به گزارش خبرگزاری آنا، حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه در دانشگاه شاهد در آغاز، با عرض تسلیت و ادای احترام به شهیدان مبارزه و دانشگاهیان شهید انقلاب اسلامی، بهویژه شهیدان علم و فناوری و نیز شهیدان جنگ تحمیلی، از جمله شهیدان حوزه و دانشگاه، با اشاره به اینکه این دانشگاه از «دانشگاه شیخ مفید» به «دانشگاه شاهد» تبدیل شده است، اظهار کرد: از آن زمان تاکنون، دستاوردهای علمی و فرهنگی فراوانی در راستای تربیت نیروهای متخصص و باسواد حاصل شده است.
استاد خسروپناه با تأکید بر اینکه خدمترسانی به استادان و پژوهشگران از اولویتهای مهم دانشگاه است، خواستار تقویت ارتباطات میان دانشکدههای مختلف و تبادل دیدگاههای علمی شد. وی سپس یکی از ضرورتهای فلسفی و علمی که دانشگاه شاهد میتواند در تحقق آن نقشی مؤثر ایفا کند، مطرح کرد و گفت: دانشگاه شاهد، بهعنوان تنها دانشگاه جامع کشور که در تمامی رشتههای علوم انسانی، اجتماعی، پزشکی و فنی ـ مهارتی دارای دانشکدههای متعدد است، ظرفیت منحصربهفردی برای تدوین یک الگوی نوین علمی دارد.
وی افزود: این ویژگی در دیگر دانشگاهها وجود ندارد. حتی در دانشگاههای علوم پزشکی نیز رشتههایی مانند طب ایرانی یا طب سنتی به صورت ساختارمند و جامع ارائه نمیشود؛ در حالی که در دانشگاه شاهد، دانشکدههای طب ایرانی، علوم پزشکی، دندانپزشکی و پرستاری بهطور همزمان فعال هستند.
او با تأکید بر اینکه واژه «سنتی» در مفهوم قرآنی و اسلامی به معنای تعارض با مدرنیته نیست، توضیح داد: از طب ایرانی بهعنوان یک روش تجربی ـ فلسفی و تربیتی یاد میکنیم که در اصل با طب مدرن تعارض ندارد، بلکه مکمل آن است. طب ایرانی در حوزه پیشگیری، تغذیه، رواندرمانی و توانمندسازی بیمار، دارای دانشی ارزشمند و اثباتشده است که بسیاری از کشورهای پیشرفته، از جمله آمریکا، آلمان، چین و کشورهای اروپایی، در بیمارستانهای خود و با رضایت بیمار از آن بهصورت موازی بهره میبرند.
وی بهعنوان مثال، به «قهوه خرما» که از هسته خرما تهیه میشود و ابنسینا در کتاب قانون به آن پرداخته است اشاره کرد و افزود: این دمنوش را تهیه میکنم و بسیاری از پزشکان مدرن که در ابتدا مخالف آن بودند، پس از تجربه شخصی شگفتزده میشوند. این نشان میدهد که تجربه و تحقیق علمی میتواند هماهنگی میان دو سنت علمی را تحقق بخشد.
او هشدار داد: نباید در این زمینه دچار افراط و تفریط شد. برخی دوستان، طب ایرانی را بهصورت اسرارآمیز و غیرعلمی معرفی میکنند و میخواهند همه مسائل را مستقیم از آیات و روایات استخراج کنند؛ در حالی که برخی دیگر آن را بهطور کامل رد میکنند. هر دو رویکرد افراطی، از هدایت اسلامی و عقلانیت اهلبیت (ع) دورند.
تدوین الگوی یکپارچه طب ایرانی و مدرن
استاد خسروپناه بیان کرد: نیازمند الگویی هستیم که طب ایرانی را به صورت علمی، ساختاری و با مبانی فلسفی و تجربی، در کنار طب مدرن قرار دهد. این الگو نه یک ترکیب تصادفی، بلکه یک نظام مبتنی بر تحقیقات مشترک، تبادل دانش و تربیت نیروهای تخصصی دو رشته است.
