شناسهٔ خبر: 75945536 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

سیگار، ژست یا خیانت به نسل آینده در قاب نمایش خانگی

سال‌ها پیش، سیگار در پرده سینما نمادی بود از شرارت، تباهی یا حداکثر، درگیری عمیق یک شخصیت با مشکلاتش. اما امروز، گویی این دود سمی به یک امضای هنری، یک جزء جدایی‌ناپذیر از پرستیژ و حتی یک باکلاسی ظاهری تبدیل شده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری تسنیم دفتر جزایر خلیج فارس، در چند سال اخیر موجی خزنده و خطرناک در سریال‌ها و فیلم‌های نمایش خانگی، در حال عادی‌سازی استعمال دخانیات است؛ از پزشکان و مهندسان گرفته تا دختران و پسران جوان و تحصیل‌کرده، دیگر فرقی نمی‌کند؛ براساس آمارها در دهه 40، سن شروع مصرف سیگار در کشور 30 سالگی، در دهه 50 حدود 25 سالگی اما امروز به 13 تا 15 سالگی رسیده است.

سوال اینجاست که آیا جامعه ما به حدی سیگاری شده که فیلمساز ناگزیر است آن را بازتاب دهد، یا این تصاویر عمداً و یا ناخواسته در حال فرهنگ‌سازی برای ترویج یک بلای سلامت‌سوز هستند؟ زنگ خطر از آنچه فکر می‌کنیم، بسیار بلندتر به صدا درآمده است و باید فکری به حال آن کرد.

از پرده نمایش تا دود کافه‌ها: آیا این قبح‌شکنی تصادفی است؟

این روزها کافی است سری به کافه‌های شهر بزنید تا ببینید چگونه دختران و پسران کم‌سن و سال، با ژستی شبیه به قهرمانان فیلم‌ها، کام می‌گیرند و دودش را به آسمان آرزوهایشان می‌فرستند. این تصویر، یک تصادف نیست؛ نتیجه مستقیمِ همان صحنه‌های پر زرق و برقی است که قبح سیگار را از بین برده است.

مسئله‌ای که ذهن هر فرد دغدغه‌مند را درگیر می‌کند این است: چه اتفاقی افتاده که فیلمسازان ما ناگهان تصمیم گرفته‌اند سیگار را به عنوان عنصر اصلی برای تعریف شخصیت، به خصوص در زنان، به کار گیرند؟ آیا واقعاً برای نشان دادن یک زن قوی، مستقل یا درگیر چالش، راهی جز دود کردن سیگار وجود ندارد؟ این در حالی است که بسیاری از خانواده‌ها، به دلیل مشکلات اقتصادی، زمان و انرژی کافی برای نظارت و آموزش فرزندان خود را ندارند و رسانه، تنها مرجع الگوسازی برای نوجوانان شده است.

به اعتقاد نگارنده امروز موج سیگار در سریال‌های نمایش خانگی، دیگر صرفاً یک رخداد هنری یا بازتاب واقعیت نیست؛ بلکه به یک هشدار جدی ملی بدل شده است. در حالی که آمارهای رسمی از کاهش سن مصرف دخانیات و مواد مخدر خبر می‌دهند، پرده‌های پُرزرق‌وبرق، با نمایش‌های مکرر و باکلاس سیگار کشیدن، به ویژه توسط زنان و جوانان، قبح این فاجعه را ذره‌ذره می‌شکنند. سکوت یا غفلت نهادهای ناظر و مجوزدهنده، این سوال مهم را مطرح می‌کند: چه کسی باید در قبال آسیب‌های اجتماعی ناشی از این ترویج غیرمسئولانه، پاسخگو باشد؟

چگونه می‌توانیم انتظار یک جامعه سالم و نیروی جوانی خلاق و کارآمد را در آینده داشته باشیم، وقتی که نیروی انتظامی مرتباً هشدار می‌دهد سن مصرف سیگار و مواد مخدر رو به کاهش است، اما دستگاه‌های ناظر فرهنگی و فیلمسازان، در مسیری دقیقاً معکوس حرکت می‌کنند؟ این یک پارادوکس دردناک است، جهان امروز در تلاش است برای حفظ سلامت روان نوجوانان، محدودیت‌هایی در فضای مجازی اعمال کند، اما ما در پلتفرم‌های پرمخاطب داخلی، در حال ترویج یک وابستگی جسمی و ذهنیِ ویرانگر هستیم.

