گروه سیاسی
جهان نيوز: با بررسی روزنامه های امروز اصولگرایان به مطالب و گزارش های جالبی برخورد می کنیم که به بخش های از آن به شرح ذیل می توان اشاره کرد:
*مشکل اصلاحطلبان برای ارتباط با رأس نظام چیست؟
روزنامه صبح نو در گزارشی با عنوان، «مشکل اصلاحطلبان برای ارتباط با رأس نظام چیست؟" نوشت:
2 ماه بیشتر از درگذشت آیتاللههاشمی نگذشته بود که اصلاحطلبان به فکر راهبردی تازه برای ماندگاری در نظام افتادند چراکه آیت الله هاشمی اعتبار خاصی در رأس نظام و همچنین موقعیت ویژه در این جریان داشت لذا این جریان بعد از آیت الله به فکر پر کردن این خلأ افتاد و بحثهایی مبنی بر آشتی ملی و نزدیکی به رهبری نظام از سوی بزرگان و چهرههای اصلاحات مطرح شد.
آنان براین باورند که با ازدستدادن این کانال ارتباطی باید در پی ایجاد یک کانال با رهبر انقلاب باشند. از اینرو آقای اسحاق جهانگیری بهعنوان فردی که میتواند این نقش را تا حدودی ایفا کند، نام برده میشود. او اخیراً در گفت و گو با روزنامه شرق درباره دیدارش با رهبر معظم انقلاب اسلامی گفته است: «ما با دوستان و بزرگان اصلاحطلب مذاکرهای داشتیم و نهایتاً به این نتیجه رسیدم که این ملاقات انجام شود که انجام هم شد. درباره موقعیت، جایگاه و نقش آنها در انقلاب و نظام و نیز درباره سران اصلاحطلب هم صحبت شد. جلسه بسیار خوبی بود و من گزارش کامل را به سران اصلاحطلب دادم.» او درباره نظر رهبری نظام برای این ارتباط هم گفت: «ايشان گفتند از نظر من مشکلی برای اصلاحطلبان وجود نداشته و الان هم دوست دارند رابطه مستقیمی با ما داشته باشند. از من خواستند که این نقش را ایفا کنم.»
این سخنان جهانگیری و راهبرد جدید اصلاحات در حالی است که حضرت آیت الله خامنهای از همان ابتدای دوره رهبری و به رغم آنچه پیشتر بین ایشان و جریان موسوم به چپ (اصلاحطلبان امروز) گذشته بود، تعامل مثبت با این جریان را در عمل هم در پیش گرفتند که تا قبل از فتنه ۸۸ هم به انحای مختلف ادامه داشت.
حکم مشاورت سیاسی به آقای موسوی خوئینیها در تاریخ 17/10/68 که محتوای حکم، تداعی مجمع تشخیص مصلحت نظام را میکند! انتخاب چهرههایی از این جناح (مانند مصطفی معین- میرحسین موسوی و پورنجاتی) به عنوان اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی، انتخاب چهرههایی از این جناح (مانند حسن صانعی-میرحسین موسوی-موسوی خوئینیها و عبد الله نوری) به عنوان اعضای حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام، کمک مالی به دفتر تحکیم وحدت و مجمع روحانیون مبارز، ارتباط مستمر و صمیمانه با آقای خاتمی پس از پایان دوره ریاست جمهوری وی و فراهم کردن امکان حضور آقای کروبی در دفتر خود پس از رأی نیاوردن در انتخابات دور هفتم مجلس، از جلوههای این تعامل و گویای سعه صدر و نوع نگاه ایشان به جریانهای سیاسی بوده است.
میتوان گفت رابطه اصلاحطلبان معتدل و عاقل با رهبری هیچگاه قطع نشده است و اگر نبود تقابل، خودسری و لجاجت برخی از چهرههای این جریان در ماجرای فتنه 88 امروز نیازی به ترمیم رابطه خود با مقام رهبری نداشتند. از سویی دیگر در حالی این جریان به بهانه پر کردن خلأ ارتباطی با رأس نظام به فکر کانال ارتباطی با رهبری افتاده است که کسی نقش واسطهگری بین اصلاحطلبان و مقام رهبری ایفا نمیکرد و کسی حاضر نبود از سرمایه خود خرج اصلاحطلبان کند.
میتوان گفت رابطه اصلاحطلبان معتدل و عاقل با رهبری هیچگاه قطع نشده است هرچند راههایی برای تقویت بیشتر وجود دارد. لیکن اصحاب فتنه و خصوصاً چهرههای شاخص این جریان برای ترمیم رابطه خود نه فقط با رهبری بلکه با مردم هم، راهی طولانی در پیش دارند. در ادامه این گزارش گفتوگو داشتهایم با دو تن از چهرههای سیاسی درباره دیدار عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی با مقام رهبری.