وی خواستار همکاری نزدیک دانشکده طب ایرانی با دانشکدههای علوم پزشکی، دندانپزشکی و پرستاری شد و اظهار داشت: پژوهشگران این دانشکدهها که قبلاً در این زمینه فعالیت داشتهاند، قدردانی میکنم. اما نیاز است این فعالیتها از سطح فردی به سطح ساختاری و سیاستگذاری دانشگاهی ارتقا یابد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی به ضرورت دومی اشاره کرد که به نظر وی، دانشگاه شاهد میتواند به عنوان یکی از مراکز پیشرو کشور، در تحقق آن نقش مؤثری ایفا کند، ضرورت دوم، پیوند عمیقتر و ساختاری بین علوم پایه، مهندسی و علوم پزشکی است. البته در حال حاضر، دانشجویان پزشکی در سالهای اولیه، علوم پایهای مانند بیوشیمی، فیزیولوژی، فیزیک، شیمی و زیستشناسی را میخوانند؛ اما جهان امروز فراتر از این گذر کرده است.
وی توضیح داد که پارادایم جدید علم، دیگر به صورت خطی و انضمامی نیست، بلکه تلفیقی و همافزایی عمیق را در قلب خود جای داده است: امروزه دیگر مهندسان تنها دستگاه نمیسازند تا پزشک از آن استفاده کند. در برخی از بیمارستانهای پیشرفته جهان و کشور ما مهندس برق و جراح سرطان در یک اتاق عمل، همکاری مستقیم و هماهنگ دارند.
وی با اشاره به اینکه آمار مرگومیر در این روشها بهمراتب پایینتر از روشهای متداول جراحی سرطان است، خواستار برگزاری یک جلسه تخصصی و فراگیر در دانشگاه شاهد شد، پیشنهاد میکنم که چهار دانشکده حوزه سلامت و پزشکی در این دانشگاه، یک جلسه تخصصی برگزار کنند و نمونههای موفق دعوت نمایند تا الگوی تلفیقی خود را ارائه دهند. این همکاری تنها یک همافزایی سطحی نیست، بلکه تحولی در جریان فرآیند علمی و درمانی است که باید بسیار جدی گرفته شود.
استاد خسروپناه گفت که این پارادایم جدید، متأسفانه با مقاومتهای فکری و ساختاری نیز مواجه است: برخی هنوز در ذهن خود، به ایدئولوژیهای قدیمی علمی، چون پوزیتیویسم یا هرمنوتیک وابستهاند، در حالی که جهان علم پیش از این به جلو رفته است. در سه دهه اخیر، تحولات عظیمی در حوزه هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و فناوریهای دیجیتال، باعث شکلگیری یک پارادایم کاملاً جدید شده است.
علم دیجیتال، نه صرفاً دیجیتالسازی علم
وی به تمایز مهمی اشاره کرد که به نظرش، تفاوت بنیادین آینده علم را رقم میدهد، قبلاً به دیجیتالسازی علوم فکر میکردیم، یعنی کتابها و منابع را دیجیتال میکردیم تا جستجوی مفاهیم سادهتر شود، اما امروز، علوم دیجیتال را پیش رو داریم؛ یعنی دانشی که تنها پاسخ نمیدهد، بلکه سؤال میپرسد، اندیشه تولید میکند و حتی نظریه میسازد.
وی افزود که این تحول، حتی در علوم انسانی نیز تأثیرگذار شده است، این دو از هم جدا هستند. علوم انسانی دیجیتال، به معنای بهکارگیری ابزارهای هوشمند برای تولید دانش جدید در علوم انسانی است، نه صرفاً آرشیوسازی مطالب قدیمی.
وی هشدار داد که بخشی از ترسها درباره هوش مصنوعی، ناشی از سوءتفاهم نسبت به ذات آن است: برخی میگویند هوش مصنوعی فردا پایاننامه مینویسد، و تصور میکنند خطری برای دانشجویان و پژوهشگران است. اما من عقیده دارم که هرکس چنین حرفی میزند، هوش مصنوعی را درک نکرده است. کسی که هوش مصنوعی را بهدرستی بفهمد، میداند که این ابزار، نه جایگزین هوش طبیعی انسان، بلکه مکمل آن است. ما باید از هوش مصنوعی برای تسهیل فرآیند پژوهش، نه جایگزین آن، استفاده کنیم.
