روزبه دلاور| در حاشیه رقابتهای لیگ دو فوتسال زنان کشورمان یک اتفاق هولناک رخ داد که ممکن بود به یک فاجعه تبدیل شود. اعضای تیم طرقبه شاندیز در محل اقامتشان در شهر سمنان دچار گازگرفتگی و برق گرفتگی شدند که خوشبختانه با حضور بهموقع اورژانس و کمکهای اولیه جان اعضای این تیم نجات پیدا کرد! برای بررسی بیشتر از علت این اتفاق رخ داده با سعیده فیاض، سرمربی این تیم گفتوگویی ترتیب دادیم که ماحصل آن را در ادامه میخوانید.
شما مالک تیم هستید یا سرمربی؟
سرمربی تیم بانوان طرقبه شاندیزم، اصلا پایه و بنیانگذار این تیم هم بنده هستم و امتیاز این تیم هم برای بنده است!
اعزام به چه مسابقاتی بودید؟
این تیم سالهاست که در مشهد و لیگ یک و دو کشور فعال است. امسال در لیگ دو کشور بودیم که بازیها به میزبانی شهرستان دامغان برگزار شد. ماهم با وجود مشکلات عدیده مالی به این مسابقات اعزام شدیم.
شرایط برای میزبانی دامغان مهیا بود؟
از نظر من نه. چند جا معرفی کرده بودند برای اسکان تیمها، ما هم در گروهی شش تیمی بودیم. تیمهای پولدارتر و با امکانات بهتر هتلهای خوب را گرفته بودند. یک شماره تلفن دیگر هم به ما داده بودند که گفتند اصلا این شماره اشتباه است! یک جای دیگر هم جا نداشت و شماره آقایی را که هتل معرفی میکردند شماره این مهمانسرا یا تالار را به ما معرفی کردند. با اینکه پول کمی هم نمیگرفتند اما امکانات خاصی نداشت و شرایط خوبی برای ما نبود.
تامین محل اسکان تیمها برعهده تیمهاست؟
تیمها و هیاتهای شهرشان است. میزبانان هم فقط جاها را معرفی میکنند اما برای اینکه خود را بیتقصیر جلوه دهند درست نیست. باید چند جای مورد تایید را معرفی کنند اما ما پیدا نکردیم. خودمان که میزبان بودیم بهترین جاها را معرفی کردیم و فدراسیون هم میگوید برعهده ما نیست.
از روز حادثه بگویید. چه اتفاقی رخ داد؟
از روزهای اول انگار نشتی گاز بود اما ما متوجه نمیشدیم چون بچهها همیشه سرگیجه داشتند و گمان میکردیم آب به آب شدیم که دست و پایمان بیحس است که حالا فکر میکنم به دلیل کمبود اکسیژن بود. آن روز که اتفاق حاد رخ داد یک سرویسکاری آورده بودند در جای کوچک با تهویه نامناسب اما بوی گاز شدیدی میآمد. رفتم گفتم بو میآید اما گفتند نه ما تعمیرات آبگرمکن داشتیم و تعمیرکار گاز را زیاد کرده و همه چی حل میشود! ما رفتیم بچهها را بردیم جایی مثل نمازخانه تا فیلم بازی را آنالیز کنیم که بحثی بین دوتا بچهها پیش آمد و یکی را مرخص کردم و با گریه رفت و بعد کمکم را فرستادم تا با او صحبت کند. در راهپلهها دیدم میگوید نفسم بالا نمیآید و گلویم میسوزد و فکر کنم شوک عصبی برای بازی است! به مدیر تیم و مربی تیم گفتم این بچهها را تا درمانگاه ببرد شاید فشار عصبی است. رفتم چای خوردم و آمدم بروم بالا که ببینم چی شده، دیدم بچهها سر و صدا میکنند. هماتاقی یکی از بچهها دید هر چه همتیمیاش را صدا میزند بلند نمیشود و نفسش خسخس میکند! کشانکشان او را تا پلهها آوردند که بعد نتوانستند او را بیاورند همه افتادند روی ما که پایین پله بودیم! مسوول مهمانسرا بچه را برد در حیاط و شیر آب را روی او گرفتند و به اورژانس زنگ زدند تا بچه را ببرد اما بعد دیدم نفر بعدی سرفهکنان آمد افتاد وسط خیابان! بعد که احساس کردم شرایط غیرطبیعی است با مسوولان شهرمان تماس گرفتم اما چون ساعت ۱۱ شب بود کسی جوابم را نداد! مسوولان دامغانی هم نمیشناختم و نفر دوم هم گزارشش را به اورژانس دادیم و پلیس آمد و آتشنشانی و هلالاحمر اعزام کردند و کل تیم را برای چکاپ به بیمارستان بردند. هشت نفر دچار مسمومیت شدند و دو نفر حالشان وخیمتر و شش نفر دیگر با اکسیژنتراپی شرایطشان بهتر شد. در بیمارستان، بلافاصله مسوولان دامغان و سمنان و نماینده محترم فدراسیون خودشان را رساندند. به کارهای بچهها رسیدند. دو نفر دچار برقگرفتگی شده بودند. پریز برق اتصالی داشت و برق گرفت! خدا رحم کرد که در زمان نشتی گاز که برق را زدند ساختمان منفجر نشد! دو تا بچهها که دچار برقگرفتگی بودند را نگه داشتند و بقیه را ساعت ۵ صبح مرخص کردند.