*ماجرای جوراب اشرف پهلوی و ورشکستگی امروز
محسن مهدیان نیز طی یادداشتی در صبح نو نوشت:
یکم. ساختمان موزه 7 چنار تهران مربوط به کارخانه جوراب بافی است. این کارخانه آجرچین و خوش نقش با گچبری و قندیلهای دیدنی مربوط به دوره رضا خان و به دستور او ساخته شده است.
اما ماجرای ساخت این کارخانه جوراب بافی جالب است. شاید برای برخی جالب باشد که جوراب از چه وقت وارد کشور شد؟ چطور شد که از بین این همه گرایش نساجی کارخانه جوراب بافی در تهران تأسیس میشود؟
زنان ما پیشتر اهل پوشیدن جوراب نبودند. در واقع شلواری داشتند که روی پاهایشان را میپوشاند. تا اینکه یکی از مردان دربار سفری به فرنگ داشت و برای معشوقهاش جوراب هدیه آورد. اشرف پهلوی هم متوجه این جوراب شد و هوس کرد و در نهایت ماجرا به گوش رضاخان میرسد. رضا خان هم دستور میدهد کارخانه جوراب بافی در محله بریانک و 7 چنار تهران که آن روزها خارج شهر محسوب میشد، به دست سربازان آلمانی ساخته شود.
دوم. طی چند سال گذشته واردات جوراب به کشور حدود 4 برابر افزایش داشته است. آخرین گزارشها حاکی است، واردات جوراب و ساپورت به ارزش کمتر از 500 هزار دلار رسیده است. همچنین یک مسوول اتحادیه نساجی میگوید حدود 40 درصد بازار جوراب در اختیار اجناس خارجی است.
سوم. یک عضو اتاق بازرگانی میگوید حدود 60 درصد کارخانههای جوراب بافی تعطیل یا نیمه تعطیل شدهاند. انبارها پر و مشتری برای جوراب داخلی نیست. تنها در شهری مثل زنجان 100 کارخانه جوراب بافی به 25 کارخانه کاهش یافته است.
و اما رابطه این سه بند چیست؟
«استبداد اقتصادی» اگر با «اشرافیت اشرف» به تولید ناهمگون و غیرضروری میرسد با «سرمایه دار اشرافی» به واردات و نابودی همین تولید داخلی منتهی میشود. اقتصاد استبدادی دربار و سرمایه دار دو روی یک سکهاند. «اقتصاد استبداد ساخته» تنها به دربار اشرافی منحصر نمیشود. سرمایه دار اشرافی نیز در دامن همین اقتصاد استبداد زده رشد میکند و اقتصاد را جهت میدهد.
استبداد اقتصادی برای اشرافیت و خواهش شخصی اشرف پهلوی حاضر میشود بی توجه به نیاز اصلی اقتصاد و صرفاً براساس هوا و خواسته شاهزاده، کارخانه جوراب بافی بزند و امروز هم برای اشرافیت و خودنمایی بخشی دیگر از جامعه، دهها کارخانه تعطیل و صدها کارگر بیکار و هزاران نفر سر سفره فقر بروند. اقتصاد استبدادی یک روز برای «اشرافیت اشرف» کارخانه می زند و روز دیگر برای«اشرافیت اشرافیها» کارخانه تعطیل میکند.
«اقتصاد اشرافی» حکم ثابتی دارد. چه زمانی که برای دربار کارخانه تأسیس میکند و چه دورهای که برای بورژوا واردات میکند. در هر دوصورت این مردماند که باید هزینه شوند؛ تنها «اقتصاد استبدادی دربار» به «اقتصاد استبداد سرمایه دار» تبدیل شده است. برای«اقتصاد مقاومتی» باید ابتدا این«اقتصاد استبدادی» شکسته شود تا بتوان مقابل «اقتصاد استعماری» ایستاد.
*شعارهای 92 پاشنهآشیل دولت یازدهم در انتخابات
96
روزنامه جوان نیز طی گزارشی با عنوان " شعارهای 92 پاشنهآشیل دولت یازدهم در انتخابات 96 " نوشت:
برخي از شعارها در انتخابات 96 قدرت تأثيرگذاري و رأيآوري نخواهد داشت چراكه آگاهي افكار عمومي جامعه نسبت به جزئيات و اهداف آن به خوبي پديدار شده و اين بخش از سياستمداران مدعی بايد به فكر انتخاب شعارها و تاكتيكهاي متفاوتتر باشند.
