد از معلمان در این نهاد، تلاشی برای رشد و توسعه فکری و آرامش خاطر برای ساختن جامعهای سالم و اندیشهورز است.
5- جلوگیری از شعارهای بیقاعده و تلاش برای تدوین برنامهای که قابلعملیاتیشدن باشد.
6- نگاهی پژوهشمحور به این نهاد که آن هم مستلزم ایجاد آرامشخاطر برای معلم و دانشآموز است. دانشآموزی میتواند آرامشخاطر داشته باشد که آیندهای مطابق آنچه آموخته در انتظارش باشد و معلمی میتواند آرامشخاطر داشته باشد که غم نان فکرش را دچار تشتت نکند!
فریبا ایازی، معلم و پژوهشگر ادبیات فارسی| تعریف انتظارات و خواستههای فرهنگیان مجال بیشتری میطلبد بهخصوص برخلاف اینکه آموزشوپرورش سازمانی به ظاهر واحد و منسجم است، اما تفاوتهای درونسازمانی که ناشی از ساختار ناهمگون است، مطالبات و خواستههای عدیدهای ایجاد کرده است، با این وجود به چند نکته زیر اشاره میکنم:
1. انتظارات در حوزه استخدام نیرو که تابع قوانین تعریفشدهای نیست. برخی از نیروها از طریق تربیت معلم یا دانشگاه فرهنگیان به استخدام درآمدهاند، برخی از طریق تعهد دبیری در دانشگاه دولتی استخدام شدهاند و عدهای از طریق آزمون استخدامی و از دیگر سو نیروهای حقالتدریس با عناوین مختلف باعث شده است بخش نیروی انسانی این سازمان ساختاری غیرمنسجم داشته باشد.
2. تنوع مدارس در این سازمان انتظارات و خواستههای متفاوتی به وجود آورده است.
3. سازماندهی نابسامان نیروی انسانی
4. تأخیر در پرداختهای حقوقی اعم از حقالتدریس نیروهای غیررسمی و رسمی
5. انتظارات مربوط به ارتقای جایگاه معلم و شیوههای نوین تدریس سالهاست مغفول مانده است.
رسول پاپایی، کارشناس آموزش| معلمها و فرهنگیان را به جرأت میتوان قشری دانست که در فرازوفرودهای انقلاب اسلامی و در لحظات تلخی و شیرینی و به گاه عبور از گردنههای سخت، همواره یار شاطری برای کشور بودهاند و هیچگاه نخواستهاند بار خاطر آن باشند، بهگونهای که حتی میتوان گفت در شرایطی که بعد از روزهای سخت جنگ که 5هزار شهید تقدیم کشور کردند، خیلی از افراد و حتی جنگرفتهها از صفا و خلوص و سادگی رزمندگی دور شدند، اما معلمها همچنان با قناعت و صبوری پای تربیت و تعلیم بچههای ایران و تولید علم ماندند. در طول این سالها رؤسایجمهوری زیادی آمدند و رفتند، از شکوفایی اقتصاد آموزشوپرورش، بهبود مشکلات اقتصادی و کیفیتبخشی به امر آموزش تا حق برخورداری از اعتراض و تشکل صنفی وعده دادند. همه رئیسجمهورهایی که آمدند درباره ما معلمها حرفهای قشنگ و شیکی زدند، ما را به عرش اعلا بردند و در عالم واقعیت و پهنه زندگی جایگاه و شأنی در اولویتدارشدن مسائل ما نداشتند و ما ماندیم و خرمنخرمن وعدههای بیسرانجام. این روزها معلمها جامعه هدف 6نامزد و احتمالا دو یا چند نامزد نهایی هستند، راستش هر سال خطاب به نامزدهای ریاستجمهوری فهرست بالابلندی از انتظارات مینوشتم و منتشر میکردم.
اینبار مخاطب من دکتر روحانی است، اندیشههای او را برای آموزشوپرورش مفید میدانم، نگاهش را روبهآینده و توسعهگرایانه میدانم و استمرار نگاهش را برای آموزشوپرورش و معلمها و بچهها مفید میدانم و تنها از او میخواهم یعنی معلمها از رئیسجمهوری آینده میخواهند آموزشوپرورش را اولویت نخست یا حداقل یکی از سه اولویت نخست دولت و نظام قرار دهد، چراکه تنها در این صورت است که دغدغههای معلمان کم و بالندگی و نشاط به مدرسه و انگیزه به فرهنگیان برمیگردد.
