بازه زمانی بین غروب خورشید در آخرین روز پاییز یعنی سیام آذر تا طلوع خورشید نخستین روز زمستان، همان شبی است که ایرانیان آن را «یلدا» مینامند؛ شبی که مرزی نمادین میان تاریکی و روشنایی، بیم و امید و پایان و آغاز است؛ مرزی که انسان ایرانی از دیرباز کوشیده است آن را نه با ترس، بلکه با همنشینی، روایتگری، خوراک، بازی و آیین پشت سر بگذارد.
در فرهنگ ایران باستان، یلدا پلی میانه نور و ظلمت است؛ جایی که خورشید، نماد زایش و زندگی پس از طولانیترین شب سال دوباره قدرت میگیرد و تاریکی و اهریمن عقبنشینی میکند، شبی که نه یک پدیده صرفاً نجومی که آن را به کنشی عبادی، جمعی و نمادین بدل ساخته است.
با گذر زمان یلدا نیز همانند بسیاری از آیینهای کهن، دچار تغییراتی در شکل و کارکرد شده است؛ اما آنچه موجب تداوم آن شده توانایی این آیین در تطبیق با عصر حاضر است، در این میان بررسی جلوههای محلی یلدا، بهویژه در مناطق کردنشین، اهمیتی دوچندان مییابد؛ چرا که این آیین در این مناطق همچنان حامل نشانههایی زنده از سنت، حافظه جمعی و هویت فرهنگی است.
ریشه تاریخی یلدا، تولد خورشید و عبور از تاریکی
امیر صادقی، کارشناس مردمشناسی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی کردستان در گفتوگو با ایسنا گفت: شب یلدا رسمی چند هزارساله در فرهنگ ایرانی است؛ واژه «یلدا» ریشهای سریانی دارد و به معنای «زایش» و «تولد» است که سریانی خود لهجهای از زبان آرامی به شمار میآید.
صادقی اظهار کرد: در باورهای ایران باستان، تاریکی قلمرو حکومت اهریمن و نور و خورشید قلمرو ایزد محسوب میشد و از همین رو، طولانیترین شب سال جایگاهی نمادین و مهم داشت.
وی افزود: با فرا رسیدن آخرین شب پاییز و آغاز نخستین شب زمستان، مردم بر اساس این باورها در مکانی گرد هم جمع میشدند تا این شب را با کمترین آسیب پشت سر بگذارند، این گردهماییها حالتی آیینی و عبادی داشت؛ عبادت، راز و نیاز و بیدار ماندن تا صبح بخشی از این شب بود که به دلیل طولانی بودن شب، خوراکیها و غذاهایی مصرف میشد و بازیهایی انجام میگرفت که امروز آنها را بازیهای بومی و محلی مینامیم.
صادقی ادامه میدهد: پس از پشت سر گذاشتن آن شب طولانی با طلوع خورشید، نماد پیروزی نور بر تاریکی شکل میگرفت و روزها بهتدریج بلندتر میشدند و اهریمن را مجبور به عقب نشینی میکرد.
شب یلدا در رسم و رسومات کردها
وی اضافه کرد: در مناطق کردنشین کردستان، آیینهای یلدا در گذر زمان تغییراتی داشتهاند، اما در حدود صد سال گذشته، بهویژه در شهر سنندج مقدمات خاصی برای این شب فراهم میشده است که یکی از این مقدمات تهیه خربزه از روستای سراب قامیش بود؛ خربزههایی مرغوب که در زبان کردی «کالهک» نامیده میشدند و از این خربزهها «کالهک ترش» درست میکردند و خربزه سراب قامیش در آن زمان نوعی برند محلی محسوب میشد.
صادقی در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: غذای اصلی و اصیل شب چله در کردستان «دلمه» بوده است که مرحوم برهان ایازی در "کتاب آیینه سنندج" اینگونه روایت کرده است که در شهر سنندج دلمه ویژه شب یلدا، دلمه کلم بوده و دلمه برگ مو
در این شب تهیه نمیشده است و دلمه کلم غذای خاص شب یلدا محسوب میشد و در دیگر روزهای سال دلمه برگ مو پخته میشد که البته این رسم به مرور زمان تغییر کرده و امروزه دلمه برگ مو و غذاهای دیگر نیز در این شب تهیه میشود.
وی در ادامه تصریح کرد: از آنجا که دلمه غذایی نسبتاً چرب است، پس از صرف آن برای کمک به هضم از "کالهک ترش" یا همان خربزه استفاده میکردند.
صادقی اظهار کرد: بخش مهم شب یلدا مربوط به تنقلات آن بود، تنقلاتی مانند توت خشک، گردو،
گندم بو داده، قیسی یا برگ زردآلو مصرف میشد و استفاده از انجیر خشک بیشتر در مناطق شهری رواج داشت که این خوراکیها معمولاً بر روی کرسی چیده میشد و اعضای خانواده گرداگرد آن مینشستند.
روایتگری و داستانهای تو در تو
این پژوهشگر حوزه مردم شناسی اضافه کرد: روایتگری یکی از بخشهای مهم شب یلدا، بهویژه در روستاها بود که روایتهایی از گلستان و بوستان سعدی، شاهنامه کردی و افسانههای محلی نقل میشد که این داستانها اغلب ساختاری تو در تو داشتند و هر داستان چندین روایت در دل خود داشت و به قصه هزار و یک شبی میماند که گاه چندین ساعت طول میکشید.
بازیهای بومی و محلی؛ از جوراببازی تا زورآزمایی
به گفته وی؛ در کنار روایتگری، بازیهای بومی و محلی نیز انجام میشد که مهمترین آن «جوراببازی» یا «گوروابازی» است؛ بازیای قدیمی و خاص منطقه کردستان که به ثبت ملی نیز رسیده است.
صادقی اضافه کرد: زورآزمایی، مچاندازی و "وشتر مل" نیز از دیگر بازیهای رایج این شب بودند.
یلدا؛ شبی که تاریکی بهانهای برای همنشینی شد
بازه زمانی بین غروب خورشید در آخرین روز پاییز یعنی سیام آذر تا طلوع خورشید نخستین روز زمستان، همان شبی است که ایرانیان آن را «یلدا» مینامند.
صاحبخبر -
∎