وی اضافه کرد که هوش مصنوعی قواعد منطقی، روششناسی و ضوابط اخلاقی خاص خود را دارد و اشاره کرد: در شورای عالی، هم سند جامعی در این زمینه تدوین شده و هم ضوابط اخلاقی هوش مصنوعی در دستور کار قرار گرفته است تا این فناوری در مسیری سالم و راهبردی به کار گرفته شود.
هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی: دگرگونی در مبانی علم
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین به پیشرفتهای کشور در حوزه محاسبات کوانتومی اشاره کرد: ساخت کامپیوتر ۳۰ کیوبیتی در ایران و همچنین دستیابی به سیستمهای ۲۰ کیوبیتی در دانشگاههای آزاد و شریف، نشاندهنده ظرفیتهای جدی ما در این حوزه است. مهمتر از آن، تفاوت بنیادین منطقی این سیستمهاست: منطق محاسبات کوانتومی، منطق احتمال آنتولوژیکال است نه احتمال فازی یا باینری. این یعنی دادههایی که به آن میدهیم، تنها پاسخ نمیدهد، بلکه دانش میسازد.
وی هشدار داد که اگر ما به سبکهای سنتی و کلاسیک آموزش و پژوهش پایبند باشیم، نمیتوانیم در این پارادایم جدید، رقابتپذیر باشیم، اگر بخواهیم همانند گذشته، علوم پزشکی، علوم انسانی یا حتی فقه و فلسفه را با روشهای دیروز آموزش دهیم، در دنیای امروز غریبه خواهیم شد. علوم دیجیتال، نیازمند ابزارهای دیجیتال، ذهنیت دیجیتال و ساختارهای آموزشی دیجیتال است.
حجتالاسلام خسروپناه خاطرنشان کرد: دانشگاه شاهد با ظرفیتهای منحصربهفرد خود در حوزههای مختلف علمی، میتواند نقش قطبنمایی در تحقق این دو ضرورت یعنی تلفیق طب ایرانی و مدرن، و همافزایی علوم پایه، مهندسی و پزشکی ایفا کند. این فرصت را باید از دست ندهیم و با همکاری عزیزان دانشگاه و پژوهشگران برجسته کشور، مسیری نو برای علم اسلامی-ایرانی باز کنیم.
استاد خسروپناه به ضرورت سومی اشاره کرد که بر اساس نظر وی، دانشگاه شاهد میتواند به عنوان یکی از پیشگامان کشور در تحقق آن، نقش تعیینکنندهای ایفا کند: یکی از مهمترین چالشهای جهان معاصر، مسئله حکمرانی (Governance) است. این مفهوم نهتنها در علوم سیاسی و اقتصادی، بلکه در تمامی حوزههای زندگی اجتماعی، از کشاورزی تا پزشکی و از آموزش تا فناوری، کلیدیترین مؤلفه عملکرد کارآمد نهادهاست.
وی با اشاره به وجود دانشکده حکمرانی در دانشگاه شاهد گفت: این نشاندهنده بلوغ فکری و علمی این دانشگاه در سطحی است که شایسته تقدیر است. استاد خسروپناه توضیح داد که مفهوم حکمرانی در دهههای اخیر جایگزین رویکردهای قبلی مانند حکومت سلسلهمراتبی و مدیریت دولتی نوین شده است: از اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی، جهان به این نتیجه رسید که رویکردهای قدیمی جوابگوی پیچیدگیهای جوامع معاصر نیستند. در دو دهه گذشته، تنها به زبان انگلیسی، بیش از دویست کتاب درباره حکمرانی منتشر شده است. ما بیش از ۲۰۰ تعریف مختلف از حکمرانی جمعآوری کردهایم. این نشان میدهد که این مفهوم همچنان در حال شکلگیری و تکامل است.