از توجیه بازتاب واقعیت تا خیانت به رسالت فرهنگی

بله، جامعه همواره درگیر مشکلات اقتصادی، فشار روانی و آسیب‌های اجتماعی بوده است. بله، سیگار کشیدن در میان طبقات مختلف از تحصیل‌کرده تا غیرتحصیل‌کرده همیشه بوده و خواهد بود؛ اما آیا رسالت رسانه، آن هم رسانه‌ای با نفوذ گسترده‌ای مانند نمایش خانگی، باید صرفاً بازتاب منفعلانه‌ی تاریکی‌ها باشد؟

اگر قرار است فیلم‌ها واقعیت را نمایش دهند، پس چرا این واقعیت به گونه‌ای نمایش داده نمی‌شود که سیگار را به عنوان نماد فلاکت، بیماری و وابستگی نشان دهد، نه نشانه‌ی شخصیت جذاب، متفکر یا پرستیژ؟ چرا تنها بُعد "ژست" را نمایش می‌دهیم و ابعاد "فاجعه" را پنهان می‌کنیم؟ نهادهای متولی و مجوزدهنده باید پاسخگو باشند: وقتی پلیس و سازمان‌های سلامت بارها زنگ خطر را به صدا درآورده‌اند، با چه توجیهی به آثاری مجوز تولید می‌دهید که دقیقاً در جهت عکس این هشدارها حرکت می‌کنند؟ این کار، تضعیف عامدانه تلاش‌های سلامت‌محور کشور است. ما به جای اینکه در خط مقدم مبارزه با این معضل ایستاده باشیم، عملاً در حال باز کردن دروازه‌های شهر برای ورود این بلای خانمان‌سوز هستیم.

مسئولیت جمعی یا پاس‌کاری گناه؟ ضرورت اقدام اضطراری

سیگار کشیدن از سنین پایین، جوان را به سمت یک چرخه معیوب وابستگی می‌کشاند، قوای خلاقیت و کارآمدی او را می‌کشد و او را آماده پذیرش مواد مخدر جدی‌تر می‌کند. این یک تهدید برای امنیت ملی و توسعه اقتصادی کشور است؛ ما در حال از دست دادن سرمایه‌های انسانی آینده‌ساز خود هستیم. اگرچه مشکلات خانوادگی و اقتصادی، زمینه‌ساز گرایش به این مسیرها هستند، اما حداقل کاری که می‌توانیم انجام دهیم، این است که رسانه را به عامل ترویج فرهنگ صحیح تبدیل کنیم، نه عامل تشدید انحراف.

به جای نمایش مکرر سیگار، ما به نمایش فرهنگ تلاش، امید، ورزش، و شادابی در فیلم‌ها نیاز داریم. چرا باید قهرمان‌های ما مدام در حال دود کردن باشند اما روتین‌های زندگی سالم مانند ورزش کردن، که ابزار واقعی دفع خطرات اجتماعی هستند، در فیلم‌ها غایب باشند؟ این ورزش کردن حتی نیاز به امکانات باشگاه‌های گران‌قیمت هم ندارد؛ دویدن ساده یا پیاده‌روی سریع، کم‌هزینه‌ترین و در دسترس‌ترین راه برای مدیریت استرس و حفظ سلامت است. باید این الگوهای مثبت و در دسترس را ترویج کنیم.

این مشکل، تنها با گِلایه حل نمی‌شود؛ نیاز به اقدام قاطع و منسجم نهادهای فرهنگی و نظارتی دارد. سازمان‌های ناظر باید در صدور مجوز یا بازبینی نهایی آثار، نمایش دخانیات به ویژه در شخصیت‌های جوان و تاثیرگذار زن و مرد را به عنوان یک تخلف جدی در نظر بگیرند و برای آن جرایم بازدارنده‌ای اعمال کنند.

این همان روشی است که در بسیاری از کشورهای جهان برای محدود کردن دسترسی نوجوانان به تصاویر پرخطر استفاده می‌شود. اعمال فوری و قاطع جریمه‌های مالی سنگین براساس قوانین موجود برای هر ثانیه نمایش ترویج‌کننده سیگار، می‌تواند هزینه‌ی این بی‌مسئولیتی را برای سازندگان بالا ببرد. همچنین باید بازیگران و نویسندگان را ترغیب کنیم که سیگار را از فهرست ابزارهای شخصیت‌پردازی خود حذف کرده و الگوهای جذاب دیگری از مقاومت در برابر مشکلات را جایگزین کنند؛ الگوهایی که نسل جوان را به سمت ساختن آینده سوق می‌دهد، نه به سمت دود و تباهی.

ما نباید منتظر بمانیم تا با فاجعه‌ای بزرگ به نام اعتیاد گسترده مواجه شویم، آنگاه کاسه چه کنم، چه کنم به دست بگیریم. باید همین امروز، با الهام از ظرفیت‌های والای فرهنگی و هنرمندان مطرح کشورمان، مسیر نمایش خانگی را از ترویج تباهی به سمت ساختن آینده تغییر دهیم.

انتهای پیام/7558