فروغ تیموریان، معلم| فضای داغ انتخابات درحال شکلگیری است و باز بحث بر سر انتخاب اصلحترین کاندیداها، محور گفتوگوهای اینروزهاست. در این میان بیشترین بحثهای تند انتخابات از سوی معلمان با دیدگاههای کارشناسانه و دقت نظر خاص مطرح میشود.
نامزد محترم انتخاب ریاستجمهوری، شما خودتان بهترین سالهای عمرتان را در همین آموزشوپرورش از کودکی تا تحصیلات بالاتر گذراندهاید... معلمان زیادی را دیدهاید... و با آنها برخورد داشتهاید و حتما میدانید که آنها چه دغدغههایی دارند... میدانید که اگر کشوری بخواهد به پیشرفت و توسعهیافتگی برسد، بدون توجه بر تمرکز ویژه بر تعلیموتربیت میسر نخواهد بود... و میدانید که نهاد آموزشوپرورش سالهاست که مورد بیمهری دولتهای مختلف قرار گرفته است... و برای رسیدن به هدفهای متعددش همیشه نگران و منتظر است... دولت شما برای بهبود این وضع و تربیت روحیه خلاق و شرایط مطلوب آن چه برنامهای دارد..؟ معلمان طلاییترین دوران عمر خود را وقف تربیت و آموزش جوانان این مرزوبوم میکنند... هر روز کودکان دیروز پیش چشم آنها میبالند و موفق میشوند و این عزیزان به دلیل فرسایش ساعتهای متمادی کاری و تدریس در کلاسهای متعدد جهت رفع نیاز مالی فرسودهتر و ناتوانتر میشوند. معلمان عاشقانه جسم و روحشان را در آموزشوپرورش پیر میکنند، اما منابع مالی آن جوابگوی هیچکدام از نیازهای این قشر نیست.... راهحل دولت جنابعالی برای شکوفایی اقتصادی و رفع مضیقههای مالی معلمان عزیز چیست؟ آیا شما هم ادامهدهنده راه دولتهای قبلی هستید؟ یا آمدهاید با حرکتی جانانه در رفع مشکلات آموزشوپرورش تلاش کنید... اگر باز قرار است معلمان در انزوای سیاسی و اقتصادی خود باقی بمانند، چه توقعی از آنها برای حضوری پررنگ در انتخابات دارید....دولت شما چه برنامه مدونی برای آموزشوپرورش و بالندگی آن دارد؟ چه اقدامی برای معلمان دربند که صرفا خواستههای معیشتی آنان گناهشان بوده است، دارید...؟
علی بهشتینیا، معلم و نویسنده آموزشی| بهنظرمن پیش از تاکید بر خواست فرهنگیان از دولت بعدی باید بسترسازی مناسب برای طرح این موضوع میان فرهنگیان صورت گیرد، بهگونهای که زمینههای القای خواست فرهنگیان به دولت آتی فراهم شود. اما درباره خواست ما از دولت آتی در زمینه امور فرهنگیان:
1. اجرای کامل و بدون تبعیض نظام هماهنگ حقوق
2. کمکردن فاصله حقوقی و درآمد فرهنگیان با سایر کارمندان دولت
3. فراهمکردن زمینههای مناسب برای ارتقای منزلت و جایگاه معلمان
4. فراهمکردن بسترهای مناسب جهت فعالیت تشکلهای معلمان
5. افزایش واقعی بودجه سالهای آتی
6. معرفی وزیر شایسته و سازنده در حوزه وزارت
7. ارتباط مستمر با مدرسه، معلم، دانشآموز و آموزشوپرورش
8. تلاش برای تغییر نگاه مصرفگرایانه
9. توجه به زمینهها و تبعات اجتماعی آموزش و بهویژه پرورش
10. فراهمکردن آموزش رایگان و عدالت آموزشی در همه زمینهها
