شناسهٔ خبر: 75920938 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

در گفت‌و‌گو با آنا بررسی شد

توهم راهبردی؛ چرا سناریوی سه‌لایه واشنگتن برای عربستان محقق نمی‌شود؟

سناریوی سه‌لایه واشنگتن برای عربستان - شامل فروش تجهیزات نظامی ازجمله اف-۳۵، عادی‌سازی با اسرائیل و میانجی‌گری با ایران - بیشتر به یک توهم راهبردی شباهت دارد. سه مانع اصلی، تحقق این پروژه را غیرممکن می‌کند: مخالفت کنگره آمریکا با فروش تسلیحات پیشرفته به دلیل حفظ برتری اسرائیل، اجبار ریاض به پرهیز از عادی‌سازی بدون حل مسئله فلسطین و فقدان بی‌طرفی لازم برای میانجی‌گری مؤثر بین تهران-واشنگتن.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری آنا – علی رحمانی: نهایی شدن بسته راهبردی میان آمریکا و عربستان سعودی شامل توافق دفاعی، اعطای وضعیت متحد عمده غیرناتو و فروش تسلیحات پیشرفته‌ای، چون اف-۳۵ را شاید بتوان نقطه عطف چالش برانگیزی در معماری امنیتی منطقه به حساب آورد؛ بسته‌ای که در جریان سفر محمد بن‌سلمان به واشنگتن در نوامبر ۲۰۲۵ و با اعلام رسمی ترامپ نهایی شد.

ترامپ و بخشی از تیم او این توافق را سکویی برای کشاندن عربستان به چارچوب «توافقات ابراهیم» می‌بینند. هم در رسانه‌های آمریکایی، هم اسرائیلی، تکرار می‌شود که فروش اف-۳۵ و توافق هسته‌ای و دفاعی، زمینه‌ساز عادی‌سازی کامل ریاض–تل‌آویو است. اما این چقدر با واقعیت سازگار است و سوال مهم‌تر، آیا اصلا ریاض اف-۳۵ آمریکایی را تحویل می‌گیرد؟

در این میان، شایعه احتمال وساطت عربستان برای تسهیل فرایند مذاکرات آمریکا با ایران هم در میان است. برای پاسخ به این سوالات، خبرنگار آنا گفت‌وگویی با «وحید اخوت» کارشناس مسائل منطقه داشته است. 

آنا: در شرایطی که سیاست مبتنی بر آمریکا حفظ برتری نظامی اسرائیل در منطقه است، ارائه F۳۵ به عربستان سعودی چه مفهومی دارد و آیا جنگنده ارائه شده به این کشور از لحاظ فنی مشابه نسخه اسرائیلی یا ضعیف‌تر از آن است؟

 اخوت: حمایت آمریکا از برتری نظامی اسرائیل در منطقه نه یک سیاست منطقه‌ای بلکه یک قانون تصویب شده در آمریکا است، چون وقتی از سیاست‌ها صحبت می‌کنیم، ممکن است با عوض شدن سیاستمداران رویه‌های سیاسی نیز عوض شود؛ ولی قوانین فارغ از سیاستمداران الزام‌آور هستند و محدوده عملکرد سیاستمداران را تعیین می‌کنند. نکته دیگر این است که عربستان سعودی اولین کشور حوزه خلیج فارس نیست که آمریکا چنین پیشنهاد و قولی به آن داده است. بلکه در سال ۲۰۲۰ م که امارات می‌خواست وارد روند عادی‌سازی با رژیم‌صهیونیستی شود به این کشور هم چنین قولی داده شد و در قالب قرارداد فروش تسلیحات قرار شد که جنگنده F۳۵ به امارات متحده عربی هم واگذار شود. ولی این قرارداد‌های نظامی برای این که به مرحله اجرایی برسند فراز و نشیب‌های زیادی را پیش روی خود دارند، که یکی از مهمترین این مسائل تأیید قرارداد در کنگره آمریکا است که کنگره هم نشان داده معمولاً به دلیل اتخاذ مواضع گسترده در حمایت از صهیونیست‌ها و هم به دلیل قانون برتری تسلیحاتی اسرائیل این گونه قرارداد‌ها را تأیید نمی‌کند یا تأیید آنها را به طی روند‌های بوروکراتیک بلند‌مدت موکول می‌کند تا رژیم‌صهیونیستی به برتری نظامی بیشتری دست یابد و عملاً دادن جنگنده F۳۵ به این کشور‌ها برای آنها تساوی در ادوات نظامی با رژیم صهیونیستی ایجاد نکند. 

