قانون- رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور یکی از آنهاست که بیش از دیگران در معرض حملات رسانهای موافقان و مخالفان دولت قرار میگیرد.
به گزارش قانون به نقل از شرق، برخی مکتب اقتصادی مورد علاقه نوبخت و همفکرانش را مقصر مشکلات امروز اقتصاد ایران میدانند و برخی دیگر برکناری شخص او و چند نفر دیگر را راهحل مشکلات اقتصاد کشور میدانند. اما به نظر میرسد نوبخت چندان نگران این فشارها نیست و در پاسخهایش تأکید میکند که با آگاهی از محدودیتها قبول مسئولیت کرده و در کنار دولت تلاش میکند از فرصتهای موجود استفاده کند.
او رقبای انتخاباتی را عامل اصلی فشارهای رسانهای به دولت میداند و میگوید انتخابات اردیبهشت برای عدهای تمام نشده است و با صراحت از مواضع دولت دفاع میکند، اما وقتی اصرار میکنم درباره پشت پرده مؤسسات اعتباری منحلشده بیشتر توضیح بدهد، محتاطانهتر پاسخ میدهد و وقتی درباره چند و چون برخورد با متخلفان آن پرونده میپرسم ناخودآگاه نارضایتیاش از قرارگرفتن در موقعیت پاسخگویی به این سؤال را با دستکشیدن پیاپی به صورتش نشان میدهد. میگوید از رد کلیات بودجه در صحن علنی مجلس تعجب کرده، اما اضافه میکند فرزند مجلس است و نظرشان را میپذیرد.
برخی معتقدند افزایش قیمت ارز در ماههای اخیر حاصل پالسهایی بود که لایحه بودجه سال ٩٧ به بازار داد. این کارشناسان معتقد هستند نشانههایی مبنی بر افزایش تورم و البته افزایش نرخ ارز رسمی در لایحه بودجه وجود داشت که سرمایهها را به سمت بازار ارز سوق داد. با این ادعا موافق هستید؟
برای اینکه به حرف تکیه نکنیم و سراغ واقعیتها برویم، باید ببینیم که ارز در سال جاری از چه زمانی افزایش پیدا کرد؛ براساس مطالعاتی که انجام شده است، افزایش نرخ ارز از شهریور آغاز شد. بسیاری معتقد هستند چون نرخ سود سپرده بانکی کاهش پیدا کرد، جاذبه برای گسیل سرمایهها به سمت یک بازار غیرپولی به وجود آمد. پیش از آن مؤسسات اعتباری غیرمعتبر نرخ سود بالاتری را پیشنهاد میکردند، اما مشخص شده بود سرمایهگذاری در این مؤسسات مطمئن نیست، بنابراین بازار ارز هدف اول سرمایهگذاران شد. دولت برای کنترل این تقاضا تلاش کرد بازار پولی را با ارائه نرخهای ترجیحی مثل گواهی سپرده ٢٠ درصد جذابتر کند تا وضعیت را متعادل و چسبندگی را در بازار بانکی و پول افزایش دهد. در نیمه اول امسال فاصله بین نرخ ارز سههزارو ٣٠٠ تومانی که در لایحه بودجه ٩٦ دیده شده بود با نرخ ارز بازار آزاد چیزی حدود ٢٠٠ تا ٣٠٠ تومان بود که همیشه هم شاهدش بودهایم. بالطبع بودجه پالس خاصی برای افزایش نرخ ارز نشان نداد.
برخی معتقدند ١٣هزارمیلیارد تومانی که به سپردهگذاران مؤسسات اعتباری منحلشده بازگردانده شد، راهی بازار ارز شده و در افزایش تقاضا مؤثر بوده است. تحلیلی دراینباره دارید؟
نکته دیگری که درباره دلایل افزایش نرخ ارز مطرح است، محدودیتهای بانکی است که اخیرا نیز در سه کشور چین، ترکیه و امارات شاهدش بودهایم. این محدودیتها چه تأثیری بر بازار ارز داشته است؟
سؤال من این است که کی این محدودیتها وجود نداشت؟ محدودیتها که در سالهای گذشته به مراتب شدیدتر بود. اینکه مبادلات بانکی ما روان نیست یا اخیرا در ترکیه و بهخصوص امارات شاهد مشکلاتی بودهایم، مانند همین عوارض و مالیاتی که اخیرا امارات وضع کرد، قابل کتمان نیست اما باید بگویم این معادلهاي یکمجهولي نیست، بلکه یک ماتریس چندمتغیره است و عوامل مختلفی با ضرایب متفاوت در آن نقش داشتهاند.
اگر این یک ماتریس چندمتغیره است، چرا شاهد عملیات پلیسی در بازار ارز بودیم؟
گفته میشود دولت نمیخواهد صادقانه دلایل نوسانات بازار ارز را بازگو کند. چرا شفاف درباره دلایل سیاسی و اجتماعی مؤثر در این التهاب صحبت نمیکنید؟
اینکه رقبای انتخاباتی ما هنوز انتخابات اردیبهشتماه برایشان تمام نشده و در فضای مجازی فعالیت میکنند طبیعی است. خصلت مخالف و منتقد هم همین است. مگر اینها پیش از انتخابات چنین نکردند؟ نتیجه این رفتارهایشان چه بود؟ مردم فهیم هستند و به درستی محدودیتها و غفلتهای ما را تشخیص میدهند، همهچیز ما را میدانند و به همین دليل فکر میکنیم که به جای روشنگری درباره عملکرد غیرمنصفانه رقبایمان بهتر است وقتمان را صرف خدمت به مردم کنیم.