برخي از شعارها در انتخابات 96 قدرت تأثيرگذاري و رأيآوري نخواهد داشت چراكه آگاهي افكار عمومي جامعه نسبت به جزئيات و اهداف آن به خوبي پديدار شده و اين بخش از سياستمداران مدعی بايد به فكر انتخاب شعارها و تاكتيكهاي متفاوتتر باشند.
يكي از شعارهای انتخاباتي در سال 92 «برداشته شدن تحريمهاي ظالمانه»عليه جمهوري اسلامي ايران بود كه برخي از نامزدهاي انتخاباتي به وسيله آن توانستند حجم قابل توجهي از آراي مردمي را به سوي خود جلب كنند و به واسطه آن گفتمان برآمده از انقلاب اسلامي كه مولفههاي مهم آن سازشناپذيري با غرب و حفظ روحيه استكبارستيزي و انقلابيگري بود را مورد تخطئه قرار دهند.
در يك سال منتهي به انتخابات سال 92 بخشهاي زيادي از فعالان عرصه سياسي به ويژه جريان تجدیدنظرطلب به كمك دهها رسانه و تريبون رسمي و غيررسمي خود اين تئوري را به افكار عمومي پمپاژ ميكردند كه ايستادگي روي اصول و مباني انقلابي و همچنين كوتاه نيامدن در برابر غرب، عامل اصلي مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم در طول چند سال اخير باشد و به واسطه چنين اظهاراتي نامزدها و گروههاي جناح مؤمن و انقلابي را طرد و القا ميكردند چنانچه نامزد مورد تبع اين طيف از صندوقهاي رأي بيرون بيايد، مشكلات اقتصادي مردم به شدت افزايش خواهد يافت.
بر همين اساس يكي از شعارهاي مهم اين جريان «برداشته شدن حتمي تحريمهاي غرب» عليه كشورمان بود كه حتي با تمسخر رويكرد دولت قبلي در عرصه مذاكرات اينگونه اظهار ميشد كه نبايد براي برداشته شدن تحريمها با معاون وزير امور خارجه چند كشور جلسه برگزار كرد بلكه بايد با ارتقاي جلسات مذاكرات هستهاي به سطح وزيران امور خارجه، براي هميشه تحريمهاي كشور را لغو كرد. امروز پس از گذشت 48ماه از انتخابات سال 92 ميتوان قضاوتي صحيح و جامع از شعارهاي حربهگونه برخي از نامزدها و جريانات سياسي داشت و دريافت كه آيا بهكارگيري حربههاي گذشته ميتواند قدرت رأيسازي براي هواخواهان ليبراليسم در داخل داشته باشد يا خير.
حربهای که دیگر قابلیت رأیسازی ندارد
افزايش و توسعه هفتگي و ماهانه تحريمها از روز آغازين مذاكرات در پاييز سال 92 تا روز امضا و اجراي توافق هستهاي و در مرحله بعد از روز امضاي برجام تاكنون نشان ميدهد به رغم ارائه امتيازات قابل توجه تيم مذاكرهكننده هستهاي كشورمان به غرب، هيچ گاه تحريمها روند رو به افولي را تجربه نكرده و همواره مقامات غربي بر دامنهدارتر شدن تحريمهاي ضد ايراني اصرار و تأكيد داشتهاند.
تصويب و اجراي دهها طرح و لايحه در كنگره و دولت قبلي وفعلي امريكا به خوبي نشان ميدهد حربه انتخاباتي جريان غربگرا در انتخابات سال 92 قابليت كارايي و اثرگذاري در انتخابات سال 96 را نخواهد داشت، بنابراين لازم و ضروري است كه تصميم سازان اين طيف براي فرار از شكست انتخاباتي در آوردگاه پيش رو به سوي حربههاي نو براي مردم حركت كنند. حربههايي كه شايد بتواند اوضاع نابسامان اين جريان را تسکین بدهد و سرپوشي باشد بر حجم وسيعي از ناتوانيها و ناكارآمديهايي كه مردم را نيز خسته كرده است.
جالب است بدانيم در حالي برداشته شدن تحريمها يكي از وعدههاي محقق نشده دولت يازدهم است كه دولت ترامپ نيز همانند دولت اوباما علاقه وافري به توسعه تحريمها داشته و احساس ميكند با افزايش آن ميتواند امتيازات بيشتري از دولت كنوني كشورمان به دست آورد.