وی اظهار داشت که در حوزه اسلامی، تلاشهای اندکی در این زمینه صورت گرفته است: در دنیای اسلام، تنها چند مورد محدود وجود دارد. دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر نقش کلیدی دانشکده حکمرانی دانشگاه شاهد، گفت: این دانشکده میتواند به عنوان مرکزی علمی و فکری، در تدوین مدلی اسلامی-ایرانی از حکمرانی نقش آفرینی داشته باشد. اما شرط این است که این دانشکده بهتنهایی نماند؛ بلکه با سایر دانشکدهها همانگونه که در حوزه پزشکی، طب ایرانی و مهندسی، الگویی تلفیقی ایجاد کردیم همکاری علمی و ساختاری داشته باشد.
استاد خسروپناه به ضرورت همافزایی دانشکده حکمرانی با سایر رشتهها اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: همانطور که در طب، پزشک و مهندس برق در اتاق عمل همکاری میکنند، در حوزه حکمرانی نیز نباید به یک رشته انزواطلب بسنده کرد. حکمرانی پتروشیمی، حکمرانی آموزشی، حکمرانی اقتصادی، حکمرانی کشاورزی و حتی حکمرانی تورم، همگی شاخههایی از یک دانش واحد هستند که نیازمند همکاری بینرشتهایاند.
نقد ساختارهای ناکارآمد و نیاز به بازنگری جدی
استاد خسروپناه به نارساییهای ساختاری در نظام حکمرانی کشور اشاره کرد: از مسائلی که شما عزیزان متخصص به آن اشاره میکنید مانند تورم، بیعدالتی در توزیع منابع، یا رفتارهای غیرمنطقی شرکتهای دولتی بسیار ناراحت هستم. مثلاً اینکه در حالی که یک شرکت اعلام ورشکستگی میکند، مدیرانش میلیاردها تومان پاداش دریافت کنند، یا اینکه تمام اقتدار نهادهای اقتصادی به یک فرد واگذار شود تا هرگاه خواست، مانع ورود یک نهاد به کشور شود، همه اینها نشاندهنده بحران عمیق حکمرانی است.
وی افزود که این مسائل، نیازمند نگاهی جدی، علمی و مبتنی بر دانش حکمرانی است، نه تصمیمگیریهای شهودی یا تجربی: اینها همگی حکمرانی هستند، نه سیاستبازی یا مدیریتِ سلیقهای. من در کتابی به نام حکمیه که تنها ۱۳۰ صفحه دارد و برای مسئولین نوشته شده، سعی کردهام مهمترین چالشهای حکمرانی کشور را در حوزههای مختلف، بر اساس بررسی حدود ۵۰۰ پژوهش علمی، جمعبندی کنم. امیدوارم عزیزان آن را مطالعه کنند و در تکمیل آن به ما کمک نمایند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد که بسیاری در کشور، واژه حکمرانی را به اشتباه بهجای سیاستگذاری یا حکومت بهکار میبرند، تنها شخصی که در کشور، واژه حکمرانی را بهدرستی و با درک عمیق بهکار بردهاند، مقام معظم رهبری است. ایشان حتی گاهی از عبارت حکمرانی مردمی استفاده میکنند چرا که هسته مفهوم حکمرانی، مشارکت گسترده همه ذینفعان است، نه تصمیمگیری تکمرکزیِ سلسلهمراتبی.
وی باردیگر تأکید کرد: این مسئله نه یک رویکرد تزئینی، بلکه یک ضرورت ملی است؛ و دانشگاه شاهد با وجود دانشکده حکمرانی و ظرفیتهای جامع خود میتواند پیشگام این تحول باشد.
توانبخشی هنری؛ نیازی جدی و فراموششده در جامعه
وی با اشاره به وجود دانشکده هنر در این دانشگاه، گفت: این یک فرصت بزرگ است. یکی از نیازهای جدی و فوری کشور ما امروز، توانبخشی هنری است. البته برخی اصطلاح هنردرمانی را هم بهکار میبرند، اما به نظر من واژه توانبخشی هنری رایجتر و مفهومتر است.