در مورد وعده‌ای هم که ترامپ به ولیعهد عربستان سعودی داده همین نکته وجود دارد، زیرا این قول هنوز تبدیل به قرارداد هم نشده است. وضعیت امارات در سال ۲۰۲۰ م بهتر بود، زیرا این مسئله را تبدیل به قرارداد هم کرده بودند. اما الان بعد از گذشت پنج سال از آن روز این قرارداد هنوز اجرایی نشده است و برنامه مشخصی برای تحویل جنگنده‌های F۳۵ به امارات وجود ندارد و اجرایی شدن این بخش از قرارداد بعید به نظر می‌رسد. در رابطه با عربستان سعودی هم وقوع چند سناریو محتمل است.

آنا: این سناریو‌ها شامل چه مواردی است؟

اخوت: سناریوی اول این است که نهایتاً جمع‌بندی رژیم‌صهیونیستی و آمریکا با گرفتن تنظمیات و تعهدات و دسترسی‌های کنترلی به این جنگنده‌ها به نحوی باشد که مطمئن شوند این تسلیحات هیچ‌گاه علیه رژیم صهیونیستی استفاده نخواهد شد و عربستان سعودی هم بدون گرفتن این تسلیحات به روند عادی‌سازی نخواهد پیوست. 

الان پیوستن عربستان به این روند برای آنها منافعی غیرقابل چشم‌پوشی دارد که باید برای به دست آوردن آن به عملی شدن این موضوع رضایت دهند. در این سناریو نسخه‌ای که به عربستان ارائه خواهند کرد نسخه حداقلی خواهد بود که توانایی‌هایی هم‌اندازه با قابلیت‌های F۳۵ رژیم‌صهیونیستی نداشته باشد.

البته نسخه مورد استفاده رژیم‌صهیونیستی یک نسخه تولید شده مختص اسرائیل است و با نسخه‌هایی که آمریکا، انگلستان و سایر کشور‌ها از آن استفاده می‌کنند تفاوت دارد. طبق این سناریو قاعدتاً این جنگده باید با تغییراتی به عربستان داده شود. 

سناریوی محتمل‌تر می‌تواند این باشد که آمریکا عربستان سعودی را هم مثل امارات با وعده یا با بستن قرارداد قبل از تحویل نهایی F۳۵ وارد روند عادی‌سازی بکند و بعداً در مراحل تأیید و اجرای قرارداد از اجرا کردن قرارداد خودداری کند. 

سناریوی دیگری که احتمال کمتری ندارد شامل این است که کل این مسئله یک بازی سیاسی کوتاه مدت باشد، زیرا نه عربستان با گرفتن این امتیاز راضی به عادی‌سازی خواهد بود؛ نه آنها قصد دادن این امتیاز را دارند؛ بلکه ممکن است مانند بسیاری از سخنان بی‌‎اساس ترامپ این وعده هم یک حرف بی‌اساس باشد، زیرا این‌گونه نیست که ریاض صرفاً با گرفتن تسلیحات حاضر به عادی سازی روابط خود با اسرائیل باشد؛ کما این که سیاست اعلامی آنها هم این بوده که تا زمانی که در مسئله فلسطین گام‌های بدون بازگشت به سمت راه‌حل دو کشوری برداشته نشود، عربستان سعودی حاضر به عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی نیست.

آنا: چشم‌انداز و اهداف دو طرف از همکاری در زمینه انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای چیست و این همکاری در بستر رقابت ایران و عربستان چه تعریف و دامنه‌ای پیدا می‌کند؟

اخوت: ببینید، در مورد این موضوع من باز هم شما را به تجربه امارات متحده عربی ارجاع می‌دهم، زیرا این کشور مدت‌ها خواستار بهره‌مندی از مواهب انرژی هسته‌ای بود ولی موفق به دریافت آن از آمریکا نمی‌شد. به همین دلیل در نهایت با یک شرکت کره‌ای به توافق رسید و نیروگاه «البرکه» را در خاک خود راه‌اندازی کرد.

 آنچه می‌تواند برای ما مهم باشد استفاده از انرژی هسته‌ای در مصارف صلح آمیز است که قاعدتاً منافعی برای هر دو طرف در بر دارد، زیرا هم عربستان را از مصرف انرژی‌های فسیلی دورتر می‌کند و هم ظرفیت صادرات نفت و در نتیجه نقش‌آفرینی این کشور در بازار نفت را افزایش می‌دهد؛ از طرفی آمریکا هم از این همکاری سود می‌برد برای این که هر چقدر عربستان به عنوان یک ابزار در دست آمریکا توانایی بیشتری در کنترل بازار نفت داشته باشد، منافع آمریکا در این بازار بهتر برآورده می‌شود؛ لذا رسیدن به دستاورد‌هایی در زمینه استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای و دایر کردن نیروگاه‌های هسته‌ای چندان دور از ذهن نیست. اما اگر صحبت ما در مورد ایجاد چرخه غنی‌سازی در عربستان سعودی باشد من چنین چیزی را خلاف سیاست‌های آمریکا و بسیار دور از ذهن می‌دانم؛ بنابراین به نظر نمی‌رسد که این کشور در شرایط عادی به چنین چیزی رضایت دهد و اگر هم عربستان سعودی بخواهد از کشور‌های دیگر این تکنولوژی را دریافت کند، آمریکا حتماً و به خاطر سیاست ضداشاعه‌ای که در منطقه دارد از اجرای آن ممانعت خواهد کرد؛ بنابراین سناریویی که در این زمینه محتمل به نظر می‌رسد شامل چرخه غنی‌سازی نمی‌شود و این مسئله نسبتی هم با ایران پیدا نخواهد کرد.