در يكي از آخرين نمونههاي تحريم ميتوان به اظهارات معاون ترامپ اشاره كرد. مايك پنس معاون رئيسجمهور امريكا در سخنرانياي در نشست سالانه «ائتلاف يهوديان جمهوريخواه» در لاس وگاس تأكيد كرد، دولت امريكا اجازه دستيابي به سلاح اتمي توسط ايران را قطعاً نخواهد داد.
وي نخست ايران را اصليترين حامي تروريسم در جهان توصيف كرده و به صورت كنايهوار به دولت روحاني متذكر ميشود كه دوران خوب! باراك اوباما به سر آمده و سران ايران بايد متوجه باشند كه اكنون رئيسجمهور ديگري در كاخ سفيد حضور دارد.
مايك پنس بيان ميكند: آنها به خاطر رفع فاجعه بار تحريمهاي هستهاي منابع بيشتري در اختيارشان قرار گرفته و در حال پيش رفتن به سمت توليد موشكهاي بالستيك و سلاح اتمي هستند. بگذاريد به شما بگويم كه رئيسجمهور ترامپ هرگز به ايران اجازه توليد سلاح هستهاي را نخواهد داد، اين قول جدي ما به شماست.
معاون دونالد ترامپ با انتقاد از مواضع «ملايم و نرم» دولت باراك اوباما در قبال ايران، هشدار داده كه «عوامل تروريستي ايران در جاهايي مانند لبنان، سوريه و نوار غزه» مانند قبل از آزادي عمل برخوردار نخواهند بود.
معاون رئيسجمهور امريكا در ادامه از تشديد «تحريمهاي غيرهستهاي ايران» توسط دولت دونالد ترامپ خبر داده و تأكيد ميكند كه ايران همچنان بايد در شرايط تحريم به سر ببرد.
جالب است بدانيم كه طي هفتههايي كه ترامپ سكان هدايت قوه مجريه امريكا را در دست گرفته است، تحريمهاي متنوعي عليه كشورمان اعمال شده كه يادآور سياستهاي خصمانه باراك اوباما و تشديد تحريمهاي ماههاي انتهاي دولت وي عليه كشورمان است.
اين در حالي است كه يسرائيل كاتس وزير اطلاعات رژيم صهيونيستي نيز از درخواست رسمي نتانياهو از ترامپ براي افزايش تحريمها عليه كشورمان سخن به ميان آورده و در مصاحبه با خبرگزاري بلومبرگ با اشاره به اينكه يكي از اهداف اصلي نتانياهو متقاعد كردن رئيسجمهور امريكا براي تحريم مالي ايران و تحريم نظامي حزبالله است، گفت: نتانياهو از ترامپ خواسته است حزبالله و ايران را تحريم كند.
او با اشاره به اينكه اكنون بايد تحريمهايي فلجكننده عليه حزبالله وضع شود، اظهار داشت: در صورتي كه ايران كمكهاي خود را به حزبالله متوقف نكند بايد هدف تحريم قرار بگيرد. وزير اطلاعات رژيمصهيونيستي اظهار داشت كه تضعيف حزبالله به نفع طرفهاي بينالمللي است.
اصرار بر مدل برجام!
اکنون در حالي مدل برجام نه تنها مشكلات عادي و دم دستي كشور را مرتفع نكرده بلكه عامل تشديدكننده تحريمهاي ضد ايراني بوده است. جماعتي در داخل همچنان اصرار دارند كه الگو شدن برجام در مناسبات ميان ايران با امريكا ميتواند بسياري از مشكلات را حل كند و ثبات را براي جامعه ايراني به ارمغان بياورد.
از جمله اظهارات مقامات رسمي داخلي در مدح و منقبت برجام ميتوان به اين گزارهها اشاره كرد: «برجام بهترين مدل براي اختلافات بينالمللي است»، «مذاكرات هستهاي ميتواند الگويي شود براي دهها مذاكره ديگري كه به امنيت و ثبات منطقه منجر شود»، «برجام حاوي اين پيام بود كه مسائل پيچيده بينالمللي را ميتوان از طريق گفت وگو و در چارچوب رويكرد برد – برد حل و فصل كرد» و «مذاكرات آستانه نشان داد برجام ميتواند الگويي ثباتآفرين باشد.» اينگونه اظهارات نه تنها نميتواند كمكي به پيشبرد اهداف دستنيافتني برجام كند بلكه امريكاييها را براي افزايش تحريمها نيز ترغيب ميكند چراكه اعلام رضايت ايران در قبال اجراي يك طرفه برجام ميتواند اين تصور را در امريكاييها بهوجود بياورد كه سه گانه «تعطيلي صنعت هستهاي – افزايش تحريم – توسعه تحريمها» مورد تبع ايرانيهاست!