فقط اعضای تیم شما در آن مهمانسرا حضور داشتند؟
یک خانم و آقا بودند که در آن زمان در مهمانسرا نبودند و فقط اعضای تیم ما آنجا اسکان داشت.
الان حال تمام بچهها خوب است؟
همه خوب هستند اما دو نفر از کادرمان تا دیشب هم حالشان خوب نبود. ما از ساعت ۲ بعدازظهر در سرما ماندیم تا ۱۱ شب با اتوبوس برگردیم.
مسابقات را به پایان رساندید؟
نه اما یک پایگاه خبری بدون اینکه از من بپرسد با اینکه دانشجوی دکترا هستم و سالهاست مربیام و برادر همسرم مربی بدنساز تیم ملی بانوان و استقلال است اما از لابیام استفاده نکردم، نوشتند چون تیمم در شرایط خوبی قرار نداشت آمدم این کار را کردم! مگر مریضم!
حالا تکلیف چیست؟
بازی را سه بر صفر بازندهمان کردند. ما گزارش بیمارستان را داشتیم که بازیکنان ما تا ۷۲ ساعت اجازه فعالیت ورزشی ندارند، چون اورژانس گفت ضربان قلب اینها با فعالیت ورزشی بالا برود احتمال ایست قلبی است. به فدراسیون اعلام کردیم در صورت بروز این اتفاق مسوولیش را میپذیرید که گفتند دو تا آمبولانس و دستگاه اکسیژن میگذاریم و بیایید و بازی کنید اما شرایطش را نداشتیم. مگر میتوانستیم این بچهها که اکثرا سن کمی دارند را به لحاظ روانی آماده بازی کنیم؟ شرط دیگر این بود که به اجبار بازی کنید و بعد اکو و نوار قلب هم بدهید. ما قبل از مسابقات این آزمایشات را با مبلغ بالای سی و خردهای میلیون انجام داده بودیم بدون اسپانسر و حامی از کجا سی میلیون بدهیم؟ ما گفتیم از جدول کنار بگذارند اما با این وضع ما را به دست سه میاندازند اما سلامت بازیکنانم از همه چی مهمتر است. حالا گفتند نامه بزنید و گزارشات پزشکی را بفرستید تا تصمیم بگیریم. بعد هم گفتند فیلمها را پخش کردید فدراسیون با شماها کار دارند! من گفتم مگر من پخش کردم که با من کاری داشته باشند!
یعنی از طرف فدراسیون مورد اعتراض واقع شدید؟
بله. من خبرها را کار نکردم. گفتند اگر این فیلمها را آقای تاج ببیند میروید کمیته انضباطی! چون فیلمهای پخش شده مخالف موازین اخلاقی است باید محروم شوید. در آن شرایط بچهها بایستی میرفتند مانتو و شلوار میپوشیدند؟ در آن وضعیت هر کسی پتو دور خودش گذاشته بود و هم اینکه از قصد این کار را کردید تا از مسابقات بیرون بیایید. مگر من مریضم با این کارنامهام این کار را انجام دهم؟