آنا: با توجه به اظهارات اخیر بن‌سلمان و موافقت ضمنی وی با توافق ابراهیم، آینده عادی‌سازی روابط ریاض - تل‌آویو را چگونه می‌بینید و به نظر شما عربستان ممکن است در ازای گرفتن چه امتیازاتی به این سمت سوق پیدا کند؟

اخوت: ببینید، فضای حاکم بر عادی‌سازی روابط بین عربستان سعودی و رژیم‌صهیونیستی یک فضای بسیار غبارآلود و پرتناقض است؛ زیرا عدم قطعیت‌های زیادی در این زمینه وجود دارد که امکان ترسیم سناریو‌ها و تشخیص پیش‌ران‌ها را برای ما دشوار می‌کند؛ بنابراین به راحتی نمی‌توان آینده روشنی را برای این موضوع ترسیم کرد. کما این که خیلی از تحلیلگران بین‌المللی وقوع چنین مسئله‌ای را در کوتاه مدت دور از انتظار می‌دانند. به خاطر این که الان یک کابینه راستگرای خیلی افراطی در اراضی اشغالی در قدرت است که حاضر به دادن هیچ گونه امتیازی در پرونده فلسطین نیست و به سرانجام رسیدن پرونده عادی‌سازی توسط ریاض بدون تحول در مسئله فلسطین حداقل امروز کمی دور از ذهن به نظر می‌رسد. 

عربستان سعودی یک بار این راه را آزمود و قبل از اتفاق ۷ اکتبر به سمت این رفت که پرونده عادی‌سازی روابط با اسرائیل و پرونده فلسطین را از هم جدا کند و در پرونده عادی‌سازی به دنبال منافع خودش باشد و قضیه فلسطین را به خود فلسطینی‌ها واگذار کند، اما این روند در نهایت منجر به عملیات ۷ اکتبر شد. 

این حجم از بی‌ثباتی از نظر عربستانی‌ها اصلاً به نفع آنها نیست و منافعشان را تأمین نمی‌کند؛ بنابراین اگر بخواهد یک ۷ اکتبر دیگر به وجود بیاید ستانده‌های این عادی‌سازی روابط کمتر از منافعی خواهد بود که اینها از دست خواهند داد؛ لذا فکر می‌کنم که حداقل در کوتاه مدت و تا انتخابات ۲۰۲۶ م در رژیم صهیونیستی و تغییر و تحولات متعاقب آن در سیاست داخلی این رژیم، این پروژه یه یک پروژه جامد تبدیل خواهد شد که تحول خاصی در آن رخ نمی‌دهد.

آنا: احتمال تبدیل شدن ریاض به میانجی اصلی بهبود روابط ایران و آمریکا چقدر است و اصولاً میانجیگری در این توافق چه ارزش افزوده‌ای برای برجسته شدن ریاض در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی دارد؟

اخوت: به طور اصولی کشور‌هایی که می‌خواهند میانجی بین دو کشور دیگر برای حل و فصل مسائل باشند باید دارای موضعی متعدل و بی‌طرفی نسبت به دو کشور بوده و دچار تضاد و تطابق منافع با این کشور‌ها نباشند. به دلیل نزدیکی بیش از حد ریاض به واشنگتن و همین طور چالش‌های دامنه‌دار و تاریخی بین تهران و ریاض من بعید می‌دانم که عربستان بتوان یک میانجی خوب در روابط ایران و آمریکا باشد. کما این که در تلاش‌های قبلی برای میانجیگری بین ایران و آمریکا نه میانجیگری‌های قطر و نه امارات هیچ کدام به جایی نرسیدند و تنها این عمان بوده که با اتخاذ یک موضع مستقل و ایستادن بین دو طرف دعوا توانست نتیجه‌ای در این زمینه کسب کند. به علاوه منافع ریاض چندان با حل مشکلات بین ایران و آمریکا سازگار نیست.

انتهای پیام/