چکیده
معتزله و امامیه کلام را منحصر به کلام لفظی میدانند و معتقدند کلام خداوند، اصوات و حروفی است که ایجاد میکند؛ ایشان آیات قرآن را بهترین نشانه بر تکلم خداوند میدانند. اشاعره کلام حقیقی را معانیِ قائم به نفس متکلم می دانند که حقیقت مستقلی در نفس انسان داشته و غیر از اراده و علم است، ایشان نیز آیات قرآن را به عنوان بهترین دلیل بر تکلّم خداوند تلقی کرده و معتقدند کلام نفسی در ذات خداوند قدیم و قائم به ذات است؛ اما ملاصدرا معتقد است کلام، انشاء چیزی است که بر نهان متکلم دلالت کند. او میگوید کلام الهی شامل تمام موجودات و افعال خداوند است و خداوند بهایناعتبار متکلم است. وی مراتب کلام الهی را چنین تبیین میکند: عالم امر، کلام اعلی؛ عالم نفس، کلام اوسط؛ عالم تشریع؛ کلام نازل خداوند است.
باوجود همنظر بودن امامیه، اشاعره و حکمت متعالیه دربارۀ کلام لفظی، عدلیه کلام را منحصر به کلام لفظی میداند؛ ولی اشاعره و حکمت متعالیه معتقدند مرتبۀ دیگری نیز دارد؛ اما دربارۀ کیفیت آن مرتبه، اختلافِنظر دارند. این پژوهش افزونبر اثبات جامع بودن نظریۀ حکمت متعالیه، به این نتیجه رسیده است که منطوق برخی آیات قرآن کریم و روایات، با تبیین صدرایی بیشتر سازگار است. تبیین دو اندیشۀ دیگر از آیات کلامی، استوار و کامل نبوده و همچنان ابهام در این آیات باقی است.
کلیدواژه ها: کلام الهی؛ کلام لفضی؛ کلام نفسی؛ معتزله؛ اشاعره؛ حکمت متعالیه
نویسندگان:
محسن پیرهادی: دانشجوی دکترای کلام دانشگاه قم
علی اله بداشتی: دانشیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم
فصلنامه حکمت اسرا - دوره 7، شماره 24، تابستان 1394.
∎
نظر شما