∎
*مشکل اصلاحطلبان برای ارتباط با رأس نظام چیست؟
روزنامه صبح نو در گزارشی با عنوان، «مشکل اصلاحطلبان برای ارتباط با رأس نظام چیست؟" نوشت:
2 ماه بیشتر از درگذشت آیتاللههاشمی نگذشته بود که اصلاحطلبان به فکر راهبردی تازه برای ماندگاری در نظام افتادند چراکه آیت الله هاشمی اعتبار خاصی در رأس نظام و همچنین موقعیت ویژه در این جریان داشت لذا این جریان بعد از آیت الله به فکر پر کردن این خلأ افتاد و بحثهایی مبنی بر آشتی ملی و نزدیکی به رهبری نظام از سوی بزرگان و چهرههای اصلاحات مطرح شد.
آنان براین باورند که با ازدستدادن این کانال ارتباطی باید در پی ایجاد یک کانال با رهبر انقلاب باشند. از اینرو آقای اسحاق جهانگیری بهعنوان فردی که میتواند این نقش را تا حدودی ایفا کند، نام برده میشود. او اخیراً در گفت و گو با روزنامه شرق درباره دیدارش با رهبر معظم انقلاب اسلامی گفته است: «ما با دوستان و بزرگان اصلاحطلب مذاکرهای داشتیم و نهایتاً به این نتیجه رسیدم که این ملاقات انجام شود که انجام هم شد. درباره موقعیت، جایگاه و نقش آنها در انقلاب و نظام و نیز درباره سران اصلاحطلب هم صحبت شد. جلسه بسیار خوبی بود و من گزارش کامل را به سران اصلاحطلب دادم.» او درباره نظر رهبری نظام برای این ارتباط هم گفت: «ايشان گفتند از نظر من مشکلی برای اصلاحطلبان وجود نداشته و الان هم دوست دارند رابطه مستقیمی با ما داشته باشند. از من خواستند که این نقش را ایفا کنم.»
این سخنان جهانگیری و راهبرد جدید اصلاحات در حالی است که حضرت آیت الله خامنهای از همان ابتدای دوره رهبری و به رغم آنچه پیشتر بین ایشان و جریان موسوم به چپ (اصلاحطلبان امروز) گذشته بود، تعامل مثبت با این جریان را در عمل هم در پیش گرفتند که تا قبل از فتنه ۸۸ هم به انحای مختلف ادامه داشت.
حکم مشاورت سیاسی به آقای موسوی خوئینیها در تاریخ 17/10/68 که محتوای حکم، تداعی مجمع تشخیص مصلحت نظام را میکند! انتخاب چهرههایی از این جناح (مانند مصطفی معین- میرحسین موسوی و پورنجاتی) به عنوان اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی، انتخاب چهرههایی از این جناح (مانند حسن صانعی-میرحسین موسوی-موسوی خوئینیها و عبد الله نوری) به عنوان اعضای حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام، کمک مالی به دفتر تحکیم وحدت و مجمع روحانیون مبارز، ارتباط مستمر و صمیمانه با آقای خاتمی پس از پایان دوره ریاست جمهوری وی و فراهم کردن امکان حضور آقای کروبی در دفتر خود پس از رأی نیاوردن در انتخابات دور هفتم مجلس، از جلوههای این تعامل و گویای سعه صدر و نوع نگاه ایشان به جریانهای سیاسی بوده است.
میتوان گفت رابطه اصلاحطلبان معتدل و عاقل با رهبری هیچگاه قطع نشده است و اگر نبود تقابل، خودسری و لجاجت برخی از چهرههای این جریان در ماجرای فتنه 88 امروز نیازی به ترمیم رابطه خود با مقام رهبری نداشتند. از سویی دیگر در حالی این جریان به بهانه پر کردن خلأ ارتباطی با رأس نظام به فکر کانال ارتباطی با رهبری افتاده است که کسی نقش واسطهگری بین اصلاحطلبان و مقام رهبری ایفا نمیکرد و کسی حاضر نبود از سرمایه خود خرج اصلاحطلبان کند.
میتوان گفت رابطه اصلاحطلبان معتدل و عاقل با رهبری هیچگاه قطع نشده است هرچند راههایی برای تقویت بیشتر وجود دارد. لیکن اصحاب فتنه و خصوصاً چهرههای شاخص این جریان برای ترمیم رابطه خود نه فقط با رهبری بلکه با مردم هم، راهی طولانی در پیش دارند. در ادامه این گزارش گفتوگو داشتهایم با دو تن از چهرههای سیاسی درباره دیدار عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی با مقام رهبری.