11. بازتعریف قوانین صندوق ذخیره فرهنگیان و سهامدارکردن معلمان در این صندوق
خلیل موحد، معلم، پژوهشگر و نویسنده| انتظارات و مطالبات معلمان و اهالی آموزشو پرورش از مقامهای کشور به ویژه از رئیسجمهوری پدیدهای مستقل از داشتهها و نداشتههای مثبت و منفی مندرج در وضع موجود نیست. بر این اساس نخست باید به آسیبشناسی موقعیت مستقر پرداخت. البته در اینجا مجال کندوکاو در همه مسائل ریزودرشت دستگاه تعلیموتربیت مملکت وجود ندارد و ارایه فهرستی کامل از هستهاونیستها و سپس بایدهاونبایدهای آموزشوپرورش نیازمند نوشتاری جداگانه است. گرچه در این باب نیز از سوی اهل فن کم سخن گفته نشده است، ولی چنین مینماید که باوجود انبوهی نظریهپردازی درباره چالهچولهها و پارگیهای آموزشوپرورش کشور و ارایه پیشنهادها و راهکارهای علمی و کارشناسی برای برونرفت از سامانه نابسامان حاکم و حرکت بهسوی جایگاه مطلوب، در بنیادیترین دستگاه مسئول در تعلیموتربیت همچنان کمو بیش در روی پاشنه سابق میچرخد.
در باب مشکلات و کمبودهای کلان و خرد درون و برونسازمانی آموزشوپرورش ما، بهنظر میرسد دستکم برای خود ساکنان این سازمان، اسرار ناگفتهای برای آفتابیشدن وجود ندارد. افزون بر این هر تحلیل و نتیجهگیری درباره درونیات آموزشوپرورش، بریده از لحاظکردن نقش ساختار سیاسی، ایدئولوژیک مستقر، تحلیلی ناواقعبینانه و در نتیجه عقیم است.
اینک میگوییم گرچه آموزشوپرورش یک امر ملی و همگانی است، اما شوربختانه نگاه مسئولان کشور به این نهاد، نگاه ملی و درخور این نهاد بنیادین نیست. برای حاکمیت، دستگاه رادیو و تلویزیون بسیار مهمتر از آموزشوپرورش است، زیرا رادیو و تلویزیون یک دستگاه تبلیغاتی در خدمت نگاه رسمی است، درحالیکه نه وظیفه ذاتی کادر آموزشوپرورش تبلیغ سیاستهای رسمی است و نه اصولا اکثر معلمان زیر بار چنین خواستهای میروند. حال در این شرایط که رسانههای شنیداری و دیداری بر آموزشوپرورش ارجحیت دارند، تمام مسئولیت سهمگین رتقوفتق امور مالی بهعنوان پاشنه اصلی آموزشوپرورش به دوش رئیسجمهوری و سازمان مدیریت و خود وزارت آموزشوپرورش میافتد و چون شاید نزدیک به 40،50درصد درآمدهای اقتصادی کشور در اختیار رئیس هیأت وزیران نیست، در عمل بودجه سالانه آموزشوپرورش با خرج آن همخوانی ندارد و کسر بودجه گویا شریک عمر این دستگاه است. نگرش خود هیأت وزیران به آموزشوپرورش هم خود یک مسأله کلیدی است، یعنی اگر در منظومه فکری این دسته از مدیران نیز آموزشوپرورش جایگاه کمرنگی داشته باشد، نتیجه همین میشود که اکنون هست، پس تا زمانی که در این دیوار ستبر ذهنی صاحبمنصبان که رسیدگی به مسائل آموزشوپرورش را در کف اولویتبندی خود قرار میدهند، ترکی خلق نشود و سروساماندادن به نیازهای مالی بنیادیترین دستگاه تعلیموتربیت، به فراز اولویتهای ملی تبدیل نشود، ما همچنان با این اوضاع پراضطراب دوره میکنیم شب را و روز را.
