تشبیه دین به «جلباب» در کلام حضرت زهرا (س) حاوی نکتهای ظریف و عمیق است: دین باید همچون پوششی کامل، بر تمامی شئون زندگی انسان احاطه داشته باشد و همه ابعاد وجودی او را در بر گیرد. وقتی دین برشی شود و بخشی قبول و بخش دیگر متروک باشد، دین متروک است.
به گزارش جماران ، هادی سروش استاد حوزه علمیه قم در روز شهادت حضرت فاطمه (س) در هیئت انصارالمهدی گفت : یادگارِ ارزشمندِ حضرت زهرای اطهر (س) برای مسلمین و جهان اسلام است و آن خطبه نورانی فاطمیه است که از آن به خطبه فدکیه و یا خطبه لمه نیز نام برده شده است.
مقام کوثر الهی
فاطمه صاحب مقام کوثر الهی است؛ و آن مقامی است که خداوند متعال بهعنوان ریشه و بقای ذریّه پیامبر (ص) در فاطمه (س) قرار داده و این مقام حافظ استمرار رسالت در پوشش و کسوتِ امامت است . این مقام که در یازده فرزند معصومش ظاهر گشته ، یادگار با عظمت حضرت زهرا (س) است.
مقام محدثیت و مصحف
یادگار ارزنده دیگر حضرت فاطمه ؛ مقام مصحف است که از آن به "مصحف فاطمه(س) نام برده میشود.
این مقام که در پرتو نزول جبرییل به ساحت مقدس حضرت زهرا (س) رقم خورده ، در علم کلام و حدیث از آن به مقام محدثیه نام برده می شود.
مصحف فاطمه آن متنی است که حاوی خبرهای غیبی جبرییل به فاطمه (س) است که امام علی (ع) آن را نوشته و در محضر امام عصر است.
متن حدیثِ معتبری که مقام دریافت پیام های غیبی توسط حضرت زهرا (س) را در بر دارد از زبان امام صادق (ع) چنین است ؛
فاطمه بعد از پیغمبر (ص) هفتاد و پنج روز در دنیا بود و از فراق پدر بسیار اندوهگین بود. جبرئیل محضرش می آمد و او را در مرگ پدر تسلیت می داد و خوشحالش می کرد و غم و اندوهش را تخفیف می داد و از احوال و مقام پدرش خبر می داد و سرگذشت اولادش را پس از او برایش می گفت و علی (ع) آن مطالب را می نوشت که مجموع آن نوشته ها مصحف فاطمه (ع) شد. (کافی ج۱ ص۲۳۵)
امیرالمومنین در ضمن بیانی فرمود : "به همسرم مصحف وکتابی عطا شد که علمی در آن است وهیچ کس قبل از وی به آن نرسیده. این عطای ویژهای از طرف خدا ورسول او بود ؛ 'و لقد أُعطِیَتْ زوجتی مُصحفاً فیه من العلم ما لم یسبقها إلیه أحدٌخاصة من الله ورسوله» (بصائر الدرجات /۲۰۰)
صدرالمتالهین در نوشته کوچکی بنام "رساله سه اصل" از "مصحف فاطمه" به دریایی از علوم غیبی تعبیر نموده که قابل مقایسه با هیچ علمی از علوم بشر نیست.
پایگاه مرتفع خطبه حضرت فاطمه
پس از مقام کوثر و مقام محدثیه ، خطبه فاطمیه مهمترین میراث معنوی آن حضرت است. خطبه فاطمیه ؛ خطبۀ شریفهای است که با فاصلۀ اندکی از رحلت رسول خدا (ص) ـ شاید حدود یک هفته تا ده روز ـ در مسجدالنبی ایراد فرمودند. گرچه در ایام فاطمیه با رویکردهای مختلفی به فرازهای این خطبه نگریستهایم، اما امروز توجه ما معطوف به تعبیر شگفتانگیزی است که حضرت در توصیف وضعیت دین در جامعه پس از پیامبر به کار بردند.
انحراف در امت اسلامی
آن حضرت در مورد انحراف در امت اسلام میفرمایند: «قَدْ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّینِ»؛ به این معنا که جامۀ دین در میان شما کهنه و متروک شده است. واژۀ «جلباب» در لغت عرب به معنای پوششی سرتاسری و فراگیر است، همچون چادری که تمام بدن را میپوشاند.
تشبیه دین به «جلباب» در کلام حضرت زهرا (س) حاوی نکتهای ظریف و عمیق است: دین باید همچون پوششی کامل، بر تمامی شئون زندگی انسان احاطه داشته باشد و همه ابعاد وجودی او را در بر گیرد.
دین داری گزینشی نمیتواند انسان را به مقصد و مقصود برساند.
دینداریِ گزینشی، مصداقِ دینِ جلبابی [پوشش کامل] نیست. کسانی که در حریم خانواده، برای مثال نسبت به حجاب حساسیت دارند اما در کسبوکار و لقمۀ خود بیمبالاتاند، یا آنان که اهل مسجد و هیئتاند اما در اخلاق اجتماعی و خانوادگی دچار نقصان هستند، دینی «بُرشخورده» و ناقص دارند. چنین دینی، آن پوشش کاملی نیست که حضرت زهرا (س) ترسیم میفرمایند. دین باید بر چشم، زبان، گوش و دل انسان سیطره یابد و مدیریت تمام اعضا و جوارح را بر عهده گیرد. تا پیش از کلام حضرت زهرا (س)، در متون حدیثی تعبیری اینچنین که دین را به پوششی سراسری (جلباب) تشبیه کند، مشاهده نشده است. دینِ تکهتکه، اگرچه در جای خود ارزشمند است، اما آن کمال مطلوب نیست و نمیتواند انسان را به سرمنزل مقصود برساند.