*ماجرای جوراب اشرف پهلوی و ورشکستگی امروز
محسن مهدیان نیز طی یادداشتی در صبح نو نوشت:
یکم. ساختمان موزه 7 چنار تهران مربوط به کارخانه جوراب بافی است. این کارخانه آجرچین و خوش نقش با گچبری و قندیلهای دیدنی مربوط به دوره رضا خان و به دستور او ساخته شده است.
اما ماجرای ساخت این کارخانه جوراب بافی جالب است. شاید برای برخی جالب باشد که جوراب از چه وقت وارد کشور شد؟ چطور شد که از بین این همه گرایش نساجی کارخانه جوراب بافی در تهران تأسیس میشود؟
زنان ما پیشتر اهل پوشیدن جوراب نبودند. در واقع شلواری داشتند که روی پاهایشان را میپوشاند. تا اینکه یکی از مردان دربار سفری به فرنگ داشت و برای معشوقهاش جوراب هدیه آورد. اشرف پهلوی هم متوجه این جوراب شد و هوس کرد و در نهایت ماجرا به گوش رضاخان میرسد. رضا خان هم دستور میدهد کارخانه جوراب بافی در محله بریانک و 7 چنار تهران که آن روزها خارج شهر محسوب میشد، به دست سربازان آلمانی ساخته شود.
دوم. طی چند سال گذشته واردات جوراب به کشور حدود 4 برابر افزایش داشته است. آخرین گزارشها حاکی است، واردات جوراب و ساپورت به ارزش کمتر از 500 هزار دلار رسیده است. همچنین یک مسوول اتحادیه نساجی میگوید حدود 40 درصد بازار جوراب در اختیار اجناس خارجی است.
سوم. یک عضو اتاق بازرگانی میگوید حدود 60 درصد کارخانههای جوراب بافی تعطیل یا نیمه تعطیل شدهاند. انبارها پر و مشتری برای جوراب داخلی نیست. تنها در شهری مثل زنجان 100 کارخانه جوراب بافی به 25 کارخانه کاهش یافته است.
و اما رابطه این سه بند چیست؟
«استبداد اقتصادی» اگر با «اشرافیت اشرف» به تولید ناهمگون و غیرضروری میرسد با «سرمایه دار اشرافی» به واردات و نابودی همین تولید داخلی منتهی میشود. اقتصاد استبدادی دربار و سرمایه دار دو روی یک سکهاند. «اقتصاد استبداد ساخته» تنها به دربار اشرافی منحصر نمیشود. سرمایه دار اشرافی نیز در دامن همین اقتصاد استبداد زده رشد میکند و اقتصاد را جهت میدهد.
استبداد اقتصادی برای اشرافیت و خواهش شخصی اشرف پهلوی حاضر میشود بی توجه به نیاز اصلی اقتصاد و صرفاً براساس هوا و خواسته شاهزاده، کارخانه جوراب بافی بزند و امروز هم برای اشرافیت و خودنمایی بخشی دیگر از جامعه، دهها کارخانه تعطیل و صدها کارگر بیکار و هزاران نفر سر سفره فقر بروند. اقتصاد استبدادی یک روز برای «اشرافیت اشرف» کارخانه می زند و روز دیگر برای«اشرافیت اشرافیها» کارخانه تعطیل میکند.
«اقتصاد اشرافی» حکم ثابتی دارد. چه زمانی که برای دربار کارخانه تأسیس میکند و چه دورهای که برای بورژوا واردات میکند. در هر دوصورت این مردماند که باید هزینه شوند؛ تنها «اقتصاد استبدادی دربار» به «اقتصاد استبداد سرمایه دار» تبدیل شده است. برای«اقتصاد مقاومتی» باید ابتدا این«اقتصاد استبدادی» شکسته شود تا بتوان مقابل «اقتصاد استعماری» ایستاد.
*شعارهای 92 پاشنهآشیل دولت یازدهم در انتخابات
96
روزنامه جوان نیز طی گزارشی با عنوان " شعارهای 92 پاشنهآشیل دولت یازدهم در انتخابات 96 " نوشت:
برخي از شعارها در انتخابات 96 قدرت تأثيرگذاري و رأيآوري نخواهد داشت چراكه آگاهي افكار عمومي جامعه نسبت به جزئيات و اهداف آن به خوبي پديدار شده و اين بخش از سياستمداران مدعی بايد به فكر انتخاب شعارها و تاكتيكهاي متفاوتتر باشند.