محمد دهقانی، معلم و عضو کانون صنفی معلمان استان تهران| به اعتقاد بنده مهمترین وظیفه دولت آینده در قبال فرهنگیان رسیدگی به امور معیشتی آنان است. اما چرا؟ یک کارمند تا از وضع معیشتی نرمالی بهرهمند نباشد و دایم برای کوچکترین نیازهای خانوادهاش شرمنده باشد، آیا به آموزشوتربیت درست بچهها فکر میکند، یعنی میتواند فکر کند؟ از نظر بنده هرگز. دولت آینده باید حتما یکی از اولویتهایش این موضوع باشد. (البته باتوجه به سوابق گذشته دول مختلف بعید میدانم). اصولا تا کارمندی رضایت نسبی از درآمد حاصل از کارش نداشته باشد، تمام مسائل دیگر برای پیشرفت ناقص و ابتر خواهند ماند. انتظار زیادی هم فرهنگیان ندارند، فقط همان نظام پرداخت هماهنگ را برای ما هم اجرا کنند. همین. تمام برنامههای دیگر برای آموزشوپرورش که کم هم نیستند، از نظر بنده در اولویتهای بعدی قرار میگیرند. برای بیمار درحالفوت، اکسیژن نیازمندترین چیز است و بقیه مسائل برای بعد از زندهماندن است.
ذکراله والی، معلم و عضو کانون صنفی معلمان زنجان| چرا آموزشوپرورش هرگز در اولویت دولتها نبوده؟ اولویتبندی یعنی اینکه اموری که اهمیت بیشتر دارند و سهم بسزایی در راهبرد جامعه بهسوی رشد و تعالی دارند در راس برنامههای عملیاتی دولت قرار داشته باشند. در یک بررسی اجمالی متوجه میشویم آموزشوپرورش به جهاتی باید در اولویت برنامهریزی دولت واقع شود، چراکه ازجمله آیتمهایی که میتواند یک جامعه روبهرشد را در مسیر خود به سوی تعالی رهنمون کند، نیروی انسانی خلاق، آگاه، منظم و منضبط است که پایه و اساس چنین نیرویی در آموزشوپرورش پیریزی میشود. یک نیرویی با ویژگیهای ذکرشده باید از بدو ورود به چرخه آموزش به نحو صحیح تربیت و ساخته شود که لازمه آن داشتن یک ارگان نظامند و در عین حال اولویتداری است که از جانب تمام ارکان نظام مورد حمایت قرار گیرد و سکاندار آن یکی از نخبگان توانمند باشد. آیتم دیگری که آموزشوپرورش را بهایی دوچندان میدهد و میطلبد که اولویت داشته باشد این است که ازجمله معضلاتی که جوامع مختلف ازجمله جامعه ما با آن دستبهگریبان است، مشکل فرهنگی است که امالمشکلات محسوب میشود. آموزشوپرورش سهم بسزایی در فرهنگسازی جامعه برعهده دارد، بهطوری که عنوان دیگر این وزارت در بین مردم فرهنگ است که نام نخستین آن بوده، بنابراین برای اصلاح فرهنگ چارهای جز اصلاح نظام تعلیموتربیت نیست. اگر امروز مشکل بیانضباطی اقتصادی و مالی همچون اختلاس، دزدی، رشوه و انواع بزهکاری، چاپلوسی، دروغگویی و... داریم، به این جهت است که تربیت صحیحی نداشتیم. یک ویژگی منحصربهفردی که آموزشوپرورش دارد، شمولیت آن است، بهطوری که از دورافتادهترین نقطه کشور تا مرکز را در حیطه فعالیت خود داشته و دارد، در نتیجه ازجمله وزارتخانههایی است که اهمیت بسزایی در رونق و توسعه جامعه داشته و دارد. موارد ذکر شده و موارد دیگری که از حوصله این بحث بیرون است، ایجاب میکند که توجه ویژهای از جانب دستاندرکاران به آموزشوپرورش شود.