استاد خسروپناه توضیح داد که با وجود وقوع تصادفات رانندگی و سبکزندگیهای ناسالم، تعداد زیادی از هموطنان ما در طول سال به معلولیتهای جسمی یا روانی دچار میشوند، گاهی آسیبهایی حتی بدتر از جنگ تحمیلی. یکی از مؤثرترین راههای بازگرداندن امید، ایجاد اشتغال هوشمند، و تسهیل فرآیند بهبودی برای این عزیزان، هنر است. هنر نهتنها درمانگر، بلکه زندگیبخش است.
وی ادامه داد: این موضوع را قبلاً در دانشگاه تهران، در معاونت آموزشی وزارت علوم و همچنین در شورای تحول علوم انسانی که بخشی از آن اختصاص به هنر دارد مطرح کردهام. اکثر اعضا پاسخ مثبت دادند، اما باید یک گام عملی برداشته شود، رشتههایی در حوزه توانبخشی هنری راهاندازی شود و ظرفیتهای آموزشی، پژوهشی و خدماتی آن در دانشگاهها جایگاه رسمی یابد. این دیگر یک انتخاب تزئینی نیست، بلکه یک نیاز اجتماعی فوری است.
استاد خسروپناه به موضوعی بنیادین پرداخت: با توجه به ظرفیتهای قابل توجه دانشکده علوم انسانی، که شامل رشتههایی مانند تربیت بدنی و سایر علوم انسانی نیز میشود، درباره ماهیت علوم انسانی اسلامی یا علوم انسانی بومی سخن گفت. وی پرسید: آیا منظور از علوم انسانی اسلامی این است که هر سؤالی در روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد یا مدیریت را مستقیماً از قرآن و روایات پاسخ دهیم و از روشهای تجربی، مشاهده میدانی، آمار و آزمایش عینی چشمپوشی کنیم؟ قطعاً نه.
وی تاریخچه علوم انسانی مدرن را مرور کرد: علوم انسانی مدرن از اوایل قرن نوزدهم میلادی شکل گرفت پس از آنکه در قرن هجدهم، پوزیتیویسم وارد علوم طبیعی شد و سپس وارد حوزه انسانی شد. این علوم بر سه محور اصلی استوارند: توصیف انسان مطلوب؛ توصیف انسان محقق؛ تغییر انسان محقق به انسان مطلوب.
او با ذکر مثالهایی از حوزههای مختلف توضیح داد: در اقتصاد، انسان مطلوب، همان انسان اقتصادی منطقی است؛ در روانشناسی، انسان سالم؛ در جامعهشناسی، جامعهای با هویت پایدار و عدالت اجتماعی. انسان محقق هم کسی است که در عمل، چگونه رفتار میکند مثلاً چگونه مصرف میکند، چه رابطهای با آزادی و اقتدار دارد و هدف نهایی علوم انسانی، طراحی راهکارهای نرم همانگونه که در علوم طبیعی، مهندسی از شیمی و فیزیک سرچشمه میگیرد برای تبدیل انسان محقق به انسان مطلوب است.
وی افزود: در علوم طبیعی، هدف تغییر طبیعت است؛ در علوم انسانی، هدف تغییر انسان و جامعه است و این تغییر از طریق فناوریهای نرم صورت میگیرد، مانند فناوری آموزشی، سیاستگذاری فرهنگی، نظامهای حقوقی و حتی حکمرانی.
تمایز ایدئولوژی غربی و اسلامی در تعریف انسان مطلوب
استاد خسروپناه گفت: غرب برای تعریف انسان مطلوب، از ایدئولوژیهای خود، چون لیبرالیسم، سوسیالیسم یا نئولیبرالیسم استفاده میکند. مثلاً نظریه عدالت در غرب، از افلاطون و ارسطو تا هابز، لاک، روسل، پاپِر و هایِک، همواره تحت سایه ایدئولوژیهای مختلف بوده است. حتی در یک جریان مثلاً لیبرالدموکراسی تعاریف متفاوتی از عدالت وجود دارد.
