ايسنا| سعيد كماني، يكي از آتشنشانان روز وقوع حادثه پلاسكو گفت: «زماني كه حريق روي داد، همكارانم به سرعت براي اطفاي آن آب رساندند و نقاط مدنظر فرمانده را اطفا ميكرديم. هنگامي كه دود سفيد از داخل ساختمان خارج شد، گمان كرديم كه حريق بهطور كامل اطفا شده چرا كه دود سفيد علامت خاموش شدن آتش است. زماني كه داخل سبد بودم چند انفجار كوچك داخل ساختمان رخ داد. متاسفانه پشت تمام پنجرهها كپسول گاز پيكنيكي وجود داشت. پس از رويت دود سفيد، انفجار مهيبي رخ داد؛ به گونهاي كه موج انفجار حتي مرا مقداري تكان داد و حريق بازگشت. زماني كه آتش برگشت، شروع به عمليات اطفا كرديم. در ضلع شرقي پلاسكو دو - سه ريزش رخ داد. به ما هم دستور تخليه ساختمان را دادند. برخي از همكارانم از طريق راه پلهها تلاش كردند از ساختمان خارج شوند و قسمتي هم از نماي ساختمان اين كار را انجام دادند. متاسفانه دلخراشترين صحنهها در طبقههاي ۱۱، ۱۲ و ۱۳ رخ داد؛ چرا كه در اين طبقات صاحبان برخي از مغازهها، پنجرهها را با فنس پوشانده بودند و همكارانم در اين طبقهها گير افتاده بودند. نردبانها در ضلعهايي مانند ضلع غربي توانستند تعداد زيادي از آتشنشانان را خارج كنند. در طبقات ۱۲ و ۱۳ پارچه صورتي از پنجرهها آويزان شده بود و آتشنشانان از ما خواستند كه آنها را از داخل ساختمان بيرون بياوريم، اما براي اين كار محدوديتهايي وجود داشت. قبل از ريزش اصلي، در داخل ساختمان چند ريزش رخ داد. يكي از همكارانم تلاش كرد با پتك، فنس را بشكافد اما نتوانست موفق شود. من حتي براي نجات همكارانم گارد جلوي سبد را باز كردم اما نتوانستم برخي از آنها را نجات دهم. قرار شد تجهيزات برش براي ما بياورند تا بتوانيم آتشنشانان گرفتار شده در ساختمان را نجات دهيم ولي كار از كار گذشت.» اين آتشنشان گفت: «من چندي پيش فيلمي ديده بودم كه در آن بسيجياي كه قصد داشت معبر باز كند، پوتينهاي خود را به همرزمانش داده و گفته بود كه اين پوتينها نو و حيف است بر اثر انفجار خراب شود. روز حريق از يكي از همكارانم خواستم كه از ساختمان بيرون بيايد، اما او گفت نميتوانم اين كار را انجام دهم و «فيس» خود را درآورد و به طرف من پرت كرد. در آن وضعيت به فكر سالم ماندن تجهيزات خود بود. يكي ديگر از همكارانم ميگفت ساختمان در حال تخريب است، آب ريختن را قطع كن. من همين كار را انجام دادم اما از سمت ديگر يكي از همكارانم فرياد زد من دارم ميسوزم، بنابراين دوباره آب پاشيدن را آغاز كردم. ناگهان ساختمان از بالا شروع به تخريب شدن كرد و فرو ريخت. موقع خرابي ساختمان دو ستون تخريب شد كه يكي از آنها مستقيم به سمت ما آمد. سه بار قصد داشتيم خودروي خود را جابهجا كنيم و اگر اين كار را انجام داده بوديم قطعا خودرو واژگون و به سمت مردم متمايل ميشد.»
كماني افزود: «نيروي انتظامي بسياري از مردم را كنترل كرده بود، اما هنوز به محل حادثه رفت و آمد ميكردند. اگر آنها از كسبه و كارگران پلاسكو بودند آيا اموالشان از جانشان عزيزتر بود؟ هنگامي كه دود سفيد رويت شد، مردم به طرف پاساژ دويدند و حتي برخي از همكارانم مجبور به برخورد با مردم شدند چون تعدادي از آنان به داخل ساختمان بازگشته بودند.»
∎
نظر شما