هنگامی که صحبت از توجه میشود ذهنها بیشتر به سوی امور مادی و معیشتی سوق میخورد، درحالیکه با وجود تبعیضات و اجحافی که در طول سالیان گذشته در حق جامعه فرهنگی شده و همواره دچار بیمهری بوده و هستند، چه زمانی که نفت بالای 120دلار بود، با تفسیر به رأی قانون، افزایشی بیش از 12درصد نصیب ما نشده و چه اکنون که دولت با کمبود منابع مالی مواجه است و به قول معروف «عزا و عروسی فرقی به حال مرغ ندارد». جامعه معلمان بیشتر از معیشت نیاز به تکریم دارند که به موجب آن جایگاه اجتماعی آنان متناسب با شأن و منزلتشان باشد، چراکه تکریم معلم تکریم دانایی است و اگر خلاف آن انجام گیرد و معلم الگوبودن خود را از دست دهد، این جامعه است که دچار آفتهای اخلاقی و اجتماعی شده و متضرر میشود و شاید هم این اتفاق درحال وقوع است. امید آنکه مسئولان امر پی به اهمیت موضوع برده و در جهت حل معضل برآیند.
مهدی بهلولی، معلم و عضو کانون صنفی معلمان استان تهران| میتوان گفت هر دولتی بهنوعی پیش از انتخابات شروع میشود، یعنی از همان زمانی که نامزدها، شعارها و برنامههای خودشان را اعلام میکنند. پس بهنظر من نخستین درخواست میتواند این باشد که نامزدهای انتخابات برای جمعآوری رأی با شعور فرهنگیان بازی نکنند و چیزهایی نگویند که فردا چنانچه در انتخابات پیروز شدند، نتوانند انجام دهند. همین وعدهوعیدهای سستبنیاد، بنیاد بیاعتمادی فرهنگیان به دولت آینده و در اینجا دولت دوازدهم را پی میریزد. در جو بیاعتمادی هم نمیتوان کار درست و سازندهای انجام داد. نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری و بهویژه مشاوران آنان در گستره آموزشوپرورش باید واقعبینانه و مسئولانه حرف بزنند و وعده بدهند. اگر مواردی مشخص و محدود را مشخص کنند و وقتی هم سرکار آمدند همانها را انجام دهند، خیلی بهتر و اثربخشتر است تا وعدههای بزرگی بدهند که نتوانند آنها را برآورده کنند. نباید فراموش کرد که آموزگاران از طبقه متوسط جامعه هستند و در زمانه ارتباطات، بیشتر آنان از ابزارهای ارتباطی نوین استفاده میکنند و به آسانی در جریان خیلی از جزییاتی قرار میگیرند که در سطوح متفاوت مدیریتی میگذرد.
دومین انتظار من بهعنوان یک آموزگار از دولت دوازدهم این است که در گزینش وزیر آموزشوپرورش بسیار دقت کند و وزیری برگزیند که هم با فضای آموزشوپرورش آشنا باشد و هم وزن لازم برای تاثیرگذاری بر هیأت دولت و مسئولان بالارتبه دیگر حکومتی را داشته باشد. آرزویم این است که دولت دوازدهم، «دولت آموزشوپرورش» باشد و اگر این هم نباشد دستکم در مقایسه با دولتهای پیشین، اولویت بیشتری به آموزشوپرورش بدهد. در این صورت یکی از بایستههای آن، حضور یک وزیر توانمند، خوشفکر و آشنا به آموزشوپرورش است که قدرت اثرگذاری بر دیگران را داشته باشد. متاسفانه برخی از وزیران گذشته آموزشوپرورش ما کسانی نبودهاند که بتوانند با اتکا به دانش، تجربه و شخصیت خود، استوار و محکم، پشت خواستههای بحق آموزگاران و آموزش بایستند. وزیر آموزشوپرورش باید کسی باشد که به جایگاه وزارت آموزشوپرورش چیزی بیفزاید، نه اینکه همه اعتبارش را از پست وزارت بگیرد!
سومین درخواست من، این است که دولت دوازدهم در راستای «شادسازی» آموزشوپرورش ما گام بردارد. هماکنون به جرأت میتوانم بگویم که فضای مدرسههای ما از فضای صداوسیمای ما، اندوهبارتر و گرفتهتر است. بیشتر مدیران مدرسههای ما، در اجرای برنامههای شادی که اجرا و نمایش آنان در صداوسیما هیچ مشکلی ندارند هم مشکل دارند و اساسا در اندیشه انجام آن نیستند. آموزش گرفته و اندوهبار ما نمیتواند پرورشدهنده انسانهای سرزنده و پویا باشد.
نظر شما