واقعیت امر این است که این مواردی که ذکر کردید، بخشی از همان مضایقی است که با آن روبهرو هستیم. بالاخره هر تصمیمی که ما بگیریم، برای آنکه وجه اجرائی پیدا کند، نیازمند تصویب در جای دیگری است و ممکن است در آنجا با برخی اصلاحات مدنظر ما موافقت نشود. ضمن احترام به آن نهادها که نظرات خودشان را میگویند، باید قبول کنیم که اینها محدودیتهای ما هستند و با وجود این محدودیتها باید تلاش کنیم که پیش برویم.
شما تصمیم داشتید با افزایش قیمت بنزین منابع لازم برای برخی طرحهای اشتغالزایی خود را فراهم کنید. پس از اعتراضات دیماه مجلس تصمیم گرفت با این پیشنهاد موافقت نکند و در نتیجه منابعی از طریق افزایش قیمت سوخت برای دولت وجود نخواهد داشت. بااینحال شما معتقدید که طرحهای اشتغالزایی مد نظرتان ادامه خواهد داشت. منابع آن از چه طریقی تأمین خواهد شد؟
برای اولینبار پس از انقلاب شاهد رد کلیات لایحه بودجه در صحن علنی مجلس بودیم. انتظارش را داشتید؟
به بحث مؤسسات اعتباری منحله برگردیم. درباره حواشی این مؤسسات بارها سخن گفته شده، اما معمولا درباره پشت پرده آنها سکوت میشود. چه کسانی پشت این مؤسسات بودند؟
اینها که دربارهشان حرف میزنیم چه کسانی بودند؟
برخورد مناسبی با این افراد صورت گرفت؟
این یک مسئله جدی است. بهتازگی و بعد از آن که چندین حساب فعال در بازار ارز که بالغ بر ٢٠ هزارمیلیارد تومان گردش مالی داشتند، مسدود شد، این سؤال مطرح شد آیا مسدودکردن حسابها کافی است؟ آیا نباید پیگیریهای جدیتری صورت بگیرد و پولهای کثیفی که احیانا از این طریق پولشویی میشدند، ردگیری شوند و با دانهدرشتهای مرتبط برخورد شود؟
مشکلات اقتصادی در کشور ما تا حدود زیادی به مسائل سیاسی، بهویژه سیاست خارجی گره خورده است؛ پیشبینی شما از آینده چيست؟
احتمالا با فرازوفرودهایی مواجه شویم، ولی تلاش ما ادامه خواهد داشت. وقتی امروز به گذشته نگاه میکنیم، به نظرم تصمیمات درستی گرفتهایم. برخی رقبای سیاسی ما که درفش کاویانی گرانی را در دست گرفتهاند، در زمانی که پیش از ما تورم ٤٠درصدی را شاهد بودیم، سکوت کرده بودند. اصلا فرض کنیم این دولت در حل مشکل گرانی ناتوان است، پاسخ این است که به کدام وضعیت میخواهید برگردید؟ مگر مشکلات امروز محصول اعمال همان جریان فکری دولت سابق نیست؟ بگذریم. تلاش دولت درحالحاضر این است که بتواند با طرح و برنامههایی که برای بهبود وضعیت کشور با تکیه بر توان داخلی تنظیم شدهاند، به امور سروسامان دهد. به عبارتی درونزایی خود را بیشتر بکنیم تا اگر برونزایی در برخی موارد دچار اشکال شد، به مشکل برنخوریم. بنابراین ما معتقدیم درست عمل کردهایم که سراغ شکستن دیوار تحریم رفتیم. ممکن است عدهای بگویند چند پارهآجر از آن دیوار باقی مانده است. بله؛ این دیوارها دیوارهای بلندی بودند. اگر آن روند ادامه پیدا میکرد، چه اتفاقی میافتاد؟
صادرات نفت ما را تا یک میلیون بشکه تقلیل داده بودند و قدم بعدی مرحله نفت در برابر غذا بود. امروز که به آن روزها فکر میکنم، میبینم چقدر عاقلانه عمل کردیم. اگر آن اقدامات را نمیکردیم، با همان وضعیت به این ترامپ با این کلهاش برمیخوردیم. ما قطعنامهها را لغو و اروپا را به سمت خودمان متمایل کردیم و تأییدیه عدم فعالیت نظامی هستهای را از آژانس گرفتیم. اگر اینها باقی میماند، چه اتفاقی میافتاد؟ چه زمانی به خاطر دارید مسئول سیاست خارجی و امور امنیتی اتحادیه اروپا بیاید و همزمان با ادعاهای رئیسجمهور آمریکا مقابلش بایستد و ادعاهایش را نفی کند؟ به همین دلیل است که امروز میبینیم جامعه جهانی نیز به این درک رسیده که این ایران نیست که به پیمانهای بینالمللی بیاعتناست، بلکه طرف مقابل اینگونه رفتار میکند. درعینحال که ما تلاش میکنیم از این فرصت بینالمللی استفاده کنیم، روی منابع داخلیمان متمرکز شدهایم و به همین دلیل بدون حسابکردن سرمایهگذاریهای خارجی و با تکیه به منابع داخلی خودمان، برنامه ایجاد یک میلیون شغل را در پیش گرفتهایم.
نظر شما