برخي از شعارها در انتخابات 96 قدرت تأثيرگذاري و رأيآوري نخواهد داشت چراكه آگاهي افكار عمومي جامعه نسبت به جزئيات و اهداف آن به خوبي پديدار شده و اين بخش از سياستمداران مدعی بايد به فكر انتخاب شعارها و تاكتيكهاي متفاوتتر باشند.
يكي از شعارهای انتخاباتي در سال 92 «برداشته شدن تحريمهاي ظالمانه»عليه جمهوري اسلامي ايران بود كه برخي از نامزدهاي انتخاباتي به وسيله آن توانستند حجم قابل توجهي از آراي مردمي را به سوي خود جلب كنند و به واسطه آن گفتمان برآمده از انقلاب اسلامي كه مولفههاي مهم آن سازشناپذيري با غرب و حفظ روحيه استكبارستيزي و انقلابيگري بود را مورد تخطئه قرار دهند.
در يك سال منتهي به انتخابات سال 92 بخشهاي زيادي از فعالان عرصه سياسي به ويژه جريان تجدیدنظرطلب به كمك دهها رسانه و تريبون رسمي و غيررسمي خود اين تئوري را به افكار عمومي پمپاژ ميكردند كه ايستادگي روي اصول و مباني انقلابي و همچنين كوتاه نيامدن در برابر غرب، عامل اصلي مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم در طول چند سال اخير باشد و به واسطه چنين اظهاراتي نامزدها و گروههاي جناح مؤمن و انقلابي را طرد و القا ميكردند چنانچه نامزد مورد تبع اين طيف از صندوقهاي رأي بيرون بيايد، مشكلات اقتصادي مردم به شدت افزايش خواهد يافت.
بر همين اساس يكي از شعارهاي مهم اين جريان «برداشته شدن حتمي تحريمهاي غرب» عليه كشورمان بود كه حتي با تمسخر رويكرد دولت قبلي در عرصه مذاكرات اينگونه اظهار ميشد كه نبايد براي برداشته شدن تحريمها با معاون وزير امور خارجه چند كشور جلسه برگزار كرد بلكه بايد با ارتقاي جلسات مذاكرات هستهاي به سطح وزيران امور خارجه، براي هميشه تحريمهاي كشور را لغو كرد. امروز پس از گذشت 48ماه از انتخابات سال 92 ميتوان قضاوتي صحيح و جامع از شعارهاي حربهگونه برخي از نامزدها و جريانات سياسي داشت و دريافت كه آيا بهكارگيري حربههاي گذشته ميتواند قدرت رأيسازي براي هواخواهان ليبراليسم در داخل داشته باشد يا خير.
حربهای که دیگر قابلیت رأیسازی ندارد
افزايش و توسعه هفتگي و ماهانه تحريمها از روز آغازين مذاكرات در پاييز سال 92 تا روز امضا و اجراي توافق هستهاي و در مرحله بعد از روز امضاي برجام تاكنون نشان ميدهد به رغم ارائه امتيازات قابل توجه تيم مذاكرهكننده هستهاي كشورمان به غرب، هيچ گاه تحريمها روند رو به افولي را تجربه نكرده و همواره مقامات غربي بر دامنهدارتر شدن تحريمهاي ضد ايراني اصرار و تأكيد داشتهاند.
تصويب و اجراي دهها طرح و لايحه در كنگره و دولت قبلي وفعلي امريكا به خوبي نشان ميدهد حربه انتخاباتي جريان غربگرا در انتخابات سال 92 قابليت كارايي و اثرگذاري در انتخابات سال 96 را نخواهد داشت، بنابراين لازم و ضروري است كه تصميم سازان اين طيف براي فرار از شكست انتخاباتي در آوردگاه پيش رو به سوي حربههاي نو براي مردم حركت كنند. حربههايي كه شايد بتواند اوضاع نابسامان اين جريان را تسکین بدهد و سرپوشي باشد بر حجم وسيعي از ناتوانيها و ناكارآمديهايي كه مردم را نيز خسته كرده است.
جالب است بدانيم در حالي برداشته شدن تحريمها يكي از وعدههاي محقق نشده دولت يازدهم است كه دولت ترامپ نيز همانند دولت اوباما علاقه وافري به توسعه تحريمها داشته و احساس ميكند با افزايش آن ميتواند امتيازات بيشتري از دولت كنوني كشورمان به دست آورد.