وی سپس تأکید کرد که در تعریف «انسان مطلوب»، از مبانی ایدئولوژی اسلامی، شامل قرآن، سنت پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) استفاده میشود و این امر هیچ ایرادی ندارد؛ همانگونه که در غرب نیز از مبانی ایدئولوژیک و فرهنگی خود بهره گرفته میشود. با این حال، در «توصیف انسان محقق» ـ یعنی انسانِ واقعیِ موجود در جامعه ـ لازم است از روشهای میدانی و دادهمحور استفاده شود؛ از جمله مشاهده، طراحی پرسشنامه، گردآوری آمار و تحلیل دادهها. وی افزود که گاه میان مناطق مختلف یک شهر، مانند شمال و جنوب تهران، یا میان نسلهای میانسال و جوان، تفاوتهایی وجود دارد و این تفاوتها را نمیتوان صرفاً با استدلالهای فقهی یا عقلی شناسایی کرد؛ بلکه کشف آنها نیازمند روشهای عینی و تجربی در علوم انسانی است.
وی نتیجه گرفت: علوم انسانی اسلامی یعنی اینکه هویت ما از قرآن و سنت سرچشمه میگیرد، اما روششناسی ما از عینیت، تجربه و دانش جهانی. ما نباید یا از غرب تقلید کنیم، یا در برابر همه دانش جهانی دیوار بکشیم. بلکه باید همانگونه که در علوم طبیعی، از همه ظرفیتها استفاده میکنیم، در علوم انسانی نیز، با حفظ هویت اسلامی-ایرانی، از روشهای علمی و تجربی بهره ببریم.
وی با اشاره به اینکه این دیدگاه را در کتابهای خود مانند حکمت و فقه حکمرانی و حکمیه بسط داده است، از اساتید و دانشجویان دانشگاه شاهد خواست: شما با ظرفیتهای منحصربهفرد خود از طب ایرانی تا هنر، از مهندسی تا حکمرانی میتوانید نمونههای عملی و قابل اجرا از این علوم انسانی اسلامی را تولید کنید. این همان رسالتی است که شهدا بر دوش ما گذاشتهاند.
تأکید بر عینیت در علوم انسانی بومی و پیگیری مسائل دانشگاه شاهد
در ادامه سخنرانی خود، استاد خسروپناه با تأکیدی نو بر تعریف صحیح علوم انسانی اسلامی و علوم انسانی بومی، گفت: وقتی میگوییم علوم انسانی اسلامی، منظور این است که در تعریف انسان مطلوب، از منابع اسلامی قرآن، سنت و فقه الهام بگیریم. اما وقتی میگوییم علوم انسانی بومی، یعنی در توصیف انسان محقق یعنی آنچه که واقعاً در جامعه ما رخ میدهد باید به جامعهمان بنگریم، مشاهده و پیمایش کنیم و داده عینی جمعآوری کنیم.
استاد خسروپناه با استناد به علوم شناختی توضیح داد: هویت انسان از چهار سطح تشکیل شده است: دانش، بینش، انگیزش و کنش. کنش، پایینترین و نتیجهگیریترین سطح هویت است. اگر شما باورها، انگیزهها و بینش انسان را تغییر ندهید، با زور و چماق، کنش او را تغییر داد حتی بهصورت موقت نهتنها پایدار نیست، بلکه واکنشهای منفی ایجاد میکند. تجربه و میدان، این موضوع را بهوضوح نشان داده است.
وی ادامه داد: بنابراین، علوم انسانی بومی باید این واقعیتها را درک کند. مثلاً نظریه مصرف فریدمن در ایران جواب نمیدهد، چون شرایط روانشناختی، فرهنگی و اجتماعی ما متفاوت است. حتی در داخل کشور، تفاوتهای فاحشی وجود دارد، اینها نیازمند تحقیق میدانی خاص، بومی و دقیق هستند نه استعاره از دادههای خارجی.
استاد خسروپناه به مسئله دانشگاه شاهد بازگشت و گفت: دانشگاه شاهد بهعنوان یک دانشگاه جامع، ظرفیتهای منحصربهفردی دارد تا در تمام این حوزهها از طب ایرانی و مهندسی گرفته تا حکمرانی، هنر و علوم انسانی بومی الگوسازی کند. نباید فقط دانشجو تربیت کنیم، بلکه باید الگوی علمی-عملی برای کشور تولید کنیم. این رسالتی است که شهدا بر دوش ما گذاشتهاند، و ما نباید شرمنده آنها شویم.
انتهای پیام/