پیامبر و ابلاغ دین کامل
پیامبر اکرم (ص) دینی کامل و جامع را برای بشریت به ارمغان آوردند. آن خشت نهایی و تکمیلکننده این بنا، ولایت امیرالمؤمنین (ع) بود که با نزول آیۀ شریفۀ «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» (مائده: ۶۷) و سپس بشارتِ «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» (مائده: ۳) تثبیت شد. این دین، از طهارت و عبادات گرفته تا سیاسات، حدود، دیات و اخلاق، هیچ کاستی نداشت و اهلبیت (ع) در طول دو قرن، جزئیات آن را تبیین فرمودند.
هشدارحضرت زهرا (س) درباره کهنه شدنِ دین
حضرت زهرا هشدار میدهند که این دینِ کامل (جلباب)، که سایۀ رحمتش بر سر شما گسترده بود، اکنون در نگاه شما کهنه و متروک شده است: «قَدْ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّینِ».
نشانه های متروک شدنِ دین
حضرت در ادامۀ ترسیم این انحطاط میفرمایند: «وَ نَبَغَ خَامِلُ الْأَقَلِّینَ»؛ یعنی کسانی که تا دیروز گمنام بودند و در میادین حضوری نداشتند، اکنون سخنگویان دین شدهاند و در جایگاه تصمیمگیری قرار گرفتهاند. آنانی که «کاظمین» بودند یعنی ؛ از ساکتین بودند، اکنون زبان باز کردهاند!
توضیح کلام فاطمه(س) در نهج البلاغه
برای فهم عمیقتر چراییِ این «متروک شدن دین» و «کهنگی جلباب»، باید به تفسیر آن در کلام امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه مراجعه کنیم.
حضرت در خطبۀ ۳۴ با عتاب به مردم زمانه میفرمایند: «أُفٍّ لَکُمْ! لَقَدْ سَئِمْتُ عِتَابَکُمْ! أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَةِ عِوَضاً؟»؛ نفرین بر شما که از سرزنش شما خسته شدم! آیا به جای آخرت، به زندگی دنیا راضی شدهاید؟ درد علی (ع) چیست ؟ از چه چیزی خسته شده ؟ درد این است که در هر زمان حساس که باید دین حفظ شود ، دین قربانیِ دنیا میشود. مردم حاضرند دینشان را ذبح کنند تا دنیایشان باقی بماند، اما حاضر نیستند اندکی از دنیای خود را فدای دین کنند.
و نیز در خطبۀ ۱۰۶ نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین (ع) تصویر دقیقتری از این کهنه و متروک شدنِ لباس دین ارائه میدهد که در واقع تفسیر کلام حضرت زهراست ، می فرماید : «وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَغْضَبُونَ»؛ شما میبینید که پیمانهای الهی یکی پس از دیگری شکسته میشود، اما خشمگین نمیشوید! پیمانهای عبادی، اقتصادی و خانوادگی با خدا نقض میشود، ربا و بیحجابی و گناه رواج مییابد، اما کَکِ کسی نمیگزد. سپس حضرت امیر (ع) فرمود: «وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَأْنَفُونَ»؛ اگر کسی پیمان و وصیت پدرانتان را زیر پا بگذارد، به غیرتتان برمیخورد و ناراحت میشوید، اما نسبت به نقض حدود الهی بیتفاوتید. این همان معنایِ «متروک شدن دین» در کلام حضرت زهراست.
هشدار پیامبر از تهی شدن دین از محتوای اعتقادی و اخلاقی
در تأیید این معنا، روایتی قابلتأمل در «تفسیر قمی» اثر جناب علی بن ابراهیم قمی، از محدثین جلیلالقدر شیعه آمده است. پیامبر اکرم (ص) خطاب به سلمان فارسی میفرمایند: «ای سلمان! زمانی خواهد آمد که تُزَخْرَفُ الْمَسَاجِدُ (مساجد تزیین و پر زرقوبرق میشوند) وَ تَکْثُرُ الصُّفُوفُ (جمعیت نمازگزاران و صفوف جماعت زیاد است)، أَمَّا الْقُلُوبُ فَمُتَبَاغِضَةٌ وَ الْأَلْسُنُ مُخْتَلِفَةٌ (اما دلها پر از کینه و دشمنی نسبت به یکدیگر است و زبانها با هم در اختلاف و نزاعاند)».
نتیجه سخن هشدارگونه رسول الله (ص) این است ؛ ظاهرِ دین پررونق است؛ منارهها و گنبدها برافراشته و صفوف جماعت برقرار، اما باطن که همان اخوت و صفاست، رخت بربسته. وقتی در مسجد که باید جایگاه ذکر و محبت باشد، کینه و دعوا حاکم شود، یعنی روح دین کهنه و متروک شده است.