در يكي از آخرين نمونههاي تحريم ميتوان به اظهارات معاون ترامپ اشاره كرد. مايك پنس معاون رئيسجمهور امريكا در سخنرانياي در نشست سالانه «ائتلاف يهوديان جمهوريخواه» در لاس وگاس تأكيد كرد، دولت امريكا اجازه دستيابي به سلاح اتمي توسط ايران را قطعاً نخواهد داد.
وي نخست ايران را اصليترين حامي تروريسم در جهان توصيف كرده و به صورت كنايهوار به دولت روحاني متذكر ميشود كه دوران خوب! باراك اوباما به سر آمده و سران ايران بايد متوجه باشند كه اكنون رئيسجمهور ديگري در كاخ سفيد حضور دارد.
مايك پنس بيان ميكند: آنها به خاطر رفع فاجعه بار تحريمهاي هستهاي منابع بيشتري در اختيارشان قرار گرفته و در حال پيش رفتن به سمت توليد موشكهاي بالستيك و سلاح اتمي هستند. بگذاريد به شما بگويم كه رئيسجمهور ترامپ هرگز به ايران اجازه توليد سلاح هستهاي را نخواهد داد، اين قول جدي ما به شماست.
معاون دونالد ترامپ با انتقاد از مواضع «ملايم و نرم» دولت باراك اوباما در قبال ايران، هشدار داده كه «عوامل تروريستي ايران در جاهايي مانند لبنان، سوريه و نوار غزه» مانند قبل از آزادي عمل برخوردار نخواهند بود.
معاون رئيسجمهور امريكا در ادامه از تشديد «تحريمهاي غيرهستهاي ايران» توسط دولت دونالد ترامپ خبر داده و تأكيد ميكند كه ايران همچنان بايد در شرايط تحريم به سر ببرد.
جالب است بدانيم كه طي هفتههايي كه ترامپ سكان هدايت قوه مجريه امريكا را در دست گرفته است، تحريمهاي متنوعي عليه كشورمان اعمال شده كه يادآور سياستهاي خصمانه باراك اوباما و تشديد تحريمهاي ماههاي انتهاي دولت وي عليه كشورمان است.
اين در حالي است كه يسرائيل كاتس وزير اطلاعات رژيم صهيونيستي نيز از درخواست رسمي نتانياهو از ترامپ براي افزايش تحريمها عليه كشورمان سخن به ميان آورده و در مصاحبه با خبرگزاري بلومبرگ با اشاره به اينكه يكي از اهداف اصلي نتانياهو متقاعد كردن رئيسجمهور امريكا براي تحريم مالي ايران و تحريم نظامي حزبالله است، گفت: نتانياهو از ترامپ خواسته است حزبالله و ايران را تحريم كند.
او با اشاره به اينكه اكنون بايد تحريمهايي فلجكننده عليه حزبالله وضع شود، اظهار داشت: در صورتي كه ايران كمكهاي خود را به حزبالله متوقف نكند بايد هدف تحريم قرار بگيرد. وزير اطلاعات رژيمصهيونيستي اظهار داشت كه تضعيف حزبالله به نفع طرفهاي بينالمللي است.
اصرار بر مدل برجام!
اکنون در حالي مدل برجام نه تنها مشكلات عادي و دم دستي كشور را مرتفع نكرده بلكه عامل تشديدكننده تحريمهاي ضد ايراني بوده است. جماعتي در داخل همچنان اصرار دارند كه الگو شدن برجام در مناسبات ميان ايران با امريكا ميتواند بسياري از مشكلات را حل كند و ثبات را براي جامعه ايراني به ارمغان بياورد.
از جمله اظهارات مقامات رسمي داخلي در مدح و منقبت برجام ميتوان به اين گزارهها اشاره كرد: «برجام بهترين مدل براي اختلافات بينالمللي است»، «مذاكرات هستهاي ميتواند الگويي شود براي دهها مذاكره ديگري كه به امنيت و ثبات منطقه منجر شود»، «برجام حاوي اين پيام بود كه مسائل پيچيده بينالمللي را ميتوان از طريق گفت وگو و در چارچوب رويكرد برد – برد حل و فصل كرد» و «مذاكرات آستانه نشان داد برجام ميتواند الگويي ثباتآفرين باشد.» اينگونه اظهارات نه تنها نميتواند كمكي به پيشبرد اهداف دستنيافتني برجام كند بلكه امريكاييها را براي افزايش تحريمها نيز ترغيب ميكند چراكه اعلام رضايت ايران در قبال اجراي يك طرفه برجام ميتواند اين تصور را در امريكاييها بهوجود بياورد كه سه گانه «تعطيلي صنعت هستهاي – افزايش تحريم – توسعه تحريمها» مورد تبع ايرانيهاست!
نظر شما